| امروز شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:


اهمیت آموزش‌دانشگاهی رشته‌مدیریت در ایران چه حد است؟

هر كدام از كشورها نسبت به «مديريت» و اهميت و لزوم تحصيلات آكادميك براي آن، نگاه متفاوتي دارند، بررسي اين وضعيت در ايران ...

به گزارش طلیعه؛ سیده فاطمه علوی، دانشجوی رشته مدیریت دانشگاه تهران/ سوالی که می خواهیم در این مختصر پاسخی برای آن بیابیم این است که آیا تحصیلات دانشگاهی می تواند عطش انسان های مدیریت دوست را برطرف کند یا خیر؟!

ابتدا لازم است چند مقدمه را یاوآوری کنیم:

۱- کشور ما کشوری با مقتضیات خاص خود و البته تجربه تاریخی فراوان است از این رو انواع و اقسام شیوه های حکمرانی ( مدیریت دولتی) را تجربه کرده است.

۲- کشور ما کشوری است اسلامی؛ و دین انسان ساز اسلام با محوریت ذات عبداللهی انسان، دستورات فراوانی در تمامی ابعاد زندگی بشر که طبیعتا بخشی از آن مرتبط به روابط اجتماعی است از طریق قرآن و سنت در اختیار ما قرار داده است.

۳- مدیریت در ایران به طور مدون هیچگاه وجود نداشته و همیشه در نوشته های پراکنده یافت می شود و البته اگر هم وجود داشته در کمتر موردی به صورت نظام مند به منسه ظهور رسیده و به همین علت استفاده از شیوه های مدیریت غربی از ابتدا تا انتهای آن جزو لا ینفک سازمان های ما گردیده است.

۴- حجم وسیعی از مدیریت به علوم انسانی وابسته است و متاسفانه منابع علوم انسانی موجود (نگوییم تمامی آن) وام دار ترجمه است و با توجه به مختصات زمانی و اجتماعی موجود در کشور مادر خود تالیف شده اند.

توجه به فرصت ها و تهدیدهای اشاره شده به تصمیم سازی برای آینده کمک به سزایی می کند.

برگردیم به سوال اصلی این بخش که آیا آموزش می تواند به ما در این عرصه کمک کند؟

اهمیت آموزش دانشگاهی رشته مدیریت

در حال حاضر آموزش در رشته مدیریت مورد توجه بسیاری از سازمان ها، دانشگاه ها و موسسات آموزشی در سراسر کشورهای دنیا مخصوصا در کشورهای به ظاهر توسعه یافته است؛ به عنوان مثال افزایش تعداد فارغ التحصیلان دوره های فوق لیسانس مدیریت به میزان ۱۳ برایر طی کمتر از ۲۰ سال اخیر گویای این مطلب می باشد.

بررسی تجربه دیگران در زمینه آموزش دانشگاهی مدیریت از موضوعات مهم تلقی می شود که در این بخش به دنبال بررسی آن هستیم و به مرور اجمالی یک تحقیق در این زمینه می پردازیم.

این تحقیق در کتابی با عنوان «پرورش مدیر» به کوشش چارلز هاندی که به بررسی تحلیلی- تطبیقی از آموزش و توسعه مدیریت در کشور های امریکا،انگلستان ، آلمان و ژاپن است به منظور بررسی وضعیت در این کشورها جهت استفاده در انگلستان به سفارش موسسه توسعه اقتصاد ملی صورت گرفته است.

در این کتاب ضمن اشاره به مدیران آموزش دیده در سیستم هر کشور به روش آموزش هر کدام به طور مجزا پرداخته شده است، که در اینجا اشارات مختصری به هر یک از این کشور ها و نتایج حاصل شده خواهیم داشت:

• امریکا: آموزش ارزش بالایی در این کشور دارد و کالج های زیادی جهت آموزش مدیریت در این کشور موجود است، به طوری که از منظر آکادمیک این کشور سردمدار رشته مدیریت در جهان است و در تربیت آنها نیز نقش بسیار مهمی دارد.

در این کشور مدیریت از حیاتی ترین و پولساز ترین رشته ها و مشاغل است. بهترین کالج ها و دانشکده های مدیریت و بازرگانی با بالاترین سطح کیفیت در این کشور واقع شده اند و در این کشور تحصیل آکادمیک رشته مدیریت بسیار مهم تر از تجربه کاری می باشد و معمولا مدیران آنها از درون دانشکده ها به جامعه تحویل داده می شوند.

• ژاپن: در این کشور به استعداد اهمیت زیادی داده می شود. ژاپنی ها اعتقاد دارند مدیریت تنها با مشاهده، گوش دادن و تمرین کارهای یک فرد با تجربه یاد گرفته می شود و نتیجتا آموزش حین شغل مهمترین رویه است. ژاپنی ها به نظام ارشدیت بسیار بها داده و تجربه را بسیار ارزشمندتر از آموزش می دانند.

در ژاپن فعالیت دسته جمعی بسیار حائز اهمیت است و آموزش های گروهی بسیار مهم و رایج می باشد. کمک کردن و همراهی و مشارکت بسیار مهم می باشد به نحوی که در یک سیستم گروهی قوی تر ها و با تجربه ها به تازه وارد ها کمک کرده و آموزش های لازم را انجام می دهند و فردی که وارد سازمان می شود به مرور زمان و با کسب تجارب بیشتر به مراتب بالاتر ترقی می یابد.

• آلمان: در آلمان شیوه مدیریت عملی است، یعنی سرپرستی کسانی که تجربه کمتری دارند و انتقال دانش و تجربه به آنها توسط فرد با تجربه تر صورت می گیرد. افراد پس از اتمام دبیرستان به کارخانه ها می روند و پس از مدتی کار کردن به دانشگاه منتقل می شوند، در نتیجه هم زمان که به تحصیل مشغولند دارای تجربه و دید عملی می باشند.به عبارتی همزمان با تحصیل نوعی کارآموزی انجام داده و دارای تجربه تئوری و عملی همزمان خواهند بود.

• انگلستان: مدیریت در این کشور یک هنر عملی است تا یک علم کاربردی، به صورتی که بخش اعظم مدیریت به صورت ذاتی دانسته می شود و سهم کوچکتری که موجود است بر عهده دانشگاه ها و مراکز آموزشی می باشد. سیستم آموزشی این کشور شبیه به امریکاست ولی در مقیاس بسیار کوچکتر که نسبت به آن ها از حیث تعداد مراکز آموزشی و کیفیت پایین تر می باشد و به همراه اندکی از تفاوت های نظام آموزشی که بین دو کشور موجود است.

کیفیت آموزش عالی در ایران

در ایران جامعه علمی به نظام آموزش عالی با نگاهی نقادانه می نگرد و کارکرد فعلی آن را در محافل دانشگاهی به بحث می گذارد. این نشانه آن است که نظام آموزش عالی کنونی کشور، کارکردی متناسب با زمان و ویژگی های جامعه امروز ندارد و به جای کیفیت به دنبال کمیت بیشتر در آموزش عالی است.

به طور اخص مدیریت نیز از این قاعده مستثناء نیست و افزایش کمیت بدون توجه به امکانات موجود باعث ایجاد فضای رکود علمی، یاددهی و یادگیری کمتر و نهایتا شکل گیری پدیده فارغ التحصیلان بی سواد گردیده است.

در موازات این قضیه مسئله نظام انتخابی نامناسب در پذیرش دانشجویان را نیز باید افزود. معمولا اکثرا دانش آموزان رشته انسانی، مدیریت را جزو انتخاب های اولیه خود در لیست انتخاب رشته های دانشگاهی قرار می دهند که به این معناست که رتبه های برتر انسانی وارد این رشته می شوند در حالی که همین رشته برای دانش آموزان تجربی و ریاضی از اهمیت بسیار پایین تری برخوردار است که موجب علایق و انگیزه های متنوع در هنگام ورود به این رشته می گردد و نهایتا این چند دستگی بخصوص در گرایش هایی مثل مدیریت دولتی جو علمی موجود را تقلیل می دهد.

حال چه کنیم؟

بی انصافی است اگر بخواهیم تمامی تجارب موجودی که طی ۳۰۰ سال به طور مکتوب از تحقیقات محققان و مدیران دیار غرب برای ما باقی مانده را نادیده بگیریم و شروع خود را صفر قرار دهیم. اما همانطور که گفتیم نباید به این دستیافته ها به عنوان وحی منزل هم بنگریم چه بسا که مبانی متفاوتی در ایدئولوژی ما و آنها وجود دارد.

پس طبق آموزه های اجتماعی- دینی عاقلانه ترین راه استفاده از تجربه های موجود و سپس عمل بر اساس قول احسن و مناسب است. لذا نقش آموزش(هرچند از منابع غربی) در تربیت مدیر شایسته غیر قابل انکار است ولی به قول فلاسفه علت ناقصه(علتی که وجود آن لازم است ولی به تنهایی سبب ایجاد نمی شود) محسوب می شود و درصورتی این آموزش سودآور می شود که به صلاح مهارت مجهز باشد و فقط محدود به آموزه های غربی نباشد.

دیدگاه غربی بر خلاف دیدگاه اسلامی، انسان را موجودی تک بعدی، بدون تعریفی از روح، فطرت و بدون توجه به سرمنشاء و نقطه اتصال وی به ذات مقدس الهی می داند و عقل فردی و بشری او را، بدون در نظر گرفتن سرمنبعی چون وحی، مطلق می پندارد؛ در حالیکه در منابع اسلامی شیوه هایی به مراتب قوی تر و تاثیر گذار تر در مباحث مدیریتی من جمله شیوه های کنترلی شیوه انتخاب منابع انسانی، رهبری، روابط انسانی و … وجود دارد.

متاسفانه امروزه فضای علمی کشور به سمتی سوق پیدا کرده است که اعتماد بلامنازع به علوم و پارادایم های علمی موجود سبب به وجود آمدن بت هایی در نگاه دانشجویان و حتی متخصصان و اساتید و دانشمندان گردیده تا جایی که شکستن آنها را غیر ممکن می پندارند از این رو است که جامعه اسلامی ما نیازمند دانشجویانی دغدغه مند و اصول گرا است تا بتوانند با نگاهی نظام مند و تخصصی و متعهدانه به استخراج نکات و عملیاتی کردن شیوه های موجود بپردازند تا بتوانند از این سد ساخته شده عبور کنند و عبور از آن راهی ندارد مگر اینکه دانشجو به معنای دقیق کلمه دانش جویی کند و خود را محدود به آنچه که در دانشگاه به او آموزش داده می شود، نداند.

کد خبر : 1534
تاريخ ثبت خبر : 2 مهر 1393
ساعت بارگزاری خبر : 08:13

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)