به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از مهر، متن زیر جلسه نوزدهم از سلسله دروس خارج فقه «نظام عمران و شهرسازی اسلامی» آیت الله اراکی است که در ادامه می خوانید؛
مقدمه
نظام عمران شهری از یک جوهر، و یک قالب و صورتی برخوردار است و این مسئله به نظام عمران شهری در شهرهای اسلامی هم اختصاص ندارد و همه جا همین قاعده جاری است. جان و روح نظام عمران شهری را آن ساختار فکری و ارزشیای تشکیل داده است که نظام عمران شهری را جهت میدهد. آنچه در این سلسله دروس به آن خواهیم پرداخت همان ساختار به اصطلاح ایدئولوژیک نظام عمران شهری است که به وسیلۀ فقه اسلام تبیین شده و میشود و کار فقها است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاهُ عَلی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطّاهِرِینَ
لزوم رعایت حریم
مطلب هشتم لزوم رعایت حریم در راهها و ساختمانها است. ما بحث حریم را در چند بخش مطرح میکنیم؛ در بخش اول بحث ما دربارۀ اصل لزوم رعایت حریم است. روایات زیادی دربارۀ حریم وارد شده است که حریم خانه، حریم مسجد، حریم چاهها و چشمهها، حریم نمازگزار، حریم مؤمن، حریم درخت، حریم نهر، حریم راه، حریم محل نگهداری چارپایان از جملۀ آنهاست.
در این مسائل روایات زیادی وارد شده است و در وسائل الشیعه تحت این عنوان بابی وجود دارد و در فقه برای مسئله حریم اشیاء متعدد احکام خاصی وجود دارد. باب ۱۱ از ابواب احیای موات وسائل الشیعه تحت این عنوان است: باب حد التحریم البئر و العین و الطریق و المعدن و النازحه و النهر و المسجد و المؤمن. یعنی از معصوم علیهالسلام یک باب دربارۀ حریم این چیزها روایت آمده است. بنابراین به طور کلی مسئلۀ حریم و رعایت آن در فقه ما مطرح شده و روایات زیادی دربارۀ حریم وارد شده است.
قبلاً روایات حریم مسجد را مطرح کردیم که حریم مسجد به چه معناست، بحث شد که جوار و حریم مسجد «حَرِیمُ الْمَسْجِدِ أَرْبَعُونَ ذِرَاعاً مِنْ کُلِّ نَاحِیَه» است یعنی چهل ذَرع حریم مسجد است. البته مقصود این است که این مقدار حداقل حریم مسجد است. پس نباید در دور مسجدی که ساخته میشود چیزی باشد و مسجد باید حریم داشته باشد، نباید ساختمانها و راهها به مسجد چسبیده باشد و هیچ فاصلهای بین مسجد و خانههای دیگر وجود نداشته باشد. مسجد باید حداقل چهل ذراع که حدود بیست متر میشود حریم داشته باشد.
اقسام حریمها
آنچه امروز بحث میکنیم این ملاکهای حریم است. بحث این را انجام میدهیم تا ادامه بحث را در جای دیگر مطرح کنیم. حریمها دو نوع است؛ یک حریمهایی که در شرع مقدار آنها معین شده است مانند حریم مسجد که اربعون ذراعا دربارۀ آن آمده است، یا «وَ حَرِیمَ الْمُؤْمِنِ فِی الصَّیْف بَاع» که وقتی کنار مؤمن در تابستان مینشینند نباید کسی خود را به او بچسباند و حداقل باید یک باع یعنی تقریباً بیش از نیمذرع -تقریباً دو وجب- فاصله داشته باشد.
پس وقتی در تابستان کنار هم مینشینند یا مخصوصاً در مساجد باید به این شکل باشد. اینکه گفتهاند جای خالی را پر کنید در صورتی است که جای خالی وجود داشته باشد [نه اینکه همه به هم بچسبند.] یک وجب جای مؤمن است که باید حفظ شود. بههرحال وقتی کسی به نماز میایستد باید یک فاصلهای بین او و دیگری برقرار باشد. منظور این است که حتی بر روی حریم شخصی که در مجلس مینشیند هم باید دقت شود.
پس طبق این حرف وقتی مثلاً میخواهید مسجد بسازید باید حریم آن و راهها حساب شود و اگر مثلاً مسجد برای هزار نفر است باید مسجد طوری ساخته شود که برای هزار نفر با حریم آن جا باشد و علاوه بر جای شخصی که میخواهد در مسجد بنشیند حریم شخص دیگر هم ملاحظه شود.
در بحث حریم دو نوع روایت وجود دارد یک سری روایاتی که حد حریم را از نظر شرعی معین کرده است مانند حریم مؤمن و حریم مسجد و یک سری روایات دیگر وجود دارد که در آنها حریم معین نشده است یا باید گفت که مقیاسهای متعددی برای حریم آنها آمده است؛ یعنی در یک روایتی آمده است که حریمش به این مقدار است و در روایت دیگری آمده است که حریم کمتر یا بیشتری دارد. مثلاً نسبت به حریم تربت سیدالشهدا (علیهالسلام) که این تربت قبر ایشان که آثار شرعیه متعددی دارد -هم اثر شفاء و هم اثر استحباب سجده دارد- روایات متعدد است و از سبعین ذراعا وارده شده است که مثلاً حریم قبر ایشان هفتاد ذراع است تا سه میل در سه میل یا سه مایل در سه مایل که آن هم روایت شده است. پس نسبت به شرایط، حریم آن چیز باید رعایت شود.
در برخی از روایات حد معین یا حداقل و حداکثری آمده است و در برخی دیگر اصلاً حد خاصی وارد نشده است. طبق استقرای غیر تامی که بنده انجام دادم حداقل برای دوازده چیز در روایات حریم وارد شده است که باید رعایت شود؛ از خانه و مسجد و چاه و چشمه و نمازگزار و نخل و نهر و حریم الحسین علیه السلام و حریم الطریق و حریم المعطن. اولاً ما از این تعدد حریم برای اشیاء استفاده میکنیم که اینچنین نیست که خصوص این موارد حریم داشته باشد بلکه حریم برای هر شیئی است که یک منفعتی از او برده میشود یا وضع برای یک نحو انتفاع خاصی شده است.
بههرحال هر شیئی یک منفعتی دارد و از خانه، مسجد و راه هر کدام به یک شکل بهرهبرداری میشود. از روایات دیگری که به آنها اشاره خواهیم کرد استفاده میشود که اولاً باید این حریم طوری تنظیم شود -آنجایی که حد معینی برای حریم نیامده است- که امکان استفادۀ شایسته از آن شیء فراهم شود. مثلاً در روایت آمده است: «حَرِیمُ النَّخْلَهِ طُولُ سَعَفِه» حریم هر نخلی سعف آن نخل است یعنی برگ درخت خرما اندازۀ حریم اوست که از این استفاده میکنیم که مطلق درخت به این شکل است و ما از آن اطلاق خصوصیت میکنیم. پس معلوم میشود که هر درختی به این شکل است و حریم آن شاخ و برگ آن است.
مثلاً در روایت آمده است که اگر درختی در خانۀ کسی است و شاخ و برگ آن در خانۀ همسایه است هرکجا این شاخ و برگ رفته است حریم درخت شخص صاحل درخت است و معلوم میشود که اگر خانه و باغی در نظر گرفته شود باید بُرد درختها و شاخههای آن حریم باغ حساب شود؛ یعنی شخص دارای این نخل و درخت میتواند از این حریم درخت بهرهبرداری کند. وقتی بیان میکنند که اگر این زمین را احیا کردی این زمین متعلق به تو میشود پس اگر باغی در آن کاشتی حال که ملک تو شده است تا جایی که برگ درخت میرسد مشمول احیای حق من است.
این معنای حریم است که وقتی من درختی را کاشتم اثر احیای من بر زمین بار میشود و تملک آن زمین است و اینچنین نیست که تنها محل رویش این درخت تملک شود بلکه محل رویش ملک میشود و آن شعایی که شاخۀ این درخت به آن خواهد رسید هم جزء تملیک است. آن وقت این موضوع در مسئلۀ ساختمانسازی اثر دارد. پس در مسئلۀ عمران شهری ما باید حریمها را رعایت کنیم.
گستره حریم و مساله ملکیت
ما از این روایت استفاده میکنیم که حریم اختصاص به این اشیاء خاص ندارد و هر چیزی که وضع برای استفاده خاصی شده است و استفاده از آن شیء متوقف بر استفادۀ از آن حریم است حریم آن باید رعایت شود. حال اگر کسی بخواهد از درخت استفاده کند باید از سایۀ درخت هم استفاده کند. پس تصرف در زمین لازمۀ انتفاع از این درخت است. این مقدار حریم این درخت میشود به دلیل اینکه انتفاع و بهرهبرداری از این درخت متوقف بر انتفاع و بهرهبرداری از این محدوده است.
اگر بیان کردهاند که کاشت درخت و احیای زمین موجب تملک زمین میشود یعنی نهتنها موجب تملک آن زمینی میشود که آن درخت بر روی آن روییده است بلکه آن ملزومات و تبابع استفاده و بهرهبرداری از درخت را نیز شامل میشود. این یک ضابطه است یعنی یک ضابطه برای حریم این است که حریم هر شیئی آن محدودهای که است که انتفاعی از آن شیء متوقف بر انتفاع آن حریم باشد.
نکتۀ دیگر این است که انتفاع کسی ازآنچه ملک خود اوست نباید به انتفاع دیگری آسیب بزند؛ یا اگر دو بهرهبردار میخواهند از ملک خود بهرهبرداری کنند در اینجا برای هر یک از دو ملک یک حریمی وجود دارد که آنهم حریم عدم إضرار است؛ یعنی وقتی کسی میخواهد از حریم یا چاه خود استفاده کند باید حریم آن مشخص باشد. به دلیل اینکه حریم چاه هم در روایات آمده است؛ مثلاً اربعون یا خمسون و تا هزار ذراع هم آمده است.
از این روایات استفاده میکنیم که حریم چاه در زمین نرم و سفت فرق با یکدیگر فرق میکند. همۀ اینها آمده است و در برخی از روایات حد، حد عدم اضرار بیان شده است. یعنی اگر کسی چاهی زده است و از آن استفاده میکند کسی دیگری که میخواهد چاه دیگری بزند نباید در محدودۀ حریم چاه اول باشد. پس اگر دیگری میخواهد چاه بزند نباید در محدودهای چاه بزند که حریم چاه اول باشد زیرا به آن ضرر میرساند و امکان استفاده را از آنکسی که قبل از او چاه زده است را میگیرد. حتی در آسیابها که در سابق بوده است و از آنها برای آسباب کردن گندم استفاده میکردند که در آن میآمدند در مجرای آب آسیاب میساختند هم به همین شکل است. حال اگر دیگری میخواست آسبابی ایجاد کند نباید به آسیاب اول ضربه وارد شود.
برخی روایات حریم
به یک روایت میپردازیم: در وسائل الشیعه باب ۱۴ از ابواب احیای موات روایت ۱ آمده است: «مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْن قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی مُحَمَّدٍ علیه السلام (امام حسن عسکری علیه السلام) رَجُلٌ کَانَتْ لَهُ قَنَاهٌ فِی قَرْیَهٍ فَأَرَادَ رَجُلٌ أَنْ یَحْفِرَ قَنَاهً أُخْرَی إِلَی قَرْیَهٍ لَهُ کَمْ یَکُونُ بَیْنَهُمَا فِی الْبُعْدِ حَتَّی لَا تُضِرَّ إِحْدَاهُمَا بِالْأُخْرَی فِی الْأَرْضِ إِذَا کَانَتْ صُلْبَهً أَوْ رِخْوَهً فَوَقَّعَ علیه السلام عَلَی حَسَبِ أَنْ لَا تُضِرَّ إِحْدَاهُمَا بِالْأُخْرَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ.» کسی در دهای قناتی دارد، کسی دیگر در ده دیگری و با فاصلهای از او میخواهد قناتی بکند. پس دو ده است که یکی قنات به ده خود کشیده است و دیگری هم میخواهد در ده خود قنات بکشد.
-حال در ارتکاز سوال کننده این معنا است که باید فاصلۀ بین این قناتها رعایت شود.- سؤال میکند که چقدر فاصله را باید رعایت کند؟ حضرت میفرماید: در زمین سفت یا نرم فرق میکند. پس پرسید: در زمین سفت چقدر و در زمین نرم چقدر باید رعایت شود؟ حضرت فرمود: به مقداری که ضرر به دیگری نزند. در اینجا تطبیقی برای قاعدۀ "لا ضرر" است. در حقیقت این نوعی تطبیق است و استفاده میشود که قاعدۀ لا ضرر در مطلق اشیایی که نیاز به حریم دارند باید رعایت شود. پس در حریم نهتنها مکان انتفاع از خود آن شیء باید رعایت شود بلکه باید یک حریمی گذاشته شود که امکان استفاده از شیء را میسر کند. علاوه بر این باید به شکلی باشد که ضرر به انتفاع دیگری ازآنچه به اختیار او است هم نزند.
حریم راه
یکی از چیزهایی که باید رعایت شود و در روایات هم بهصورت متعدد آمده است حریم الطریق است یعنی راه حریم دارد؛ یعنی کسی نمیتواند بگوید که جایی که مسیر راه مردم است فلان مقدار برای آن کافی است و کنار آن مسیر ساختمان بسازد.
درست است که این مسیر مثلاً هفت متر است اما این مسیری که مردم در آن راه میروند یک لوازمی دارد. زیرا ممکن است گاهی شلوغ شود یا کسی میخواهد حرکت کند اما بار بر دوش دارد حال اگر در مرز این راه ساختمان سازی شود این ساختمان مزاحم این شخصی است که میخواهد از این راه استفاده کند. پس حریم باید رعایت شود. لذا کار این فروشندههایی که در راه میآیند و جنسهایی خود را در راه میگذارند مشروع نیست.
بنده در خاطر دارم که در قدیم متدینین در داخل مغازه یک مقدار داخل رفته و جنس خود را آنجا میگذراند یعنی نه تنها در بیرون از مغازه نمیگذاشتند بلکه داخل میبردند که اگر مشتری آمد ناچار نباشد برای خریدوفروش مزاحم کسانی شوند که میخواهد از این مغازه چیزی بخرند.
پس وقتی میخواهند راه طراحی کنند و در کنار آن ساختمان بزنند باید برای ساختمان حریم در نظر بگیرند. یعنی راه باید حریم داشته و ساختمان با یک فاصله معتبری از این ساخته شود. پیادهرو برای یک خیابان حریم حساب نمیشود به دلیل اینکه پیادهرو هم راه است و برای پیادهرو هم باید حریم رعایت شود. اولاً خیابان باید به میزان نیاز مردم برآورده شود؛ این شهر چقدر آدم دارد و از این راه چقدر انسان عبور میکند پس بهتناسب باید حریم آن رعایت شود.
همانطور که این بحث قبلاً مطرح شد باید سعه طریق رعایت شود. حال اگر این راه راه سوارهرو است و ما هم پیادهروی آن را مشخص کردیم آنهم راه است و حریم سوارهرو حساب نمیشود بلکه باید یکفاصلۀ بین پیادهرو و سوارهرو رعایت شود علاوه بر این باید یک حریمی هم نسبت به ساختمانها رعایت شود. ما از مجموع روایات این استفاده را میکنیم مخصوصاً این روایاتی که بهوسیله "لا تضر" حصر شده است.
روایت دیگری در این باب آمده است: «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ: مَا بَیْنَ بِئْرِ الْمَعْطِنِ إِلَی بِئْرِ الْمَعْطِنِ أَرْبَعُونَ ذِرَاعاً وَ مَا بَیْنَ بِئْرِ النَّاضِحِ إِلَی بِئْرِ النَّاضِحِ سِتُّونَ ذِرَاعاً وَ مَا بَیْنَ الْعَیْنِ إِلَی الْعَیْنِ یَعْنِی الْقَنَاهَ خَمْسُمِائَهِ ذِرَاعٍ وَ الطَّرِیقُ یَتَشَاحُّ عَلَیْهِ أَهْلُهُ فَحَدُّهُ سَبْعَهُ أَذْرُعٍ.» شاهد بحث این قسمت است: «وَ الطَّرِیقُ یَتَشَاحُّ عَلَیْهِ أَهْلُهُ فَحَدُّهُ سَبْعَهُ أَذْرُعٍ» راهی که اهل این راه بر سر آن نزاع دارند حداقل باید هفت ذراع باشد که این حداقل راه است. منظور از طریق هم راه کوچهای است یعنی نمیتوان کوچه را کمتر هفت ذرع در نظر گرفت.
در این روایات که حد معین شده است ما به حد آن عمل میکنیم و در روایاتی که حد نیامده است به این دو ضابطه عمل میشود؛ یکی امکان انتفاع و بهرهبرداری از آن شیئی که باید حریم داشته باشد و دیگری عدم اضرار شخص دیگر که او هم باید از محلِ استفاده خود بهرهبرداری کند. این همۀ آن چیزی است که باید در این زمینه بحث شود. البته تفاسیری در این زمینه وارد شده است را در جلسه بعدی بیان خواهیم کرد. پس از این تعدد عناوینی که در حد آمده است عدم خصوصیت برای این عنوانها، متوجه میشویم که هر شیئی که قابلاستفاده باشد اگر استفاده او دایرۀ حریمی دارد باید آن حریم رعایت شود.
انتهای پیام/