| امروز پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

معرفی پایان‌نامه؛


هندسه علم از منظر قرآن کریم

رساله دکتری هندسه علم از منظر قرآن کریم به کوشش حسین‏علی رمضانی با راهنمایی محتوایی علیرضا پیروزمند دانشیار فرهنگستان علوم قم و مشاور روشی مهدی ناظمی اردکانی، دانشیار دانشگاه دفاع ملی دفاع شد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، رساله دکتری با عنوان «هندسه علم از منظر قرآن کریم»؛ تحقیقی است در مضامین آشکار و پنهان آیات، برای تعریف مفهوم علم و پاسخ­گویی به سه سؤال چیستی؟ چرایی؟ چگونگی؟ علم از نگاه قرآن کریم، که توسط حسین­علی رمضانی دانشجوی رشته مهندسی سیستم­ های فرهنگی دانشگاه جامع امام حسین(ع) و با راهنمایی محتوایی علیرضا پیروزمند عضو هیئت علمی و دانشیار فرهنگستان علوم قم و مشاور روشی مهدی ناظمی اردکانی عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه دفاع ملی در بین سال­های ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵ صورت پذیرفته است.

گزارش حاضر بیانی ضمنی از ساختار و روش و دستآوردهای رساله فوق است. دانشجو در این رساله سعی نموده است در پنج فصل به ارائه پژوهش خود اقدام نماید.

در فصل اول طبق قواعد حاکم بر دانشگاه­ها به طرح تحقیق و کلیات آن اعم از نوع، روش و فرآیند و تعریف کلیدواژگان اشاره داشته است.

در فصل دوم به بیان مبانی نظری و تعیین حدود و ثغور تعریف مفاهیم اصلی تحقیق را برای رسیدن به نقطه مشترک مفهومی و درک صحیح از آن پرداخته و در ادامه تاریخچه بحث هندسه یا طبقه­ بندی علوم از منظر اندیشمندان غربی و اسلام مورد مداقه قرار داده است.

در فصل دوم جهت دسته­ بندی علوم از منظر اندیشمندان به چهار رویکرد حاکم تقسیم­ بندی علوم یعنی؛ موضوع­ محور، روش­ محور، غایت­ محور و در نهایت رویکرد تلفیقی نظر افکنده و از میان این رویکردها و با پیش­ مطالعات قرآنی که صورت گرفته بود رویکرد چهارم یعنی؛ تلفیقی را بهترین رویکرد برای تعیین هندسه علوم قرآنی مد نظر قرار داده که پاسخ سوال از چیستی را در تبیین موضوع علوم در نظام هستی­ شناسی، پاسخ سوال از چرایی را در تبیین غایت علوم در نظام انسان­ شناسی و پاسخ سوال از چگونگی را در تبیین و تشریح روش علوم در نظام معرفت ­شناسی؛ در رویکرد تلفیقی قابل ترسیم بوده است.

در فصل سوم محقق به بیان روش تحقیق و رجوع به آیات قرآنی برای درک معنای علم و در ادامه ترسیم هندسه علم در نزد قرآن پرداخته که در بین روش­ های مرسوم کیفی به تحلیل محتوا و روش­ های رجوع به متون دینی به تفسیر و در روش­ های تفسیری در گام نخست به تفسیر اجتهادی – عقلی با رویکرد قیاسی ابتناء نموده است.

محقق پس از طی این مسیر با روش­های کیفی، برای نشان دادن هندسه و تعیین صدر و ذیل و عمق علم از منظر قرآن کریم به راهبردهای کمی و استقرایی نیز نظر داشته است. در انتهای فصل سوم دانشجو به سه موضوع کلان خطاب قرآنی اعم از فرد، جامعه و طبیعت که در بستر و متغیر فرآیندی به نام «زمان» با رویکرد موضوع­ محور اشاره نموده است.
 این دو رویکرد به نوعی مکمل یکدیگر بوده و در سیر تحقیق شاهد تلفیق این دو در دسته ­بندی ­های نهایی بودیم.

محقق در سیر تحقیق بنابه دلایلی با مسائلی بغرنجی مواجه می­ شد؛ به نحوی که هیچ راه­حلی برای برون­رفت از آن متصور نبود، اما با توجه به این نکته که باور قلبی ایشان بوده که قرآن مأدبه الله است و در این سفره الهی همه نوع روزی اعم از مادی و معنوی وجود دارد، برای یافتن راه­حل به خود قرآن و مضامین بلند آن رجوع می­ کرد.

یاد گرفته بود که در برابر مسائل پیش رو باید ضمن طهارت ظاهری مواظب امانات به ودیعه نهاده شده در وجود خود اعم از چشم، گوش، دهان و دیگر جوارح بوده تا طهارت باطنی حاصل شود، باید ضمن توکل بر خدا به ائمه اطهار(ع) به عنوان واقفان به علوم و راسخون فی­العلم توسل جوید، باید شب و بین­ الطلوعین را به خوبی درک کرد، باید قوه خیال را مهار کرد، زکات مال را داد، خمس را در موعد مقرر پرداخت کرد، از مال خود بی­منت بخشید، سفره مهمانی پهن کرد، صله رحم بجا آورد، احترام پدر و مادر را نگه داشت، به همسر و فرزندان نیکی کرد، دلی را شاد نمود، دست محبت بر سر یتیم و صغیر کشید، و در نهایت برای شادکردن دلی و خریدن لبخند باید هزینه کرد….

 و ایشان به توفیق الهی با مواجهه شدن هر سؤالی، روش­های مذکور را سرلوحه افعال خویش قرار داده و بعد از آن گویی تمام پاسخ­ ها به ناگاه در نظرشان حاضر می­ شدند. آری این تفاوت ماهوی در رویکرد روشی اسلام برای اخذ حقایق هستی با دیگر دیدگاه ها است که برای رسیدن به نور حقیقت باید عمل صالح انجام داد و مقدمه تعلیم همانا تزکیه است.

در فصل چهارم که نقطه ثقل و هسته مرکزی رساله فوق است، یافته­ های علمی تحقیق بیان شده است. دانشجو مبنای هندسه علم از منظر قرآن را ماتریسی سه بعدی در نظر گرفته است، که عرض موضوعات علمی را با نگاه هستی­ شناسانه به سه موضوع فرد، جامعه و طبیعت و طول غایات علمی را با نگاه انسان ­شناسانه و در سه فرآیند خلقت، تکامل و فرجام و معاد؛ عمق روش علمی را با نگاه معرفت­ شناسانه و در سه سطح بصر، سمع و فؤاد یا علم­ الاحکام، علم ­الکلام و علم­ الاخلاق، در نظر گرفته است.

دانشجو پس از غور در آیات و روایات و مطالعه در تفاسیر و کتب و مقالات متعدد علمی در خصوص تقسیم معارف در قرآن در سه رویکرد روشی، موضوعی و غایتی؛ برای رسیدن به یک دسته­ بندی منطقی به روشی مفهومی؛ سعی در ترسیم وجوهی نموده است که در نهایت در سه بعد طول، عرض و عمق نایل به عناوین و موضوعاتی شده که می­توان به عنوان مبدأ حرکت در تقسیم ­بندی علوم و ترسیم هندسه علم از منظر قرآن کریم بدان تکیه کرد.

کل معارف قرآنی در سه بعد گرایشی(اخلاقیات)، بینشی(اعتقادات) و کنشی(احکام) قابل تقسیم است. این سه بعد در سه ابرموضوع؛ یعنی فرد انسانی، جامعه و هستی قابل تلفیق و ادغام هستند؛ در عمق این سطر و ستون متغیری به نام زمان هم نهفته است که به عنوان فرآیند تکامل ذکر شده است.

ایجاد، تغییر یا تکامل و فرجام سه مفهوم اساسی در فرآیندی است که قرآن کریم بدان اشاره دارد؛ بنابراین جدول و یا ماتریس پایه­ای برای رسیدن به هندسه علم از دید قرآن در ابتدا که دوبعدی بوده است پیشنهاد داده شده است.

تمام ابواب معرفتی که خدا در انسان به ودیعه گذاشته است در سه بعد قابل ترسیم است، بعد شنیداری یا عقلانی و استدلالی که پایه آن بر قیاس و حجت است.

 بعد دیگر بعد قلبی و شهودی، که پایه آن بر تمثیل و نشانه و آیه استوار است. بعد سوم نیز بعد تجربه، حس و دیدن است که بر پایه استقراء و جز به کل است؛ بنابراین سمع، بصر و فؤاد سه بعد معرفتی انسان به حساب می­آید؛ مبنی بر اینکه علوم سه­ گانه عبارت خواهند بود از:

الف) علومی که معطوف به قلب و فؤاد بشر که علوم ایمانی و قلبی اطلاق می­شود و در ادبیات موجود با روش تزکیه و تربیت و رعایت فضایل و رذایل حاصل می­ شود. این علوم باوری را باید در سیر و سلوک و طی طریق به دست آورد.

ب) علومی که معطوف به سمع و عقل بشر بوده و به عنوان علوم عقلانی، فلسفی و مفهومی یاد می­ شود و در ادبیات موجود با روش قیاسی و منطقی حاصل می­­شود. این علوم بینشی را باید در سیر تعلیم و کسب حقیقت به دست آورد.

ج) علومی که معطوف به بصر و رفتار انسان نسبت به هستی اعم از خود، خدا، هم­نوع و طبیعت می ­شود، علومی که بر احکام عملی استوار است و باید در رفتار بشر دیده شود. این علوم که رفتارهای درست و نادرست را بیان می­کند در ادبیات علوم دینی به فقه و یا شریعت تعبیر شده است؛ بنابراین تمام معارف قرآن را می­توان به سه قسم تقسیم کرد، یک دسته در باب اصول عقاید (توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت)، و جزئیات این اصول، مثلا جزئیات عالم برزخ. دسته  دیگر در باب اخلاق و دسته سوم، در باب احکام.

در فرآیند تفکری و روش­ شناسی حقیقت نیز، می­توانیم به سه راهبرد استقراء(حس)، قیاس(عقل) و شهود(دل) اشاره کرد؛ مبنی بر اینکه روش استقراء در حوزه فیزیک و پدیدارهای متکثر با نگاه به اجزاء و مصادیق بهترین روش محسوب می ­شود.
حال اگر انسان بخواهد به عالم میانی و یا علوم وسطی دست یابد چاره­ای ندارد که از مسیر قیاس یا همان نگاه کل بهره گیرد. در رویکرد سوم انسان برای دیدن و شنیدن و چشیدن آنچه که می­داند؛ می­بایست از مسیر متخلق شدن به فضایل و دور شدن از رذایل و رسیدن به کشف و شهود عبور نماید. مسیری که در آن نور علم بر جان انسان سالک تابیده می ­شود.

در ادامه تحقیق سه بعد قلب(گرایش)، فکر(نگرش) و جسم(کنش) باید در موضوعات تکامل یعنی؛ فرد، جامعه و طبیعت ترکیب و تلفیق شود که در این حالت علوم جدیدی که علوم مبنایی محسوب می­ شوند به دست خواهد آمد. آیات بسیاری برای تایید این علم در کلام حضرت حق و البته معصومین بیان شده است.

در نگاهی دیگر سه ابرموضوعی که قرآن کریم در آیات متعدد خطاب را به آنها معطوف نموده است انسان به معنای فرد انسانی، جامعه انسانی و کل طبیعت و هستی است.

با محور قرار گرفتن این سه موضوع ما با سه نوع علم با نام­ های انسان­ شناسی، جامعه­ شناسی و طبیعت و هستی­شناسی مواجه خواهیم بود. مسامحتا می­توان علوم تجربی و علوم انسانی را در این تقسیم­بندی قرار دهیم؛ چراکه فرد انسانی و جامعه با تمام تعاریف، موضوعات، مسائل و روابطی که مطرح است در حوزه علوم انسانی قابل جمع است و در طرف دیگر ما با طیفی از موجودات هستی و طبیعی اعم از جمادات، نبادات، حیوانات مواجه هستیم که با تمام قواعدی که بر روی آنها حاکم است علوم تجربی و حسی را می­سازند.

از زاویه دیگر آیات قرآن کریم در فرآیند تکامل به سه دسته ایجاد(خلقت)، دنیا(تغییر) و فرجام(آخرت) قابل تقسیم است.  محقق در این روش، سعی بر آن داشت، تا مقتضای طبیعی بحث درباره موضوع، از حیث تسلسل حوادثی را که رخ داده و نیز کمال موضوعی را که به آن­ها بستگی دارد، رعایت نماید.

از این رو، آنچه طبیعت بحث اقتضای تقدم آن را دارد، مقدم داشته و آنچه اقتضای مؤخر واقع شدن را داشته باشد، مؤخر می­گردد.

 البته ایشان معتقدند که در تفسیر موضوعی، ناچاریم همه آیاتی را که در همه سوره­ها درباره موضوع واحدی بحث می­کنند مورد بحث و بررسی قرار دهیم. از خلقت تا تغییر و فرجام آسمان­ها و زمین، کوه­ها، شمس و قمر، نجوم، ابواب آسمان­ها، سحاب، حیات روی زمین، آفرینش انسان، حالات گوناگون انسان، پیامبران و … بیان می­ شود. تا اینجا شاهد نه عنوان علم به صورت تفکیکی خواهیم بود که عبارتند از: علوم عمقی و روش­ محور که عبارتند از:

۱- باورشناسی(اخلاقیات)

۲- بینش­ شناسی(اعتقادات)

۳- رفتارشناسی(احکام)

علوم موضوع­ محور که عبارت خواهند بود از:

۴- انسان ­شناسی

۵- جامعه ­شناسی

۶- هستی­ شناسی

علوم فرآیندمحور که بر پایه سیر تکاملی تنظیم شده­ اند عبارتند از:

۷٫ ایجادشناسی

۸٫ دنیاشناسی

۹٫ فرجام­ شناسی

با ترکیب و تلفیق نظام موضوعات پایه­ ای نه­ گانه که با عمق معرفتی و موضوع حاصل شده است به همراه متغیر زمان و فرایند تکامل به بیست و هفت عنوان علمی دست خواهیم یافت که در قالب یک درخت واره به نمایش درآمده است.

اگر این بیست و هفت عنوان علم را بخواهیم در یک شمایه و مدل درخت واره نشان دهیم باید پایه و اساس و هسته مرکزی آن را توحید در نظر بگیریم؛ چراکه طبق آیات، کل عالم مخلوق حضرت حق بوده و خدای خالق شارع برای تکامل انسان، جوامع انسانی و کل هستی برنامه و دین نازل کرده است.

لازم به ذکر است که این بیست و هفت موضوع در جریانی متعارض هم در سه لایه موضوع، عمق و فرآیند قابل شکل­گیری می­باشند که همان جریان طاغوت است.

اگر محور و هسته این موضوعات و ابعاد و فرآیند را طاغوت یعنی غیرخدا بگیریم در لایه­ های باوری، بینشی و احکام و رفتار؛ هندسه علم به نحوی دیگر شکل خواهد گرفت. در این نگاه و پارادایم فکری که بر پایه طبیعت و ماده است؛ کل هستی در دایره زمان و مکان تعریف می­ شود و لایه­ های باوری در موضوعات فرد، جامعه و کل نظام هستی از بین می­رود و به کفر و انکار ختم می­شود.

همچنین تکذیب و انکار نسبت به فرجام و عاقبت انسان و جامعه و هستی و معطوف شدن به مفهوم تغییر در این دنیای مادی نیز حاصل این دیدگاه خواهد بود و قرآن کریم ضمن بیان جریان حق که همان جریان توحیدی است در آیات متعدد به جریان باطل که همان طاغوت است اشاره دارد.

اگر به خوبی به علوم امروزی نگاه کنیم می­ توان دورافتادگی انسان را از عوالم قبل و بعد از این عالم مادی را به خوبی درک کرد. معطوف شدن به این عالم مادی و اینکه تمام هستی در زمان و مکان و اصل تغییر معنا می­ یابد که ریشه این نوع نگاه را باید از فلسفه یونان باستان که به دنبال ماده­المواد یا همان هیولای اولیه بوده است دنبال کرد؛ چراکه اندیشه برآمده از ماده و فیزیک که این دنیایی است در حوزه­ های مختلف فیزیکی، زیستی و شیمیایی تعریف خواهد شد.

علوم مادی در ابعاد باوری، موضوعی و فرآیند هستی صرفا بر پایه جنبه­ های حسی و تجربی انسان نظر دارد و هر آنچه خارج از این حوزه باشد به عنوان امور خرافی، غیرعلمی و یا ناسازگار با قواعد علمی مطرح می ­شود.

مفاهیمی چون باور به آفرینش انسان و زمین و آسمان توسط خدا طبق دو دیدگاه مادی معروف نظریه تکامل داروین و نظریه انفجار بزرگ هاوکینگ با روش­ های تجربی و مؤیدات مختلف زیر سوال می­ رود.

مفاهیمی از جنس فرجام عالم و قیامت و یا عوالم دیگر نیز چون در تور شکار تجربه در نمی­ آید به عنوان مفاهیم ساخته و پرداخته ذهن انسان­های خیال­ پرداز بیان می­ شود.

نگاه چندساحتی و چند بعدی اسلام به انسان که هم شامل قوای فکری(سر)، قوای قلبی(میان بدن) و قوای عملی و رفتاری (دست و پا) با برابر نهاد مفاهیمی چون گرایش، بینش و کنش می­شود نشان از کامل و جامع بودن این دین در نزد ادیان دیگر دارد.

علوم و معارف قرآنی به این سه بعد انسانی به صورت تام و تمام پاسخ داده است و از زوایای مختلف سعی کرده تا انسان را رشد دهد. ضمن دعوت به ایمان او را به عمل صالح و درک حقایق و رسیدن به یقین رهنمون می­شود.

آیات قرآن به عنوان انسان تدوین در برابر انسان تکوینی خواستار آن است که زوایای سه­ گانه انسان؛ یعنی فکر و جسم و روح او را با معارفی چون اعتقادات، احکام و اخلاقیات در مسیر هدایت در ظل توحید قرار دهد؛ بنابراین هندسه علمی برآمده از نگاه قرآن کریم در یک دسته ­بندی منطقی و عقلایی قابل فهم برای جامعه علمی است.

با این اوصاف آیات قرآنی در مقابل این هندسه علمی جریان طاغوتی و مادی را نیز متذکر می­شود که به عنوان دهریون، هوی­پرستان، دین­گریزان، کافران، انکارکنندگان، بی­ایمان و در کل جناح باطل اشاراتی دارد که نظام فکری و معرفتی آنها نیز مورد خطاب قرار گرفته است.

انتهای پیام/

کد خبر : 65508
تاريخ ثبت خبر : 22 فروردین 1397
ساعت بارگزاری خبر : 10:59
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)