| امروز جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

معرفی مقاله؛


روش های ترویج سبک زندگی اسلامی در رسانه(تلویزیون)

سبک‌های زندگی، با توجه به محبوبیت و قدرت اجتماعی خویش، از رسانه‌های گوناگون برای اشاعه‌ خود استفاده می‌کنند و شکل‌دهنده‌ محتوا و فرم برنامه‌ها هستند. سبک زندگی می‌تواند در رسانه‌های جمعی نمود پیدا کند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، محسن نورائی، استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه مازندران، زینب السادات حسینی، استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه مازندران، محسن موسوی، استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه مازندران و رحمت رزاقی، دانشجوی دکترای علوم قرآن و حدیث دانشگاه مازندران مقاله ای با عنوان روش های ترویج سبک زندگی اسلامی در رسانه(تلویزیون) نگاشته اند که در ادامه می آید:

چکیده

امروزه نقش رسانه به ویژه تلویزیون برای تولید و معرفی سبک زندگی و شکل دهی به هویت و شخصیت افراد اهمیت دارد. و در این عصر تصور وجود سبک‌های زندگی بدون رسانه‌های جمعی غیرممکن است.

سبک‌های زندگی، با توجه به محبوبیت و قدرت اجتماعی خویش، از رسانه‌های گوناگون برای اشاعه‌ خود استفاده می‌کنند و شکل‌دهنده‌ی محتوا و فرم برنامه‌ها هستند. سبک زندگی می‌تواند در رسانه‌های جمعی نمود پیدا کند. برای مثال، نویسندگان، کارگردانان و سایر عوامل تولید در سریال‌های تلویزیونی بازتاب‌دهنده‌ سبک زندگی خود، یعنی سبک زندگی طبقه‌ متوسط، هستند.

از این‌رو، در مقاله حاضر، این پرسش مطرح می گردد که شیوه ها و روش های ترویج سبک زندگی اسلامی در رسانه (تلویزیون) به چه شکل باشد.

شیوه های ترویج سبک زندگی اسلامی را می توان به دو دسته کلی تقسیم نمود:۱- روش ها وشیوه های ترویجی ۲- محتوای پیام های ترویجی. ودر برنامه های صداوسیما برای ترغیب مخاطبان به اتخاذ سبک زندگی اسلامی باید شیوه های غیر مستقیم و مستقیم به مخاطبان ارائه شود و از کلی گویی در برنامه ها اجتناب کرد.

کلید واژه ها

سبک زندگی،سبک زندگی اسلامی،رسانه،تلویزیون،روش های ترویج.

مفهوم سبک زندگی

سبک زندگی از زمره مفاهیمی است که پژوهشگران آن را برای بیان پاره ای از واقعیت های فرهنگی جامعه مطرح و به کار می برند ودر مطالعات فرهنگی رواج زیادی یافته است.

سبک زندگی عبارت است از الگوها یا مجموعه ای از رفتارها ، وضع ها و دارایی ها که ناشی از سلیقه باشد .مهم ترین ویژگی سبک زندگی ، شکل گیری آن حول محور گرایش ها ، خواسته ها و ترجیح ها ، یا همان ذوق و سلیقه است .(مهدوی کنی،۱۳۸۶: ۲۲۵)

  سبک زندگی life style  اصطلاحی هست که از ده ی ۱۹۵۰ به بعد به صورت بسیار جدی وارد ادبیات علوم اجتماعی،اقتصاد و روانشناسی شد. این اصطلاح به الگوهای نسبتا پایدار  رفتار افراد در سطح فردی و اجتماعی در شئون مختلف زندگی اشاره دارد

   در ادبیات غربی ذیل واژه life style و یا همان سبک زندگی معانی و مفاهیم بسیاری تولید شده و رشد کرده اند و حول آن بحث‌های مختلفی در جریان است.

اصطلاح life style را نخستین بار آلفرد آدلر،روان شناس معروف در سال ۱۹۲۹ و قبل از جنگ جهانی دوم به کار برد. او life style را ویژگی بنیادین فرد که درکودکی تثبیت یافته و بر واکنشها و رفتاریهای وی حاکم شده است، میدانست.پس ازاوتغییرات کاربردی زیادی دراین اصطلاح رخ داد. (فاضلی ،۱۳۸۲ :۲۴)

   یکی از این تغییرات در پژوهشهای مربوط به بازار در دهه ۱۹۷۰ میلادی در آمریکا انجام شده و سبب شد این واژه به شکل عمیقی با مفاهیم مصرفی پیوند بخورد. به عنوان مثال دیوید چینی life style را سازمان اجتماعی مصرف قلمداد می کند . زیمل life style را تجسم دادن فردیت فرد در فرهنگی عینیاش برای تمایز از دیگران میداند.به نحوی که این تمایز برای دیگران قابل فهم باشد. (همان،۲۵)

life style  در معانی اصطلاحی همنشین واژه هایی چون مصرف،تمایز و انتخاب است. این همنشینها حکایت از تغییر و تحولات معنایی دارد که در طول حیات این واژه رخ داده است.

بسترهای تاریخی فرهنگی متفاوت، معانی متفاوتی برای این اصطلاح ایجاد کرده و روز به روز بر اهمیت آن افزودهاند.« سبک زندگی به معنای شیوه رفتاری فرد یاگروه در الگو های متفاوت زندگی است وسبک زندگی گروهی و جمعی به معنای وفاداری عمومی و همگانی افراد جامعه به مجموعه ای از شیوه ها، عادات، سلیقه ها، علایق و تنفرها ست.که این مجموعه رفتار ها نمادی از نگرش ها،هنجارها و باورهای جمعی و نظامند در میان افراد جامعه است.

افراد یک جامعه را از افراد دیگر جوامع متمایز می کند؛رفتارهایی که در میان توده مردم نهادینه شده است و به صورت یک سنت وشیوه رفتاری در میان اعضای جامعه حضوردارد.منظور از سبک زندگی مجموعه الگو های انسان در اعمال، احساسات، عواطف و افکار است؛ الگوی افراد در اموری همچون لباس، غذا، تفریحات، روابط با یکدیگر، طلاق و ازدواج، معیشت و کسب و کار، مسکن، معماری و شهر سازی، هنر و ادبیات و امثال آنها.در واقع سبک زندگی رفتار فرد یا جامعه را از رفتار افراد یا جوامع دیگر متمایز می سازد و بیان گر شیوه های گوناگون فرهنگی است.» .(موسوی گیلانی،۱۳۹۲: ۱۲۴).

سبک زندگی اسلامی

ظرفیت و غنای بی‌کران دین مبین اسلام که تعالیم آن مبتنی بر قرآن، سیره و سخنان ائمه معصوم(ع) و عقل است، حاوی مجموعه‌ای از باورها و معارف بنیادین هستی‌شناختی(مبدأ، معاد، فلسفه و تاریخ)، انسان‌شناختی و راهنما‌شناختی(نبوت و امات) است و در حوزه‌هایی چون اعتقادات، اخلاقیات، فقه و احکام، برای تمامی بخش‌های زندگی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حتی مسائل جدید، سبک زندگی مؤمنانه‌ای را برای پیروان خود به ارمغان آورده است.

از این‌رو، «سبک زندگی اسلامی به رفتار می پردازد و با شناخت ها و عواطف ارتباط مستقیم ندارد،لکن ازآن جهت که اسلامی است،نمی تواند بی ارتباط باعواطف وشناخت ها باشد.براین اساس در سبک زندگی اسلامی،عمق اعتقادات و عواطف و نگرش فرد سنجیده نمی شود،بلکه رفتارهای فرد مورد سنجش قرار می گیرد،لکن هر رفتاری که بخواهد مبنای اسلامی داشته باشد،باید حداقل هایی از شناخت ها وعواطف اسلامی را پشتوانه خود قرار دهد».(کاویانی،۱۳۸۸: ۱۷).

به عبارت دیگر«سبک زندگی اسلامی را می توان شیوه زندگی فردی و اجتماعی دانست که همه یا بیشتر معتقدان به اسلام یا قشر موثری از جامعه اسلامی به آن عمل می کنند ودر رفتارشان منعکس می شود.»(مصباح یزدی،۱۳۹۲: ۶).

هدف از سبک زندگی اسلامی روشن ساختن نوع زندگی‌‌ صحیح و مشخص کردن سبک غلط آن است که از آن دوری کنیم. در این نوع سبک معیار ارزشیابی‌، ارزش‌های اسلامی است. پس هدف ارزشیابی از رفتارهای رایج در جامعه، برای روشن شدن وضعیت فعلی است. که باید ضوابط ارزشیابی اسلامی را در نظر داشت وآن ها را شناخت. .(کج باف و دیگران،۱۳۹۰: ۶۲)

 «عموم ادیان دارای نظامهای معنایی، آموزهها، نهاد و ساختارهایی هستند که پیروانشان را در ایجاد سبکهای زندگی مبتنی بر آنها توانمند میکنند و بر این اساس، میتوان گفت که دین میتواند در ایجاد منش، سلیقه و زیباشناسی و در نتیجه، سبکهای زندگی نقش ایفا کند و جدا از سبکهای زندگی دینی، در شکلگیری دیگر سبکهای زندگی نیز دخیل است». (مهدویکنی، ۱۳۸۷ : ص۱۸۷ و ص۲۲۱).

در قرآن کریم افزون برزندگی دنیا و زندگی اخروی،حیات طیبه مطرح است که قرآن می فرماید:هرکس از-مرد یا زن-کار شایسته کند و مومن باشد،قطعا او را بازندگی پاکیزه ای،حیات بخشیم،و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند پاداش خواهیم داد.(نحل،آیه۹۷)

در مورد اینکه حیات طیبه کجاست سه نظر بین مفسران می باشد یکی در دنیا و دیگری در آخرت وسوم درقبر.ولی با قراینی که در آیه وجود دارد مراد،زندگی دنیاست.(مکارم شیرازی،۱۳۶۹،ج۱۱ :ص۳۹۴)

با توجه به آن چه گفته شد، می توان دریافت که شریعت اسلامی دارای سبک هایی در زندگی خواهد بود؛ زیرا آموزه های اسلامی ناظر به فطرت بشری(روم،آیه۲۱) و جهان و جامعه (رعدآیه۱۶) است.

شکی نیست که جوامع بشری و جهان در حال تغییر است. به این معنا که اگر ما در همه چیز عنصری ثابت و پایداری را داریم ولی عناصر متغیری است که نمی توان نادیده گرفته شود.

      بنابراین می توان گفت که سبک زندگی بر اساس آموزه های اسلامی تنها یک نظام الگویی و رفتاری ثابت و بی تغییر نیست، بلکه سبک ها و نظام های گوناگونی است که همه آنان در اصول شریعت و اسلامیت مشترک هستند.

سبک زندگی اسلامی و رسانه (تلویزیون )

امروزه رسانه ها از مهم ترین عوامل اثرگذار بر شکل گیری سبک های نوین زندگی یا تغییر سبک های زندگی است به ویژه آنکه رسانه ها مرزها را درنوردیده و به دور دست ترین و دست نیافتنی ترین نقاط زمین رخنه کرده است . در شرایط کنونی بسیاری از کشورها با ابزار رسانه هم در پی تثبیت فرهنگ خودی و واکسینه کردن آن در برابر هجوم فرهنگی بیگانه هستند و هم از این ابزار برای معرفی فرهنگ خویش به دیگر جوامع بهره می برند.

قدرت روز افزون رسانه موجب شده دیگر حتی حکومتها نیز مانند گذشته ، آن را تنها ابزاری برای اطلاع رسانی و سرگرم سازی ندانند و از آن به عنوان یک سلاح کارآمد در عرصه جنگ نرم بهره گیرند . طبیعی است جوامع برخوردار از ابزارهای رسانه ای پیشرفته تر یا محصولات رسانه ای جذاب تر ، پیشروی فرهنگی سریع تر و موقعیت فرهنگی برتری داشته باشند . افزون بر شبکه های ماهواره ای و سایت های اینترنتی ، بسیاری از فیلم های سینمایی ، تله فیلم ها ، پیام های بازرگانی و برنامه های تلویزیونی رسانه ملی و استانی در جهت دهی به افکار عمومی وایجاد تغییر در سبک زندگی نقش دارد .

امروز با نشستن در خانه و شبکه های تلویزیونی و بدون حضور فیزیکی می توان الگوهای رفتاری بسیاری را مشاهده و بررسی کرد و از میان آن ها الگویی متناسب با سلیقه و ترجیح خود برگزید . اینها امروزه منشأ شکل گیری سبک زندگی برای بسیاری از افراد جامعه شده است . در جامعه ایرانی نیز رسانه ها به ویژه تلویزیون ، خواسته یا ناخواسته در الگوسازی برای تک تک افراد جامعه نقش پر رنگی دارند .

در سال های اخیر ،محققان به کارکرد رسانه ها و برای نمونه تلویزیون که نتیجه آن در سبک زندگی افراد جلوه می کند ، توجه جدی داشته اند . به اعتقاد آنان این رسانه ها در جوامع کنونی با ایجاد چارچوبهای تجربه و نگرشهای کلی فرهنگی ، افراد رادر تفسیر و سازماندهی اطلاعات یاری می دهند و شیوه هایی را پی می ریزند که افراد به وسیله آن بتوانند زندگی اجتماعی را تفسیر کنند.همچنین تلویزیون می تواند همانند یک مرکز قدرتمند فرهنگی، نظام خویشاوندی، آداب ورسوم، ارزش های اجتماعی و اخلاقی، زبان، هنر و ادبیات را که زیر بنای هویت جامعه خوانده می شوند، تحت تاثیر و نفوذ قرار دهد و با بهره گیری از تکنیک های ارتباطی، بر ایده ها و نگرش ها ودر یک کلام سبک زندگی مردم به ویژه خانواده آثار مثبت و منفی داشته باشد.

کارکرد تلویزیون، در جامعه دینی ما با کشورهای غربی تفاوت دارد. در جامعه دینی ایران، جنبه فرهنگی تلویزیون بیشتر است، به این دلیل که شیوه گذران اوقات فراغت و چگونگی و چیستی سرگرمی از نظر مخاطبان، از جنبه فرهنگی این رسانه اثر می پذیرید.

بنابراین ،گسترش فرهنگ دینی و ملی در تلویزیون ، جایگاه فرهنگی ویژه ای را به خود اختصاص داده و ابزار بسیار مهمی در جهت توسعه این اهداف است ؛ زیرا این رسانه به علت برخورداری از دو ویژگی شنیداری و دیداری ،در مقایسه با دیگر رسانه ها ، اثرگذاری بالایی داردو می تواند دراصلاح عادت های ناپسند وایجاد باورها وارزش های نوین موثرتر باشد. امروزه تلویزیون در میان دیگر رسانه ها جایگاه ویژه ای دارد، به گونه ای که مخاطبان ، مدت زمان زیادی را با این رسانه سپری می کنند .

این امتیاز نیز ناشی از پی آمدهای فرهنگی و اجتماعی آن است. چشم وگوش بسیاری از مردم در انحصار تلویزیون قرار دارد و به همین جهت، این رسانه می تواند سبک و شیوه زندگی انسان ها را تعیین کند و نگاه مخاطب خود را تعمیق بخشد یا اینکه برعکس ، می تواند اورا ساده انگار و سطحی نگر پرورش دهد.(فاضلی ،۱۳۸۶ ،ص۲۳)

نقش رسانه ها را در شکل گیری سبک زندگی 

 در جهان معاصر انسان ها بخش عمده ای از شناخت و معرفت خود از دنیای پیرامون را از طریق رسانه و بطور غیر مستقیم دست می آورند،  این که می گویم غیر مستقیم به این دلیل است که گاهی ما برخی اشیاء، اماکن، افراد و افکار را اصلا ندیده ایم و درک نکرده ایم ولی رسانه واسطه می شود و بطور غیر مستقیم به ما شناختی از آن می دهد. یعنی رسانه است که به انسان ها می گوید چه چیز هست و چه چیز نیست و آنچه هست چگونه است.

در این باره چند نظریه داریم، نخست نظریه دروازه بانی خبر در رسانه (Gatekeeper) ، این نظریه می گوید رسانه همه چیز را نمی گوید بلکه برخی مسائل را که با راهبردهای او همخوانی دارد پخش و منتشر می کند. نظریه دوم نظریه برجسته سازی (Agenda setting) است، این نظریه می گوید رسانه ها از میان همه محتوا و اخباری که پخش می کنند برخی مسائل را برجسته تر می کنند در حالی که ممکن است این مسئله در واقعیت این گونه نباشد مثل شدت بحران در سوریه که شبکه هایی مانند العربیه خود را به آب و آتش می زنند تا شدت بحران در سوریه را بیشتر از آن چیزی که هست نشان دهد.

 و نظریه سوم نظریه چارچوب سازی (framing) است، این نظریه می گوید رسانه ها برای مخاطب یک چارچوب مفهومی می سازند و همه مسائل را از آن چارچوب مفهومی برای مخاطب تفسیر می کنند و مخاطب پس از مدتی با رسانه هم تحلیل می شود و از آن چارچوب فکری- معرفتی به دنیا می نگرد.   

این بدان معنی است که رسانه تا حدود زیادی در شکل گیری نظام فکری و معرفتی افراد موثر است و در نهایت این نظام فکری است که پایه های سبک زندگی را مشخص می کند. از سویی دیگر رسانه ها و خصوصا رسانه های دیداری شنیداری مُدام در حال آموزش سبک زندگی هستند، اینکه مردم چگونه اوقات فراغتشان را سپری می کنند، چیدمان منزلشان چگونه است، قرار های گفتگو را در کافی شاپ می گذارند یا مسجد، سفرهایشان مجردی است یا خانواده محوریت دارد و …

راهبرد های رسانه ها برای تغییر سبک زندگی

یکی دیگر از کارویژه های رسانه ها در عصر حاضر تغییر ذائقه مخاطب است، مثلاً وقتی در پیام های رسانه ای چون فیلم و سریال صحنه های خوردن فست فود نمایش داده می شود و یا در قالب تبلیغات مدام فست فود تبلیغ می شود این مسئله در میان مدت باعث می شود ذائقه مخاطبین این رسانه به استفاده فست فود متمایل بشود. 

یکی از راهبرد های مهمی که برنامه های شبکه های فارسی زبان ماهواره ای دنبال می کنند تغییر سبک زندگی ایرانیان از سبک اسلامی ایرانی به سبک مدرن غربی است، بعنوان مثال در برنامه معروف بفرمائید شام که از شبکه من و تو پخش می شود ذائقه مخاطبین بدین سو می رود که میهمانی ها می تواند و بلکه بهتر است فردی و اصطلاحاً مجردی باشد در صورتی که اساس و مبنای میهمانی و صله رحم در سبک زندگی اسلامی ایرانی خانواده است. یا مثلا عادت دادن مخاطبین به راحت بودن ارتباطات با نامحرم در میهمانی ها، یا سرو مشروب بر سرسفره و … همه این ها تابع راهبرد تغییر سبک زندگی از طریق تغییر ذائقه مخاطب است.

 کار ویژه دیگری که امروز عموم رسانه ها و خصوصاً رسانه های غربی و البته رسانه ملی  پیرامون ترویج سبک زندگی غربی انجام می دهند تولید نیاز کاذب است. این امر بیشتر از طریق آگهی های بازرگانی صورت می گیرد، گاهی اینقدر در مورد یک کالا در جامعه از طریق رسانه تبلیغات می شود که آن کالا به یکی از نیازهای اساسی آن جامعه تبدیل می شود و برخی می گویند اصلا نمی توان بدون آن زندگی کرد!

یکی از انتقاداتی که به شبکه بازار در صدا وسیما وارد است همین مسئله هست. چرا ما باید یک شبکه ایجاد کنیم که فقط کارش ایجاد نیاز برای خرید کالا در مخاطب باشد؟!  آیا این ترویج مصرف گرایی و تولید نیاز کاذب که توسط نظام سرمایه داری غرب پیگیری می شود نیست؟

بنیان نهادن سبک زندگی اسلامی – ایرانی

برای ایجاد سبک زندگی اسلامی ایرانی ما باید دو راهبرد اتخاذ کنیم؛ نخست نقد سبک زندگی غربی و دوم کار اثباتی برای خلاء های موجود در سبک زندگی اسلامی ایرانی.

  راهبرد اول: به این معناست که ما مضر بودن مولفه های سبک زندگی غربی را هرچه بیشتر برای مردم نمایان و تشریح کنیم. ببینید مثلاً در همین حوزه رسانه در مقابل شبکه «فارسی وان» یک کار خوبی صورت گرفت و یک جریان عمومی نقد برنامه های غیر اخلاقی این شبکه شکل گرفت، مدام گفته شد که سریال های این شبکه خیانت را در خانواده ها تئوریزه می کند، درنتیجه  بسیاری از خانواده ها و حتی خانواده های غیر مذهبی هم از دیدن این شبکه اجتناب کردند، چون برخی مسائل فطری است مثلا هیچ پدر ومادر حتی غیر مذهبی ای هم دوست ندارند بچه هایشان تماشاگر برنامه های غیر اخلاقی باشند.

  در نتیجه این شبکه با ریزش شدید مخاطب مواجه شد. این کار باید برای شبکه «من و تو» و «بی بی سی فارسی» هم ادامه پیدا کند و فراتر از حوزه رسانه و در همه حوزه های فردی و اجتماعی ما باید ضدیت سبک زندگی مدرن غربی را با آموزه های دینی و  فطرت انسانی نشان دهیم.

  راهبرد دوم: این است که  ما باید در ایجاد سبک زندگی اسلامی ایرانی کار ایجابی هم بکنیم و فعالیت هایمان محدود به کارسلبی در نقد سبک زندگی غربی نشود، یعنی جامعه ایرانی و فراتر از آن مردم جهان اسلام که ما از آن با عنوان امت واحده نام می بریم، یک سری نیازهایی در زندگی دارند که ما باید بتوانیم این نیاز ها را بر آورده کنیم. مثلاً شیوه سپری کردن اوقات فراعت، مدل لباس، موسیقی حلال، فیلم پاک، سریال آموزنده، معماری اسلامی و…  وقتی ما اینها را بطور مطلوب ایجاد کردیم شما مطمئن باشید بخش عمده ای از مردم به این سبک زندگی گرایش پیدا خواهند کرد.

تلویزیون و روشنفکری اسلامی

تلویزیون با بالا بردن دانش و معرفت مخاطبان،با استفاده از منابع غنی اسلام می تواند افراد را برای اتخاذ زندگی اسلامی هدایت کند.

رسانه وظیفه دارد فلسفه زندگیی و هدف از خلقت بشر را برای مخاطبان خود به بهترین شیوه تشریح نماید.تلویزیون باید نشان دهدکه زندگی تنها غوطه ور شدن در مادیات و دنیا طلبی نیست.

تلویزیون می تواند معرفت دینی و دانش مذهبی جوانان را ارتقا دهد.بالا بردن دانش و معرفت دینی می تواند به بارورشدن ایمان مخاطب منجر شود.

روش های ترویج سبک زندگی اسلامی در رسانه(تلویزیون)

رسانه هنگامی می تواند نگرش مخاطبان خود را نسبت به سبک زندگی اسلامی بهبود بخشد که این نوع سبک زندگی را جذاب و قابل قبول در ذهن مخاطبان ترسیم نماید.بنابراین می توان شیوه های ترویج سبک زندگی اسلامی را به دو دسته کلی تقسیم نمود:۱- روش ها وشیوه های ترویجی ۲- محتوای پیام های ترویجی.

روش ها  و شیوه های ترویجی

در برنامه های صداوسیما برای ترغیب مخاطبان به اتخاذ سبک زندگی اسلامی باید شیوه های غیر مستقیم و مستقیم به مخاطبان ارائه شود.

روش های غیر مستقیم ترویج

رسانه(تلویزیون) می تواند پیام های ترویجی غیر مستقیم خود را در قالب فیلم و سریال ارائه کند.شیوه های غیرمستقیم تاثیر بیشتری بر مخاطبان دارد.به عبارتی در حوزه سبک زندگی اسلامی رسانه برای اثربخش کردن پیام های ترویجی خود باید به صورت غیر مستقیم و در لایه های ضمنی، پیام های دیگر را ارائه کند.

مطابق با نظریه ویژگی شخصیتی مخاطبان،برای هر قشری متناسب با ویژگی و خصوصیات مرتبط با آن،باید پیام هایی باشیوه های متفاوت ارائه شود.(مجله هنر هشتم،شماره۴۰:۳ -۴۳)

در انتقال پیام های ترویجی به مخاطبان هماهنگی بین پیام های متفاوت ارسال شده از سوی تلویزیون ضروری است.

با توجه به نظریه محیط پیرامون و اثر رسانه ها می توان گفت از لحاظ شرایط و موقعیت های اجتماعی و فرهنگی،مخاطب نسبت به پیام های مستقیم،آمرانه ویک طرفه حساس است و پیام هایی را که به این شیوه سویش ارسال می گردد پس می زند.(حقگویی و صوفی،۱۴۱:۱۳۸۵)

با نگاهی به نظریه توسل، با رویکرد منطقی بودن و منصف بودن و جلب حسن اعتماد مخاطب باید تآکید کرد پیام های ترویجی تلویزیون باید به گونه ای باشد که مخاطب احساس نکند رسانه خود را دانای کل می داند.

و طبق نظریه تقارن، گروه های مرجع و همسالان در ترغیب افراد به تغییر نگرش و متقاعد کردن آنها برای انجام کاری،نقش اساسی ایفا می کنند.(سوربن و تانکارد،۲۱۶:۱۳۸۴)

انتظار می رود برنامه سازان تلویزیون به شناسایی گروه های مرجع در جامعه اقدام کرده و برنامه های محتوی محور و تآثیر گذاری برای جلب نظر آنها و مخاطبان تولید کنند.

کیفیت برنامه های تولیدی از سوی تولیدکنندگان وسیاست گذاران رسانه باید بر کمیت ارجح باشد تا بتواند مخاطبان بیشتری را جذب جعبه جادویی تلویزیون کند.

روش های مستقیم ترویج

تلویزیون برای توفیق در ترغیب مخاطبان به اتخاذ سبک زندگی اسلامی می تواند ازبرنامه های مستقیم نیز بهره گیرد.نظریه پیام های یک طرفه و دوطرفه که تآکید بر ارائه اطلاعات به شیوه گفتگومحور ودو طرفه می کند،معتقد است این شیوه برای متقاعد کردن افرادی که از ابتدا با موضوع مخالف هستند مناسب است.

طبق نظریه جریان دومرحله ای ارتباطات،مردم اثرپذیری قابل توجهی از نخبگان،صاحب نظران،هنرمندان، ورزشکاران و مسئولان دارند.(نظام بهرامی،۱۳۹۱ : ۲۷) از این رو،تلویزیون با تولید برنامه های مستند یا گفتگو با افراد موفقی که نگرش مثبتی نسبت به اتخاذ سبک زندگی اسلامی دارند، می تواند مردم را نسبت به اتخاذ سبک زندگی اسلامی ترغیب نماید.

طبق نظریه وابستگی، گروه های مرجع جامعه،فضای مجازی را عرصه فعالیت های اجتماعی خود انتخاب کرده اند و به تبع اطلاعات پیرامون، خود را از رسانه های موجود در فضای مجازی کسب می کنند. صداوسیما باید با ارائه مطالب علمی و کارشناسانه در قالب مقالات علمی در فضای مجازی، در ترغیب این بخش اجتماعی به بهره گیری از سبک زندگی اسلامی گام بردارد.

محتوای پیام های ترویجی

زنان در نزد اعضای خانواده از اهمیت و نفوذ قابل توجهی برخودار هستند و گروه مرجع در خانواده به شمار می آیند. به همین دلیل انتظار می رود برنامه سازان تلویزیون اهمیت ویژه ای به زنان خانه دار داده و برنامه های آموزشی ویژه ای را برای بالا بردن دانش عمومی آنها نسبت به مسائل سبک زندگی اسلامی و نگاه به فلسفه زندگی تهیه کنند.

برای حفظ، معرفی و ترویج سنت ها و ارزش های مثبت در جامعه تلویزیون باید همه راهکارهای خود را در قالب پیام های غیر مستقیم به مخاطب ارائه دهد.

آنچه تاکنون بررسی ها نشان داده است برنامه ها و تولیدات تلویزیون تجمل گرایی و مصرف گرایی را در جامعه ترویج می کند.بنابراین تولیدکنندگان و تهیه کنندگان باید ضمن در نظر داشتن این مهم،علاوه بر اصلاح این نقیصه،تلاش کنند با استفاده از خلاقیت های هنری،دکوراسیون و صحنه های جذاب،اما ساده را در معرض دید مخاطب قرار دهند.

تهیه فیلم نامه هایی غنی از مفاهیم آموزشی و ارزشی با عقبه فکری در رسانه ضرورت دارد.

تلویزیون به طور غیر مستقیم با به تصویر کشیدن ارزش های اسلامی و اخلاقی در سریال ها و فیلم ها آن را در بطن زندگی افراد و روابط اجتماعی موجود در بین اعضای جامعه وارد نموده و از این طریق الگوهای رفتاری مناسبی به مخاطبان ارائه کند.زیرا ترویج و اشاعه ی اخلاق در جامعه بیش از آنکه توصیه ای و نصیحت گونه باشد،نمایشی و عملی است. هنگامی جامعه و اعضای جامعه به اخلاق روی می آورند که تصور کنند اخلاق و ارزش های انسانی و اسلامی در جامعه رواج دارد.

رسانه با نمایش دادن فضای عاطقی و دوست داشتنی موجود در یک خانواده مذهبی،می تواند الگوی یک  خانواده مسلمان را به مخاطبان خود ارائه دهد.

تهیه برنامه های طولانی مدت و مستمر به منظور آموزش هدف زندگی اسلامی،مهارت های زندگی اسلامی برای کودکان و نوجوانان در تلویزیون ضروری به نظر می رسد.

تلویزیون می تواند از طریق گزارش خبری،مصاحبه و مستند فرهنگ ساده زیستی و پرهیز از تجملات،که در کشورهای اروپایی وجود دارد،برای مردم به تصویر بکشد و نشان دهد که در غرب تا چه اندازه ساده زیستی ارزشمند و مقبول است.

رسانه باید برنامه هایی تولید کند که در تقبیح ولخرجی و خریدهای غیر ضروری، پیام های غیرمستقیمی در قالب مستند،فیلم،گزارش یا گفتگوهای مرتبط به مخاطبان ارائه دهد.

تولیدات تلویزیون باید به طور مستقیم و غیر مستقم نتایج درآمد حرام و حرام خوری را در زندگی برای مخاطبان به تصویر بکشد.

تولیدات رسانه باید به گونه ای طرح ریزی شود که اندیشه موجود در ذهن برخی جوانان را مبنی بر اینکه می شود یک شبه پولدار شد غیر واقعی و محال جلوه دهد.

تولیدات تلویزیون باید به گونه ای باشد که نقش پدر در خانواده به عنوان عنصری پویا و محرک پر رنگ باشد و نقش مرجع را داشته باشد تا بدین وسیله نهاد خانواده دوباره قدرت خود را برای ایفای وظایف اجتماعی خود در جامعه بازیابی کند.

در تمام تولیدات رسانه باید این باور ترویج شود که رزاقیت از آن خداوند متعال است و تدبیر همه زندگی به دست اوست.

تلویزیون باید اعتماد مخاطب به خداوند سبحان را تقویت کند و قناعت را در ذهن مخاطب تداعی کند.

رسانه با به تصویر کشیدن زندگی اسلامی طبقه کارگر می تواند به روزی حلال و نتایج آن را در جامعه گسترش دهد و با نمایش زندگی اسلامی طبقه کارگر در قدرشناس کردن افراد جامعه گام های بلند و مؤثری بر دارد.

تولیدات تلویزیون باید به ترویج نشاط های پایدار (ورزش،احساس مفید بودن در خانواده و جامعه و مشارکت در کارهای جمعی) بپردازد.

رسانه با ترویج سرگرمی های گروهی و ترغیب به انجام کار گروهی،لذت فائق آمدن بر مشکلات را برای مخاطبان فراهم سازد.

حل کردن مشکلات خانواده در جمع خانواده باید فرهنگ رسانه شود.

محور قرار گرفتن زنان با خصوصیت و ویژگی های زنان غربی در جامعه منجر به مصرفی شدن جامعه می شود.براین اساس باید تولیدات تلویزیون به گونه ای باشد که زنان با ویژگی ها و ارزش های غربی که برای آن متصور است،در محور تولیدات سازمان قرارنگیرند.

تولیدکنندگان و هنرمندان رسانه باید به این نکته توجه داشته باشند که شخصیت دادن به زن در خانواده به  معنی تخریب شخصیت مردان نیست. خانواده ای موفق، منسجم و پایدار است که در آن مرد شخصیتی محکم و مقتدر داشته باشد و به واسطه تحقق این امر، زن نیز در آن خانواده ارزشمند و محترم شمرده می شود.

تولیدات تلویزیون باید به شیوه های مختلف به مردان آموزش دهد که در مقابل انتقادات و خواسته های همسرانشان بردبار باشند و نسبت به آنها با گذشت و مهربان رفتار کنند.تولیدات رسانه باید به گونه ای باشد که مخاطب دریابد ربان منطق زنان محبت است نه استدلال. محبت مرد به همسرش در تلویزیون به بهترین شکل باید به نصویر در آید.

تهیه و تولید برنامه های تلویزیون باید این مهم را به مخاطب القاء کند که عامل اساسی به کمال رسیدن و رشد و تعالی فرهنگی اوست.

تلویزیون با تهیه فیلم،سریال،مصاحبه،برنامه های سرگرمی و طنز مراسم های پر خرج و پرزرق و برق را در نزد مخاطب نکوهش کرده وآن را از عناصر ضد فرهنگ و ضد اسلامی نشان دهد.

به جاست نوع دوستی و دست گیری از همنوعان محور اصلی تمامی تولیدات رسانه قرار گیرد.

عمق و معرفت دینی مخاطبان با استفاده از شیوه های تربیتی قرآن و سبک زندگی ائمه اطهار(ع) باید از محتوای اصلی برنامه های رسانه باشد.

نتیجه

تلویزیون به علت کارکردها و ویژگی های منحصر به فردش از قدرت فراوانی در ترویج فرهنگ عمومی و ارزش های اجتماعی در جامعه ما برخوردار است.در دوره زمانی می توان اثر متقابل فرهنگ بر رسانه و رسانه بر فرهنگ را مشاهده کرد. رسانه تجلی دهنده پویایی فرهنگ و ارزش های جامعه به شمار می آید. درهم تنیدگی رسانه و فرهنگ،صاحب نظران داخلی را براین باور مصم نموده که ترویج فرهنگ اسلامی،که نمود عینی آن به صورت شیوع سبک زندگی اسلامی در جامعه نمایان می شود،تنها با کمک رسانه ها می تواند متصور شود.

ازاین رو تلویزیون با توجه به نقاط قوتی که در اختیار دارد و همچنین فرصت هایی که در جامعه موجود است،می تواند در ترویج سبک زندگی اسلامی گامی مؤثر بردارد. تلویزیون با ورود به این عرصه مهم وضروری می تواند با انجام اقدامتی در خور و شایسته در عرصه فرهنگی کشور بدرخشد و رسالت فرهنگی خود را به بعترین نحو ایفا نماید.

آنچه که تلویزیون را در ترغیب مخاطبان به اتخاذ سبک زندگی اسلامی و ترویج فرهنگ اسلامی در جامعه یاری می رساند و از دیگر رسانه های ارتباطی متمایز می کند، می توان به این موارد اشاره کرد:  

ضرورت تبیین،تشریح و توضیح مفهوم سبک زندگی توسط اندیشمندان و اساتید حوزه و دانشگاه بیش از گذشته احساس می گردد. بدین منظور باید صاحب نظران به طور مشخص مؤلفه ها و ویژگی های سبک زندگی اسلامی را در عرصه زندگی مادی و معنوی تدوین نمایند.

مؤلفه ها و ویژگی های سبک زندگی اسلامی به طور دقیق مورد شناسایی قرار گیرد تا جهت کاربردی شدن،نهادهای فرهنگی آنها را مورد استفاده قرار دهند.

از آنجا که جهان بینی  ایدئولوژی افراد بر اتخاذ نوع سک زندگی و شیوه های زیستی آنان تأثیر گذار است، صاحب نظران، علما، اساتید و اصحاب رسانه، باید به تشریح فلسفه زندگی، توضیح هدف خلقت بشر و مواردی این گونه بپردازد.

اگاه ساختن وجود اختلاف در چیستی سبک زندگی از منظر مکتب اسلام و مکتب های مادی و مشخص نمودن مولفه های آن برای اعضای جامعه می تواند ضمن شناخت این موضوع که جهان بینی ها چگونه بر سبک زندگی افراد مؤثر هستند،در اشاعه سبک زندگی،در بطن زندگی مردم،مفید باشد.

شناخت مؤلفه ها، مفاهیم، ویژگی ها و عناصر سبک زندگی اسلامی که تا حدودی جامعه علمی کشور به تکمیل و اصلاح آن توفیق داشته است، امید می رود به زودی به صورت متقن و جامع به مخاطبان ارائه شود. دراین راه، تلویزیون باید به دنبال روش هایی برای اقناع مخاطبان باشد. روش هایی که قالب و محتوای رسانه را تحت تأثیر قرار داده تا افزایش اثر بخشی پیام های ترویجی تلویزیون را به ارمغان آورد. روش هایی که تأکید اصلی آنها بر بالا رفتن کیفیت برنامه های تولیدی رسانه می باشد.

از جمله روش های اساسی که این پژوهش برای ترغیب مخاطبان به اتخاذ سبک زندگی اسلامی در نظر گرفته، می توان به بالا بردن معرفت دینی مخاطبان که به عمیق تر شدن ایمان و باور مخاطبان منجر می شود اشاره داشت. همچنین ارائه الگوی مناسب در عرصه های مختلف زندگی به صورت غیرمستقیم و عملی به مخاطبان در قالب سریال، فیلم و مستند تأثیرات قابل توجهی بر سبک زندگی اسلامی مردم جامعه می گذارد.

نتایج این پژوهش،نشان می دهد آنچه باعث می شود سبک زندگی اسلامی مورد پذیرش مردم قرار گیرد،اجتناب از کلی گویی های مرسوم موجود است. یکی از شروط تحقق سبک زندگی اسلامی این است که نخبگان و مدیران تا حد امکان به صورت مصداقی و ملموس مؤلفه های سبک زندگی اسلامی را برای مردم جامعه عینیت بخشند. تلویزیون با اولویت دادن به مصادیقی که برسبک زندگی اسلامی افراد تأثیر گذاری بیشتری دارند (مواردی چون پرهیز دادن از کسب مال حرام، توصیه به اجتناب از دروغ گویی،لزوم احترام به والدین و…) باید تلاش کند روزبه روز جامعه به سمت یک جامعه اسلامی نزدیک تر شود.

فهرست منابع

قرآن کریم

حقگویی، احسن و صوفی، محمدرشید(۱۳۸۵).خلاصه مباحث کارشناسی ارشد،جلداول،چاپ اول،تهران:پردازش.

سورین، ورنر و تانکارد،جیمز (۱۳۸۴).نظریه های ارتباط جمعی،ترجمه دکتر علیرضا دهقان،تهران:دانشگاه تهران.

فاضلی، محمد،(۱۳۸۶)، تصویری از سبک زندگی فرهنگی جامعه ی دانشجویی، فصلنامه ی تغییرات فرهنگی، سال اول، شماره ی ۴٫

فاضلی ، محمد،(۱۳۸۲)مصرف وسبک زندگی ،ناشر صبح صادق.

کاویانی، محمد(۱۳۸۸)، طرح نظریه سبک زندگی بر اساس دیدگاه اسلام و ساخت آزمون سبک زندگی اسلامی وبررسی ویژگی های روانسنجی آن، پایان تامه مقطع دکتری دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان.

کج باف، محمد باقر؛ سجاویان، پریناز؛ کاویانی، محمد؛  انوری، حسن (۱۳۹۰). رابطه سبک زندگی اسلامی با شاد کامی در رضایت از زندگی دانشجویان شهر اصفهان .نشریه روان شناسی  و دین .زمستان ،شماره ۱۶٫ ص ۲۷ـ ۴۴ .

مصباح یزدی، محمد تقی ( ۱۳۹۲). اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش محمد حسین اسکندری. قم: موسسه آموزش و پژوهش امام خمینی.

مکارم شیرازی، ناصر، (۱۳۶۹)،«تفسیر نمونه»، قم، دارالکتب الاسلامیه.

موسوی گیلانی، سید رضی (۱۳۹۲). چبستی و چرایی(سبک زندگی) و نسبت آن بادین ومهدویت. فصل نامه علمی ـ پژوهشی مشرق موعد. بهار. سال هفتم. شماره۲۵٫

مهدوى کنى،محمدرضا(۱۳۸۷) .اصول و مبانى اقتصاد اسلامى در قرآن، تهران، دفتر نشر دانشگاه.

مهدوی کنی. محمد سعید. (۱۳۸۶). دین و سبک زندگی، دانشگاه امام صادق. زلال کوثر.

نظام بهرامی، کمیل (۱۳۹۲). نظریه رسانه ها جامعه شناسی ارتباطات،چاپ دوم،تهران:غزال.

واحد ترجمه هنر هشتم (۱۳۷۶).«فرآیند متقاعدسازی»،مجله هنرهشتم،شماره۳٫

وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ

و از نشانه هاى او این که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید، تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، در این نشانه هائى است براى گروهى که تفکر مى کنند!

قُلْ مَن رَّب السمَوَتِ وَ الأَرْضِ قُلِ اللَّهُقُلْ أَ فَاتخَذْتم مِّن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ لا یَمْلِکُونَ لأَنفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضرًّاقُلْ هَلْ یَستَوِى الأَعْمَى وَ الْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَستَوِى الظلُمَت وَ النُّورُأَمْ جَعَلُوا للَّهِ شرَکاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشبَهَ الخَْلْقُ عَلَیهِمْقُلِ اللَّهُ خَلِقُ کلّ‏ِ شىْ‏ءٍ وَ هُوَ الْوَحِدُ الْقَهَّرُ

بگو: چه کسی پروردگار آسمانها و زمین است؟» بگو: «اللَّه!» ( سپس ) بگو: «آیا اولیا ( و خدایانی ) غیر از او برای خود برگزیده اید که ( حتّی ) مالک سود و زیان خود نیستند ( تا چه رسد به شما؟! ) » بگو: «آیا نابینا و بینا یکسانند؟! یا ظلمتها و نور برابرند؟! آیا آنها همتایانی برای خدا قرار دادند بخاطر اینکه آنان همانند خدا آفرینشی داشتند ، و این آفرینشها بر آنها مشتبه شده است؟!» بگو: «خدا خالق همه چیز است و اوست یکتا و پیروز!

انتهای پیام/

کد خبر : 48967
تاريخ ثبت خبر : 17 تیر 1396
ساعت بارگزاری خبر : 10:16
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)