به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، احمدعلی افتخاری، استاد دانشگاه قم یادداشتی با عنوان «ویژگیهای مدیران در پرتو آموزههای دینی» نگاشته است که در ادامه می آید:
هدف از آموزههای الهی و گسیل داشتن مدیران شایسته و الگوهای رفتاری خدایی بهسوی انسانها، تعلیم و تربیت و پاکسازی روح و جان و آراستن به آرایههای اخلاقی و تجلی انوار خدایی در آیینه وجود است و این برنامه تنها تر نبود که عمل بود! و پرورشیافتگان وارسته و جامعههای دینی و … گواه این حقیقتاند؛ و بسی در ایجاد شهر نیکان کوشیده و افتخار دارد جامعههایی یک پارچه، با روح برادری و برابری، همدل و هم اندیشه، آرمانگرا و پویا، با اهداف خدایی بار آورد و ضمانت اجرایی این طرح عظیم تربیتی همانا باور خدایی، پیروی از الگوهای رفتاری، نظارت همگانی، نظارت حکومتی بر اجرای آموزهها، کنترل محیط از بدآموزیها، سازندگی روحی ـ روانی، بازسازی پیدرپی، قداست داشتن قانون، احیای ارزشها، پویایی اندیشهها، گرایشهای فطری، سازگاری آموزهها با مبانی فطری، ایجاد انگیزه برای خوب زیستن، هدفمندی و معنیداری زندگی، محاسبه اعمال، بودن همه وقت در محضر الاهی، سنت امداد توفیق الاهی و … است.
در اسلام برای مدیران و مسئولان جامعه اسلامی که کارگزاران حکومت و گرهگشای کار مسلماناند. ویژگیهایی بیان شده است که بدون آنها احراز هر شغل و سمتی نوعی خیانت به دین و مردم تلقی میشود. نیروی انسانی صالح و کارآمد رکن پیش رفت هر جامعه و سازمان است. اگر صلاحیت اخلاقی لازم در کارگزاران وجود نداشته باشد، رخنههای فساد بسته نمیشود و اگر صلاحیت حرفهای کافی و مناسب هم در کار نباشد، منابع و امکانات به هدر میرود. امام علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر ویژگیهای مدیران و کارگزاران را چنین تعیین فرموده است: ((از میان آنان کسانی را انتخاب کن که باتجربهاند، اهل حیا و پاکدامنیاند، از خانوادههای شایسته و صالح برآمدهاند و در اسلام پیشگامترند.)) نهجالبلاغه، نامه53.
ویژگیهای فردی
۱- جسمی: برخورداری از نعمت سلامت و بهرهمندی از نیرو و انرژی جسمانی و حتی داشتن چهره و ظاهری مناسب که خدای متعال در گزینش طالوت به این ویژگی اشاره دارد و میفرماید: «إِنَ اللَـهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ».
۲- علمی: با توجه به بیان پروردگار حکیم در گزینش طالوت و گستره دانش وی نسبت به دیگران و آموزشهای حضرت آدم(ع) و رساندن به شایستگی در پرتو علم برای مسجود فرشتگان شدن و هم چنین اعطای علم و حکمت به پیام بر آن بهعنوان مدیران موفق جامعههای بشری حکایت از این ویژگی و امتیاز قطعی و ضروری دارد.
۳- ذهنی و فکری: مدیران بایسته است دارای نیروی ادراک و فهم بالایی باشند تا بتوانند تصمیمات منطقی بگیرند، برنامهریزی درستی داشته و مشکلات، آسیبهای وارده سازمان را ریشهای شناخته و درمان نمایند و عوامل درون و برون سازمان را در ارتباط با یکدیگر دریافته و راهکارهای اجرایی و رسیدن به اهداف و خط مشیهای سازمانی را به منصه ظهور برساند.
۴- روحی ـ روانی: سزاست یک مدیر ار نظر روانی، سالم و متعادل بوده و در برخورد با دیگران هنجارهای اجتماعی را رعایت نماید و الگوی موفقی برای دیگران باشد.
۵- تجربه: مدیران باید از علم حضوری، تجربه علمی در ارتباط با مسایل سازمان و چالشهای آن بهره مند باشد تا با این مهارت در کنار مهارتهای ادراکی، انسانی و فنی در انجام وظایف خود به خوبی عمل کنند.
۶- اخلاقی: داشتن خلقوخوی پسندیده بر اساس آموزه های دینی و سجایای انسانی و اجتماعی که حوزه کارکرد هر یک از آنها و اثربخشی آنها در اندیشه، آرمان و عمل یک مدیر موفق. نیاز مبرم است که به نمونههایی از رفتارهای خدایی مدیران برگزیده الاهی اشارتی می رود:
شکیبایی
مدیر آگاه همواره در شرایط سخت و بحرانی تصمیماتی می گیرد که برآمده از تجربه، دانش و نیازسنجی و زمانشناسی اوست. حتی در این اوضاع خاص نیز مدیر با کفایت شتابزده و عجولانه عمل نمیکند و میکوشد در عین سرعت تصمیمگیری وقت را هدر ندهد و با فراهم ساختن مقدمات کار به نتیجه مطلوب برسد.
اما وقتی شرایط عادی است و فرصت کافی برای اندیشیدن و برنامه ریختن هست. هیچ توجیهی برای شتابزدگی وجود ندارد. آرامش و سنجش امور همراه با برنامهریزی درست، راز توفیق مدیر آگاه است. امام علی (ع) می فرماید: «از عجله در کارهایی که وقت انجام دادنشان نرسیده یا سستی در کارهایی که امکان عمل آن فراهم شده. یا پافشاری در اموری که روشن نیست یا سستی در کارها وقتیکه واضح است بر حذر باش.»(نهجالبلاغه، نامه ۵۳٫) نوح(ع) در امر رسالت، مظهر شکیبایی در دعوت بود که شبانهروز و در نهان و آشکار مردمان را فراخواند آنهم به مدت طولانی.
بیان روشن و قاطع
چونکه؛ صراحت بیان در فراخوان، هدایت از جایی که خود قرآن سخن فصل است و ما هو بالهزل آموزهها و نقلهایش نیز در این است؛ و مدیریت امری است حیاتی که در بیان این مربیان بزرگ که خداوند به نمایش گذارده است. حکم راندن بدون خلل و تردید، صراحت لهجه، قاطعیت و استواری در اراده و نبود تزلزل در بیان ابلاغ بر جدی بودن، در راه هدف دلالت داشته و بر آن می افزاید که این ویژگی در امر هدایت مردمان بر کارآیی و مدیریت و اقتدار رهبری می افزاید و از صلابت و سلامت رأی او حکایت میکند .
یکی از صفات مدیر شایسته و برتر، قاطعیت در تصمیمگیری است. وقتی مدیر مسلمان بر اساس عقل و دانایی و مشورت و بررسی جوانب تصمیمی میگیرد، باید آن را با جدیت و قاطعیت دنبال کند. تردید، سردرگمی و اهمال از آفات مدیریت پویاست. امام علی (ع) می فرماید: «علم خود را به جهل و یقین خود را به شک تبدیل نکنید. وقتی به چیزی دانش پیدا کردید، عمل کنید و هر گاه به یقین رسیدید، اقدام نمایید.» (نهچ البلاغه، حکمت ۲۷۴٫) اصحاب کهف باور خود را آشکارا بیان می دارند و باوری جز آن را که سختی به گزاف می خوانند.
شجاعت
دلیری، توان جسمی، روحی، جرأت و شهامت بیان حقایق، داشتن روح بلند و حماسی و رویارویی با زورمداران و ناشایستگان، نا اهلان نابخردان، در فضای حاکم بر شرایط سیاسی، اجتماعی و عقیدتی مردمان و آمادگی برای پذیرش هر نوع آسیب و خطر جانی و مالی، تهدید، تطمیع و تبعید و … برای هر اصلاحگر، مدیر، مربی و دعوتگر خدایی، ضرورتی است انکار ناپذیر، چون مبارزه با ناهنجاریها، ناملایمات و سنت و سیره مردمان بهویژه سران و حکم رانان هر ملت و نژادی، پژواکی دارد، تاب تحمل و مقابله با آن شجاعت و روح مجاهدت میطلبد تا در پی پایداری به پیروزی رسید و اما نمونههای رفتاری و گفتاری مصلحان در عرصه اصلاح و تربیت هدایت و مدیریت، شجاعت و شهامت این وارستگان مجاهد:
حضرت موسی(ع) با تمام جرأت و جسارت در برابر شکوه و عظمت خیره کننده فرعون می ایستد و اعلام رسالت میکند و همراه سازی قوم بنی اسراییل را از او می خواهد. در مقابل ساحران آماده هر پیکار میگردد. با جرأت تمام قوم خود را سرزنش میکند. فرعون را تحقیر میکند و از استعلا جویی، او را نهی میکند.
توکل
از آنجایی که انسان ناتوان است؛ در گرفتاریها و حوادث روزگار، نیازمند تکیهگاهی است مطمئن تا به قرار و آرامش رسد، تکیهگاهی فراتر از همه پشتوانهها که به تسخیر درنیاید، رنگ نبازد، از نیرویاش نکاهد، به گرمی بپذیرد و امتناعی نورزد و …
و این تکیهگاه، ذات سرمدی است و پیام رسان و مربی با اعتمادی چنین، کار خود را به شایستگی آغاز میکند و کار خود را بدو میسپارد و تنها او را وکیل خود میگرداند و در بیانات مربیان این ویژگی به چشم میخورد که خود متوکل بوده و فرمان به تقویض و توکل میدهند پیروان را: حضرت موسی(ع) به پیروان خود میفرماید: «اگر به خدا ایمان دارید و مسلمان هستید بدو توکل نمایید» و ابراهیم(ع) چون گرفتار خشم قوم خود میشود و در هجرت خویش میفرماید: «رَبَنَا عَلَیْکَ تَوَکَلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ». و حضرت شعیب(ع) نیز در مقام توکل میفرماید: «عَلَیْهِ تَوَکَلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ». حضرت هود(ع) نیز به توکل خود اشاره دارد و می فرماید: «إِنِی تَوَکَلْتُ عَلَى اللَهِ رَبِی وَرَبِکُمْ».
معرفی خود (بیان ویژگیها و …)
سزاست مدیر و مربی در آغاز، خود را بشناساند، از توانمندی، شایستگیها و ویژگی های خود بگوید تا رغبتی ایجاد کند و طالبان را بهسوی خود بکشاند و با معرفی خود، در نقش الگوی رفتاری کامل ظاهر گردد و پندارها و سخنهای ناروا را با طرح فضایل خود پاسخی در خور دهد. ازاینرو خداوند به بیان برخی پیام رسانان خود اشاره دارد که چه گونه خود را شناسانده اند و از تهمتها، بدگمانیها، پندارهای غلط و شایعه سازی دشمنان بیزاری جسته اند و گاهی به مناصب عالی رسیده اند!
امام علی(ع) نیز در معرفی خود میفرماید: من از مردمی هستم که سرزنش هیچ سرزنشگری آنان را از راه خدا بازنمی دارد. سیمایشان سیمای راستان است و گفتارشان گفتار نیکان … نه گردن فرازی می کنند، نه برتری میجویند، نه کینه در دل می پرورند و نه فساد میانگیزند.
استقامت
راه اصلاح و تربیت انسانها و جوامع، راهی است پرفرازونشیب و همراه با انواع ملایمات و سختیها؛ و کسی میتواند به این عرصه خطیر پای نهد که مشکلات او را به زانو درنیاورد و از ادامه راه بازش ندارد. اصولاً هیچ رهبر بزرگی و هیچ مصلح اجتماعی نمی تواند بدون استقامت و پایمردی موانع را درنوردد و به اهداف و آرمانهای متعالی دست یابد.
اصحاب کهف نیز نمونه بارز این پایداری هستند که بر سر ایمان خود تن به هجرت دارند و مظهر تجلی قدرت و عظمت الهی در بعث شدند.
اخلاص
یعنی، زدودن دل، اندیشه و آرمان و عمل، از هر آنچه غیر خداست، یعنی هرچه میگوید، انجام میدهد، میاندیشد و میخواهد، تنها برای اوست، آنچه در پیاش هست فقط رضایت حضرت دوست است و بس!
و این ویژگی تنها مخلصان را سزد، آنهایی که از تیررس فریب شیطان در امان بوده و از هر وسوسهای مصون! و در امر هدایت و پرورش انسانها این صفت برجسته از کارآمدترینهاست تا از هر شایبهای، پندار واهی، سخنهای ناروا، گرایشهای مادی و نفسانی نابایستههای اخلاقی و… دور بوده و درس عملی وارستگی و قصد خدایی را بیاموزد و در گفتههای مخلصان، این آموزهها را خداوند متعال به نمایش گذارده است.
آغاز هرکاری به نام خدا
از آنجایی که مدیریت مصلحان خدایی برپایه آموزههای دینی و الاهی است. جهتدار بودن آن پر اهمیت است و آن خواندن، نوشتن، گفتن و هر قیام و قعود به نام او و برای اوست. پیامبر اسلام(ص) مأمور است تا به نام پروردگار، خواندن آغاز کند، حضرت سلیمان(ع) در آداب نگارش خود ادب بندگی نگه داشته و با «﷽»آغاز میکند و حضرت نوح(ع) به گفتن «بسم الله» فرمان میدهد: «وَقَالَ ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَهِ» و از ویژگیهای ایشان این بود که در همه حال و همه کار را به نام خدا آغاز می کرده است و بسم الله می گفته.
اعتمادبهنفس (در پرتو اعتماد به خدا)
خودباوری و اعتماد به توانمندیها، داشتهها، یافتهها و اندوختههای علمی و تجربی و… متولی مدیریت از ساختار روحی-روانی نیرومندی برخوردار باشد و درحوادث ناگوار و ناملایمات و نابه هنجارها، خود را نبازد و از باور و کردار و… خود دست برندارد و تا سر منزل مقصود امیدوارانه حرکت اصلاحی خود را تعقیب کند و در نقلهای خداوند از زبان دعوتگران موفق خود به این اصل خودباوری و اعتماد شایسته به خویش را در هر شرایطی میبینیم و نیازی است مبرم در امر مدیریت.
شناخت نفس
مدیر و مربی وارسته و آزموده، سزاست نیروهای زبردست خود را به شناخت نفس وادارد خواستههای دور و دراز نفس را بشناسد، از سیری ناپذیریاش بگوید، به ناسپاسیها و سرکشیهایش توجه دهد و در پرتو معرفت نفس، توفیق در پیکار با آن را فراهم سازد و آنگاه با شناخت کافی، خدای را بنده باشد. در بیان شایستهای از صالحان و مخلصان خدایی می خوانیم که او خود را تبرئه نمیکند و از نفس اماره می نالد، پس ما چی؟!
خداوند چنین اذعان میفرماید که انسان بر خویشتن بیناست (و نفس خود را میشناسد) و در بیانی از امام علی(ع) داریم: بهترین معرفت برای انسان خود شناسی است و یا داریم: خداشناسی درگرو خودشناسی است. «أفضَلُ المعرفَهِ مَعرفَهُ الإنسانِ نفسَهُ».
پرهیز از رفتار دشمن شاد کن
مدیریت دینی بر پایه حکمت است. (زمانشناسی، آسیبشناسی، دشمنشناسی، میزان تأثیر، شناخت اولویتها، تفاوتها، دستآویزهای مؤثر، باورها، سنتها، راهکارهای عملی و اجرایی و …) اقتضا میکند. مدیر مراقب همه چیز باشد!
با رفتار و گفتار نسنجیده، ناپخته، شتابزده و … دستآویزی برای بدخواهان فراهم نیاورد، کیان و منش پیروان و زیردستان خود را حفظ کند و مایه ریشخند آنان نگردد و رفتارش برابر خواسته دشمنان نباشد و آنها را شاد نگرداند!
دخیل دانستن (و اصل شمردن) اراده خدا
از جایی که اراده و مشیت خداوند عین هستی است و هر چه بخواهد میکند «یَفعَل ما یَشَاءُ» و به بندگان خود گوشزد میکند که شما نمی خواهید مگر آنکه خدا بخواهد. حضرت موسی (ع) در پذیرش شرایط علمآموزی در محضر خضر اظهار بردباری میکند و منوط به خواست خدا می داند.
امام حسین(ع) میفرماید: «هرکس در راه ما خون دلش را بذل میکند و نفسش را جایگاهی برای دیدار پروردگار می داند، پس با ما کوچ کند زیرا من به امید خدای متعال فردا صبح حرکت میکنم».
با نگاهی به سیره مصلحان الاهی در قرآن کریم درمی یابیم که یکی از مهمترین ویژگیهای آنها این است که در مسیر دعوت مردم بهسوی خدا، هیچگاه پای از مرز حقیقت فراتر نمیگذارند
گفتن بِسْمِ اللَهِ الرَحْمَنِ الرَحِیمِ در آغاز هر کاری
در نخستین آیه فرستاده بر پیامبرش و آغاز بعثت و رسالت گرامی پیامآورش، خود به خواندن جهتدار، آنهم با نام پروردگار فرمان میدهد: در طول نزول وحی و آیههای نازل شده قرآن به این اصل عنایت دارد و با «بِسْمِ اللَهِ الرَحْمَنِ الرَحِیمِ » آغاز میکند جز یک سوره (توبه).
و این روش نیک توجه، توسل و تیمن آغازگری هر کاری به نام پروردگار، از رفتار بزرگ مربی خود میگوید که نوح به ایمانیان همراه خود فرمود: سوار کشتی شوید که روانه شدن و لنگر انداختن آن به نام خداست و حضرت سلیمان(ع) نیز در نامه دعوتاش به ملکه سبا با نام خدا آغاز میکند و مینگارد.
«إِنَهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَهُ بِسْمِ اللهِ الرَحْمنِ الرَحیمِ».
هوشیاری، تیزبینی و زمانشناسی
یکی از وجوه امتیاز رهبران و مصلحان الاهی با افراد دیگر در آن است که آنان در راه تحقق آرمانهای توحیدی و اصلاح امور جامعه همواره از فرصتهای پیش آمده نهایت بهرهبرداری را میکنند و از هر موقعیتی برای هدایتگری و اصلاح بهترین بهره را میبرند.
قرآن کریم از موقعیت سنجی و هوشیاری و عکسالعمل سریع و بهموقع عیسی(ع) به هنگام احساس خطر کفر و الحاد گروهی از بنی اسراییل یاد میکند و اشاره میدارد که عیسی(ع) پس از دعوت مستدل و کافی، وقتی درمییابد که جمعی از بنی اسراییل اصرار در مخالفت و گناه دارند و از هرگونه انکار و کج روی دستبردار نیستند، در این موقعیت حساس ندا در میدهد که کیست از آیین خدا حمایت و از من دفاع کند؟
یاران واقعی آن حضرت که قرآن از آنها با عنوان «حواریون» یادکرده است، به ندای مسیح پاسخ میگویند و راه خود را از دیگران جدا میکنند.
پایبندی به حق
با نگاهی به سیره مصلحان الاهی در قرآن کریم درمی یابیم که یکی از مهمترین ویژگیهای آنها این است که در مسیر دعوت مردم بهسوی خدا، هیچگاه پای از مرز حقیقت فراتر نمیگذارند.
حتی در آن زمانکه بر قدرت و تعداد پیروان آنها افزوده میشود و از موقعیت و وجاهت اجتماعی خاصی در میان مردم برخوردار می شوند باز از مدار حق خارج نمیشوند و جز اقامه شعائر الاهی در جامعه هدف دیگری را تعقیب نمی کنند. خداوند متعال از زبان یکی از بزرگترین مصلحان بشری یعنی حضرت موسی(ع) نقل میکند که گفتند: سزاوار است که درباره خدا جز حق نگویم.
انتهای پیام/