به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، نشست تخصصی تمدن شناسی در سیره انسان۲۵۰ ساله و آینده انقلاب اسلامی با حضور دکتر سعید جلیلی، دکتر محمدهادی همایون و دکتر موسی نجفی و محققین و دانشجویان دکتری علوم سیاسی، ۲۶ تیرماه برگزار شد.
در ادامه گزارشی کوتاه از این نشست را به قلم امیر اعتمادی بزرگ دانشجوی دکتری علوم سیاسی می خوانید:
ابتدا دکتر نجفی از ایده اصلی خود و قراردادن مکتب رضوی در قالب فلسفه سیاسی سخن گفت و ضمن اشاره به انحراف دوگانۀ تاریخ اسلام، یعنی انحراف از امامت به خلافت در ماجرای سقیفه و از آنجا به سلطنت یزید در سال ۶۱ ه، قیام امام حسین(ع) را مقاومتی در مقابل انحراف دوم (سلطنت) قلمداد، و ولایتعهدی امام رضا(ع) را بازگشتی به امامت و لرزاندن پایه های خلافت معرفی کرد.
مؤلف کتاب، مکتب رضوی را حقیقتی دانست که بهدرستی نظام علوی و نهضت حسینی را به مهدویت متصل کرده است. وی اشاره کرد که امام رضا(ع) کار بسیار بزرگی انجام داد؛ زیرا از یک سو ما را به مبدأ تاریخ اسلام برد و از سوی دیگر ظهور مهدویت را به آیندگان مژده داد.
وی در ادامه تأثیرات فراوان امام رضا(ع) بر ایرانیان را در سفر تاریخی از مدینه به مرو برشمرد.
در انتها نقطۀ مرکزی این کتاب از سوی مؤلف آن، تأکید بر حقیقت نبوت، امامت و ولایت عنوان شد که خلافت در ظاهر تا مدتی جای آن را گرفته بود اما فرهنگ رضوی ریشۀ آن را خشکاند.
مهمترین بخش صحبتهای نگارندۀ کتاب جایی بود که از تاریخ اسلام به دوران حاضر رسیدیم؛ دورانی که در آن از نسبت جامعۀ اسلامی و جامعۀ مسلمانان سخن بهمیان آمد و بهزعم نویسنده این نسبت میتواند سه مشخصه داشته باشد: یعنی تقریبی، هویتی و مستقل باشد. جایی که بحثهای هویتی شیعه و سنی و مسائل مربوط به تقریب بسیار مهم جلوه میکند و حساسیتهای فراوانی در پی دارد.
انتظار این بود که پس از بیانات دکتر نجفی، نقدهای دکتر همایون و دکتر جلیلی را بشنویم اما بیش از اینکه نقدی مطرح شود با کتاب و نویسنده آن همدلی صورت گرفت، البته ایرادهای جزئی به کتاب وارد شد؛ ازجمله اینکه تمدن، واژهای قرآنی و اسلامی نیست و بهتر است به جای آن از «مُلک» استفاده شود، البته تمدن از نظر دکتر همایون معنایی فراختر داشت و حتی دامنه های آن به دوران حضرت نوح(ع) نیز کشانده شد.
تأکید وی بر این بود که تمدن اسلامی برروی بنیانهای اخلاقی عاشورا استوار است، البته دکتر جلیلی نیز واژۀ تمدن را کامل ندانست، چون آن چیزی که در اسلام است، اقتضائات دیگری دارد.
وی تأکید داشت که در بررسی تمدن رضوی همۀ حقیقت رضوی باید مورد توجه قرار گیرد و برای این مهم به عنوان مثال میتوان به «زیارت جامعه» مراجعه کرد.
در پایان میتوان گفت که در مباحث دکتر نجفی، وقوع انقلاب اسلامی ایران همواره بهعنوان نقطۀ عطفی در تاریخ معاصر و تاریخ اسلام قلمداد میشود؛ فلسفۀ وجودی مکتب رضوی یعنی بازگشت به اصل امامت و ولایت دریچهای به روی ما میگشاید که تا قبل از این نیمهباز بود. رخداد انقلاب اسلامی، نوعی گشودگی و بازگشت به ذات نبوت و اصل امامت و ادامۀ مسیری است که تمدن شیعی را به مهدویت میرساند؛ نقطهای که همۀ انحرافات مادی و معنوی در هم می شکند و خورشید ولایت به دست صاحب اصلی اش ظهور خواهد کرد.
همچنین بتول یوسفی دکترای علوم سیاسی با گرایش اندیشه سیاسی در یادداشتی درباره این نشست نوشت: اهل تفکر نظر به «آرمانها و مبانی» دارند و مرد سیاست توجه به «واقعیتهای گریزناپذیر»! اگر فقط در عرصه نظر غور کنیم، ایدآل طلبیِ خیال پرداز می شویم و اگر صرفاً اقتضای «امر واقع» را در نظر بگیرید، باید دست از اصول و آرمانها کشید و رنگ جماعت جهانی می شویم؛ پس دیالوگ میان دو ساحت «نظر و عمل» گریزناپذیر است! که البته، با کمال تأسف، بسیاری از مدیران به دلیل شتغال به امور مهم!! فرصت تفکر، مطالعه و حتی گفتگو با اهل تفکر را ندارند و این فاصله آنقدر زیاد شده که گاهی تصور می شود که اساساً حرف همدیگر را نمی فهمند!!
و اما! موضوع گفتگو، نظر به آینده انقلاب اسلامی و آرمانی داشت که می تواند مسیر حرکت امروز را مشخص نماید و شاخصی برای تعیین اولویتها در عرصه عمل و اقدام باشد. شکل گیری تمدن نوین اسلامی، مسئله دهه چهارم انقلاب است که پس از طی مراحل نهضت، انقلاب و نظام، طرح شده و لذا باید به آرامی پا به عرصه تفصیل گذاشت و از ظهور تفکر اسلامی در عرصه تمدنی سخن گفت.
این تمدن، پشتوانه تاریخی مستحکمی در قرون اولیه اسلام داشته که نظریه «تمدن رضوی» امکان استفاده از تجربه و تراث اسلامی با حضور انسان کامل را برای احیای تمدن اسلامی فراهم می نماید.
تدوام این گفتگوها می تواند امید افزایش عقلانیت در عرصه اقدام را بیشتر کرده و خوشبختانه آقای دکتر جلیلی و دکتر نجفی با گفتگو و محاوره ای جالب بین "تاریخ و فلسفه سیاسی" با "تجربه و عمل گرایی و دیپلماسی متعهدانه" خط بصیرت معناداری را برقرار نمودند که در نوع خود جذاب و دیدنی بود و جدا در ما امید تازه ای ایجاد نمود.
کاش این نوع گفتگوها ادامه یابد و سایر اساتید دانشگاه و سیاستمداران طراز انقلاب راه روشن تری را به جوان ترها بیاموزند.
انتهای پیام/