| امروز جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

یادداشت؛


مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی دگرگونی نگرش به انسان، جامعه، سیاست و حکومت بود

انقلاب اسلامی ایران، تنها تحولی در جامعه و نظام سیاسی و اقتصادی آن نیست، بلکه دگرگونی در کیفیت حیات فردی و اجتماعی، اصلی ترین شاخص انقلاب اسلامی است که با گشودن راه هدایت و ایجاد معرفت متعالی و راستين، صورت واقعی خود را می یابد و می بالد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، انقلاب اسلامی ایران که به اعتراف بسیاری از محققان و پژوهشگران بی طرف بزرگترین حادثه نیمه دوم قرن بیستم است، نه تنها نظام پاتریمونیالی را سست و لرزان نمود بلکه گفتمان جدیدی را ایجاد کرد که در ادبیات سیاسی انقلابیون جهان موثر واقع شد و بویژه مسلمانان جهان را سخت تحت تاثیر قرار داد.

حکومت مردم سالاری دینی استقلال مبارزه با طاغوت و استکبار جهانی دفاع از محرومین و مستضعفین امت اسلامی دفاع از پابرهنه ها مقابله با کوخ نشینی برابری و مساوات مجموعه به هم پیوسته ای از مفاهیم را تشکیل می دهند که در جریان انقلاب اسلامی وارد ادبیات سیاسی شد و در مجموع گفتمان واحدی را شکل داد که این گفتمان جدید را می توان گفتمان اسلامی نام نهاد.

گفتمان نهضت اسلامی جامع تر، عمیق تر و انسانی تر از نهضت‌ها و انقلاب‌های دیگر در قرون معاصر بود؛ زیرا انسان و ویژگی‌های آن را هدف قرار داد و از یک سویه‌نگری و تحلیل‌های تک بعدی، تکیه بر امور مادی و لذت و رفاه خودداری کرد.اکثریت مردم ایران که از یک قرن گذشته مکتب‌ها و جریانهای متعدد فکری و سیاسی را شناخته و تجربه کرده بودند، هیچ‌یک را در چارچوب اعتقادی و فرهنگی ندیدند و لذا نتوانستند جایگاه، اعتبار و نفوذ قابل قبول و گسترده ای داشته باشند. رژیم پهلوی با ویژگی‌های وابسته غربگرا و ضد دین و با تکیه بر حمایت مشترک شرق و غرب نیز مروج تفکر ماده گرایانه فاسد و مبتذل بود.

قدرت‌های مادی می توانند با قدرت‌های مادی مشابه مقابله و غلبه از آن جریانی است که امکانات و توان بهره گیری بهینه و بیشتر داشته باشد؛ اما در مقابله با نیروهایی که علاوه بر ابزارهای مادی، از استعداد و توان معنوی برخوردار هستند، در دراز مدت شکست و انهدام قطعی است.

مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی دگرگونی نگرش به انسان، جامعه، سیاست و حکومت بود. از این رو تفکر سیاسی و فلسفه حکومت تحت تأثیر آموزه های امام خمینی(ره) دچار تغییرات زیادی شد. این مطلب را کلیم صدیقی، متفکر مسلمان انگلیسی تبار این گونه بیان می‌نماید:

مهمترین عامل موفقیت امام خمینی (ره) در سرنگونی سلطنت دودمان پهلوی و استقرار نظام بدیل، آلوده نشدن اندیشه و عمل ایشان به مفاهیم سیاسی مدرن بود. او هیچگاه در انتقاد از رژیم پهلوی به بحران های عمومی اردوگاه امپریالیسم اشاره نکرد و نه از واژه‌هایی مانند بورژوایی، الیناسیون اجتماعی، مدرنیزاسیون، افزایش انتظارات، ناسازگاری سلطنت با توسعه صنعتی، فقدان جامعه مدنی و تفکیک شدن قوا، که در زبان سیاسی نیروهای مارکسیست، شبه مارکسیست و ناسیونالیست مخالف شاه متداول بود، در رویارویی با رژیم بهره جست… ستمکار و ظالم بودن شاه، نوکری شاه برای اجانب و بی دینی او، سه محور عمده در حملات امام خمینی(ره) به رژیم شاه بود، که از مفهومی روشن و همه گیر برخوردار بودند.» (صدیقی، ۱۳۷۵: ۳۰)

همین توسل به نظام معنایی گفتمان اسلامی و استفاده امام(ره) از تعابیر اسلامی که برای تمام ایرانیان واجد ارزش بود در موفقیت نهضت اسلامی کاگر افتاد. امام خمینی(ره)، اسلام ،خداوند و مفاهیمی نظیر این موارد را جایگزین مفاهیم نامانوس و فاقد ارزش برای مردم کردند و با بهره گیری از نظام معنایی و ارزش‌های اسلامی گفتمان انقلاب اسلامی را بر مبنای فراگفتمان اسلامی شکل دادند.
امام(ره) نیز می پذیرفت که غرب به لحاظ علم، تکنولوژی، بهزیستی و اقتصادی بر ایران برتری دارد، اما استدلال می کرد این معیارها ناکافی و از لحاظ اخلاقی ورشکسته است. ایران و کلیه کشورهای جهان سوم زیر پرچم اسلام می توانند برغرب برتری یابند.

«مستضعفان… باید نوعی اخلاق اسلامی را در خود پرورش دهند. در این صورت در پرتو اسلام، اجتماعی از مؤمنان شکل خواهد گرفت و زندگی در آن برتر از هر چیز در غرب خواهد بود. ایرانیان بسیاری بودند که از فرمول آیت الله خمینی برای شکستن دیدگاه دوگانه خود نسبت به غرب و برونریزی بیزاری خود نسبت به بیگانگان استقبال می کردند.» (زونیس، ۱۳۷۰: ۳۸۶)

برای اولین مرتبه به شکل گسترده، مساجد، حسینیه ها، مجالس عزاداری، امامزاده ها، نیروهای فعال دینی و در رأس آنان روحانیون، حضور و نقش مؤثری در جریان انقلاب ایفا کردند. به طوری که برای همه کارشناسان، مقامات و مسئولین رژیم شاه و آمریکا کاملا غافلگیر کننده و غیر منتظره بود. زیرا که در گذشته کارکرد مراکز و سنت‌های دینی صرفا در ابعاد برگزاری مراسم و انجام عبادات فردی و تقویت رابطه فرد و خداوند، بدون تأثیر و نقش اجتماعی و سیاسی شناخته شده بود. حال دیگر اسلام در مرکز قرار داشت و بر همه چیز محوریت اولی بود.

هر انقلاب نه تنها سامان سیاسی نوینی را به ارمغان می آورد و به تعبیر ساموئل هانتینگتون نظم جدیدی را پایه ریزی می کند، بلکه مجموعه به هم پیوسته ای از مفاهیم، واژه ها و ادبیات نوینی را به همراه می آورد که گاهی شعاع این گفتمان نوین مرزهای جغرافیایی یک کشور را در می نوردد و دامنه تاثیر گذاری آن تا فراسوی مرزهای دیگر کشورها نیز می رود.نگاهی گذرا به انقلاب‌های بزرگ و تاثیر گذار جهان نشان می دهد این انقلاب‌ها افزون بر تحولات سیاسی – اجتماعی و تغییر و دگرگونی ساختارها گفتمان جدیدی را نیز مطرح نمودند.

تحولات گفتمانی و تغییر گفتمان مسلط در تمامی انقلاب‌های بزرگ، قطعا مبسوق به سابقه است. اما آنچه گفتمان انقلاب اسلامی را از سایر گفتمان‌های انقلابی متمایز می سازد چیزی نیست جز تکیه بر مذهب و نقش پررنگ دین و ارزش‌های دینی در گفتمان انقلاب اسلامی که این گفتمان را از سایر گفتمان‌های انقلابی متمایز ساخته و این انقلاب را رنگ و بویی دیگر می بخشد.در گفتمان انقلاب اسلامی محوریت با اسلام و تعالیم و ارزش‌های اسلامی است.

انقلاب اسلامی ایران، پدیده ای بی همتا بود که از پیش، تحلیلی برای آن وجود نداشت و حتی مبانی و مقدمات شناخت آن از اندیشه های جدید، غایب بود. البته کسانی مثل «آرنولد توین بی» به جایگاه معنویت در حیات و تمدن بشری نیم نگاهی انداخته و تهی شدن از معنویت را موجب زوال آن می دانستند و معتقد بودند تمدن آینده از جایی غیر از غرب باید سر بر آورد. اما این مختصر، برای انقلابی عظیم با آثار سرشار و جاری بسیارش، به هیچ وجه کافی نبوداین انقلاب، با بازگشت به حقایق فراموش شده قطری، دین را در منظر اندیشه بشری پر رنگ و برجسته نمود و در دو سطح ملی و جهانی چاره ای باقی نگذاشت، مگر این که رویکردی نوین به دین، معنویت، انسان و جهان پدید آید.

انقلاب اسلامی در حقیقت نوعی اندیشه بر مبنای جهان بینی معنوی و متفاوت با علم و تکنولوژی رایج بر پایه جهان بینی مادی را از مغرب تاریخ حقیقت و مشرق جغرافیای گیتی به طلوع کشاند و انسان، جهان، جامعه و تاریخ را با روی و نمای الهی موضوع دانش و اندیشه قرار داد. نتیجه این رویکرد، تأمین مبانی تازه ای برای دانش و فضاها و شیوه های دست نخورده ای برای اندیشه بوده است.

این انقلاب، تنها تحولی در جامعه و نظام سیاسی و اقتصادی آن نیست، بلکه دگرگونی در کیفیت حیات فردی و اجتماعی، اصلی ترین شاخص انقلاب اسلامی است که با گشودن راه هدایت و ایجاد معرفت متعالی و راستین، صورت واقعی خود را می یابد و می بالد.

انقلاب اسلامی، نمودار اندیشه ای معنوی است که می تواند رنجوری و ناتوانی علم و تکنولوژی را در ساختن تمدن طلایی برای انسانها بر طرف کند. اندیشه معنوی و پاکی که از طریق انقلاب اسلامی در قلب تاریخ رسوخ کرد، منظری سبز و روشن به روی حیات بشری گشود که در چشم انداز آن، ظهور منجی جهانی، بسیار نزدیک به چشم می آید.*

*منبع: رنجبران، محمدحسین، پایان‌نامه ارشد، انقلاب اسلامی ایران و تاثیر آن بر تجدید حیات در تمدن اسلامی

انتهای پیام/

کد خبر : 77849
تاريخ ثبت خبر : 22 مهر 1397
ساعت بارگزاری خبر : 12:33
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)