| امروز جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

یادداشت؛


فضیلت‌گرایی و عافیت اخروی خدشه‌ای بر دگرگرایی وارد نمی‌کند

فضیلت‌گرایی و عافیت اخروی و جاودانگی خدشه ای بر دگرگرایی وارد نمی کند رفتاری که در آن انگیزه اولی و توجه اصیل به دیگری مطرح باشد رفتار دگرگراست و عواید این دگرگرایی همچون عافیت اخروی و پرورش روح چهره زیبای دگرگرایی را محو نمی کند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، دکتر عبدالله صلواتی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، در یادداشتی به بررسی چهره تدبیر در آیینه عدالت و قانون، پرداخته است که در ادامه از نظرتان می گذرد.

کسی که نمی تواند در جامعه زیست کند و یا چندان به ذات خویش متکی است که نیازی به همزیستی با دیگران ندارد، یا باید جانور باشد یا خدا. بدین سبب، انگیزهای غریزی در همهٔ آدمیان نهفته است تا به این شکل با هم پیوند یابند، و آن کسی که نخستین جامعهٔ مدنی را بنیاد نهاد بزرگترین سود را به آدمیان رساند. به این صورت است که آدمی بهترین جانداران (و اشرف مخلوقات) است، درست همان گونه که در نبود قانون و عدالت، بدترین آنها خواهد بود؛ زیرا ریشه کن کردن هیچ چیز دشوارتر از ریشه کن کردن بیدادگری در سایهٔ اعمال زور، نیست. اما این زور، ذاتی انسان است، که هم عنصر تدبیر و دوراندیشی در آن نهفته است و هم عنصر شجاعت بی بهره از خرد، و می توان از آن هم برای مقاصد عادلانه بهره گرفت و هم برای مقاصد ناعادلانه… .

این جملات باشکوه از ارسطوست. ارسطو در این سخنان از قانون، عدالت، مقاصد عادلانه، تدبیر و دوراندیشی، بیدادگری، ذاتی بودن زور در انسان، و همزیستی یاد کرده است. همه این واژه ها هم روی حساب و در جای خود به کار رفته اند. قانون بدون عدالت حرکت در ریل تباهی و عدالت هم بدون قانون تنهاست و بی یاور. از آنجایی که قدرت طلبی و اصل استخدام دیگران در انسان نهادینه شده باید به خرد پناه برد تا قدرت، سرکش نشود و اصل استخدام طغیان نکند.

البته در امت اسلامی، صراط دین با چراغ خرد پناهگاه مطمئنی برای تعدیل قدرت و کنترل آن است و این قدرت مهار شده سبب آبادانی است و مظهر اسم «ذو قوه المتین». بنابراین تدبیر و دوراندیشیِ با دو جلوه عدالت و قانون ما را در مسیر مقصد عادلانه سوق می دهد و فقدان هر یک از عدالت و قانون و به تعبیری نبود عدالت محوری و قانون مداری برابر است با بی تدبیری مقدمه ای است برای ظهور قدرت سرکش و ویرانگر.

بنابر دو مؤلفه قانون و عدالت می توان گفت: انسان ها سه دسته اند:
۱. خودخواه: کسی که نه عدالت را می شناسد و نه تن به قانون می دهد و همه چیز را برای خود می خواهد حتی دیگری را برای خود می خواهد اگر داد و ستدی هم دارد یکسره در خدمت منافع اوست و سود و ضرر دیگری برایش موضوعیت ندارد. او عدالت و قانون را در راستای منافعش تأویل می کند
۲. دگرا گرا در حد داد و ستد عادلانه: این انسان قانون مدار است و عدالت محور؛ سود و زیان دیگری برایش اهمیت دارد و به کسی ظلم نمی کند اما از منفعت سالمی که حق دیگری در آن نیست هم نمی گذرد.
۳. دگرا گرا و اهل داد بدون ستد: او فراتر از عدالت و قانون عمل می کند، یعنی اهل احسان است یعنی نه تنها به کسی ظلم نمی کنند بلکه از حق خود نیز میگذرند برای دیگری.
ارسطو در اخلاق نیکوماخوس طایفه سوم را هم خودخواه می داند اما از نوع پسندیده چون در راستای فضیلت خویش گام برمی دارد اما دیگری را بر خویش مقدم می دارد هرچند در عرف صرفا طایفه اول را  که صبح تا شام در اندیشه فربه کردن خویش و ثروت و قدرت و امکانات خویش اند خودخواه می نامند.
فضیلت گرایی وعافیت اخروی و جاودانگی خدشه ای بر دگرگرایی وارد نمی کند رفتاری که در آن انگیزه اولی و توجه اصیل به دیگری مطرح باشد رفتار دگرگراست و عواید این دگرگرایی همچون عافیت اخروی و پرورش روح چهره زیبای دگرگرایی را محو نمی کند همان طوری که مبانی توجه به دیگری همانند جاودانگی و اعتقاد به خدا رفتار دگرگرایانه را به رفتاری خودگرایانه یا خودخواهانه تقلیل نمی دهد.
و عشق نقطه اوج دگرگرایی است نه مقوم دگرگرایی یا خود دگرگرایی؛ با این توضیح که: می توان در نسبت با دیگری عادل بود نه عاشق اما می توان دگر گرا بود.می توان توجه اصیل به منفعت دیگری داشت و حقوق او را مراعات کرد اما عاشق دیگری نبود و اصلا آن «دیگری» دشمن ما باشد اما ما در ریل اخلاق دشمنی حقوق او را محترم بداریم و رفتار نوع دوستانه به او داشته باشیم.

انتهای پیام/

کد خبر : 44249
تاريخ ثبت خبر : 21 فروردین 1396
ساعت بارگزاری خبر : 10:09
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)