| امروز شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

رضا غلامی در نشست «آزاداندیشی؛ ضرورت، راهبردها و آسیب‌شناسی»:


آزاداندیشی در معرض تهدید است/ اسطوره‌زدائی انقلاب اسلامی از غرب

رئیس مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا در نشست «آزاداندیشی؛ ضرورت، راهبردها و آسیب‌شناسی» گفت: انقلاب اسلامی مولود آزاداندیشی و قیام علیه استبداد و خودکامگی و در رأس آن، خودکامگی و استبداد فکری است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا صبح امروز ۱۵ بهمن ماه در نشست «آزاداندیشی؛ ضرورت، راهبردها و آسیب‌شناسی» که در مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی به مناسبت گرامیداشت صدور نامه مقام معظم رهبری برگزار شده بود، به ارائه سخن پرداخت که اکنون متن کامل آن در پی می آید:
بسم‌الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین،‌الصلاه و السلام علی رسوال‌الله و علی آله، الطیبین الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین
سلام عرض می‌کنم خدمت برادران و خواهران گرامی و ضمن تبریک ایام‌الله دهه فجر، از برادر فاضل جناب حجهالاسلام والمسلمین آقای ذوعلم، معاون محترم پژوهشی و آموزشی مؤسسه انقلاب اسلامی به خاطر ایجاد این فرصت ارزشمند سپاسگزاری می‌کنم .
پاسخ رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی به نامه جمعی از دانش‌آموختگان حوزه در موضوع آزاداندیشی که فردا پانزدهمین سالگشت آن می‌باشد، سندی است بر حقانیت و صدق جریان فکری انقلاب اسلامی. واقعیت این است که انقلاب اسلامی خودش مولود آزاداندیشی و قیام علیه استبداد و خودکامگی و در رأس آن، خودکامگی و استبداد فکری است.
در این کشور،‌ دهه‌های متوالی تلاش شد با تابوسازی از فرهنگ و اندیشه غربی، نه‌ تنها نقد غرب و اعتراض علمی به مسیر و روش توسعه غربی، مساوی با بی‌سوادی و عقب‌ماندگی معرفی شود، بلکه تقلید از غرب و غربی شدن از فرق سر تا ناخن پا، آن‌هم به نام روشنفکری،  به یک ارزش عمومی تبدیل گردد.  
در چنین شرایطی انقلاب اسلامی ظهور کرد و با حیات‌بخشی به آزاداندیشی و رفع ممنوعیت اعتراض به غرب و غرب‌گرایی و همچنین اسطوره‌زدایی از غرب، باب‌های فکری تازه‌ای را به روی جامعه اسلامی باز کرد.
من معتقدم، در بطن پاسخی که رهبر عزیز به نامه جمعی از دانش‌آموختگان حوزه علمیه دادند، پرچم روشنفکری انقلاب اسلامی به اهتزاز درآمد.
ایشان ضمن تعیین مرز روشنفکری انقلاب، از یک‌ طرف با غرب‌گرایی و لیبرالیسم و از طرف دیگر با تحجر و دُگم‌اندیشی به روشنفکری انقلاب و سعه‌صدر آن در بُروز و ظهور بخشیدن به اندیشه‌های نو و حیات‌بخش تجسم بخشیده‌اند.
روشنفکری انقلاب اسلامی که به نظر من، گوهر آن آزاداندیشی است، در حال حاضر در دو جبهه در حال مبارزه است: جبهه اول، جبهه مبارزه باعقل ستیزی مدرن و جبهه دوم، جبهه مبارزه باعقل ستیزی سنتی وابسته.
معتقدم، سختی مبارزه باعقل ستیزی سنتی و تحجرورزی مقدس مآب های ناآگاه از ذات اندیشه اسلامی، کمتر از سختی مبارزه با عقل ستیزی مدرن و خودکامگی روشنفکرنماهای غرب‌زده نیست.
آنچه مسلم است، آزاداندیشی به‌ عنوان اساس روشنفکری انقلاب اسلامی، برآمده از تعالی مترقی اسلامی است.
کسانی که با روح فکر اسلامی آشنایی دارند، تصدیق می‌کنند که نه فقط  بستر شکل‌گیری حرکت اسلامی، آزاداندیشی است، بلکه جهش و اعتلای این حرکت، مستلزم بها دادن و صیانت از آزاداندیشی است.
البته آزاداندیشی در اسلام دو وجه اساسی دارد: وجه اول، آزاداندیشی به مفهوم حکومت عقل و مسلط شدن عقل بر انسان و غلبه عقل بر هواهای نفسانی است که اگر این‌گونه شد، ریشه بخش مهمی از مفاسد می‌خشکد و وجه دوم، آزاداندیشی به معنای آزادی اندیشه و اندیشه ورزی است.
با این وصف، حرکت اسلامی برخلاف مکاتبی که آزاداندیشی را به یک ویترین شیک و به وسیله‌ای برای فریب افکار عمومی تبدیل کرده‌اند، عمیقاً به آزاداندیشی معتقد است و آن را لازمه ماندگاری و بالندگی خودش می‌داند؛ لذا عجیب نیست که همواره بیان‌شده، نه‌ تنها ما از طرح عالمانه دیدگاه‌های گوناگون و تضارب و تعاطی افکار استقبال می‌کنیم، بلکه رویارویی دیدگاه‌ها و ایجاد فضای نقد و رویارویی افکار را به نفع فکر اسلامی و مایه تقویت و شکوفایی هرچه بیشتر آن می‌دانیم و لذا طبیعی است که با هر سخن و رفتاری که فضای نقد آزاد را محدود کند مخالفیم.
در بحث علوم انسانی اسلامی نیز بارها گفته شد که علوم انسانی اسلامی در میدان آزاداندیشی تنفس می‌کند و لذا همواره نسبت به تضییق میدان آزاداندیشی که باید از آن به تضییق فضای تنفسی علوم انسانی اسلامی تعبیر کرد، اظهار نگرانی نموده است.
امروز آنچه بیش از همه آزاداندیشی را تهدید می‌کند، فریب و فتنه‌گری است که به عادت بعضی جریان‌های سیاسی و عالمان سیاست‌زده در کشور مبدل شده است.
تا زمانی که عده‌ای این عادت قدیمی‌شان را کنار نگذارند و همچنان به دنبال استفاده ابزاری از علم و تفکر برای رفع عطش خود به قدرت باشند و به‌جای خط اندیشه ورزی، خط فریب و فتنه‌گری را در محافل علمی دنبال کنند، طبیعی است که آزاداندیشی در معرض تهدید است.
همچنین تا وقتی‌که عده‌ای با فرار از نقد و مناظره، هجمه به عقاید و باورهای جوانان در محافل غیرتخصصی و غیرعلمی را تفکر و خردورزی می‌نامند، طبیعی است که آزاداندیشی باز هم در تنگنا خواهد بود.
لذاست که باید گسترش کرسی‌های آزاداندیشی و کرسی‌های نقد و مناظره را یک ضرورت حیاتی تلقی کنیم.
البته به برکت پاسخ رهبر بزرگوار انقلاب به نامه جمعی از دانش‌آموختگان، از سال‌های اخیر برگزاری کرسی‌های نقد و آزاداندیشی تا حدی رونق پیداکرده است و بی‌انصافی است اگر زحمات عزیزان را در‌ دانشگاه‌ها نادیده بگیریم، لکن نمی‌توان انکار کرد که فاصله این کرسی‌ها با نقاط مطلوبی که رهبر معظم انقلاب در همین نامه ترسیم کرده‌اند، فاصله بسیار زیادی است و آنچه امروز شاهد آن هستیم حقیقتاً قابل‌ قبول نیست.
به‌هرحال من مجدداً از این فرصت مغتنم استفاده می‌کنم و از کسانی که به هر دلیل در این سال‌ها از نقد و مناظره طفره رفته‌اند و فکر و اندیشه را قربانی سیاست‌زدگی کرده‌اند، دعوت می‌کنم در یک فضای اخلاقی و منصفانه به‌پای میز نقد و مناظره حاضر شوند و از این طریق به رشد فکر و عقلانیت در کشور کمک کنند و بدانند مسیر دیگری برای کمک به فکر و خردورزی  وجود ندارد.
در پایان، از دوستان عزیز در مؤسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی به خاطر برگزاری این نشست تشکر می‌کنم و امیدوارم با تداوم برگزاری این قبیل نشست‌ها، حق عظیم پاسخ رهبر انقلاب به نامه دانش‌آموختگان که ده‌ها مطلب عمیق و قابل‌ شرح و بسط در آن وجود دارد، ادا شود.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
انتهای پیام/

کد خبر : 61575
تاريخ ثبت خبر : 15 بهمن 1396
ساعت بارگزاری خبر : 13:44
برچسب‌ها:, , , , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)