| امروز پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

زینب برخورداری در گفت‌و‌گو با طلیعه:


ورود فلسفه‌های غربی، تناقض در حوزه‌های تربیتی را در پی داشت

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بیان کرد: ورود فلسفه های غربی به حوزه های تعلیم و تربیتی ما در بسیاری از موارد به علت ناهمخوانی با سایر مولفه های این حوزه ها، پیدایش تناقضاتی را به دنبال داشته است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، امروزه مساله بومی سازی یکی از موضوعات مهم در جوامع و در حوزه دانش هاست. این مساله شامل بومی سازی فلسفه تعلیم و تربیت برای کودکان نیز می شود. امروزه با وجود هجمه فرهنگی فراوان از سوی غرب و تاثیرگزاری جدی بر تربیت کودکان، انتظار می رود توجه و تمرکز بیشتری نسبت به فلسفه تعلیم و تربیت صورت گیرد.
به همین منظور با زینب برخورداری عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت و گویی را انجام داده ایم که در ادامه آمده است.


درباره شیوه های بومی سازی معنویت برای کودکان در جامعه امروز توضیح بفرمایید.
بومی سازی هر دانشی باید با استفاده از روش های علمی و بهره گیری از فنون معتبر پژوهشی صورت گیرد. امروزه واژه بومی سازی را در بیشتر موارد در معنایی تقلیل گرایانه و به مفهوم هم زبان سازی یا مشابه فرهنگ سازی به کار می برند در حالی که بومی سازی، فرایندی است که بیشتر باید در ریشه ها انجام پذیرد.
معنویت برای کودکان نیز از این امر مستثنی نیست. آموزش هایی با این نام امروزه در آمریکا صورت می پذیرد. اما اینکه مقصود ما از معنویت چیست و چه مطلوبی در پی آشناسازی کودک با آن مد نظر ماست، بحثی است که باید با نیم نگاهی به بحث های جهانی(از حیث محتوا و روش) و کاوش در متون معنوی خودمان، پاسخ یابد. 


ورود معنویات در فلسفه تعلیم و تربیت برای کودکان ما چه تبعاتی می تواند داشته باشد؟
معنویت امروزه تعاریف مختلفی را برتابیده است. آنچه در جامعه اسلامی ما از معنویت مد نظر است تفاوت هایی مبنایی با بسیاری از تعاریف ارائه شده جهانی دارد. اما اگر معنویت اسلامی را مبنا بگیریم، آشناسازی روشمند کودکان با معنویت به تقویت و تصحیح باورهای معنوی ایشان در بزرگسالی منجر خواهد شد.


به نظر شما ورود فلسفه غربی به شیوه های تعلیم و تربیتی ما دارای چه تاثیراتی بر کودکان است؟
هر نظام آموزشی با محتوا و سبک خاص آموزشی خود، در پی تربیت مطلوبی است. اینکه برخی نظام های آموزشی مبتنی بر فلسفه های غربی چه خروجی خواهند داشت، مطلب بسیار مهمی است که مورد توجه متخصصین این حوزه قرار دارد. به عنوان مثال فلسفه برای کودکان سبک لیپمن به تربیت شهروند دموکرات می اندیشد و برای آن برنامه ریزی می کند.
اینجاست که متخصصین یک حوزه تربیتی باید حداقل بدانند که سبک و محتوایی که ارائه می کنند چه خروجی ای دارد. ورود فلسفه های غربی به حوزه های تعلیم و تربیتی ما در بسیاری از موارد به علت ناهمخوانی با سایر مولفه های این حوزه ها، پیدایش تناقضاتی را به دنبال داشته است.


در حال حاضر یکی از مصائبی که تعلیم و تربیت ایران از آن رنج می‌برد شکاف میان نظر و عمل است یعنی از یک سو فیلسوفان و نظریه پردازان تعلیم و تربیت بدون توجه به عرصه‌ عمل نظریه پردازی می کنند و از دیگر سو معلمان نیز که درگیر عرصه‌ عمل اند، خود را بی نیاز از نظر و نظریه پردازی می بینند. به نظر شما چگونه می توان این شکاف را پر کرد؟
تعامل سازنده میان فیلسوفان و کاربران، راه برون رفت از این بحران است؛ اینکه تولیدکنندگان علم و مصرف کنندگان آن با تدبیر سازوکارهایی، در تعامل سازنده قرار بگیرند. برنامه ریزی هایی در آموزش عالی و آموزش و پرورش برای این تعامل مورد نیاز است.


فلسفه تا کجا می تواند برای نظام تعلیم و تربیت ما مثمر ثمر باشد؟
هرم توزیع جمعیتی هر حرفه در راس خود، فیلسوفان و سپس دانشمندان یا تولید کنندگان آن علم و در مرحله بعدی فناوران و در آخرین لایه کاروران را دارد. معلم کارور حرفه تعلیم و تربیت است و فیلسوفان تعلیم و تربیت با مسائل بنیادی آن حرفه مواجه اند. اگر تعامل زایا بین این چهار لایه وجود نداشته باشد، این حرفه به شغل تنزل می یابد. لذا فیلسوفان هر رشته نقشی حیاتی و اساسی در ارتقای کاروران آن رشته دارند. این مطلب را به جهت تخصصی بودن، از کتاب اخلاق حرفه ای اثر ارزشمند آقای دکترقراملکی نقل کردم.

انتهای پیام/

کد خبر : 78733
تاريخ ثبت خبر : 14 آذر 1397
ساعت بارگزاری خبر : 11:40
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)