| امروز جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

موحد ابطحی:


مشکل اصلی ما در زمینه اسلامی کردن علوم، سیاستگذاری است

محمد تقی موحد ابطحی در نشست نقد کتاب اندیشه های علم دینی در جهان اسلام گفت: مشکل ما در علم دینی معرفتی نیست بلکه مشکل مدیریتی و سیاست گذاری است.

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از مهر، نشست نقد کتاب اندیشه های علم دینی در جهان اسلام نوشته محمدتقی موحد ابطحی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

در ابتدای این نشست موحد ابطحی عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه سخنان خود را با اشاره به تاریخچه علم دینی این گونه آغاز کرد: سابقه علم دینی به معنای عام به بعثت پیامبر اکرم (ص) برمی گردد. سپس نقد اندیشه های دیگران در دوران نهضت ترجمه در دستور کار قرار گرفت، ولی مواجهه با علم امروزی یعنی قرن ۱۷ به بعد در نتیجه این بود که کشورهای اسلامی مانند ایران، هند، عثمانی و مصر در جنگهایی که با غربی ها داشتند شکست خوردند در نتیجه به فکر فرو رفتند و فهمیدند پیشرفت علمی غرب به طور چشمگیری اتفاق افتاده است و مواجهه جدید دانشمندان اسلامی با علوم غربی آغاز شد. در این حرکت نقادی نگرش های مختلفی به وجود آمد.

وی ادامه داد: یک نگرش این بود که علم شرقی و غربی ندارد و باید از تمام علوم استفاده کنیم. این مسأله منجر به سست شدن دانش آموزان و دانشجویان در پی خواندن این علوم شد. در نتیجه خواندن آموزه های دینی در کنار این علوم به عنوان راه حل ارائه شد که خیلی کارآمد نبود و نتیجه مطلوب نداشت تا اینکه در دهه۱۹۸۰ بعد از کنفرانسی که در مکه برگزار شد موج جدیدی از روی آوردن به علم اسلامی پدید آمد که سعی آن پرداختن به آموزه های اسلامی در نظام آموزش و پرورش و علوم اسلامی به طور جدی بوده است. در کشورهای مختلف از جمله مالزی، پاکستان، آمریکا مراکزی برای این منظور به وجود آمد و در ایران دفتر همکاری حوزه و دانشگاه شکل گرفت.

وی در ادامه در رابطه با کتاب خود گفت: خودم جزو منتقدین کتابم هستم و در کتابی که در سال آینده منتشر خواهم کرد بسیار جامع تر و بهتر به همین موضوع پرداخته ام. اگر بخواهیم علم دینی را تعریف کنیم بهتر است علم دینی را این گونه معنا کنیم که وجود ارزش ها و بینش های دینی در فرآیند تولید علم به گونه ای که معنای منسوب به دین داشته باشد. یک پرسش این است که اساساً آیا امکان علم دینی وجود دارد؟ به عقیده من امکان علم دینی وجود دارد. تبیین های جامعه شناختی و فلسفی این مسأله را در کتاب آورده ام.

موحدی افزود: پرسش بعدی این است که آیا علم دینی ضرورت دارد؟ اگر ما هدفمان رفع مشکلات علم جدید باشد ضرورت علم دینی اثبات نمی شود و فقط امکانش اثبات می شود و این می شود یک جریان در کنار جریان های دیگر. حال آن که جایگاه دین بالاتر از این است. منظر دیگر زندگی دین دارانه است. در نتیجه باید ببینیم دین در عرصه تفکر چه حرفایی دارد و این می شود ضرورت. البته نفی کل علوم فعلی هم درست نیست و این جا ما باید نگاهی ترکیبی داشته باشیم. نگاه ترکیبی را کسانی چون آیت الله جوادی آملی به علم دینی دارند؛ البته توجه کنیم نگاه ترکیبی است و نه التقاطی.

موحد ابطحی در ادامه با انتقاد از سیاست گذاری ها در عرصه علوم انسانی افزود: در علم دینی مشکل ما معرفتی نیست بلکه سیاست گذاری و مدیریتی است. البته دوستان جامعه المصطفی با این بخش کتابم خیلی موافق نبودند. به همین خاطر بیشتر حرف های بنده در این موضوع نا گفته مانده است.

در ادامه مالک شجاعی جشوقانی به طرح دیدگاه های خود پیرامون کتاب پرداخت. وی گفت: بسته به این که مولف کتاب در قید حیات باشد یا نباشد معمولاً نگاه ما و مواجهه ما متفاوت می شود. یک اتفاق خوبی که در نسل ما وجود دارد طرح ممحض سابقه در حوزه های علمیه ماست، یعنی ممحض و تخصصی کار کردن افراد در حوزه های مختلف و نه این که هر کس با تلاش کم به تمامی عرصه های تخصصی بخواهد وارد شود. کانت در مقدمه کتاب نقد عقل محض خود می گوید در این کتاب نمی خواهم یک مسأله در کنار سایر نکات فلسفی کتاب ها مطرح کنم. بلکه این کتاب یک انقلاب کوپرنیکی در فلسفه برپا خواهد کرد.

وی در ادامه در بیان نقاط قوت کتاب اظهار داشت: آقای موحد ابطحی ۲۰ سال است که دغدغه اش این موضوع است و از این جهت کتابشان خواندنی است. این کتاب در زمینه ادله ای که در نفی یا اثبات علم دینی ارائه کرده به نظرم جامع ترین کتابی است که تاکنون دیده ام. ایشان حدود ۳۰۰ کتاب و مقاله را بررسی کرده اند. همچنین خیلی از طبقه بندی هایی که ارائه کرده اند برای اولین بار است که مطرح می شود، مثلاً در بخش امکان علم دینی. در این بخش تبیین های فلسفی را از تبیین های جامعه شناختی و روانشناختی و تبیین های علم شناختی تفکیک کرده اند؛ اگر چه بعضی از این ها قابل ادغام است.

شجاعی در طرح انتقادات خود از کتاب عنوان کرد: اقتضای متد علمی تعبیر موافق و مخالف را نمی پسندد. چون در علم ما با دو جریان سیاسی مواجه نیستیم بلکه با دو جریان علمی مواجه هستیم. در نتیجه به نظرم تعبیر بهتری را باید می آوردند که مناسب جایگاه علم باشد. هر چند که از ۱۹۶۰ به بعد نمی شود میان معرفت و قدرت تفکیک کرد. چرا که هر نظریه ای اهداف عملی در عرصه های مختلف تمدنی را در این سال ها دنبال کرده است. لازم به ذکر است منظورم از کلمه قدرت همان معنای فوکویی این کلمه است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انساین و مطالعات فرهنگی افزود: علاوه بر اینها به عنوان کتاب نقد دارم. عنوان بزرگ و عدم تناسب آن با محتوا یکی از مسایل شایع ماست. این که در عنوان بگوییم تحلیلی بر اندیشه های علم دینی در جهان اسلام؛ گستره جهان اسلام خیلی زیاد است. ما تقریبا با بعضی جریان ها هیچ آشنایی نداریم. مثلاً جریان علم دینی در شبه قاره. یا ترکیه و دنیای عرب. آمریکایی ها که اصلاً مرکز رسمی اسلامی سازی علوم دارند. از ۵۰۰ صفحه کتاب، ۵۰ صفحه اول مروری بر اندیشه های جهان اسلام است و ۴۵۰ صفحه مربوط به ایران است. پس بهتر بود برای نام کتاب به جای جهان اسلام کلمه ایران را بر می گزیدند. همچنین به جای علم دینی از کلمه علم اسلامی در عنوان استفاده می کردند.

شجاعی گفت: در دانشگاه تورنتو یک کار علمی با عنوان «اسلام، مدرنیته و علوم اسلامی» دیدم که به نظرم خیلی جلو تر از کارهای ما بود. ما با خیلی از این فعالیت ها آشنا نیستیم. همچنین در بحث آسیب شناسی سیاست گذاری ها درباره اسلامی کردن علوم در ایران که اشاره کردند جامعه المصطفی نظرش این بوده که حذف کنند به نظرم به جمع بندی لطمه زده است. از طرفی پرداخت بیشتر به تجربه توسعه کشور ها ضروری به نظر می رسد. چون ارتباط مستقیم دارد با علوم انسانی کشورها. اما فقط در حد یک صفحه به برنامه توسعه ایران پرداخته اند.

در ادامه موحد ابطحی در پاسخ عنوان کرد: در رابطه با بزرگ تر بودن عنوان کتاب حق با ایشان است. چون جامعه المصطفی گفته بود کتاب درباره جهان اسلام باشد من مقداری از فعالیت ها در مالزی و آمریکا و … را اضافه کردم. نکته دیگر آن که یک جامعه هم از حیث بیرونی و هم از حیث محتوای علم می تواند تاثیر بگذارد. درست است که تبیین های جامعه شناختی، فلسفی و … در ذیل علم شناسی هستند اما هر کدام از این تبیین ها مقداری متفاوت است، اما بله می شود این گونه هم تقسیم بندی کرد. درباره این نکته که گفتند جمع بندی نویسنده در پایان کافی نیست، من در فصل چهارم نظر و جمع بندی خودم را ارائه کرده ام. سه راهکار مبناگرا، استنباطی و تکذیب و تکمیل را ارائه داده ام. اما یک فصل حدوداً ۴۰ صفحه ای را حذف کرده ام و ارتباط فصل حذف شده با سایر فصول را فراموش کردم که کوتاهی از بنده بوده است.

وی در ادامه افزود: سوال اساسی این است که چرا بعد از چند دهه تلاش در زمینه علوم دینی نتیجه ای گرفته نشده است. اگر ریشه این مسأله فقط معرفتی باشد که نباید مشکلی باشد. اما در حدود ۴۰ سال گذشته مقدمات این سه راهکار انجام نشده است. مثلا اگر از ما بپرسند از منظر روش شناسی در رویکرد استنباطی چگوه باید عمل کنیم حرف دقیقی نداریم. عباس پسندیده چند سال پیش مقالاتی در این حوزه نگاشت اما بحث ما در رویکرد استنباطی منبع و روش نیازهای اساسی ماست که به اندازه کافی نداریم. ما معمولاً پرسش هایمان دقیق و جزئی است اما در پاسخ به صورت کلی می پردازیم. جواب این سوال اساسی این است که در حوزه سیاستگذاری اشکالات جدی داریم.

انتهای پیام/

کد خبر : 43317
تاريخ ثبت خبر : 18 اسفند 1395
ساعت بارگزاری خبر : 18:01
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)