| امروز شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

جریان شناسی فکری ایران معاصر- مکتب تفکیک؛


وحی راه گشای مصائب

در نگاه مکتب تفکیک، در حقیقت وحی راه گشای مصائب است که قدم گذاردن در حوزه‌ی علوم انسانی و کلیات علوم تجربی تنها با تمسک به قرآن و شرح معصومانه‌ی آن ممکن است و تمامی مشکلاتی که امروزه گریبان‌گیر بشریت است، به دلیل دوری از «باب الله» می‌باشد و راه درمان این معضل، بازگشت به «حقیقت وحی» است.

«پایگاه خبری – تحلیلی طلیعه»محمود علیزاده؛ تاریخ ادیان و به خصوص دین اسلام، مملو از جریانات فکری است که هر یک به موجب نگاه خاصی به امر دین پدید آمده است. در واقع اختلاف نظرها در فهم دین هریک مسیر مجزایی را در درک و وصول به غایت دین داشته است و همین مطلب سبب گردیده تا مکاتب فقهی، کلامی و حدیثی متفاوتی در طول تاریخ پدیدار گردد. البته پیدایی این مکاتب صرفا به امور اندیشه‌ای مربوط نیست و با بررسی اوراق تاریخ شاهد خواهیم بود که بعضا ‌جریانات سیاسی و به خصوص دستگاههای حاکم به منظور دست‌یابی به اهداف خویش، به مکتب‌سازی پرداخته‌اند و یا از فردی خاص حمایت کرده تا اندیشه‌ی وی را که بستر خوبی برای القای حاکمیت خویش بوده است، در جامعه رواج دهند. قطعا اندیشه‌ی جبرگرای اشاعره در طول حاکمیت بنی‌امیه، بدان خدمت نمود و ظاهرگرایی مفرط و بی قید و شرط آن، راه را برای تأمل در آیات و روایات سد می‌کرد و بدین ترتیب راه را برای تقدیرگرایی(جبرگرایی) و در نتیجه توجیه حاکمیت بنی‌امیه فراهم می‌نمود. غرض ذکر نمونه‌ای تاریخی بود تا مطلب پیش‌گفته روشن گردد.

۱-    منابع فکری اولیه(ریشه­ های فکری)
مؤسس “مکتب معارفی اهل بیت”[i]، میرزا مهدی غروی اصفهانی، از فقهای اصولی و از شاگردان مبرز میرزای نایینی بود، لذا به هیچ عنوان نمی‌توان او و پیروانش را «اخباری» دانست. اخباریان، فقیهانی شیعه بودند که در فقه، به ظاهر کتاب و حدیث بسنده نموده و تفقه در امور شرعیه را با روشی «اصولی» نمی‌پسندیدند، لذا می‌توان فقیهان را به دو دسته‌ی «اخباری» و «اصولی» تقسیم نمود. میرزای اصفهانی و شاگردان وی همگی از اصولیین بوده و رنگی از اخباری‌گری در بین آنها مشاهده نمی‌شود. در عوض شاهدیم بزرگانی از فلاسفه نظیر ملاصدرا، فیض کاشانی در «فقه»(به معنای خاص آن) اخباری بوده‌اند و البته برخی ایشان را اخباری معتدل خوانده‌اند.

میرزا مهدی اصفهانی نزد عارف سترگ مرحوم سید احمد کربلایی درجات سلوک را طی کرد و از آنجا که مشرب مرحوم کربلایی، متأثر از عرفان ابن‌عربی بود، با کتب ابن‌عربی رابطه‌ای وثیق پیدا نمود و ظاهرا فلسفه را نیز نزد وی آموخت.(سید احمد کربلایی از شاگردان فلسفه‌ی ملاهادی سبزواری(بزرگ شارح حکمت متعالیه) بوده است).

در این بین میرزامهدی دچار آشفتگی فکری شده و بین عرفان ابن‌عربی و فلسفه، با معارفی که خود از قرآن و کلام اهل‌بیت می‌فهمیده است تناقضی آشکار می‌یابد. لذا به تضرع پرداخته و در مکاشفه‌، جمله‌ای را ممهور از امام عصر(عج) می‌یابد که «طلب المعارف من غیر طریقنا مساوق لانکارنا» (طلب کردن معارف از راهی غیر راه ما، برابر با انکار ماست). این جمله انقلابی را که در وی به وجود آمده بود، آرام می‌سازد و از این پس به تفقه اعتقادی در آیات و روایات می‌پردازد و به انتظام و ساختاربندی آن معارف همت می‌گمارد. با مهاجرت به مشهد، و شکل‌گیری حلقه‌های درسی وی، به القای آن معارف می‌پردازد که در ابتدای امر با مخالفت‌های بسیاری روبرو می‌شود؛ ولی به تدریج شاگردان را که بعضاً با فلسفه و عرفان آشنا بودند اقناع می‌نماید.

۲-    چهره­ های بسط دهنده اولیه
از شاگردان اولیه‌ی میرزای اصفهانی می‌توان به شیخ محمود حلبی، آیت الله میرزا جواد تهرانی، آیت الله میرزا حسنعلی مروارید، شیخ مجتبی قزوینی، آیت الله ملکی میانجی، آیت الله خدایی دامغانی، و سپس به آیت الله سیستانی و آیت الله وحید خراسانی اشاره کرد. شاگردان میرزا، دروس ایشان را تقریر می‌کردند که نسخ خطی آن دروس موجود است و طی سالیان اخیر مجلداتی از آن نسخ به چاپ رسیده است.(ابواب الهدی، مصباح الهدی، معارف القرآن، رسائل شناخت قرآن، غایه المنی)

۳-    زمینه­ های پیدایش جریان
میرزا مهدی اصفهانی در مواجهه با مطالب خلاف و ضد دینی که در عرفان ابن‌عربی دیده می‌شود، آن را به عنوان یک جریان خالص دینی نمی‌پذیرد. خلوص معارف برای میرزا بسیار اهمیت داشته است و گفته‌ها و شطحیات عرفانی را در تصادم با وحی و معارف آن می‌دیده است. از طرفی نظریات فلاسفه را نیز مساوی با عقل و یقین حقیقی نمی‌داند و از اختلاف آراء ایشان به این مطلب استدلال می‌کند. بنابراین نمی‌توان یافته‌های عرفانی، و نظریات فلسفی را همان اعتقادات دینی دانست و بوسیله‌ی آن مطالب، به تفسیر آیات و روایات پرداخت.

از طرفی علمی که از طریق وحی بر انسان و در قالب «کتاب» نازل شده است، حقیقت اعجاز پیامبر خاتم را تشکیل می‌دهد و همین علم حقیقی وحیانی، عامل حیات و پویایی کتاب و عدم کهنگی آن شده است، خصیصه‌ای که در هیچ کتاب دیگری یافت نمی‌شود. تأکید امامان بر فراگیری «علم حقیقی» از ایشان ـ که سرچشمه‌ی جوشان علم و دانش‌اند ـ بر اهمیت مطلب می‌افزاید. از همین روست که شاهدیم میرزای اصفهانی عطای علوم بشری را بر لقای آن ترجیح می‌دهد و خود به دنبال کشف اسرار قرآن و کلام اهل بیت تلاشی خستگی‌ناپذیر را آغاز می‌کند.

۴-    تحولات تاریخی آن و چهره‌های معاصر
مرحوم میرزای مهدی اصفهانی، در حدود بیست سال، سعی تمام نمود تا بتواند مطالبی را که مستفاد از آیات و روایات می‌دانست به شاگردان منتقل سازد. از بین کسانی که او را درک کردند شیخ محمود حلبی کامل‌ترین تقریرات را از دروس وی به جا گذاشته است. آیت الله مروارید طی یک یا دو دوره خلاصه دروس میرزا را تدریس نمود که در کتابی با عنوان «تنبیهات حول المبدأ و المعاد» به چاپ رسید. آیت الله میرزا جواد تهرانی نیز در دو کتاب «میزان المطالب» و «عارف و صوفی چه می‌گویند» و نیز «تفسیر مصباح الهدی» معارف فراگرفته شده از میرزا را تبیین نموده است. شیخ مجتبی قزوینی در کتاب «بیان الفرقان» به بیان بخشی از معارف قرآنی در توحید و معاد، نبوت و امامت پرداخته است. آیت الله ملکی میانجی نیز در «توحید الامامیه» و تفسیر «مناهج البیان» به تبیین مطالب مهمی از مکتب اهل بیت همت گمارده است. ولی با این حال هیچ یک از شاگردان به طور کامل راه وی را تداوم نبخشید و آن دروس و معارف به شیوه‌ای که خود میرزا بدان پرداخته بود، مهجور افتاد.

استاد حکیمی در ابتدای دهه‌ی هفتاد با معرفی این جریان با عنوان «مکتب تفکیک» سبب توجهی دیگر به آموزه‌های معارفی میرزا مهدی گردید. البته ایشان به دنبال شکل‌دهی به جریانی بود که در رأس آن شیخ مجتبی قزوینی قرار داشت، لیکن اتصال شیخ مجتبی به میرزای اصفهانی سبب شد تا توجهات به سمت تقریرات دروس میرزا معطوف شود و محققان حوزه‌ی فلسفه و عرفان، با توصل به دروس میرزا و احیانا چاپ برخی از دروس ایشان، به نقد آرای وی بپردازند. استاد حکیمی در این بین، بیشتر به تبیین تاریخی مکتب تفکیک، و ارائه‌ی چارچوبی از اصول و قواعد آن و رئوس کلی اهداف مکتب پرداخته است.

آیت الله سیدان که از شاگردان شیخ مجتبی قزوینی و از هم‌درسان استاد حکیمی بوده است به موازات حرکت وی، به نقد فلسفی روی آورده و بدون پرداختن به معارف میرزا، سعی در نشان دادن اختلاف آراء فلاسفه با عقاید دینی داشته است.

استاد حکیمی جلوه‌ی دیگری از مکتب تفکیک را با انتشار مجموعه‌ی «الحیات» به منصه‌ی ظهور رسانید. این کتاب که تألیف ایشان و برادران وی می‌باشد، مجموعه‌ای قرآنی و حدیثی است که با توجه به نیاز امروزی جامعه، و با دسته‌بندی علمی آیات و روایات، مجموعه‌ای کم‌نظیر برای «زندگی» دینی فراهم کرده است. اگر بخواهیم بُعد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مکتب تفکیک را به تقریر استاد حکیمی ببینیم، ناچار از رجوع به این اثر هستیم.

 

۷-    بیان کلی مواضع و عقاید جریان خصوصاً در زمینه علوم انسانی معاصر و معرفت شناسی جریان
میرزا مهدی اصفهانی، علم را به دو دسته‌ی «علوم الهی» و «علوم بشری» تقسیم می‌کند. وی علوم الهی را که تنها در وحی و کلام حاملان آن می‌توان یافت، علوم «محدث» به معنای «جدید» می‌داند و معتقد است اگر توحید و دیگر معارف، همان‌هایی است که امثال افلاطون و ارسطو و افلوطین گفته‌اند، دیگر چه نیازی به وحی باقی می‌ماند؟ این موضع زمانی تقویت می‌شود که به این سؤال بپردازیم که «آیا وحی صرفا برای ارائه‌ی احکام ظاهری آمده است؟» اگر پاسخ منفی است – که قطعا همین است – «آیا وحی سخنان گذشتگان را تکرار نموده و هیچ مزیتی بر کلام ایشان ندارد؟» میرزا به این سؤالات پاسخ منفی داده و معتقد است که پیامبر خاتم به طرح معارفی پرداخته است که از منبع حقیقی علوم نشأت یافته و لذا خالص و از زمره‌ی علوم حقیقی است. در مقابلْ علوم بشری است که حاصل اندیشه‌ی انسان در طول تاریخ بوده و هر فیلسوف یا عارفی مبتنی بر مبادی و مبانی خاصی، به ارائه‌ی چارچوبی برای توصیف عالم پرداخته است، لذا شاهد «نظریات» مختلف و متضاد در طول تاریخ علوم بشری هستیم. از همین جاست که میرزا، یقین فلسفی را مساوق و مساوی با «حق» نمی‌داند و یقین فلسفی را به «قطع نفسانی» تعبیر می‌کند. بدین ترتیب سخنان ایشان را بلااعتنا و «علم حقیقی» را منحصر به قرآن و امامان معصوم می‌داند.

میرزا، عقل را حقیقتی نوری دانسته و به «معصومیت» ذاتی آن حکم می‌کند. حقیقت علوم نیز نوری است که به واسطه‌ی تقوا و پرهیزگاری و تمسک به اهل بیت، از خدای متعال به انسان افاضه می‌شود که «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» و «اتقوا الله و یعلمکم الله»(البقره/۲۸۲).

میرزای اصفهانی، معجزه‌ی قرآن را «اعجاز علمی» آن می‌داند و باید دانست که منظور وی از علم، علم تجربی(science) نیست، بلکه حقیقتی ربانی است که از صقع ربوبی بر انسان افاضه می‌شود و معارف توحیدی را بر آدمی مکشوف می‌سازد. پس معیار و میزان، وحی و کلام حاملان آن است و لاغیر.

با این توضیحات فهمیده می‌شود که قدم گذاردن در حوزه‌ی علوم انسانی و کلیات علوم تجربی تنها با تمسک به قرآن و شرح معصومانه‌ی آن ممکن است و تمامی مشکلاتی که امروزه گریبان‌گیر بشریت است، به دلیل دوری از «باب الله» می‌باشد و راه درمان این معضل، بازگشت به «حقیقت وحی» است.

[i] یکی دیگر از نام های مکتب تفکیک است.

کد خبر : 6996
تاريخ ثبت خبر : 3 تیر 1394
ساعت بارگزاری خبر : 11:26

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)