به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، گردهمایی پیاده روی اربعین، هرساله و پس از گذشت چهل روز از سالگرد شهادت امام حسین (ع) برگزار میشود؛ در گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین محسن الویری، پژوهشگر تاریخ و عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، مصاحبه ای درباره سیاستگذاری فقهی مناسک اربعین انجام شده که متن آن از نظر شما می گذرد.
*جناب حجتالاسلام الویری، در بخش قبلی مصاحبه به آفتها و آسیبهای مناسکگرایی اربعین اشاره کردید. آیا میتوان برای دولت و حکومت نقشی را در پیشگیری از این آسیبها تعریف کرد؟
اولین نکتهای که باید مدنظر قرار بگیرد این است که این مناسکی که ما امروزه بهعنوان مناسک اربعین میشناسیم، در زمره مناسکی است که مدیریتشده و برنامهریزیشده نیست؛ یعنی اینطور نبوده که ما سی سال پیش یک افقی را مدنظر قرار بدهیم و برایش برنامهریزی منسجمی انجامشده باشد که این مراسم به این شکل برپا بشود؛ خیر این برآمده از احساسات مردم هست، بیتردید تصمیمها و برنامههای تصمیم گیران و سیاستگذاران جامعه در رونق فرهنگ عاشورا اثر داشته را انکار نمیتوان کرد اما اینکه مشخصاً برای اربعین چنین پیشینهای ثبتشده باشد خیر، چنین نبوده است. به همین دلیل است که ستاد اربعین در کشور ما عمر کوتاه دو سهسالهای بیشتر ندارد.
این مسئله از این نظر مهم هست که بعد مردمی اربعین را بهخوبی نشان میدهد و اینکه چطور در اینجا این تودههای مردم بهویژه تودههای طرفدار مکتب اهلبیت (ع) هستند که پدیدهای را ایجاد کردند و این فرصت بسیار عظیم تمدن سازی را برای مسئولان فراهم آوردهاند.
*پیشنهاد میکنید دولتها برای جلوگیری از این آسیبها وارد عمل شوند؟
من ضمن تأکید بر اینکه بههیچوجه نباید این مناسک را دولتی برگزار کرد و باید این مناسک به شکل مردمی برگزار شود و دولت نباید نقش دخالت کردن را داشته باشد معتقدم نقش دولتها حداکثر باید نقش حمایت، هدایت و آسیب زدا را داشته باشد تا مراسم را تسهیل بکند. نه نقش دخالت کردن.
*گاهی دیده میشود که رسانههای غیرشیعی، از برخی عزاداریها و مناسک مربوط به عزای سیدالشهدا (ع)، چهرهای غیرواقعی و مخدوش منعکس میکنند؛ دلیل این بازنمایی رسانهای چیست و چگونه میتوان جلوی آن را گرفت؟
اگر این مقدمات پذیرفتهشده باشد، همه مناسک از جمله اربعین بهدرستی مورد تحلیل، بررسی و برگزار نشود میتواند به یک ضدتبلیغ تبدیل بشود. مثلاً مراسم اربعین به دلیل اصلی آمیختگی با عواطف عامه مردم میتواند از روح اصلیاش خالی بشود و به کارکرد ضد خود تبدیل بشود یعنی مناسکی که باید نقش هویت بخشی به شیعیان و ولایت حضرت علی (ع) داشته باشد و مراسمی که باید کانون پراکندگی تقوا و خروج از جهل و زندهبودن دلها و یک پدیده مربوط به تمام ادیان آسمانی باشد میتواند به ابزاری برای دوری از اخلاق، در جهل باقی ماندن، مردن دلها و محدود شدن به پدیده قومی و محلی تبدیل شود. و ازآنجاییکه پدیده اربعین در اختیار عامه مردم است بسیار باید مراقب باشیم که کارکردها باهم تلفیق نشود.
*در برگزاری مناسک اربعین نقش تودههای مردم بسیار پررنگ است، و شما هم معتقدید که دولتها نباید در شئون تصمیمگیری و برنامهریزی برای این مراسم وارد شوند تا ظرفیت تمدنسازی این پدیده بزرگ از بین نرود؛ پس راهکار جلوگیری از بدعتها و کجفهمیها در اینگونه مناسک چیست؟
به نظر میرسد در فضای امروزه سزاوار است مناسک مذهبی جایی در فقه پیدا کند زیرا اگر دقت کنید در میان تمام ابواب فقهی هیچ باب مستقلی برای مثلاً اقامه عزا نداریم و به این بحث اختصاص نیافته است؛ و در حال حاضر مسائل مربوط به اربعین در قالب استفتائات پرسیده میشود و در متون فقهی قدیم در ذیل باب جهاد و ذیل کتاب حج بابی بهعنوان باب موات این مسائل مطرح میشود. امروزه تنها پرداخت به این موضوع در حد سؤالات جزئی و خرد مردم مثل «چه لفظی برای امام حسین (ع)» به کار ببریم، باقی مانده است.
ولی اکنون باید با توجه به ابعاد موضوع، کارکرد این مناسک توجه فقهی قرار بگیرد.
*یعنی معتقدید فقها باید برای این موارد حکم دهند؟
در عزاداریها و در این رفتار خاص گاه دیده میشود که برخی رفتارها که گویی هدف وسیله شده، خود اینکه کار انجام شود هدف قرار میگیرد. هیچ خردمندی نیست که از گسترش عزاداری بر امام حسین (ع) ناخشنود باشد، همه باید سعی بکنیم که این رفتارها گسترش پیدا کند اما خشنود بودن از بسنده بودن این نوع رفتارها هم معلوم نیست که مورد تأیید خردمندان باشد.
در اینطور موارد مراجع بزرگوار به پاسخهای کلی بسنده میکنند اما انبوهی از پرسشها وجود دارد که سزاوار است که در جلسات درس و بحث بهصراحت با شفافیت همانند احکام حلال و حرامها موردتوجه قرار بگیرد و با رعایت همه جوانبی که باید در نظر گرفته شود و موردبحث فقهی قرار بگیرد.
*فقه چگونه میتواند به ارزیابی کارکردهای این مناسک ورود پیدا کند؟
کارکردهای این مناسک و ارزیابی و توجه به آسیبهای مناسک بحث کاملاً دینی است و نمیتوان باکسانی که بهره دینی کافی ندارند و صرفاً یکبعدی نقد میکنند، در میان گذاشت.
گاهی نیاز هست که ما بر اساس نوع تعامل با اهل سنت برای پاسخ به این سؤال که در اربعین و عاشورا و دیگر مناسک چگونه باید عمل کرد، با سبک و سیاق فقهی موردنظر فقها رفتار بکنیم.
لذا فقهای بزرگوار باید هرکدام را موردتوجه دقیق قرار بدهند. مرادم ابعاد کلان این پدیده است که مثلاً اگر این مناسک بزرگ کارکردی پیدا کرد که بهجای اینکه امام حسین (ع) را مربوط به همه پیامبران شمرد، ایشان را فقط محدود به گروه خاصی از شیعه محدود کرد، این رفتارهای واگرایانه مذهبی به لحاظ فقهی چه حکمی دارد؟
*ابعاد فقهی موضوع اربعین و عزاداری را بجز در خصوص مواجهه با شرایط زمانه، در موارد دیگر هم میتوان ارزیابی کرد؟
بله، مثلا نمادهایی که در این بحث مورد بهرهبرداری قرار میگیرند یا نوع نمادها و عزاداریها چه اشکالی دارد که موردبحث فقهی قرار بگیرد؛ البته این به این معنی نیست که حتماً نتیجهاش این شود که از اینها دستبرداریم چهبسا که نتیجهاش این باشد که با اینها تلفیق شود. ولی اگر به این نتیجه برسیم که این مناسک باروح فقهی سازگاری ندارد آنوقت وظیفه همه میشود که جلوی این آسیبها را بگیرند.
*پس پیشنهاد میکنید که یک باب فقهی در این خصوص مدنظر فقها قرار بگیرد.
این هم پیشنهادی است که مناسک عزاداری بهعنوان یک مسئله فقهی در کتب فقهی ما مدنظر قرار بگیرد و در مورد مصادیق آن نظیر اربعین و عزاداری بر سیدالشهدا مسلماً میتواند موردبحث قرار بگیرد.
*کمی از مسائل سیاستگذاری و فقهی مربوط به اربعین فاصله بگیریم، به نظر شما میتوان گردهمایی اربعین را با حج مقایسه کرد؟
وجه مقایسه اربعین در برابر با حج، شرایط انجام آن است؛ حج در زمانی واجب است امنیت مسیر، میسر باشد. یعنی اگر امنیت در مسیر رفتن به حج فراهم نشود استطاعت دررفتن به حج جایز است ولی درراه زیارت امام حسین در روایات داریم که جایی که خطر زائر امام حسین را تهدید میکند در آنجا ثواب بیشتری برای او نوشته میشود لذا زیارت را برود و انجام بدهد و این اشاعه فرهنگ شیعی رهنمود میشود.
*یعنی اینکه فرد جانش را به خطر بیندازد تا سفر اربعین را برود مورد تایید است؟
اینکه اربعین و زیارت در شرایطی ولو در شرایطی که در مسیر خطری است که مرادم از خطر عقلایی است که در هر شرایطی باید مردم این فریضه را بجا بیاورند و این چراغ نباید خاموش بشود یک پیامی به ما منتقل میکند که خود این رفتار حد مسیر و حد زیارت آن حضرت نیست بلکه این رفتار انجام میشود تا به دنبالش به اهداف اهلالبیت توجه شود و باید طوری شود که به پشت پرده این رفتار توجه کنند.
هرچند این رفتار رو به گسترش است اما باید توجه داشت که اگر این مناسک صرفاً در حد طی این مسیر باشد و یک نمادی از تشیع را ارائه کند، این میتواند برای معنویت افزایی و معرفت افزایی این مناسک یک آسیب تلقی شود.
*درانتها اگر مطلبی هست بفرمایید.
همانطور که ذکر کردم اگر ما فراموش کنیم که هدف و نهایت این مناسک را، این مناسک را در حد در ظاهر اجرا کنیم، و بین معنویت افزایی مناسک و انجام آن تفکیک قائل شویم، این مناسک گرایی است، و آفت بزرگی برای تمدنسازی به شمار میرود.
بنابراین اگر ما به آسیبهای این مناسک توجه داشته باشیم و این مناسک را با توجه به خاستگاه و اهداف اولیاش بهجا بیاوریم مطمئناً یک پایگاه تحول بزرگ برای پیروان مکتب اهلبیت خواهد بود.
انتهای پیام/