| امروز پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

یادداشتی از محمدصابر صادقی؛


معضل جامعه ایرانی چیست؛ اقتصاد یا فرهنگ

شعارها و راه حل ها را فرهنگی بشنویم و بخوانیم و بگوییم و عمل کنیم؛ کالای ایرانی یک راه حل فرهنگی است؛ هم برای فقیر هم برای غنی، هم برای تولید کننده و هم برای مصرف کننده.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، محمد صابر صادقی، طلبه سطح سه و کارشناس ارشد فقه سیاسی از دانشگاه باقرالعلوم(ع) در یادداشتی به موضوع اقتصاد یا فرهنگ؟ معضل جامعه ایرانی! پرداخته است:

اقتصاد مقاومتی، تولید ملی، کالای ایرانی؛ کدامیک از این سه راهبرد اقتصاد ما را نجات خواهد داد؟ هر سه یا بیشتر، چون می شود به آن اصلاح الگوی مصرف را نیز اضافه کرد و راه کارهای دیگر؛ اما به راستی چرا تا به حال و نزدیک به گذشت ۱۰ سال از راهبردهای اقتصادی شاهد تحولی بزرگ در این زمینه نیستیم ؟!

چرا همه شعار می دهند و یا برنامه می نویسند و یا قانون وضع می کنند و یا سیاست گذاری می کنند و یا جلسه فرماندهی اقتصاد مقاومتی تشکیل می دهند و … یا هزار کار دیگر هم انجام می دهند اما هیچ کس راضی نیست و همه متفق القول اند در اینکه تحول اساسی رخ نداده است؟! معمولا جواب این دست سوالات را اقتصاددانها می دهند و اقتصاد ایران را بیمار و با ساختاری معیوب می پندارند و برای آن راه حل هایی احتمالا ارائه می کنند؛

اما جواب و تحلیل بنده

از آنجا که انسان و جامعه انسانی و مسائل مرتبط با او چند ساحتی و به صورت شبکه ای می باشد و هر چیزه او به چیزه دیگرش پیوند دارد و بر آن تاثیرگذار است؛ اقتصاد، سیاست، دین مداری، خانواده، ازدواج، فرهنگ و دیگر امور انسانی بر هم تاثیرگذار است و هیچ یک از دیگری مجزا نیست، مثلا اقتصاد وابسته و فشل باعث شکستن ستون فقرات انسان می شود و این شکستگی در حوزه دین و اعتقادات موجب کفر و بی ایمانی می گردد؛ اما مسئله فرهنگ به معنای عامش – که شامل دین هم می شود – می توان ادعا نمود که بر همه امور تقدم معنایی و عینی دارد یعنی تا این مرحله تثبیت نگردد روبنایی نخواهیم داشت و یا حداقل روبنایی ظاهری و بدون پایه خواهیم داشت .

اما این مسئله به راهبردها و راهکارهای بهبود اقتصاد چه ربطی دارد؟ به نظر نگارنده، عدم توفیق در کسب حد نصاب مقبول در اقتصاد علی رغم پیدا کردن راه حل، عدم توجه به ماهیت راه حل هاست؛ راه حل ها ماهیتی فرهنگی و زیر بنایی دارند اما دست اندکاران و مسئولان به این عمق ماهیتی-فرهنگی توجه ندارند و به دنبال پیدا کردن چند مصداق برای هر راه حل می گردند.

راه حل های ارائه شده اولا و بذات فرهنگی هستند و در مرحله بعد اقتصادی و سیاستی، اما به این ماهیت بی توجهی می شود، به عنوان مثال " اصلاح الگوی مصرف" یک فرهنگ و یک راه کاری ست که به اراده و عادات و هنجارهای انسانی بازگشت دارد و در مرحله بعد تاثیر اقتصادی خواهد داشت، اسراف نکردن و استفاده درست از آب و برق اولا و بالذات یک عمل مومنانه و یا انسانی است که در اقتصاد فرد، خانواده، جامعه، کشور و جهان تاثیر گذار خواهد بود؛ همین طور اقتصاد مقاومتی که خلاصه اش درون زایی اقتصاد و صادرات است یک امر فرهنگی است؛ مسئولی که خودباختگی و بیگانه پرستی دارد و مبهوت و مرعوب تمدن غربی است فی المثال، چگونه می تواند در برابر این بهت و رعب درونی خویش به درون زایی اقتصاد فکر کند اساسا ؟ چه برسد به برنامه ریزی و تلاش و کار شبانه روزی برای نیل به این هدف !

یا شخصیتی که خود را حقیر و هموطن خود را نابلد و بی استعداد می داند، چگونه کار و تلاشی برای رشد تولید داخلی خواهد کرد؟ یا انسانی که اعتماد به نفس اش از برند های خارجی و مارک‌ها تامین می گردد و یا آن دیگری که در مسابقه چشم و هم چشمی و خوش گذرانی در حال تکاپوست، آیا می تواند این راه حل ها را اساسا بفهمد و هضم کند؟!

این گونه است که نگارنده اصرار دارد که شعارها و راه حل ها را فرهنگی بشنویم و بخوانیم و بگوییم و عمل کنیم؛ کالای ایرانی یک راه حل فرهنگی است؛ هم برای فقیر هم برای غنی، هم برای تولید کننده و هم برای مصرف کننده؛ تولید کننده هم اگر صرفا این راه حل را اقتصادی ببیند تولیدش رشد کیفی نخواهد داشت اما اگر فرهنگی دید آن وقت رشد کیفی و رضایت مصرف کننده را مد نظر خواهد گرفت و مصرف کننده اگر این راه حل را به درون و عمق اعتقادات خود ببرد و آن را جزء هنجارها و فرهنگ خود قرار دهد، به آن ملتزم خواهد شد و الا کسی که همه چیز را اقتصادی می بیند در کسر و انکسارهای دو دو تا چهارتای خودش به کالای ایرانی بهایی نمی دهد و جنس مارک و خارجی را به بهانه کیفیت و یا جنس چینی را به بهانه ارزانی خریداری می کند.

اولویت فرهنگ و تقدم آن بر همه امور اینجاست که خودنمایی می کند، استقلال سیاسی و رونق اقتصادی مرهون فرهنگ هستند که اگر نباشد آن دو در ناکجا آباد هم نخواهند بود.

اقتصاد مقاومتی، تولید ملی، کالای ایرانی اولا و بالذات اقتصاد فرهنگی و تولید فرهنگی و کالای فرهنگی هستند. آن را بفهمیم تا بتوانیم به آن عمل کنیم.

انتهای پیام/

کد خبر : 65501
تاريخ ثبت خبر : 21 فروردین 1397
ساعت بارگزاری خبر : 13:14
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)