به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، رساله دکتری «مدلبندی و کاربرد معرفتشناسی هوشمند در آیندهپژوهی سیاسی» توسط مجید گل پرور نگاشته شده است.
علی مرتضویان، استاد راهنما و محمد توحیدفام و احمد نقیبزاده، استاد مشاور این رساله دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی بودند.
چکیده:
تحولات شتابان در همه عرصههای حیات بشری، چشماندازهای پیشین حیات سیاسی را دگرگون کرده و افقهای تازهای را آشکار نموده است.
دگرگونیهای بنیادین حاصلشده، شناخت «امر سیاسی» بر بنیادهای موجود را با ناکارآمدی مواجه نموده و استقرار شناخت بر بنیادهای متفاوتی که امکان شناخت آیندههای سیاسی بسیار پیچیده و سیال را فراهم آورد، ضرورت بخشیده است.
هدف این پژوهش نشان دادن کاستیها و محدودیتهای بنیادهای شناخت سیاسی کنونی و تبیین بنیادهایی است که با عبور از ساختارها و مرزبندیهای کنونی، از رهگذر به کرسی علم نشاندن دانش آیندهپژوهی سیاسی، امکان شناخت خلاقانه پیچیدگیهای فزاینده آیندههای سیاسی را بهطوری هوشمندانه فراهم آورد.
مدل بکار گرفتهشده برای تبیین بنیادهای شناخت هوشمند آیندههای سیاسی، مدل هولوگرافیک، رویکرد آن انتگرال و روش برگرفته از این رویکرد روش AQAL و IMP است تا به یاری آنها، بتوان آیندههای سیاسی را همزمان، از همه منظرهای فردی/ جمعی و درونی/ بیرونی و بر اساس همه مراتب آگاهی فردی/ اجتماعی مورد تبیین قرارداد.
با بهرهمندی از مدل، رویکرد و روش مذکور، تلاش گردیده نشان داده شود که بهمنظور دستیابی به شناختی هوشمند، شناخت آیندههای سیاسی بایستی بر بنیادهایی: فرا متافیزیکی، روابط در عین استقلال جدایشناپذیر بین حوزههای عینی و ذهنی و فردی و جمعی، «امر واقع» گسترشیافته درونی/ بیرونی چند واقعیته، ساختار منطقی چند ارزشی و چند منطقی، مفاهیم و سازههای مفهومی دربرگیرندهتر برهانی/ استعاری و شناخت مبتنی بر همه مراتب آگاهی، سامانیافته و استوار گردد.
در این صورت، آیندهپژوهی سیاسی قادر خواهد بود امر پیچیده آیندههایی که با دگرگونی فزاینده همراه است را مورد شناخت قرار دهد.
همچنین استدلال گردیده است که شناخت آیندههای سیاسی ضرورتا بایستی بر بنیادها و مفروضاتی استوار گردد که متضمن شناختی هوشمند باشد.
علاقه مندان می توانند قسمتی از این رساله را از اینجا ملاحظه کنند.
انتهای پیام/