| امروز جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

ابراهیم دادجو:


ذات دانش پویایی است و همه علوم در حال تحول هستند

عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ابراز کرد: تحول هر علمی از جمله علوم انسانی در اختیار ما نیست چراکه همه علوم در حال تحول هستند و اساسا دانش پویاست و همه چیز رو به پیشرفت است.

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از شبستان، یکی از مهمترین و البته چالش برانگیزترین مباحثی که طی چند سال اخیر در سطح محافل حوزوی و دانشگاهی کشور مطرح شده است موضوع تحول در علوم انسانی است. پژوهشگران و استادان دانشگاه هر کدام نسبت به این مساله نظراتی دارند اما عمدتا کسی با کلیت این مساله مخالف نیست و آن را یک نیاز مبرم می داند که باید به درستی برای جامعه اسلامی ما محقق شود. بر آن شدیم تا این مباحث را با دکتر ابراهیم دادجو، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بحث و گفت وگو بگذاریم که بخش اول این گپ و گفت را در ادامه می خوانید:

*در طول چند سال اخیر در سطح محافل علمی و آکادمیک از تحول علوم انسانی سخن بسیار گفته شده است. بسیاری معتقدند آنچه که اکنون به عنوان علوم انسانی در دست داریم پاسخگوی نیاز جامعه ما نیست و قطعا باید در این علوم تغییراتی اساسی حاصل شود. آیا شما قایل به این تحول هستید؟

تحول هر علمی از جمله علوم انسانی در اختیار ما نیست چراکه همه علوم در حال تحول هستند و اساسا دانش پویاست و همه چیز رو به پیشرفت است. اما آنچه که قایل بودن به تحول علوم انسانی فعلی را برای مهم می کند این است که آیا می توان از منظر اسلامی این علوم را متحول ساخت؟

در اینجاست که باید ببینیم علوم انسانی چیست تا امکان تحول آن را بررسی کنیم. نخست برای ورود به بحث باید از این علوم تقسیم بندی داشته باشیم؛ می توان گفت مجموع علوم غیرطبیعی و مهندسی را علوم انسانی می گوییم. بخشی از علوم انسانی از علوم انسانی عقلی مثل فلسفه، معرفت شناسی، فلسفه علم، علم منطق، علم النفس، فلسفه علم، تشکیل می شود.

از سوی دیگر بخش دیگر آن علوم انسانی تجربی هستند به این معنا که علوم انسانی هستند که منشا ظهور آنها تجربیات در حیات اجتماعی انسان ها است مثل علم حسابداری، علم ترافیک و … که به لحاظ تجربی آنها را اعتبار می کنیم.

بخش دیگر آن علوم انسانی نقلی هستند یعنی ریشه در منابع منقول ما دارند مثل علم تاریخ، علوم ادبی، علوم دینی؛ در اینجا منظور از علوم دینی نه علوم اسلامی بلکه علومی است که از درون معارف دینی برآمده اند مثل تفسیر، فقه، حدیث، کلام نقلی و اخلاق نقلی.

بخش دیگر و آخر آن علوم انسانی نقلی هستند. یعنی علومی که از سویی محصول حیات تجربه اجتماعی انسان ها و از سوی دیگر محصول منابع منقول جوامع اند. اینگونه علوم را  علوج اجتماعی رفتاری می نامند مثل علم حقوق، جامعه شناسی، سیاست، اقتصاد، تعلیم و تربیت.

حال می رسیم به بخش اصلی پرسش طرح شده یعنی تحول و تحول از جنبه دینی. آیا می شود از منظر دین این علوم را متحول ساخت یا نمی شود؟ اینجاست که باید بگوییم که آیا قائل به تحول هستیم یا خیر. عده ای می گویند قایل به این تحول نیستند ولی ما معتقدیم که اولا باید این تحول را از اسلامی بررسی کرد و ثانیا این تحول نیاز جامعه ماست.

اما نکته اینجاست که قطعا تحول به معنای بهره گرفتن از منابع دینی و تاسیس علوم انسانی جدید نیست. به نظر من با این شیوه نمی توان تحول ایجاد کرد. اساسا تاسیس علوم انسانی جدید  از دل معارف اسلامی غیرممکن است و دلیل اش هم بر می گردد به خود دین. یعنی خود دین می گوید که رسالت من این نیست که علوم تجربی را به انسان ها ابلاغ نمی کنم بلکه رسالت من هدایت است. با این توصیف اکنون باید به متن قرآن برگردیم و این آیه را بررسی کنیم که می فرماید: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء  (و ما این کتاب آسمانى (قرآن) را بر تو نازل کردیم که بیان همه چیز در آن است)».آیا قرآن کریم خود را تبیان لکل شی می داند؟ برخی معتقدند به دلیل وجود این آیه در قرآن، می توان علوم را از دین و قرآن استخراج کرد. از سوی دیگر برخی می گویند این آیه با سایر آیات نظیر «ذلک الکتاب لاریب فیه هدى للمتقین» تخصیص می خورد.

بر این اساس قرآن کریم بیان کننده همه چیز نیست، بلکه بیان کننده همه چیزهایی است که به هدایت انسانی مربوط اند. نباید از دین انتظار داشته باشیم که علوم انسانی جدید را تاسیس یا تولید کند.

*یعنی در رسالت و غایت دین تأسیس علوم تعریف نشده است؟

خیر. هدف دین علم درست کردن نیست. هدف اش این است که به انسان راه هدایت را نشان دهد. وقتی که خداوند می گوید به آسمان ها و زمین نگاه و در آنها تعقل کنید منظورش علم فیزیک یا اخترشناسی نیست. منظور آن است که نگاه کنید و به نظم طبیعت بنگرید و یک دریافتی پیدا کنید که آیا  این نظم به خودی خود ایجاد شده یا خدایی هم وجود دارد که هدایت شما در دست اوست.

این تفسیری است که غالب مفسران اهل تشیع معاصر بر آن اتفاق نظر دارند. بر این اساس نمی توان تحول در علوم انسانی را از طریق دین به دست داد.

*پس چه طور می توان قایل به نحوی از تحول شد که بر مدار دین باشد؟

برای پاسخ باید دوباره به دین، معارف دینی و روشی که کمک می کند دریابیم نظر دین چیست برگردیم، یعنی اصول فقه. اصول فقه با توجه به معارف دینی نشان می دهد، دین نیز امور تجربی را می پذیرد. یعنی بر اساس اینکه به تجربه آدمی اعتماد دارد می پذیرد و به آنها عمل می کند و اهل دین را به آن توصیه می کند؛ در مورد عقل نیز همین طور است، یعنی دین علوم یا معارف عقلی را تأسیس نمی کند چراکه عقل آدمی را به خودی خود حجت می داند.

عقل خود به خود برای خود حجت است. هر کاری که عقلانی است درست است. از این جهت، دین امور عقلانی و به تبع آن علوم عقلانی را تأسیس نمی کند، بلکه آنها را به تبع عقل می پذیرد. هرچند خود فرستنده دین و وحی از جمله عاقلان و بلکه رئیس عاقلان است حرف های عقلانی زیادی دارد ولی تاسیس معارف عقلی و علوم عقلی بسیاری مثل فلسفه و منطق را به عقل آدمی سپرده است.

دین و معارف دینی به دلیل اینکه هدف شان هدایت است معارف نقلی بسیاری دارند. یعنی معارفی که خود دین از ناحیه دین ابلاغ و تاسیس کرده است که مربوط به امور انسانی اعم از امور اجتماعی است، یعنی خود دین می گویند که انسان از حیث اخلاق و رفتار در امور فردی و اجتماعی چه کار کند. بنابراین، رسالت دین تولید یا تاسیس علوم عقلی و تجربی نیست، بلکه دین علوم عقلانی و تجربی را به عقل و تجربه آدمی سپرده است.

*حال با این فرض دین چه تحولی در علوم انسانی می تواند به وجود آورد؟

یادتان باشد در آن تقسیم بندی گفتیم علوم انسانی به علوم عقلی، علوم تجربی، علوم نقلی و علوم نقلی-تجربی تقسیم می شوند.

پس دین در محتوای تجربی علوم تجربی هیچ تاثیری ندارد. مثلا در علم حسابداری و ترافیک نقشی ندارد. در عین حال در علوم عقلی نیز تاثیر تاسیس کننده ندارد، یعنی از ناحیه خودش نظریه های عقلانی ندارد، اما چون ارسال کننده خود دین جزوی از عقلا است دین و معرف دینی می توانند آن علوم را تهذیب کنند، یعنی نقاط ضعف آنها را بر حسب معارف عقلانی خود بازسازی و اصلاح کند.

با وجود این علوم دینی نقلی که از درون دین برآمده اند مثل فقه، تفسیر، رجال، حدیث، کلام نقلی و اخلاق نقلی، همه ماهیتی دینی دارند، چراکه خود به خود از دل معارف دینی ساخته شده اند و عقل مدعی نیست که من این علوم را درست کرده ام، بلکه عقل می گوید من این علوم را با توجه به منابع دینی استخراج کردم. پس منبع دینی منشاء تاسیس این علوم شده است.

آخرین بخش از علوم انسانی علوم انسانی نقلی – تجربی یا همان علوم اجتماعی و رفتاری است. بخش اعظم این علوم اعتبارات حاصل از تجربه انسان ها هستند، یعنی انسان ها در طول زندگی اجتماعی و تجربی خود به تدریج به این نتیجه رسیده اند که یک عده قواعدی را اعتبار کنند که بر اساس آن قواعد بتوانند رفتارهای فردی و اجتماعی انسان ها را مدیریت کنند به گونه ای که انسان ها مزاحم یکدیگر نشده و حقوق هم را نفی نکنند.

برای مثال، قواعد حقوق شهروندی، قواعد حقوق بین الملل، قواعد اقتصادی، قواعد پول، اوراق بهادار و بیمه همه این موارد را انسان اعتبار کرده است و واقعیتی جز اعتبار انسان ها ندارند، همین طور در علم جامعه شناسی قواعد نهادها و گروه ها نیز اعتباری اند.  درعلم سیاست نیز قواعد سیاسی و گروه ها همه اعتباری هستند. بخش دیگر اینگونه علوم اخلاقیات حاکم بر این قواعد اند.

*آیا در این دست قواعد، دین به نوعی ورود توصیفی ندارند؟

خیر. اینگونه علوم دو بخش دارند، یک بخش توصیفی است که بخش توصیفی همان بخش تجربی و اعتباری است و یک بخش دستوری است. در بخش دستوری دین می گوید که چه عملکردی داشته باشیم که خلاف ارزش های انسانی و اسلامی نباشد. اینجاست که دین حرف تازه ای دارد یعنی همه خصوصیات اخلاقی و رفتاری انسان ها را در روابط شخصی و اجتماعی خود مد نظر قرار می دهد.

البته یک عده مبانی عقلی هم وجود دارند که پشتیبان بخش های تجربی و نقلی اینگونه علوم اند، مثل حقوق طبیعی یا فطری در علم حصوص یا جامعه شناسی. همین طور دین و معارف دین به حکم اینکه عقل و تجربه را تایید می کنند در اینگونه علوم دارای برخی معارف عقلی و تجربی اند، اما اینگونه مباحث آن قدر نیستند که بتوانند به تاسیس کل اینگونه علوم رهنمون شوند. پس دین نه می تواند در محتوای علوم انسانی تاثیر بگذارد و نه در علومی که می تواند تاثیر بگذارد به نحو واحدی تاثیر خود را بر جای می گذارد.

دین در محتوای علوم تجربی هیچ تاثیری نمی تواند بگذارد پس تحولی هم در آن علوم نمی تواند به وجود آورد. دین در علوم عقلی نیز نقش تاسیسی ندارد، ولی می تواند بر حسب معارف عقلی خود آنها را بازسازی کند و از این روی تحولی که دین در اینجا می تواند داشته باشد تحول تهذیبی است.

انتهای پیام/

کد خبر : 39896
تاريخ ثبت خبر : 6 بهمن 1395
ساعت بارگزاری خبر : 15:10
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)