به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم ترخان، عضو هئیت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در مورد شاخص پیشرفت اسلامی در کلام امام جواد(ع) به سخنرانی پرداخت که در ادامه متن کامل آن از نظر شما می گذرد:لمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی روز گذشته به مناسبت شهادت امام جواد(ع) در دفتر آیت الله هادوی تهرانی در
من امروز می خواهم در اینجا به دو شاخص اشاره کنم. شاخصی برای هدایت بندگان و شاخصی برای استکمال حقیقت ایمان که از این ناحیه میخواهم راه برون رفت از مشکلات را نیز بیان کنم:
۱٫ امام نشانه، حجت و شاخص هدایت بندگان است (امامشناسی)
در زیارت جامعه کبیره آمده است که امامان معصوم (ع): شُهَداء عَلى خَلْقِهِ وَ أعْلامَا لِعِبادِهِ وَ مَنارا فى بِلادِهِ وَ أدِلّاَء على صِرَاطِهِ. از جمله این امامان امام جواد است که ولادتش در ۱۹۵ قمری در ۱۰ رجب یا رمضان المبارک و شهادتش در ۲۲۰ ق آخر ذیقعده به تحریک معتصم عباسی و توسط همسرش ام الفضل بوده است؛ یعنی آنحضرت بیشتر از ۲۵ سال عمر نکردند. برای آن امام می توان دو سنخ آثار وجودی ذکر کرد: آثار موهوبه و آثار مکتسبه یا اختیاری و غیراختیاری.
آثار موهبه و غیراختیاری امام جواد: در روایت آمده است که مولود مبارکی بوده است: عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی یَحْیَى الصَّنْعَانِیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع فَجِیءَ بِابْنِهِ أَبِی جَعْفَرٍ ع وَ هُوَ صَغِیرٌ فَقَالَ هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِی لَمْ یُولَدْ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَکَهً عَلَى شِیعَتِنَا مِنْهُ (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج1، ص: ۳۲۱).
مبارک بودن دلایل متعددی داشته است: یکی اینکه امام رضا(ع) صاحب فرزند نمی شدند (تا سن ۴۸ سالگی امام فرزند نداشتند) و شیعیان با ولادت آن حضرت از تحیر بیرون اومدند. دوم اینکه سرآغاز جریان امامت در طفولیت شدند. امام جواد در هشت سالگی یعنی سال ۲۰۳ ق به امامت رسیدند و بعد امام هادی در هفت سالگی و امام عصر در پنج سالگی ۲۵۵-۱۶۰ق.
و این البته مورد استبعاد عدهای واقع شد: الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْخَیْرَانِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کُنْتُ وَاقِفاً بَیْنَ یَدَیْ أَبِی الْحَسَنِ ع- بِخُرَاسَانَ فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ یَا سَیِّدِی إِنْ کَانَ کَوْنٌ فَإِلَى مَنْ قَالَ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ ابْنِی فَکَأَنَّ الْقَائِلَ اسْتَصْغَرَ سِنَّ أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بَعَثَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولًا نَبِیّاً صَاحِبَ شَرِیعَهٍ مُبْتَدَأَهٍ فِی أَصْغَرَ مِنَ السِّنِّ الَّذِی فِیهِ أَبُو جَعْفَرٍ ع (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج1، ص: ۳۲۲).
غالب مردم حقیقت امامت را نمیدانستند و تولد امام جواد و مناظرات ایشان نشان داد که امامت همان خلافتی که شما آن را میشناسید نیست. برای مردم جا افتاد که امام مقام الهی است و مانند نبوت (و آتیناه الحکم صبیا) است و خدا این مقام را مانند نبوت به یک کودک هم می تواند بدهد و اگر این امر نبود پذیرش امامت امام زمان(عج) بعد از شهادت امام حسن عسکری برای شیعیان خیلی سخت بود در حالی که بعد از تولد و امامت ایشان در طفولیت برای شیعیان عادی شده بود و این معرفت ایجاد شده بود که….
اقدامات و فعالیتهای اختیاری امام جواد(ع):
همه امامان ما فعال بودند و امام منفعل نداشتیم و این غلط است که بگوییم امام علی(ع) ۲۵ سال خانه نشین بوده است:
در جبهه درون مذهبی:
الف. مبارزه با انحراف: با واقفیه (چقدر نفر از امام جماعتهای کوفه واقفی شدند. یکی از اقدامات امام مبارزه با این جریان بوده است) و مبارزه با غالیان؛
ب. تحکیم و تقویت مسیر تشیع و شیعیان
در جبهه درون دینی:
الف. برخورد فعال کلامی با معتزله و اهل حدیث (واثق برای بزرگان معتزله رسما مجلس گرفت
ب. برخورد فعال فقهی با ۳۰ هزار مسئله
در جبهه برون دینی:
الف. با ملحدان؛
ب. با اهل کتاب
در جبهه سیاسی اجتماعی:
قوی ترین خلیفه بنی عباس، مامون بوده است هم سواد داشته هم زیرک بوده است. نقشه ها و اقدامات این خلیفه زیرک سیاس و عالم عباسی: اتحاد مقام امامت و خلافت (تنزل امامت و ارتقای خلافت و در نتیجه یکی شدن آن دو). مامون به این نتیجه رسید که سیاست هایی که تا حال در قبال اهل بیت در پیش گرفته شده اشتباه بود لذا تغییر موضع داد.
برای تنزل مقام امام دو کار کرد: الف. نشان دهد که ائمه هم دنبال ریاست و سلطنتند (بیعت اجباری)؛ ب. نشان دهد که اینها به دنبال کاخ و خوشگذارنی اند (ازدواج اجباری). نه تنها خداوند با تولد امام جواد(ع) جا انداخت که خلافت با مقام امامت متفاوت است، بلکه امام رضا(ع) و امام جواد(ع) نیز در این راه تلاش کردند، لذا امام رضا(ع) ولیعهدی را قبول کرد با آن شروط و توطئه مامون را خنثی کرد و امام جواد نیز اگرچه با ام الفضل ازدواج کرد، اما داخل کاخ نرفت و برای زندگی به مدینه رفت و آنگاه به بغداد.
نکته مهم آن است که توجه کنیم امام معصوم در هر دو آثار وجودی شاخص است؛ یعنی آثار وجودی موهوبه و مکتسبه امام جواد (ع) شاخص و نشانه تفاوت امامت با خلافت به شمار می آید.
۲٫ شاخص استکمال حقیقت ایمان چیست؟ (انسانشناسی)
در بیان امام جواد آمده است که این شاخص ترجیح دین بر شهوت است: «لَنْ یَسْتَکْمِلَ الْعَبْدُ حَقِیقَهَ الْإِیمَانِ حَتَّى یُؤْثِرَ دِینَهُ عَلَى شَهْوَتِهِ وَ لَنْ یَهْلِکَ حَتَّى یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلَى دِینِهِ» (بحارالانوار/ج۷۵/ص۸۱).
این همان تعارض بین عقل قدسی و عقل ابزاری است که نمود بارز آن را در داستان حضرت ابراهیم (ع) و حضرت اسماعیل (ع) ( قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى ؟ قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ) و حضرت موسی (ع) و قومش (قال فإنها محرمه علیهم أربعین سنه یتیهون فی الأرض) و در داستان کربلا (الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون؛ مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان میچرخد و تا وقتی زندگیهاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک میشوند) مشاهده می کنیم.
مثنوی با نقل داستان لیلی و مجنون این ویژگی انسانی را این گونه ترسیم می کند:
در حدیث آمد که یزدان مجید
خلق عالم را سه گونه آفرید
یک گره را جمله عقل و علم و جود
آن فرشتهست او نداند جز سجود
نیست اندر عنصرش حرص و هوا
نور مطلق زنده از عشق خدا
یک گروه دیگر از دانش تهی
همچو حیوان از علف در فربهی
او نبیند جز که اصطبل و علف
از شقاوت غافلست و از شرف
این سوم هست آدمیزاد و بشر
نیم او ز افرشته و نیمیش خر
عقل اگر غالب شود پس شد فزون
از ملایک این بشر در آزمون
شهوت ار غالب شود خود کمتر است
از بهائم این بشر زان که ابتر است
نیم خر خود مایل سفلی بود
نیم دیگر مایل علوی بود
آن دو قوم آسوده از جنگ و حراب
وین بشر با دو مخالف در عذاب…
همچو مجنون در تنازع با شتر
گه شتر چربید و گه مجنون حر
میل مجنون پیش آن لیلی روان
میل ناقه پس پی کره دوان
یک دم ار مجنون ز خود غافل بدی
ناقه گردیدی و واپس آمدی
در سه روزه ره بدین احوالها
ماند مجنون در تردد سالها
گفت ای ناقه چو هر دو عاشقیم
ما دو ضد پس همره نالایقیم
جان ز هجر عرش اندر فاقهای
تن ز عشق خاربن چون ناقهای
جان گشاید سوی بالا بالها
در زده تن در زمین چنگالها
روزگارم رفت زین گون حالها
همچو تیه و قوم موسی سالها
خطوتینی بود این ره تا وصال
ماندهام در ره ز سستی شصت سال
راه نزدیک و بماندم سخت دیر
سیر گشتم زین سواری سیرسیر (مثنوی معنوی، دفتر چهارم)
بر این اساس؛ دین کسی که دنیا را بر آخرت و شهوت را بر دین ترجیح می دهد دین آدمسی (لعق علی السنتهم) است و او گرفتار در تیه دنیا میباشد.
بحث پذیرش امامت امام جواد هم دقیقا مصداق همین تعارض فوق است که باید خواسته خدا را در این امر بر خواسته خود ترجیح داد.
۳٫ از نگاه شاخص اول شاخص دوم راه برون رفت از مشکلات به شمار میآید، اگر نوع نگاه به مسائل همان نگاه سودمحوری و شهوت طلبی باشد، همین می شود که ما الان شاهدش هستیم و اما اگر نگاه خدا محوری باشد و اینکه ببینم خدا از من در این شرایط چه چیزی می خواهد… آیا این مشکلات پیش می آمد؟
امام جواد که شاخص و امام است و هم خودش راه است و هم راه را نشان می دهد، راه برون رفت از مشکلات و گرفتاریها را اینگونه بیان می فرماید: «کَیْفَ یُضَیَّعُ مَنِ اللّهُ کافِلُهُ» چگونه درماند کسی که خداوند سَرپرست او باشد؟ (بحارالانوار، ۶۸/۱۵۵) او می فرمود تا وقتی در آغوش خدا هستید نگران گرفتاری ها نباشید: «لَؤْکانَتِ السَّمواتُ وَالْأرْضُ رَتْقَا عَلى عَبْدٍ ثُمَّ اتَّقىَ اللّه تَعالى لَجَعَلَ مِنْها مَخْـرَجا»، اگر آسمانها و زمین بر شخصى بسته باشد، ولى تقـواى الهى پیـشه کـند، خداوند گشایشى از آنها برایش قرار مى دهد. (الفصول المهمه ۲۷۴/۲۸۵)
او راه رسیدن به سربلندی و عزت را در اعتماد به خدا می دانست و می فرمود: «الثِّقَهُ باللّه تعالى ثَمَنٌ لِکُلِ غالٍ ، وسُلَّمٌ إلى کُلِّ عالٍ» اعتمادِ به خداوند متعال، بهاى هر چیز گرانی است و نردبان رسیدن به هر بلندایی. (الدرّه الباهره : ص ۴۰) و می فرمود: «عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ» عزّت مؤمن در بی نیازی و طمع نداشتن به مال و زندگی دیگران است (بحارالانوار، ج۷۲، ص۱۰۹)
آنچه گفته شد بر نقش عوامل معنوی در راه برون رفت از مشکلات تأکید می کند که بحث مفصلی را می طلبد، اما این مسئله یک تحلیل روشنی هم دارد و آن اینکه اگر چنین جامعه ای بر اساس باورهای یاد شده شکل بگیرد شاخص هایش هم عوض می شود. توضیح اینکه،
الف) جامعهای که براساس باور توحیدیِ توکل شکل گرفته است، در ازای افزایش فعالیتهای اقتصادی، با کاهش نرخ پسانداز بانکی، افزایش نرخ کمکهای بلاعوض، زوال فقر و گسترش عدالت مواجه خواهد شد (ر.ک: هادوی تهرانی، مهدی؛ شاخص اصلی توسعه اسلامی توسعه باور دینی است؛ روزنامه همشهری؛ ویژهنامه الگوی اسلامی ایرانی، اردیبهشت ۱۳۸۹، ص۳۷-۴۳)؛ یعنی وقتی جامعهای توکلش بالا باشد، قاعدتاً پسانداز به لحاظ اقتصادی کاهش مییابد و از سوی دیگر، ریسکپذیری اقتصادی افزایش مییابد. به عبارت دیگر، جامعهای که مردمش متوکلاند، خطرات اقتصادی را راحتتر میپذیرند و همین افزایش فعالیت، توسعه و پیشرفت اقتصادی را باعث میشود. به دنبال افزایش فعالیت اقتصادی و درآمدها، افراد متوکل، آمادگی بیشتری برای این دارند که بخشی از درآمدهایشان را در اختیار افراد نیازمند قرار دهند؛ یعنی کمکهای خیریه گسترش مییابد و این مسئله باعث زوال فقر و گسترش عدالت (۱) میشود.
ب) در چنین جامعهای با محور نبودن شهوت و تمنیات دنیایی، مفهوم صحیح زهد، محقق خواهد شد و این شرکت حداکثری در فعالیت اقتصادی، کاهش نرخ مصرفگرایی و افزایش نرخ کمکهای بلاعوض(۲) را به همراه دارد (همان).
ج) همچنین جامعهای که در آن اعتقاد به معاد و روز قیامت رسوخ کرده است، نرخ پرداخت مالیات، افزایش و مفاسد اقتصادی کاهش مییابد. همچنین امنیت سرمایهگذاری و مشارکت مردم در کارهای عامالمنفعه و خیریه افزایش مییابد (همان)؛ یعنی براساس آموزههای دینی، نپرداختن مالیات، دزدی از مردم تلقی میشود و باور به معاد باعث خواهد شد تا تلاشی برای فرار مالیاتی صورت نگیرد.
همچنین باور به قیامت باعث کاهش مفاسد اقتصادی مانند ربا، اختلاس، رشوه و… خواهد شد. با کاهش مفاسد اقتصادی، مالکیتها محترم شمرده میشود و این مسئله امنیت سرمایهگذاری را به دنبال دارد. علاوه بر این، مشارکت مردمی در کارهای عامالمنفعه و خیریه به دلیل باورهای سهگانه پیشگفته افزایش مییابد و پیشرفت اقتصادی حاصل میشود.
از این جهت من بر این باورم که مشکلات ما ناشی از کم کاری در عرصه فرهنگ است و اینکه نتوانستیم باورهای اعتقادی مردم (از مسئولین گرفته تا آنانی که نقدینگی را در اختیار دارند) را افزایش دهیم که بر اساس آن تک تک آحاد جامعه بتواند در سر دو راهی دین یا شهوت، دین را بر شهوت و آخرت را بر دنیا ترجیح دهند.
پی نوشتها:
(۱) عدالت اقتصادی مد نظر اسلام از دو شاخص برخوردار است: اولاً، همه آحاد جامعه از حداقل امکانات متعارف برخوردار باشند که در اصطلاح به آن «رفع فقر» میگوییم؛ ثانیاً، فاصله میان طبقات مرفه و فقیر، فاصله قابل تحملی باشد که در اصطلاح به آن «تعدیل ثروت» میگوییم که این دو مسئله شاخصههای اصلی عدالت اقتصادی از دیدگاه اسلام است.
(۲) معنای صحیح زهد آن است که در فعالیت اقتصادی، حداکثری و در بهرهبرداری شخصی، حداقلی عمل شود. همه حضرت علی (ع) را زاهد میدانند. آن حضرت در فعالیت اقتصادی مانند حفر چاه، شرکت حداکثری داشت؛ ولی آنها را وقف عام میکرد؛ بنابراین نرخ مصرفگرایی پایین میآمد (برخلاف فرهنگ غربی که افزایش مصرفگرایی را شاخص پیشرفت میداند). انسان آنگاه که به فکر مصرف خودش نباشد و به دیگران فکر کند، نرخ کمکهای بلاعوض، افزایش خواهد یافت و اسباب پیشرفت اقتصادی فراهم میشود.
انتهای پیام/