مهدی حمزه پور عضو گروه مدیریت صنعتی دانشگاه امام صادق(ع) در گفتوگو با خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه از وضعیت نا به سامان ترجمه در حوزه علوم انسانی در کشور گفت، او از نبود مترجمان تخصصی و تغییر مفاهیم تخصصی در ترجمهها و همچنین روندی که ترجمههای علوم انسانی در صدسال گذشته داشته و موجب استحاله فرهنگی در کشور شده است، انتقاد کرد که شرح آن را در پی خواهید خواند:
*روند ورود علوم انسانی جدید را از غرب به ایران از طریق ترجمه و تألیفهای صورت گرفته چطور ارزیابی میکنید؟
رشته تخصصی من در حوزه علوم انسانی، مدیریت است، در این حوزه به عنوان یکی از شاخههای علوم انسانی ترجمههای نخستین عمدتاً ترجمههای تحت الفظی بدون توجه به فرهنگ کشورمان بوده است، برای مثال اگر واژه (management) در رشته مدیریت بررسی کنیم، متوجه اختلافات ترجمهای میشویم، چرا که (management) از ماده manage و به معنای اسب سرکش است که عمدتاً از این واژه در غرب برای کنترل سازمانها استفاده میشده است. با توجه به اینکه مبانی انسانشناسی کشور ما نسبت به غرب متفاوت و دارای تفاوت ماهوی است، قطعاً این اختلاف فرهنگی بر روی ترجمه تأثیرگذار است.
از جهت دیگر اختلاف فرهنگ و فلسفه در ترجمه خود را آشکار میکند و به نظر من ترجمه صرف و تحت الفظی از کتب و تألیفات نویسندگان غربی در درجه اول میتواند خوب باشد اما نیازمند بازبینی است، چرا که اختلاف خود را در زمینهٔ های فرهنگی و فلسفی بروز میدهد، متأسفانه ما در این زمینه موفق نبودهایم. امید است که در طرح تحول علوم انسانی به این مسائل توجه شود و علوم بومی تولید کنیم.
باید توجه داشته باشیم که ترجمه آن چنان نمیتواند، اثری بر علوم انسانی داشته باشند، ترجمههای نخستین تنها از اینجهت انتقال خوب بودهاند، اما تنها سطح رویی را تشکیل میدادند و سطح زیرین نیازمند دریافت و جرح و تعدیل ترجمهها از سوی متخصصان هر رشته است.
*به نظر شما آیا در گزینش کتابهای شاخص علوم انسانی برای ترجمه و تألیفات ضعیف عمل کردهایم؟
از آنجاییکه همواره پژوهشگران، کتابهای درجه یک دنیا را میشناسند و در حال رصد وضعیت علمی جهان هستند، در گزینش کتابها موفق بودهایم؛ اما نبود مترجمین حرفهای هر رشته که علاوه بر تسلط بر فن ترجمه، کلمات، اصطلاحات و مفاهیم را به از فرهنگ مبدأ به فرهنگ مقصد منتقل کنند، معضل ترجمه ماست.
برای مثال ضربالمثل (marking dog, never bites) که ترجمه تحت الفظی آن «سگی که پارس میکند، گاز نمیگیرد» است را اگر که یک مترجم غیرحرفهای و ناشی باشد به همین صورت ترجمه میکند، اما یک مترجم حرفهای و متخصص با شناخت زبان مقصد این ضربالمثل را معادل: «سنگ بزرگ علامت نزدن است» ترجمه میکند.
از آنجاییکه بحثهای علوم انسانی، عمدتاً بسیار تخصصی و انسان شناسانه، فلسفی و دارای پارادایمهای هستی شناسانه و. هستند، اهمیت این دقت ترجمه دوچندان میشود و مترجم باید مطالعات عمیقی داشته باشد تا بتواند ریزهکاریهای فلسفی و معرفتشناسی و بومیگرایی را در بیرون بکشد. ما در حال حاضر از کمبود مترجمان حرفهای علوم انسانی که به لایههای زیرین ترجمه آشنایی داشته باشد، رنج میبریم.
*آیا مترجمان و مؤلفان فارسیزبان دورههای اول ورود علوم انسانی به ایران استراتژی خاصی را دنبال میکردند؟ در حال حاضر وضعیت چطور است؟
به عقیده من در دورههای اولیه گزینش کتابها به خوبی اتفاق افتاده و ترجمه آثار در آن زمان با توجه به سطح دسترسی به منابع ارتباطی خوب عمل کردهاند و حتی کیفیت خوبی به اقتضای زمان خود داشتهاند؛ اما در حال حاضر با توجه به گسترش کمی و کیفی ارتباطات به نظر میرسد که باید بسیار عمیقتر و با وسواس بیشتر به انتخاب و ترجمه آثار بپردازیم.
با توجه به اینکه در آن زمان هدف این بوده که با استفاده از علوم انسانی استحاله از درون در جامعه ایران اتفاق بیافتد، مؤلفان و مترجمان به این اهداف کمک کردهاند و آثار آن را در اجتماع میتوانیم ببینم. سبک زندگی غربی، مصرفگرایی بیش از حد، نپرداختن به تولید و رفاهزدگی عوارض استفاده از نظریات علوم انسانی غربی است و کشور را به سمت پوچگرایی و بیهدفی پیش برده است.
*چطور میتوانیم علوم انسانی را به سمت استراتژیهای علمی بومی کشور خود پیش ببریم؟
باید به این مهم توجه داشته باشیم که مقابله مستقیم جوابگو نیست و همیشه باید در مقابل پدیدهها (فناوری و نظریات جدید) که با خود عوارضی به همراه دارند را بهصورت غیرمستقیم عنوان کنیم. تنها راه این است که مدلهای ذهنی افراد را بتوانیم پرورش دهیم و به سمت اهداف و استراتژیهای بومی و اسلامی خود رهنمون کنیم. چرا که همه ما بر اساس مدلهای ذهنی رفتار میکنیم.
اگر ما بتوانم نظریات انسانی و اسلامی خود را بر روی این مدلهای ذهنی طراحیشده به مردم ارائه دهیم، میتوانیم اطمینان داشته باشیم که در مقابل نظریات غربی مقاومت صورت نمیگیرد. به نظر من نظریات اسلامی بسیار جذاب است و تنها باید با روشهای جدید گفته شود و در کنار این مساله باید سعی کینم برای بیان نظریات اسلامی از تعصب، دوری کنیم. علاوه بر این اگر دانشگاهها و حوزههای علمیه قویتر عمل کنند میتوانیم در ترویج علوم انسانی اسلامی موفق باشیم؛ اما در حال حاضر حوزههای علمیه به صورت میانگین از سطح جامعه عقب هستند و باید بیشتر از اینها تلاش کنند.
تب مدرکگرایی هم که متأسفانه این روزها نهتنها دانشگاهها که گریبان حوزههای علمیه را نیز گرفته است، آفت کار علمی و پژوهشی شده است. به این ترتیب مدرکگرایی به طلاب و پژوهشگران اجازه نمیدهد نظریات اسلامی و بومی با کیفیت بالایی تولید شود و تولیدات بسیار محدود است و عقیده من اگر حوزه و دانشگاه از این تب گذر کنند میتوانیم نظریات جدید مبتنی بر فرهنگ شرقی و مبانی اسلامی ارائه دهیم.
انتهای پیام/