| امروز جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

یادداشتی از حسین‌علی رمضانی؛


اعتماد؛ عامل اساسی بقای سیستم

هرچه میزان اعتماد در بین اجزای یک سیستم بیشتر باشد انسجام آن بیشتر خواهد بود و با بالا رفتن انسجام درونی نتایجی به همراه خواهد داشت.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، حسین علی رمضانی؛ پژوهشگر و محقق، یادداشتی با موضوع «اعتماد؛ عامل اساسی بقای سیستم» نگاشته است که در ادامه می آید:

اعتماد (The trust)؛ عامل اساسی انسجام اجتماعی محسوب میشود. این سرمایه اجتماعی باعث چسبندگی بین اجزای اجتماع انسانی شده و مانند یون در ارتباط مولکولی عمل میکند.

اگر انسان دارای سه بعد فکری، جسمی و عاطفی  ‌ روانی است؛ اعتماد ناشی از بعد عاطفی – روانی بوده که از قلب انسان نسبت به یک فرد، یک گروه و یا یک سیستم حاصل میشود. بعد فکری موجب قیاس و فرآیند تفکری میشود و انسان در خصوص یک انسان، یک گروه و یا یک سیستم با نگاه حسابگر و دیدن قواعد حاکم بین اجزا ارتباط برقرار میکند. جمع بین بعد عاطفی – روانی و بعد فکری نهایتا در انسان اراده معطوف به رفتار در بعد جسمانی را شکل میدهد. عامل اساسی در ایجاد، حفظ و گسترش ارتباط و تعامل با محیط در سطوح ولایههای مختلف آن ناشی از عامل روانی یا همان اعتماد میباشد.

هرچه میزان اعتماد در بین اجزای یک سیستم بیشتر باشد انسجام آن بیشتر خواهد بود و با بالا رفتن انسجام درونی نتایجی به همراه خواهد داشت که عبارتند از: قدرت درونزای یک سیستم، مقاومت در برابر تهدیدات در سطوح مختلف، تعامل و مشارکتجویی هر چه بیشتر اجزا، قدرت در سطح و اقتدار در عمق سیستم و…

اصلیترین عامل ایجادکننده اعتماد در یک سیستم توجه به اصل «عدالت»(Justice) سیستمی است. عدالت «وَضْعُ کُلِّ شَی‌ءٍ فی مَوْضِعِه» عدل، قرار دادن هر چیزی را در جای خودش و دادن حق به ذی حق. وقتی فرد یا افرادی در یک سیستم بر اساس داشتههای خود خواهان یک سری خواسته میباشند و در نتیجه ساختار، سازمان و نظامات با رویکرد ایجاد عدالت، سعی در انطباق کامل این دو؛ یعنی داشته و خواسته باشند، فرد به آن سیستم اعتماد کرده و با آن در ارتباط و تعامل خواهد بود.

داشتههای انسان اعم توانش، دانش و نگرشی که هر سه بعد جسم، فکر و روان را در برمیگیرد، دارای برون ‌دادی است که باید یک مجموعه به آن توجه نموده و به میزان آورده فرد حقی برای آن قائل شود. در صورت رعایت عدالت حق، به ذی حقی که داراییهای داشته و در درون خود با نگاه به آینده مطلوبهایی را فرض نموده است، فرد ابتدا در درون خود انسجام یافته و در ادامه با آن سیستم همراهی در سطوح همزبانی، همفکری و همدلی خواهد داشت. میزان همراهی بستگی به میزان اعتماد فرد و میزان اعتماد فرد تابع میزان عدالت آن سیستم میباشد.

چنانچه به هر دلیلی اعم از ساختاری، قواعد و قوانین و یا مجریان و ناظران، بین داشته و خواسته یک فرد در سطوح و لایههایی که ذکر نمودیم اختلافی صورت گیرد و باصطلاح انحراف در خط معیار وضع موجود به مطلوب پدیدار شود در مقابل «عدالت» مفهوم و عامل «تعارض»(Conflict) شکل خواهد گرفت و فردی که تعارض در او پدید آمده، دچار طغیان سیستمی شده و میل به تقابل با آن پیدا میکند. فردی که توانایی مقابله داشته باشد نسبت به سیستم بازخورد منفی داده و اگر توان نداشته باشد میل به انزوا و گریز از آن سیستم را پیدا میکند. با این تحلیل ساده میتوان انحراف و ناهنجاریهای اجتماعی اعم از خانواده، همسالان و شبه گروههای دوستان، سازمان و جامعه ناشی از تعارض پدیدار شده در یک سیستم را به دلیل عدم رعایت اصل «عدالت» دانست.

وقتی مغناطیس عدالت در یک سیستم از بین رفته باشد انسجام برادههای آن به حداقل میرسد و سعی در گریز از هسته مرکزی(Core system) خود مینماید که عامل اصلی آشوب(Chaos) نیز در طبیعت و طبایع انسانی و جوامع همین عامل است. گریز از هسته مرکزی، نتیجهای که به همراه دارد انفجار خواهد بود. انفجاری که با برخوردهای تند و سریع و با قدرت تخریب بالا همراه میشود. هر جزئی از اجزای سیستم خود را در تعامل با دیگری و در نهایت با هسته مرکزی خود که عامل عدالت را حمل میکند میبیند و اگر این عامل سست شود و قدرت انجذاب اجزا را از دست دهد باید منتظر انفجار یا طغیان سیستمی بود.

اعتماد (The trust)؛ عامل اساسی انسجام اجتماعی محسوب میشود. این سرمایه اجتماعی باعث چسبندگی بین اجزای اجتماع انسانی شده و مانند یون در ارتباط مولکولی عمل میکند

بنده به عنوان یک محقق به نشانهها نگاه میکنم و با تحلیل نشانهها و آثار پی به علل و عوامل درونی خواهم برد. وقتی میبینم در گروه و اجتماعی مانند خانواده؛ اجزا و کنشگران آن به جای نقش و کارکرد(Function) تعیین شده با فناوری اطلاعات(Information Technology) در زمان صفر به بی ‌نهایت اطلاعات در فضای مجازی (Cyberspace) دست یافته و مشغول بوده و در فردیت خود غوطهور هستند، نتیجه حاصله چیزی جز انزوا در واقع(Actually) نخواهد بود. شخص کاربری که انسجام نسبی را در شبکههای اجتماعی دنبال کرده و به آن پناه میآورد، از خانواده خود دور میشود. در واقع ما شاهد تجزیه ‌شدن اعضای خانواده از یکدیگر و فرو رفتن در عالم خیال و مجاز خواهیم بود.

در یک نگاه ساده عاملی مثل فناوری اطلاعات و شبکههای اجتماعی(Social Networks) که بر پایه این بستر شکل گرفتهاند، باعث کاهش میزان اعتماد افراد خانواده نسبت به یکدیگر میشود؛ چراکه جزیی از اجزای نهاد یا سیستم خانواده در بُعد فکری و روانی – عاطفی میل به یک شبکه اجتماعی دیگر پیدا کرده است و اعتماد او به آن مجموعه نسبت به سیستم خانواده بیشتر شده است. برای دریافت دقیق این تحلیل کافی است میزان زمان کاربری در فضای مجازی اعضای خانواده را مورد سنجش قرار داد و اطلاعات و آمار موجود به نظر نگرانکننده میباشد.

عامل اساسی بیثباتی خانوادهها و سستی ارتباط و تعامل و مشارکتجویی بین اعضای خانواده را میتوان در عصر حاضر، عامل فناوری اطلاعات دانست که خواسته و ناخواسته درگیر آن میباشند. بی اعتمادی و سستی بین اعضا در ابتدا منجر به طلاق عاطفی و دوری فکری – روانی شده و در نهایت منجر به طلاق فیزیکی خواهد شد.

راه برونرفت از این فضای آشوب زده که طغیان سیستمی میباشد و به نظر بنده  ‌هدف غایی نظام سلطه ‌ است، تعریف دقیق جایگاه خانواده و کنشگران و نقش هر یک از آن میباشد. عامل اساسی آن را نیز باز تاکید دارم که سرمایه اجتماعی  ‌اعتماد ‌ بین اجزای خانواده میباشد که در فرآیندی معکوس با تعریف برنامههای مشارکتجویانه در بعد جسمی که در بیان دیگر  ‌تعریف پروژههای مشترک بین اجزای خانواده ‌ میشود نامید و مدیریت کردن بر زمان بهرهگیری از جعبه جادو(TV) و نیز فضای مجازی خواهد بود.

گذر از فضای موهوم مجاز و روی آوردن به عرصه واقعی در رفتارهای ناشی از امور واقعی میتواند عاملی باشد تا میزان مشارکت و در ادامه اعتماد نسبت به اجزا بیشتر و بهتر شود. از جمله این مشارکتجویی و تعامل می ‌توان به؛ مهمانی و صله رحم، مسافرتهای خانوادگی، گرم نگه داشتن تنور آشپزخانه و توجه ویژه به سفره، همبستری و اتاق خواب، بازیهای خانوادگی در فضای واقع، گفت و شنودها با نگاه مشاوره و مناظره اشاره داشت. چه بسا با این فعالیتها بخشی از زمان و مکان خانواده معطوف به مشارکتجویی شود و موجب انسجام درونی گردد.

انطباق کامل نشان از ضمیر ما ‌دارد و تباین و میل به گریز از مرکز نشان از ضمیر من ‌خواهد داشت و برای رسیدن به انطباق باید عدالت سیستمی بوده و اعتماد بین اجزا وجود داشته باشد. انسانها برای رسیدن به کمال باید به اجتماع رو آورده و اجتماع اسلامی در سطوح مختلف؛ خانواده، سازمان و جامعه باید رو به سعادت و کمال حرکت نموده و فرد ذوب در جمع باید این سیر را طی نماید.

دغدغهای که هر یک از اجزای جامعه اسلامی به عنوان امت اسلامی باید مدنظر داشته باشند، احیای عدالت و در ادامه ایجاد اعتماد متقابل بین افراد این امت میباشد. چه بسا با این نگاه نمازهای جماعت به جای نمازهای فرادا، امربه معروف و نهی از منکر در راستای انسجام اجتماعی؛ ولایت فقیه، حج و جهاد در جهت انسجام و اعتماد سیاسی؛ خمس و زکات در ساحت اقتصادی معنایی جدید به خود گیرند. این موضوع جای بسی تأمل داشته و باید در مقالهای آتی به طور دقیق و موسّع بدانها پرداخت.

انتهای پیام/

کد خبر : 62095
تاريخ ثبت خبر : 6 اسفند 1396
ساعت بارگزاری خبر : 09:56
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)