به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، متن زیر بخش دوم از مقاله اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اسلامی نوشته محمد جواد توکلی استادیار گروه اقتصاد موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) است که در ادامه می آید:
برخی اقتصاد مقاومتی را به عنوان شکلی خاص از نظام اقتصادی اسلام قلمداد میکنند که «در وضعیت تهدید و فشار اقتصادی دشمن پدید میآید»(میرمعزی، ۱۳۹۱، ص ۵۳). در این برداشت، بین بعد اندیشهای و عینی اقتصاد مقاومتی و نظام اقتصادی تفکیک نشده است. اگر اقتصاد اسلامی را به مثابه یک ایده و اندیشه و نظام اقتصادی اسلام را به عنوان یک پدیده عینی در نظر بگیریم، نسبت سنجی اقتصاد مقاومتی و اسلامی باید در سطح اندیشه باشد و در کنار آن بین نظام اقتصادی و نظام اقتصادی مقاوم در سطح عینیت اقتصادی نسبت سنجی نمود.
اگر بحث را در سطح نظام اقتصادی به عنوان یک پدیده بیرونی مطرح کنیم، نظام اقتصادی مقاومتی همان نظام اقتصادی اسلامی است؛ با این تفاوت که تنها بخشی از مختصات آن نظام یعنی غیرشکنندهبودن، مستحکمبودن و مقاومبودن منعکس شده است. نظام اقتصادی اسلام را میتوان از ابعاد دیگری هم مورد تحلیل قرار داد و به طور نمونه آن را نظام اقتصادی عادلانه و نظام اقتصادی پیشرو تلقی کرد.
تحلیل بالا با نسبتسنجی ایده اقتصاد مقاومتی و اسلامی ارتباط دارد؛ اگر اقتصاد مقاومتی را بخشی از اندیشه اقتصاد اسلامی دانستیم، اقتصاد اسلامی میتواند کلان نظریههای متفاومتی در مورد موضوعات و اهدافی همچون استحکام اقتصادی، رشد اقتصادی و عدالت اقتصادی داشته باشد. در این صورت مختصات نظام اقتصاد مقاومتی در بخشی از اقتصاد اسلامی موسوم به اقتصاد مقاومتی مورد بحث قرار میگیرد. در ادامه این بحث را تبیین میکنیم
بدنه نظری اقتصاد اسلامی که مشتمل بر مجموعهای از نظریات و الگوها میباشد، چه نسبتی با بدنه نظری اقتصاد مقاومتی دارد
اقتصاد مقاومتی به عنوان بخشی از اقتصاد اسلامی
نسبتسنجی اقتصاد مقاومتی و اسلامی میتواند در سطح اندیشهای نیز مطرح شود. در این صورت سوال این است که بدنه نظری اقتصاد اسلامی که مشتمل بر مجموعهای از نظریات و الگوها میباشد، چه نسبتی با بدنه نظری اقتصاد مقاومتی دارد که قاعدتا آن هم مشتمل بر نظریات و الگوهایی است.
اقتصاددانان مسلمان در زمینه تعریف اقتصاد اسلامی رویکردهای مختلفی اتخاذ کردهاند. اقتصاددانان مسلمان تعاریف مختلفی از اقتصاد اسلامی ارائه کردهاند. فرقانی (۲۰۱۵) ضمن بررسی تعاریف ارائه شده از اقتصاد اسلامی، تعاریف مزبور را در چهار گروه تعاریف ناظر به اصول، اهداف، راهکارهای اقتصادی اسلام و همچنین رفتارشناسی انسان مسلمان جای میدهد. بر اساس دسته بندی فرقانی(۲۰۱۵)، برخی از متفکران مسلمان اقتصاد اسلامی را به مطالعه، استخراج و بکارگیری گزارهها و اصول اسلامی در اقتصاد تعریف میکنند. گروهی نیز اقتصاد اسلامی را مطالعه ای در زمینه دستیابی به اهداف اسلامی در اقتصاد (همانند فلاح و مقاصد شریعت) میدانند. در پارهای از موارد نیز اقتصاد اسلامی به عنوان مطالعه ای پیرامون مشکلات اقتصادی و راههای حل آن در اسلام در نظر گرفته شده است. برخی نیز اقتصاد اسلامی را به عنوان مطالعه رفتار انسان (انسان مسلمان) در انتخاب و تصمیمگیری قلمداد کرده اند (Furqani, 2015).
با توجه به تعاریف اقتصاد اسلامی و همچنین اقتصاد مقاومتی، نسبت سنجی بین این دو را میتوان با توجه به دو برداشت اندیشهای و عینی مطرح نمود. کسانی که اقتصاد مقاومتی را به عنوان شکل خاصی از نظام اقتصادی اسلام در شرایط کنونی ترسیم کردند، توجه عمده خود را به نسبت این دو نهاد معطوف نمودهاند و البته میتوان بین دو بدنه نظری مرتبط با نظام اقتصادی اسلام و نظام اقتصادی مقاومتی نسبت سنجی نمود. به نظر میرسد که طرفداران تفسیر موقعیتی از اقتصاد مقاومتی، ادبیات اقتصاد مقاومتی را متفاوت از ادبیات اقتصاد اسلامی ندانند و قائل به نوعی برابری بین آن دو باشند و یا حتی اقتصاد مقاومتی را مرحله تکمیلی اقتصاد اسلامی قلمداد کنند که توانسته متناسب با شرایط حاضر اقدام به ارائه الگو و مدل نماید.
رویکرد دیگری که میتوان نسبت به این مساله داشت این است که ادبیات اقتصاد مقاومتی را به عنوان یکی از کلان نظریههای اقتصاد اسلامی قلمداد کنیم. این کلان نظریه به دنبال ارائه راهبرد اسلام برای مدیریت اقتصاد اسلامی با فرض وجود شرایط شکننده و تهدیدکننده است. در کنار این کلان نظریه میتوان از کلان نظریههای دیگری همانند نظریه عدالت اقتصادی و نظریه پیشرفت اقتصادی سخن گفت. در این چارچوب، اقتصاد مقاومتی بخشی از تحلیل نظری گزارهها و اصول نظری اسلام در حوزه اقتصاد، اهداف اقتصادی اسلام و سایر مورد اشاره در تعاریف اقتصاد اسلامی میباشد.
تفکیک بالا این مزیت را دارد که میتوان مسیر رشد ادبیات اقتصاد اسلامی و زیربخش های آن را به شکل واضحتری تبیین نمود. اگر ادبیات اقتصاد مقاومتی به دنبال تبیین مقوله آسیبپذیری و مقاومسازی اقتصادی با رویکرد اسلامی باشد؛ آنگاه نظریات تولید شده در این دانش عمدتا حول و حوش دو مقوله آسیبپذیری و مقاومسازی اقتصادی بسط مییابد؛ هرچند که به مقولاتی همچون رشد و عدالت اقتصادی هم توجه میشود. با این وجود رشد و عدالت اقتصادی در مرکز تحلیل این کلان نظریه نیست.
در این چارچوب ادبیات اقتصاد مقاومتی و یا اقتصاد مقاومتی اسلامی دارای دو زیر نظریه در حوزه آسیبپذیری اقتصادی با رویکرد اسلامی و مقاومسازی اقتصادی با رویکرد اسلامی خواهد داشت. این نکته به صورت ضمنی در مباحث نویسندگان حوزه اقتصاد مقاومتی مورد توجه قرار گرفته است. به طور نمونه، میرمعزی جهاد اقتصادی را عنصر اصلی در تعریف اقتصاد مقاومتی از دیدگاه اسلامی میداند. این بدین معنا است که در نگاه ایشان، نظریه مقاومسازی اقتصاد مقاومتی به عنصر متفاوتی همچون جهاد اقتصادی توجه دارد که در رویکردهای مشابه همچون اقتصاد تابآوری مورد توجه نیست. این خط تحلیل را میتوان ادامه داد و به طور نمونه بر این نکته تاکید کرد که در نظریه آسیبپذیری با رویکرد اسلامی، ربا به عنوان یکی از عوامل مهم آسیبپذیری اقتصادی در رویکرد اسلامی شناخته میشود؛ ولی چنین تلقی در رویکردهای بدیل از جمله رویکرد تابآوری اقتصادی وجود ندارد.
در نظر گرفتن اقتصاد مقاومتی به عنوان بخشی از بدنه نظری اقتصاد مقاومتی را این گونه نیز میتوان ترسیم کرد که در اندیشه اقتصاد اسلامی در کنار توجه به اهمیت رشد اقتصادی و عدالت، به هدف محوری استحکام، ثبات، امنیت و استقلال نظام اقتصادی توجه شده است . این سه هدف در روایتی از امام صادق (ع) این گونه تبیین شده است: قال الصادق(ع): ثَلَاثَهُ أَشْیاءَ یحْتَاجُ النَّاسُ طُرّاً إِلَیهَا الْأَمْنُ وَ الْعَدْلُ وَ الْخِصْبُ : سه چیز است که مردم همگی بدان نیازمنند: امنیت، عدالت و فراوانی»(مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۷۵، ص ۲۳۴) .
هنگام بسط نظریات اقتصاد اسلامی میتوان هر یک از اهداف سه گانه فراوانی (معادل رشد، توسعه یا پیشرفت)، عدالت و استحکام اقتصادی را به عنوان محور تحلیل قرار داد.
اهداف سهگانه فوق با یکدیگر ساختار نظام اقتصادی را مشخص میکنند. در این میان اندیشه مقاوم سازی اقتصاد، بعد امنیت اقتصادی را از جهت نظری برجسته نموده و استحکام نظام را مورد توجه قرار میدهد. همانگونه که در ارزیابی یک سازه مسکونی ممکن است آن را از جهات متعددی همچون استحکام بنا، معماری، راحتی و مانند آن ارزیابی کنیم؛ نظام اقتصادی را نیز میتوان از جهات مختلف از جمله توانایی در تولید کالاها و خدمات (رشد)، میزان موفقیت در توزیع عادلانه محصولات تولیدی (عدالت) و همچنین استحکام نظام در تولید مستمر کالاها و خدمات (مقاومت) مورد ارزیابی قرار داده است.
هنگام بسط نظریات اقتصاد اسلامی میتوان هر یک از اهداف سه گانه فراوانی (معادل رشد، توسعه یا پیشرفت)، عدالت و استحکام اقتصادی را به عنوان محور تحلیل قرار داد
تعریف اقتصاد مقاومتی
بر اساس تحلیل ارائه شده در بخش قبل، اقتصاد مقاومتی به عنوان یک اندیشه اسلامی، ناظر به تجزیه و تحلیل آسیبپذیریهای اقتصاد و ترفندهای ایمنساز در رویکرد اسلامی است. اقتصاد مقاومتی، به بیان دیگر، متضمن آسیبشناسی اقتصادی در چارچوب اندیشه اقتصاد اسلامی با توجه به شرایط کشور و ارائه راهحل مبتنی بر آن است. از اینرو، اقتصاد مقاومتی بر پایه دو مولفه تشخیص آسیبپذیریهای نظام اقتصادی و ارائه راهبردهای ایمنساز در چارچوب اندیشه اسلامی استوار است. در این میان تشخیص نقاط آسیبپذیر در نظام اقتصادی از جهت رتبی مقدم بر درمان مشکل است.
تبیین ارائه شده از اقتصاد مقاومتی با تاکیدات آیه الله خامنهای مبنی بر اسلامی بودن آن سازگار است. ایشان اقتصاد مقاومتی را الگویی بومی و علمی میدانند که فرهنگ انقلابی و اسلامی کشور برآمده است (خامنهای،۱۳۹۲). ایشان همچنین بر این نکته تاکید میکنند که اقتصاد مقاومتی اقتصادی است که در مقابل آسیبپذیریها ایمن است: اقتصاد مقاومتی معنایش این است که ما یک اقتصادی داشته باشیم که هم روند رو به رشد اقتصادی در کشور محفوظ بماند، هم آسیبپذیریاش کاهش پیدا کند. یعنی وضع اقتصادی کشور و نظام اقتصادی جوری باشد که در مقابل ترفندهای دشمنان که همیشگی و به شکلهای مختلف خواهد بود، کمتر آسیب ببیند و اختلال پیدا کند. یکی از شرائطش، استفاده از همهی ظرفیتهای دولتی و مردمی است؛ هم از فکرها و اندیشهها و راهکارهائی که صاحبنظران میدهند، استفاده کنید، هم از سرمایهها استفاده شود(خامنهای، ۱۳۹۱).
با توجه به تاکیدات آیه الله خامنهای بر لزوم آسیبپذیری نظام اقتصادی و همچنین این که اقتصاد مقاومتی الگویی اسلامی است، طرح این نکته که در اقتصاد مقاومتی آسیبپذیری و مقاومسازی از نقطه نظر اسلامی ارائه میشود، به معنای ارائه تعریف جدید از اقتصاد مقاومتی نیست. این بیان رویکرد تبیین اقتصاد مقاومتی و لزوم مراجعه به منابع دینی را روشنتر مینماید.
تشخیص نقاط آسیبپذیر در نظام اقتصادی وابستگی زیادی به ارزیابی ما از کارکرد نظام اقتصادی در راستای دستیابی به اهداف مورد نظر دارد. این امر موجب تمایز رویکردهای قابل ارائه در آسیبشناسی نظام اقتصادی میشود. اقتصاد سرمایهداری و اسلامی، به طور نمونه، نگاه متفاوتی به کارکرد ربا و بهره در نظام اقتصادی دارند. در رویکرد اقتصاد سرمایهداری، نرخ بهره به عنوان متغیری اساسی باعث بهبود کارکرد نظام مالی و تخصیص بهینه منابع مالی کمیاب میشود. در مقابل، اقتصاد اسلامی ظهور ربا در اقتصاد را موجب آسیبپذیری نظام اقتصادی میداند. این دو نوع تحلیل موجب ارائه ساختارهای نهادی متفاوت جهت سازماندهی نظام مالی در اقتصاد سرمایهداری و اسلامی میشود.
نکته مهم در تبیین اقتصاد مقاومتی تعیین جایگاه آن در اندیشه اقتصاد اسلامی است. با توجه به تحلیلی که در بالا ارائه شد، نظریه اقتصاد مقاومتی بخشی از اندیشه اقتصاد اسلامی است که ناظر به تجزیه و تحلیل نظام اقتصادی از منظر استحکام، پایداری و امنیت اقتصادی است. این رویکرد مباحث اقتصاد مقاومتی را از سایر مباحث اقتصاد اسلامی از جمله مباحث نظریه توسعه و نظریات عدالت اقتصادی متمایز می نماید. در ادامه این بحث با تفصیل بیشتر در ادامه مطرح می شود.
زیرنظریههای اقتصاد مقاومتی
با توجه به تعریفی که از اقتصاد مقاومتی ارائه شد، اقتصاد مقاومتی حداقل باید حاوی دو زیرنظریه تحلیل آسیبپذیری اقتصادی با رویکرد اسلامی و مقاومسازی اقتصادی با رویکرد اسلامی باشد. نظریه آسیبپذیری اقتصادی با رویکرد اسلامی به بررسی عوامل موثر بر شکنندگی اقتصاد از نگاه اسلامی میپردازد. نظریه مقاومسازی اقتصادی با رویکرد اسلامی نیز به تجزیه و تحلیل رویکرد اسلام در مقاومسازی اقتصادی میپردازد. نظریه آسیبپذیری عمدتا هویت تبیینی دارد و تا حدودی به پیشبینی نیز میپردازد؛ ولی نظریهمقاوم سازی بیشتر ماهیت تدبیری دارد. از اینرو، شاید بتوان استفاده از تعبیر الگو برای اقتصاد مقاومتی را بیشتر ناظر به هویت تدبیری این نظریه و رویکرد آن در مقاومسازی اقتصادی دانست.
در زمینه دو زیر نظریه آسیبپذیری و مقاومسازی اقتصادی با رویکرد اسلامی میتوان دیدگاههای متفاوتی ارائه است. در این راستا، مباحثی در آثار منتشر شده در زمینه اقتصاد مقاومتی قابل رصد است. همانگونه که اشاره شد، میرمعزی ۱۳۹۱) رویکرد جهادی را به عنوان یکی از مختصات در گفتمان اقتصاد مقاومتی معرفی نمودهاند. بر اساس تحلیلی که در کتاب «خاکریز اقتصادی خوانشی بر اقتصاد مقاومتی» ارائه شده، رویکرد اسلامی در تحلیل آسیبشناسی اقتصادی و مقاومسازی اقتصادی با رویکردهای بدیل تفاوت جدی دارد. به طور نمونه، در رویکرد اسلامی ربا، به عنوان یکی از عوامل اساسی آسیبپذیری اقتصادی قلمداد شده اند. در مقابل، الگوی مشارکت در سود و زیان به عنوان راهبردی برای کاستن از آسیبپذیریهای نظام پولی ارائه میشود (ر.ک: توکلی، ۱۳۹۶، ۷۸ و ۱۱۲).
رابطه نظریه اقتصاد مقاومتی با سایر کلان نظریههای اقتصاد اسلامی
نظریه اقتصاد مقاومتی را میتوان با سایر نظریات اقتصاد اسلامی از جمله نظریه پیشرفت اقتصادی، و نظریه عدالت اقتصادی مقایسه نمود. در اینجا به طور نمونه، بر رابطه بین نظریات مرتبط با الگوی اقتصاد مقاومتی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تمرکز میکنیم.
هرچند در سالهای اخیر توجه زیادی به اقتصاد مقاومتی و سیاستهای ابلاغی آن شده است؛ تحلیل مناسبی از رابطه بین برنامه های توسعهای کشور و سیاستهای اقتصاد مقاومتی ارائه نشده است. به بیان کلیتر، در مباحث تحلیلی مشخص نیست که رابطه دو مبحث مهم الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی چیست؟ آیا اقتصاد مقاومتی به همان الگوی بومی و اسلامی توسعه ایران اشاره میکند و اگر چنین است چه نیازی به استفاده از واژه اقتصاد مقاومتی وجود دارد؟
روشن نبودن رابطه بین اقتصاد مقاومتی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت عمدتا ریشه در خلاءهای موجود در نظریهپردازی در حوزه اقتصاد مقاومتی به عنوان موضوعی جدید دارد. مروری بر ادبیات رو به رشد اقتصاد مقاومتی نشان میدهد که در بسیاری از موارد مرز دقیقی بین مباحث اقتصاد مقاومتی با مباحث اقتصاد اسلامی، اقتصاد ایران، اقتصاد توسعه و الگوهای توسعه ترسیم نشده است.
مباحث الگوی اقتصاد مقاومتی و الگوی اسلامی پیشرفت را میتوان دو بدنه نظری برای تحلیل نظام اقتصادی با رویکرد اسلامی از زوایه دو هدف استحکام اقتصادی و پیشرفت اقتصادی قلمداد کرد. اقتصاد مقاومتی را ناظر به تحلیل اسلامی نظام اقتصادی از زاویه استحکام و شکنندگی آن در مواجهه با شوکهای داخلی و خارجی و چگونگی مقاومسازی است. ادبیات الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نیز به تجزیه و تحلیل عوامل موثر بر پیشرفت اقتصادی، موانع آن، راهبردهای پیشرفت و چگونگی برنامهریزی پیشرفت در جمهوری اسلامی ایران میپردازد.
هرچند ادبیات الگوی اقتصاد مقاومتی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت دو بعد نظری اقتصاد اسلامی را بسط میدهند، ولی میتوان مباحث اقتصاد مقاومتی را در خدمت مباحث الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت قرار داد.
در مباحث اقتصاد توسعه و الگوهای توسعه تمرکز عمده بر هدف رشد اقتصادی است.در رویکردهای اخیر به توسعه، عدالت اقتصادی نیز مورد توجه قرار گرفته است. در ادبیات الگوی توسعه توجه زیادی به استحکام اقتصادی نمیشود؛ هرچند که ادبیات توسعه پایدار تا حدود زیادی به مقوله شکنندگیهای اقتصادی به خصوص در حوزه زیستمحیطی نظر دارد.
اگر در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت سه هدف رشد، عدالت و ثبات اقتصادی را در نظر بگیریم، این الگو به دنبال ایجاد نظام اقتصادی مقاومی است که بتواند روند رو به رشد خود توام با عدالت اقتصادی را بدون وقفه و توام با استحکام و بدون شکنندگی استمرار بخشد. در این چارچوب، سیاستهای مقاوم سازی اقتصادی به عنوان یکی از قیود برنامه ریزی توسعه و پیشرفت مطرح میشود. این بدان معنا است که برنامه های توسعه باید به گونهای تنظیم شوند که علاوه بر هدفگذاری رشد و عدالت اقتصادی، برنامه خاصی برای حفظ این روند رو به رشد به خصوص در مقابله با نوسانات و شوکهای اقتصاد داخلی و اقتصاد بین الملل داشته باشند. با این وجود ممکن است ادبیات اقتصاد مقاومتی به شکلی مستقل از ادبیات الگوی پیشرفت به رشد و توسعه خود ادامه دهد؛ همانگونه که ادبیات اقتصاد پیشرفت نیز مسیر خود را طی مینماید.
حضرت آیت الله خامنهای با معرفی دهه عدالت و پیشرفت بر این نکته تاکید کردند که در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت علاوه بر توجه به هدف رشد اقتصادی، عدالت اقتصادی نیز از اهمیت برخوردار است. این بدان معنا است که در رویکرد اسلامی، افزایش نرخ رشد اقتصادی به تنهایی نشانه پیشرفت اقتصادی نیست؛ بلکه پیشرفت اقتصادی زمانی حاصل میشود که عواید اقتصادی به صورتی عادلانه بین افراد توزیع شود. با در نظر گرفتن ترکیب دو هدف عدالت و رشد اقتصادی، مفهوم پشرفت و عدالت توامان نیز با مفهوم اقتصاد مقاومتی ارتباط مییابد؛ زیرا تحقق امنیت اقتصادی با دو هدف رشد و عدالت اقتصادی مرتبط است.
اگر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را الگویی بدانیم که دستیابی به اهداف سهگانه نظام اقتصادی اسلام یعنی رشد، عدالت و امنیت اقتصادی را با توجه به اقتضائات بومی جمهوری اسلامی ایران دنبال مینماید، این تعریف راه را برای تلفیق ادبیات اقتصاد پیشرفت و اقتصاد مقاومتی هموار مینماید.
باید توجه داشت که تفکیک اقتصاد مقاومتی و اقتصاد پیشرفت به معنای این نیست که در مباحث اقتصاد مقاومتی به دو هدف رشد و عدالت اقتصادی توجه نمیشود. با توجه به تحلیلی که در مورد رابطه بین اهداف رشد، عدالت و امنیت ارائه شد، تحقق رشد و عدالت اقتصادی بدون در نظر گرفتن امنیت اقتصادی امکانپذیر نیست. همانگونه که تقویت امنیت اقتصادی باعث تسریع رشد اقتصادی و تقویت عدالت میشود، رشد مداوام اقتصادی و عدالت اقتصادی نیز باعث تقویت امنیت و ثبات اقتصادی میشود. در این چارچوب، اقتصاد مقاومتی به تحلیل چگونگی تحقق امنیت اقتصادی به عنوان یکی از اهداف سهگانه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت میپردازد. البته باید توجه داشت که الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت علاوه بر هدفگذاری پیشرفت اقتصادی، پیشرفت در سایر ابعاد از جمله پیشرفت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را نیز در بر میگیرد.
با توجه به تحلیلی که از رابطه برنامه توسعه و سیاستهای اقتصاد مقاومتی شد، این امر الزاماتی را برای تدوین برنامه های توسعه ایجاد میکند که به مهمترین موارد آن اشاره میکنیم:
الف) هدفگذاری مقاومت اقتصادی در فرایند رشد و توسعه اقتصادی: هنگامی که استحکام و مقاومت اقتصادی به عنوان یک هدف پذیرفته شد، هدف گذاری رشد اقتصادی باید مقید به الزامات استحکام و عدم شکنندگی سیستم اقتصادی شود. این بدین معنا است که در کنار اهدافی همچون افزایش نرخ رشد اقتصادی و بهبود شاخص های عدالت اقتصادی، هدف بهبود شاخص مقاومت اقتصادی نیز مطرح می شود.
ب) آسیبشناسی مقاومت اقتصادی: علاوه بر هدف گذاری مقاومت اقتصادی باید برنامه تحلیل جامعی از نقاط آسیب پذیر اقتصاد کشور داشته باشد.این نقاط در قالب اولویت ها و مشکلات مطرح می شود.
ج) تدوین ترفندهای ایمنساز: برنامه باید ترفندهایی برای کاهش آسیبپذیری های اقتصادی و افزایش قدرت مقاومت اقتصادی داشته باشد.
در کنار لزوم توجه به نکات سه گانه فوق، برنامههای توسعه را میتوان از منظر تاثیر آنها بر مولفههای قوام بخش یک اقتصاد مقاوم از جمله درونزایی، بروننگری، دانشبنیانی، عدالتبنیانی، مردم بنیانی و فرهنگ جهادی نیز مورد بررسی قرار داد (رک: توکلی، ۱۳۹۵ب، ۱۲-۱۳).
هرچند ادبیات الگوی اقتصاد مقاومتی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت دو بعد نظری اقتصاد اسلامی را بسط میدهند، ولی میتوان مباحث اقتصاد مقاومتی را در خدمت مباحث الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت قرار داد
نظریههای بدیل اقتصاد مقاومتی
ادبیات اقتصاد تابآوری در این وجه با ادبیات اقتصاد مقاومتی مشترک است که هر دو بر اهمیت آسیبشناسی و مقاومسازی اقتصادی تاکید کرده و سوالهای مشترکی در زمینه عوامل موثر بر آسیبپذیری اقتصادی و راهبردهای مقاومسازی ارائه میدهند. در اقتصاد تابآوری، اقتصادی تابآور تلقی شده که بتواند در مقابل شوکهای موجود ایستادگی کند، آنها را جذب کند و مسیر روبه رشد خود را با قوت و استحکام ادامه دهد. این همان نکته ای است که در ادبیات اقتصاد تاب آوری نیز مورد تاکید قرار گرفته است.
نقطه تمایز اقتصاد تابآوری و مقاومتی در محتوای نظری آندو و پاسخهایی است که به سوالهای مورد اشاره ارائه میکنند. در نظریه تابآوری اقتصادی بر عناصری همچون ثبات اقتصاد کلان، توسعه اجتماعی، حکمرانی خوب و کارآمدی بازار خرد به عنوان مولفههای مقاومساز تاکید میشود. در این تحلیل برخی از مولفههای اقتصاد لیبرالی از جمله نرخ بهره و آزادسازی نرخ بهره مورد اشاره است.
در مقابل، ایده اقتصاد مقاومتی رویکرد متفاوتی در تحلیل آسیبشناسی و مقاومسازی اقتصادی دارد. در اندیشه اقتصاد مقاومتی، مقاومسازی اقتصادی متکی بر تحقق چند مولفه محوری درونزایی، برونگرایی، دانشبنیانی، مردمبنیانی، و عدالت بنیانی شده است. در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی سیاستهایی برای تحقق هریک از این ابعاد مورد اشاره قرار گرفته است. برخی از این مولفهها از جمله رویکرد جهادی تنها در بستر اندیشه اسلامی معنا و مفهوم دارد.
نسبت اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اسلامی را میتوان در دو سطح نسبت نظام اقتصادی اسلامی و نظام اقتصاد مقاومتی و نسبت میان اندیشه اقتصاد اسلامی و اندیشه اقتصاد مقاومتی در نظر گرفت
نتیجهگیری
نسبت اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اسلامی را میتوان در دو سطح نسبت نظام اقتصادی اسلامی و نظام اقتصاد مقاومتی و نسبت میان اندیشه اقتصاد اسلامی و اندیشه اقتصاد مقاومتی در نظر گرفت. نظام اقتصادی مقاومتی ناظر به نظام اقتصادی اسلامی است که مقاوم، مستحکم و غیر شکننده باشد. در این تعبیر بعد استحکام نظام اقتصادی اسلام برجسته شده است؛ ما میتوانیم از نظام اقتصادی پیشرفته و نظام اقتصادی عادلانه اسلامی نیز سخن بگوییم. در این صورت نظام اقتصاد مقاومتی اسلامی نوعی زاویه نگاه خاص به نظام اقتصادی اسلام خواهد بود.
اگر اقتصاد مقاومتی به عنوان یک اندیشه نظری را به عنوان نظریه اسلام در مورد آسیبپذیری و مقاومسازی اقتصادی قلمداد کنیم و اقتصاد اسلامی را به عنوان نظریه حاکی از رویکرد اسلام در تجزیه و تحلیل پدیدههای اقتصادی و رهیافت اسلام در مدیریت اقتصادی در نظر بگیریم، ادبیات اقتصاد مقاومتی زیر بخش ادبیات اقتصاد اسلامی خواهد بود.
ادبیات اقتصاد مقاومتی یا اقتصاد مقاومتی اسلامی دارای دو زیر نظریه تجزیه و تحلیل آسیبپذیری اقتصادی با رویکرد اسلامی و الگوی مقاومسازی اقتصادی خواهد بود. این دو نظریه رویکرد اسلام را در زمینه آسیبپذیری اقتصادی و مقاومسازی اقتصادی منعکس میکنند که متفاوت از رویکردهای بدیل در این زمینه از جمله رویکرد تابآوری اقتصادی است.
بخش قبلی این سلسله یادداشتها را اینجا بخوانید!
انتهای پیام