| امروز جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

یادداشتی از حجت الله عبدالملکی:


رفتار فرهنگی در اقتصاد مقاومتی

برای موفقیت در اقتصاد نیاز به همراهی سخت‌افزار و نرم‌افزار اقتصاد با هم داریم. وقتی سخت‌افزار اقتصادیبا یک نرم‌افزاریهمراه شود، شکوفایی اقتصادی رخ می‌دهد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طلیعه، دکتر حجت الله عبدالملکی، متولد چهارم فروردین ۱۳۶۰ در شهر ری است. وی عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) با مرتبۀ استادیار در گروه اقتصاد اسلامی دانشکدۀ معارف اسلامی و اقتصاد است و نظریات زیادی در باب دستیابی به الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت و رسیدن به آن از مسیر مقاومت دارد. از نظر عبدالملکی اقتصاد مقاومتی یکی از لوازم موفقیت در عرصه‌های اقتصادی جامعۀ ایرانی است تا بتوان با تکیه بر آن تمام ظرفیت‌ها و توانایی‌های موجود در کشور را با هدف رسیدن به پیشرفت و عدالت سامان‌دهی و مدیریت کرد.

ایشان در این یادداشت اهمیت فرهنگ اقتصادی را برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی تبیین کرده اند:

 

 

در اقتصاد، چهار حوزۀ فرهنگی داریم: فرهنگ مصرف، فرهنگ تولید، فرهنگ انتخاب و فرهنگ مدیریت اقتصاد. هر کدام از این موارد مؤلفه‌های نامطلوبی دارند که اقتصاد مقاومتی به دنبال اصلاح آن‌هاست.

فرهنگ مصرف:

در بُعد مصرف، برای نمونه مؤلفه‌های نامطلوب زیر وجود دارد :

  • ولع، یعنی وقتی مصرفی بیش‌تر از نیاز انجام شود.
  • اصرار بر مصرف کالای خارجی
  • تبدیل کالاهای مصرفی به کالاهای سرمایه‌ای، یعنی خرید کالای مصرفی و انبارکردن آن به قصد فروش و کسب سود
  • اسراف و ….

فرهنگ تولید :

در بحث تولید نیز چند مؤلفۀ نامطلوب داریم :

  • احتکار کالا، دلیل این‌که احتکار را در فرهنگ تولید نام می‌بریم، بحث زنجیرۀ تولید است که تولیدکننده و فروشنده این زنجیره را تشکیل می‌دهند؛ پس هم تولیدکننده و هم فروشنده می‌توانند احتکار ‌کنند.
  • افزایش بی‌رویۀ قیمت یا قیمت‌گذاری‌های ناعادلانه، مورد دیگری است که باید اصلاح شود. قیمت‌هایی که به واقع به مصرف‌کننده اجحاف می‌کند.
  • کیفیت پایین کالا، یعنی عدم تلاش برای ارتقای کیفیت محصول درحالی‌که پتانسیل آن برای تولیدکننده وجود داشته باشد. تولیدکننده می‌گوید چه دلیلی دارد کیفیت را بالا ببرم وقتی روی سودم تأثیر ندارد؟
  • کاهش تولید، یعنی تولیدکننده در بزنگاه‌ها تولید را کاهش می‌دهد. اتفاقی که در تحریم‌ها افتاد.

 

فرهنگ انتخاب :

بحث دیگر الگوی انتخاب است، همین انتخاب‌های سیاسی که مردم انجام می‌دهند. یک نفر را به عنوان رئیس‌جمهور، نمایندۀ مجلس و …  انتخاب می‌کنند که در نهایت به ضرر کشور است. شخصی را بر سر کار می‌آورند که به صلاح کشور یا واقف نیست، یا دغدغه‌اش را ندارد یا نمی‌خواهد پیگیری کند. یعنی مردم مسئولی را انتخاب می‌کنند که همۀ رشته‌های گذشته را پنبه می‌کند و ضرر آن به همۀ مردم برمی‌گردد.

 

فرهنگ مدیریت اقتصادی :

در عرصۀ مدیریت اقتصادی، مسئله معطوف به مدیریت کلان اقتصادی است. دولت، مجلس و قوۀ قضائیه هر سه جزء این بخش هستند.

مقام معظم رهبری در سفر به استان خراسان شمالی[۱] به دقت از سه مؤلفه نام بردند:

  1. عدم ابتنا بر منطق علمی: در این زمینه نمونه‌هایی وجود دارد، مانند تغییر در سیاست‌های بازار بورس، سهمیه‌بندی به علت کمبود دلار و … که به نظر می‌رسد خیلی به منطق علمی‌اش توجه نشده است. متأسفانه این موارد در ایران بسیار زیاد اتفاق می‌افتد.
  2. بی‌برنامگی: به عنوان مثال تغییرات شدید قیمت که در زمان تحریم‌های جدید اتفاق افتاد. دولت در مقابل این افزایش قیمت‌‌ها منفعل بود. در حالی که بسیاری از این افزایش قیمت‌های بی‌رویه، بی‌ارتباط با تحریم بود، اما دولت تحریم را بهانۀ وضعیت بی‌برنامۀ موجود می‌کرد. مشخص‌ترین مثال آن وضعیت قیمت خودروها بود. قیمت خودرو ۵/۲ برابر شد. خودروسازها تحریم را عامل آن می‌دانستند، در حالی که تنها ۲۰% برخی خودروهای مشخص وارداتی بود، به علاوۀ این‌که دلار از ۱۲۰۰ تومان به ۲۵۰۰ تومان رسید بود. اما هیچ‌گاه توجیه درستی از این افزایش قیمت به میان نیامد. مثال دیگر این‌که الان ۷۰% ظرفیت تولید خالی است، آیا دولت برای آن برنامه‌ای دارد؟
  3. بی‌ثباتی: آن‌جایی هم که برنامه وجود دارد، خیلی وقت‌ها برنامه‌اش بی‌ثبات است. یعنی الآن یک کار را شروع می‌کنند، هفتۀ بعد بر عکس آن را انجام می‌دهند. به عنوان نمونه سیستم بانکی ما در یک سال و نیم- دو سال اخیر چند بار نرخ سود بانکی و سپرده را بالا و پایین کرده است؟ این بی‌ثباتی به اقتصاد ضربات سختی وارد می‌کند. نمونۀ دیگر، تغییر سیاست‌های بازار و بورس است. وقتی شاخص پایین می‌آید، باید کنترل عرضه داشته باشیم، در حالی که گاهی اوقات عرضه‌مان را زیاد کردیم که این باعث ایجاد نوساناتی در بازار شد. در سیاست‌های پولی، سیاست‌های تجاری و مصرفی-مصرف دولتی- هم نمونه‌های زیادی وجود دارد.

پس معمولاً دولت برنامه ندارد یا اگر برنامه دارد، بی‌ثبات است و منطبق بر منطق علمی نیست. این سه مشکل اصلی است که الگوی مدیرت اقتصادی ما از آن رنج می‌برد.

این‌ها چهار حوزۀ فرهنگی اصلی اقتصادی است که باید اصلاح شود. اصلاحش هم مشخص است. مصرف بهینه باید جایگزین ولع در مصرف شود. باید از تبدیل کالای مصرفی به سرمایه‌ای[۲]جلوگیری شود، این مسئله، اثرات تورمی خیلی شدیدی دارد و بر کمبود کالا، بی‌کاری و… نیز اثرگذار است. این مؤلفه‌های رفتاری وقتی تغییر کند، اقتصاد مقاوم می‌شود.

 

ایران، سومین قدرت اقتصادی جهان

برای موفقیت در اقتصاد نیاز به همراهی سخت‌افزار و نرم‌افزار اقتصاد با هم داریم. وقتی سخت‌افزار اقتصادی (امکانات موجود مثل منابع طبیعی، نیروی انسانی، موجودی دانش، موقعیت جغرافیایی، زیرساخت‌ها و…) با یک نرم‌افزاری -که همان طرز تفکر و رفتار اهالی اقتصاد است- (مصرف‌کننده، تولیدکننده، مدیر) همراه شود، شکوفایی اقتصادی رخ می‌دهد. به لطف خدا کشور ما از این سخت‌افزار بهره‌مند است و اگر نرم‌افزار بهبود یابد، اقتصاد کشور پیشرفت می‌کند؛ یعنی مصرف‌کننده درست مصرف کند، تولیدکننده درست تولید کند، دولت درست کارش را انجام دهد، انتخاب‌گر درست انتخاب کند. این سخت‌افزار غنی‌ای که ما داریم به فعلیت می‌رسد.

ما پیش‌بینی می‌کنیم که می‌توانیم به سومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شویم، آمریکا، چین و ایران. با این شرایط، امکان‌پذیر است تا در یک دورۀ ۳۰ ساله به سومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شویم. به این دلیل که سخت‌افزار را داریم و باید نرم‌افزار درست شود که امکانش وجود دارد و این مسئله، دست مردم است. وقتی اراده کنند، انقلابی رخ خواهد داد. ما نمونۀ آن را داریم، کل اوج انقلاب از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ تا بهمن همان سال است؛ پنج ماهه مردم می‌خواهند و این اتفاق می‌افتد. این‌جا هم همان است؛ ممکن است ۱۰- ۱۵ سال فرهنگ‌سازی شود. ولی آن زمانی که ملت تصمیم بگیرد، إن شاءالله کار انجام می‌شود.

 

 

 

______________________________________________________________

[۱] آنچه که ما به مسئولان محترم کشور در زمینۀ مسائل اقتصادی – که مسائل اساسی‌ای است و دشمن هم بر روی مسئلۀ اقتصاد متمرکز شده است – سفارش می‌کنیم، این است که در پیشرفت اقتصاد، این سه عنصر را مورد توجه قرار دهند: اولاً در امر اقتصاد، مثل همۀ مسائل دیگر، باید با نگاه علمی به مسائل نگاه کرد. ثانیاً یک برنامه‌ریزی مدبرانه لازم است، که هم در آن شتاب‌زدگی نباشد، هم در آن کندی و کوتاهی نباشد. در همۀ امور اینجور است، در مسائل حساس اقتصاد هم اینجور است. ثالثاً ثبات و استمرار سیاست‌ها لازم است. اگر ان‌شاءاللّه مسئولان این سه عنصر را در پیشرفت اقتصادی کشور در نظر بگیرند، که البته مورد توجه است – مسئولان، هم از لحاظ علمی در میان آن‌ها برجستگانی هستند؛ هم از لحاظ دلسوزی، اهل دلسوزی‌اند، اهل تدبیرند – به توفیق الهی، به حول و قوۀ الهی، دشمنان ما همچنان که در بخش‌های دیگر نتوانستند کاری بکنند، در مقابلۀ اقتصادی با این ملت هم هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم شیروان، ۱۳۹۱/۰۷/۲۴)

[۲] مثلاً وقتی قیمت دلار بالا می‌رود، مردم هجوم می‌آوردند و دلار می‌خرند، دلار کالای مصرفی است، ولی شما آن را به سرمایه تبدیل می‌کنید، کالای مصرفی می‌خرید تا گران شد بفروشید. دقیقاً مثل شیری که-در بازار کم است- می‌خرید تا در یخچال نگه ‌دارید و بعداً بفروشید. این یعنی تبدیل کالای مصرفی به کالای سرمایه‌ای.

 

 

انتهای پیام/

کد خبر : 6604
تاريخ ثبت خبر : 27 خرداد 1394
ساعت بارگزاری خبر : 11:11
برچسب‌ها:, , , , , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)