به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از ایکنا، نشست علمی «هندسه علم از منظر قرآن کریم» با حضور حسینعلی رمضانی در باشگاه فناوری دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد. رمضانی ضمن تاکید بر ظرفیت قرآن کریم در جهت تولید علم و مغفول ماندن این ظرفیت بیان داشت: آیا دین یک تجربی فردی است که در شخصی به نام محمد(ص) خلاصه شده است؟ آیا دین و قرآن کریم در جغرافیای فکری و زمانی عصر نزول محدود شده و برای مردمان آن عصر آمده است یا اینکه سعه وجودی دین زمان و مکان نمیشناسد و هیچ بُعدی از زمان و مکان را در بر نمیگیرد. آیا گفتار و سیره اهل بیت(ع) تنها برای همان زمان بوده است؟ بی شک سعه وجودی دین زمانمند نیست و این هویت از ازل تا ابد ادامه دارد. قرآن سفرهای است که هر کس میتواند از آن بهره ببرد.
وی ادامه داد: قرآن کریم به عنوان منبع لاینفد کسب حقایق عوالم هستی دارای ابعاد، زوایا، سطح و لایههای مختلف است که میتواند سرمنشا کسب معارف باشد. علم حاضر بر تکاثر نظر دارد چنانکه قرآن میفرماید: «أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ». نتیجه این تکاثر در این آیه بیان شده است: «مَثَلُ کَلِمَهٍ خَبِیثَهٍ کَشَجَرَهٍ خَبِیثَهٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ؛ مثل سخنى ناپاک چون درختى ناپاک است که از روى زمین کنده شده و قرارى ندارد (سوره ابراهیم، آیه ۲۶).» من عبارت «مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ» را معادل مفهوم «تغییر» در علم میدانم چراکه تمام تئوریها بر اساس تغییر استوار است.
وی افزود: قرآن تئوری محض است؛ یعنی لایههای مختلف علم را نشان میدهد. یک علم یک پارادایم دارد، یک جغرافیای فکری دارد. آیا این جغرافیای فکری در قرآن هم وجود دارد، بله. قرآن مانند علم شامل پیشفرضهای واحد و بدیهی است و این قابلیت را دارد که مفاهیم بنیادین بسازد. به عنوان مثال اگر در علم اقتصاد نگاه مبتنی بر فلسفههای مادی داشته باشیم مفهوم بنیادین ما میشود «سود»، در حالی که مفهوم بنیادین اقتصاد از منظر قرآن «برکت» است.
رمضانی خاطر نشان کرد: همچنین در حوزه سیاست «قدرت» به عنوان مفهوم بنیادین مطرح میشود و همه جا بحث از مفهوم قدرت است؛ اما مفهوم بنیادین سیاست در اسلام «مسئولیت» و «خدمت» است. یعنی مفهومها جا به جا میشود. شهید بهشتی میگفت: ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت. اسلام این هویت را دارد. در حوزه اجتماع ما دنبال شهرت هستیم، چه در فضای واقعی و چه در فضای مجازی. در نگاه تکاثری همه دنبال دیده شدن هستند؛ اما مفهوم بنیادینی که اسلام در حوزه اجتماع بدان توصیه میکند کرامت و عزت است. در حوزه فرهنگ نیز در نگاه غربی بحث نسبیتگرایی مطرح است ولی دین اسلام قائل است ارزشها مطلقند و در لایههای فرهنگی ثابت هستند.
پژوهشگر علوم قرآنی در ادامه تصریح کرد: بحث در لایههای علم بود. مفاهیم بنیادین در یک علم گزارهها را میسازند و گزارهها قابل صدق و کذب هستند. پس از آن نوبت به فرضیهسازی میرسد و فرضیه ساخته میشود. لایه بعدی لایه ارزشها و بایدها و نبایدهاست. لایه بعدی لایه «مُدلیزیشن» است. سوال اساسی این است که آیا دین اسلام تئوریکال است؟ باید توجه داشت که ما میخواهیم مفاهیم انتزاعی که در دین اسلام وجود دارد را به روی زمین بیاوریم اما اینکار را بلد نیستیم. از این نظر میان مفاهیم بنیادین قرآن کریم تا زمانی که آنها بر روی زمین پیادهسازی شوند یک خلا وجود دارد. به عبارت دیگر ما در مدلیزیشن گزارهها و مفاهیم بنیادین قرآنی نقص داریم و راهکار آن تبیین است.
وی در ادامه به تفاوت ساختار و مدل غربی و اسلامی اشاره کرد و افزود: باید دید ساختار و مدل در نگاه غرب و اسلام چه هویتی دارند. در نگاه غربی اقتصاد بر پایه بانک و بورس و بیمه استوار است در حالی که در نگاه اسلام باید دنبال زکات، وقف، صدقه و موضوعاتی از این دست بود. در نگاه اسلامی در حوزه اجتماع مسجد به عنوان محور قرار میگیرد. در کنار مسجد حوزه علمیه که مکتب فکری است تشکیل میشود. وقتی مسجد محور باشد بر اساس این هویت، امام جماعت مسجد در جایگاه امام آن محله قرار میگیرد. بر همین اساس آن کسی که در مکتب تدریس میکند یک هویت جدید پیدا میکند.
رمضانی در ادامه خاطر نشان کرد: در عرصه سیاست هم ما در پروژه تحقیقی «هندسه علم از منظر قرآن کریم» به یک ساختاری رسیدیم که در آن نظام سلسله مراتبی جای خودش را به نظام منظومهای میدهد. عنوان یک نظام منظومهای ساختار ولایت است که به جای مدیریت بر پایه نفوذ استوار است. در این کار تحقیقی پس از بررسی مدل، ساختار و معماری به نُرمها و رفتارها میرسیم. در نهایت نیز به یک سبک زندگی دست خواهیم یافت. باید آیات قرآن کریم را تئوریکال بدانیم و بگوییم قابلیت تبدیل شدن به علم را دارند مشروط بر آنکه مشکل مدلسازی و تئوریسازی حل شود.
وی در ادامه به بحث علوم قلبی اشاره کرد و گفت: آیه قرآن میفرماید: «وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا؛ و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن زیرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد (سوره اسرا آیه ۳۶)». تمام علوم مفهومی شنیداری هستند اما علوم قلبی که در این آیه بدان اشاره شده است چیست؟ برای پاسخ به این سوال باید دنبال وحدت علم و عالم و معلوم باشیم. عالم انسان است، علم معرفت است، معلوم هستی و آفرینش است. حالا آیا عالم فقط همان چیزی است که در زمان و مکان تعریف میشود. قرآن کریم صراحتا از عالم دیگری به نام عالم غیب سخن میگوید.
انتهای پیام/