| امروز شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

دکتر ابراهیم فیاض


حکمت اجتماعی

دکتر ابراهیم فیاض، دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در یادداشت پیش رو به مسئله حکمت اجتماعی و تفاوت های ان با فلسفه می پردازند.

به گزارش طلیعه؛ متن این یادداشت بدین شرح است:
۱ – هر چارچوب مکان اندیشه ای درباره اجتماع و جامعه اندیشه ای خاص دارد. چرا که بعد از انسان، این اجتماع است که موضوعیت اندیشه ای دارد. به سخن دیگر، انسان اولین قدم اندیشه ای انسان است(علم به انسان حضوری و حصولی است) ولی آنچه بعد از انسان تجلی ذهنی دارد خود اجتماع است چرا که از یک بعد به اجتماع به انسان بر می گردد به همین دلیل بحث می شود که اصالت با فرد است یا اصالت جامعه.

۲ – فلسفه به معنای غربی آن (نه آنچه سهوی به آن فلسفه در جهان اسلام گفته می شود) بر اصالت جامعه بنا می شود یعنی سوسیالیسم. یک کاتولیسیم، دین محسوب می شود و دین با سازمان دینی یکی است یا به عبارتی دیگر دین همان سازمان دینی است و زمانی که سکولاریسم ناپلئونی رخی دهد تبدیل سازمانی رخ می دهد و سازمان کلیسا تبدیل به سازمان دولت می شود و دین تبدیل به ایدئولوژی می شود یعنی سوسیالیسم و سوسیالیسم به عنوان ایدئولوژی، فلسفه را در دل خودش دارد.

۳ – زمانی که سوسیالیسم به عنوان ایدئولوژی جامعه وارد جامعه شد بایستی از نظر معرفتی تمام جامعه را پوشش دهد مثل خود دین سازمانی کلیسائی که تمام جامعه غربی را پوشش می داد پس دولت متکفل جامعه است که بایستی با دانش جایگزینی آن را لبریز کند تا بتواند اقتدار عمومی خود را شکل دهد پس فلسفه را جایگزین دین می کند و کل جامعه را با توجه به فلسفه تبیین می شود چرا که فلسفه از جامعه این این چنین به وجود می آید و برای تبیین آن تاثیر بکار می رود که فلسفه مصادف نیز نام می گیرد.

۴ – فلسفه، وظیفه نقد اجتماعی و جامعه را به عهده دارد چرا که مهمترین هدف سوسیالیسم و سکولاریسم، رسیدن به پیشرفت است؛ پیشرفت به جای صیرورت به سوی خدا می گیرد و اینجا که شدن و صیرورت به سوی پیشرفت است که انسان، خودش، خودش را می سازد و مهمترین عنصر پیشرفت،نیز فناوری می باشد که تشکیل دهنده هسته مرکزی ماتریالیسم است(چرا که ماتریالیسم اساس خودش را بر فناوری می گذارد و انسان نیز به عنوان حیوان ابزار ساز تعریف می کند و اساس نیز بر پیشرفت می گذارد و پیشرفت را براساس ابزار مادی یا فناوری بنیاد می کند و نیروی محرکه پیشرفت نیز فناوری می داند (از تألّه و متالهه).

۵ – فلسفه با نقد اجتماعی راه پیشرفت را ترسیم می کند پس جامعه را تبدیل شدن به فلسفه به عنوان نرم افزار خودش، به نقد خودش می رسد و راه برای آینده باز می کند و اگر فلسفه نباشد رسیدن جامعه به فناوری ممکن نبود و در نتیجه رسیدن به پیشرفت اجتماعی نیز ممکن نبود(سوسیالیسم – جامعه – فلسفه – نقد اجتماعی – فناوری – پیشرفت) نقد اجتماعی در علوم اجتماعی مبتنی بر فلسفه، خلق می شود مهمترین حوزه نقد اجتماعی، جامعه شناسی بود که در چارچوب خود سعی بر رسیدن به توسعه ترسیم می کرد.

۶ – فلسفه از اروپای متصل شروع شد که براساس سوسیالیسم شکل گرفته بود و سوسیالیسم که از مسیحیت قرون وسطی و کلیسا محوری آن نشات گرفته بود که ریشه در معبدگرایی روم شرقی داشت که دارای سابقه معابد یهودی و معابد یونانی داشت معبد جهان پدیداری را مشخص می کرد و جهان پدیداری در ساختار و ساختمان یک معبد تجلی پیدا می کند و اینکه معبد در شهرسازی دارای چه جایگاهی در شهر است نیز جهان پدیداری در شهر جاری می سازد سپس شهر بیان کننده زبانی و نشانه ای جهانی پدیداری است که همان فلسفه است.

۷ – شهر اگر بیان کننده نشانه ای جهان پدیداری باشد و از طرفی شهر، جامعه ای بگیریم پس فلسفه و شهر و جامعه شکل های گوناگون از یک حقیقت می باشد. به عبارت دیگر جامعه، مفهوم اجتماعی فلسفه می باشد و فلسفه، مفهوم اندیشه ای جامعه باشد و شهر تجسم عینی فلسفه در عالم خارج می باشد پس تمدن و شهرپذیری، عنصر اساسی فلسفه می باشد و فرآیند تمدن، همان فرآیند تکوین و تکون فلسفه است همانگونه که تمدن با یک فلسفه شروع می شوند با مرگ همان فلسفه می میرند.

۸ – تمدن با فلسفه پذیرفته می شود به عبارت دیگر شهر پذیری یک نرم افزار می خواهد که براساس آن، مردم قواعد شهری را بپذیرند قواعد اعتباری که شهر را نظم و نسق می بخشند و به آن هویت می بخشند، به سخن دیگر عقلانیت رسمی و غیر رسمی یک شهر را ترسیم می کند که بتواند براساس آن به منفعت عمومی و رشد و پیشرفت نائل آید این حقیقت اعتباری مشروعیت بخش و اقتدار افزا که نرم افزار تمدن را تشکیل می دهد فلسفه است و قواعد پذیری مردم را در یک حوزه جغرافیائی تنظیم می کند.

۹ – زمانی که فلسفه در یک جامعه خودش را اجتماعی و عمومی کرد از آن نظام حقوقی به وجود می آید که همان قرار داد اجتماعی پذیرفته شده است که به صورت قانون آمده است و مردم آن قوانین را می پذیرند و این گونه است که نظام اداری و عقلانی و تخصصی حاکم در یک جامعه پذیرفته می شود و قدرت افزایی رخ می دهد و قدرت نیز تبدیل به اقتدار می شود و این گونه یک تمدن تمامیت می یابد و تمامی عناصردرونی آن با هم توافق و تلائم دارند و هم افزایی می کنند.

۱۰ – با نوع عقلانیت ترسیمی از سوی فلسفه است که عقلانیت پذیرفته شده اول در تمدن به وجود می آید و سعی و کوشش های انسانی به صورت تراکمی و هم افزا رخ می دهد چرا که فلسفه به تنهای این عقلانیت،قبولانده است و آن نیز با قبول آن به کوشش های حیرت افزا و روزافزون می پردازد و تمدن را شاداب و گسترده، قوام می بخشند ولی با تکرار عقلانیت و رسیدن به رفاه نسبی به بی معنایی دچار می شوند که برای افزایش نشاط و معنازایی و برای لذت گرایی رجوع به انواع تمهیدات می شود که با آن، عقلانیت از تمدن رخت می بندد و تمدن دچار فساد و رخوت می شود و با حمله های خارجی می ریزد و نابود می شود و به تاریخ می پیوندد.

۱۱ – فلسفه است که فرهنگ را تبدیل به تمدن می کند فرهنگ که نظام معنایی یک جامعه تشکیل می دهد و این نظام معنایی را جهان پدیداری می گیرد، معنا بی تعیین است و فرهنگ نیز بی مرز است و هر جا که فرهنگ می رود آن جا را نسبی می کند پس زمانی که فرهنگ ملاک تحلیل واقع شود نسبیت نیز در مرکز تحلیل واقع می شود فلسفه برای تعین بخشی به میدان اجتماعی می آید و نظام معنایی فرهنگ را متعین می کند با تبدیل سازی نظام معنایی به نظام مفهومی و سپس تبدیل به نظام قراردادی و حقوقی و ایجاد عقلانیت اجتماعی. پس بدون فلسفه، تمدن ممکن نیست.

۱۲ – حکمت اجتماعی برعکس فلسفه اجتماعی تمدن محور نیست بلکه تعادل فرهنگ و تمدن را در محور خود دارد فرهنگ براساس شهود بنا می شود چرا که نظام معنایی جامعه براساس آن نیز به وجود می آید(معنا به وسیله شهود به دست می آید و وجود می یابد) به همین دلیل فرهنگ رابطه مستقیم با عرفان دارد(مثل وضعیت پسا مدرن که با شهود و فرهنگ ارتباط بنیادی و مستقیم دارد) ولی حکمت در سطح عرفان نمی ماند بلکه به طرف فلسفه نیز می رود چرا که بی تعیین در حکمت به سبب اتقان،قبول نیست (کتاب احکمت آیاته) پس به طرف فلسفه نیز می رود به همین دلیل به تمدن نیز می رسد پس در فرهنگ نمی ماند که دچار آنارشیسم وهرج و مرج انگاری و هیچ انگاری شود و در تمدن نیز نمی ماند (مثل فلسفه) که دچار تعین گرایی فسادانگیز و فسادزا شود و دچار نابودی و این بنیاد حکمت اجتماعی است.

کد خبر : 282
تاريخ ثبت خبر : 31 مرداد 1393
ساعت بارگزاری خبر : 18:21

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)