| امروز پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

به مناسبت میلاد امام جعفر صادق(ع)؛


اصول و مبانی سبک زندگی علمی از منظر امام صادق(ع)

فرشته جانی‌پور، کارشناس ارشد ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان و محمد جانی‌پور، دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق(ع) مقاله ای با عنوان اصول و مبانی سبک زندگی علمی از منظر امام صادق(ع) نگاشته اند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، فرشته جانی پور، کارشناس ارشد ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان و محمد جانیپور، دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق(ع) مقاله ای با عنوان اصول و مبانی سبک زندگی علمی از منظر امام صادق(ع) نگاشته اند که متن کامل این مقاله در ادامه می‌آید:

چکیده

یکی از مهم‌ترین ابعاد سبک زندگی اسلامی، سبک زندگی علمی است که هویت و مسیر تکاملی افراد و جوامع انسانی را تعیین کرده و در ساختار فرهنگ و تمدن اسلامی نقش بسزایی را بر عهده دارد. پرداختن به این مطلب، به‌ویژه تلاش برای استخراج اصول و مبانی آن جهت تدوین برنامه جامع نظام تعلیم و تربیت، امری مهم و ضروری بوده و شایسته است هر نظامی در مراحل مختلف تمدن سازی خود آن را بازیابی و موردتوجه قرار دهد.

در این میان برخی اندیشمندان معتقدند که از آموزه‌های دینی (قرآن و احادیث) نمی‌توان اصول و مبانی نظام تعلیم و تربیت را استخراج کرده و تنها منبع الهام‌بخش در این زمینه، دانش‌های ناقص بشری است. اگرچه پاسخ‌هایی تئوری به این شُبهه داده‌شده، لکن به نظر می‌رسد بهترین پاسخ عملی در این خصوص، مراجعه به آموزه‌های دینی و استخراج اصول و مبانی مطرح‌شده در خصوص نظام تعلیم و تربیت افراد و جوامع انسانی باشد که می‌تواند درنهایت بخشی از مهم‌ترین خلأهای ترسیم الگوی سبک زندگی اسلامی را تکمیل کند.

ازآنجاکه عمده‌ترین احادیث و روایات موجود، به امام جعفر صادق(ع) منسوب بوده و به این دلیل مذهب شیعه، به مذهب جعفری مشهور شده است، لذا در این مقاله تلاش شده بامطالعه دقیق روایات این امام همام، اصول و مبانی و روش‌های تعلیم و تربیت در مکتب ایشان استخراج و تدوین‌شده و درنهایت الگوی سبک زندگی علمی از منظر امام صادق(ع) ترسیم شود.

بی‌شک انجام چنین پژوهش‌هایی در خصوص قرآن کریم و دیگر روایات ائمه اطهار(ع) و جمع‌بندی یافته‌های آن‌ها می‌تواند تحولی عظیم در نظام تعلیم و تربیت کشور ایجاد کرده و بسیاری از آسیب‌ها و خلأهای موجود را پوشش دهد.

مقدمه

در تربیت اسلامی پس از قرآن کریم، این سنت و سیره ائمه اطهار(ع) است که عمده و اصلی‌ترین منبع محسوب می‌شود چراکه قرآن می‌فرماید پیامبر اسلام(ص) اسوه نیکو برای شماست. پس از پیامبر نیز منبع بزرگ تعلیم و تربیت اسلامی، مخصوصاً برای تشیع، سنت و سیره معصومین (ع) است که هادیان طریق و ناجیان غریق‌اند. در میان ائمه‌ معصومین، امام جعفر صادق(ع) جایگاه ویژه‌ای دارند زیرا که عمده‌ترین احادیث و روایات شیعی به ایشان منسوب است و مذهب شیعه به این دلیل به مذهب جعفری مشهور شده است. بر این اساس بررسی سیره و سخنان آن امام همام و استنباط و استخراج اهداف و روش‌های تربیتی از آن‌ها دارای اهمیت ویژه‌ای است.

امام جعفر صادق در ۱۷ ربیع‌الاول سال ۸۰ ه.ق و به روایتی ۸۳ ه.ق در مدینه به دنیا آمد با زهر منصور دوانیقی به شهادت رسید (نصیری، ۱۳۸۷، ص۵۴). آن حضرت القاب چندی داشت که مشهورترین آن‌ها صادق، صابر، فاضل و طاهر بود. ازآنجاکه وی در بیان و گفتار راست‌گو بود، او را صادق می‌خواندند (موسوی بجنوردی، ۱۳۸۱، ج۲، ص۷۵).

دوران امامت آن حضرت مصادف با چند خلیفه اموی و عباسی بود. عباسیان در ابتدا با شعار حمایت از آل علی(ع) خود را به حکومت رساندند اما پس از چندی با ریا و تزویر از معصومین فاصله گرفتند و مردم را در تباهی و فساد غرق کردند. امام ناچار بود که با تناقض‌ها و امواج منحرفی که امت را در ورطه سقوط قرار داده بود مبارزه و اساس اسلام را حفظ نماید. آن بزرگوار با دو گونه انحراف مواجه بود. اول انحراف در سطح سیاسی (کل دستگاه حاکمه) و دوم انحراف علمی و دینی (به علت ورود فرهنگ‌ها و اندیشه‌های شاهنشاهی ایران و روم).

آن حضرت با شناختی که از مردم و حاکمان زمان خویش پیداکرده بود قیام مسلحانه را برای براندازی ظلم و برپاداشتن حکومت عدل به صلاح جامعه زمان خود ندید. بر این اساس بود که امام اصلاح ساختار عقیدتی جامعه را وجهه همت خود قرار داده و با تدوین و تصویب فقه به‌جای مانده از رسول گرامی اسلام دانشگاه بزرگ خود را بنا نهادند.

۱- بررسی امکان استخراج اصول و مبانی تعلیم و تربیت از آموزه‌های دینی

پیش از پرداختن به مبحث اصلی مقاله، لازم است در ابتدا بدین پرسش اساسی پاسخ گفت که آیا اصلاً امکان استخراج اصول  و مبانی تعلیم و تربیت از آموزه‌های دین همانند آیات قرآن کریم و روایات ائمه اطهار(ع) وجود دارد یا خیر؟

در پاسخ بدین سؤال باید گفت که در دین اسلام و سیره ائمه اطهار(ع)، به تربیت و رشد همه‌جانبه ابعاد وجودی انسان‌ها توجه و تأکید بسیار شده، چراکه انسان دارای جنبه‌های ذهنی، بدنی، روحی، اجتماعی و معنوی است. این در حالی است که در آسیب‌شناسی‌های انجام‌شده از نظام تعلیم و تربیت کشور و نهادها و سازمان‌های متولی این امور، این مطلب به‌وضوح نمایان شده است که نظام تعلیم از نظام تربیت و نظام فرهنگ کشور جدا بوده و هرکدام به‌صورت مستقل، منفک از همدیگر و با برنامه‌ها و روندهایی مختلف به فعالیت مشغول هستند.

به نظر می‌رسد زمانی می‌توان افراد یک جامعه را افرادی متعالی، عالم، اندیشمند و فرهیخته معرفی نمود که نظام تعلیم و تربیت و نظام فرهنگ و آموزش کشور همگام با یکدیگر و در مسیری با برنامه‌ها و اهداف مشترک و همسو گام برداشته و بدین‌صورت وظیفه تعلیم و تعلم و تربیت افراد را بر عهده بگیرند.

درعین‌حال باید توجه داشت که این مطلب، دقیقاً همان معنایی است که امروزه در جوامع توسعه‌یافته از نظام تعلیم و تربیت بر آن تأکید می‌شود. به‌عنوان نمونه «سینگ» معتقد است در قرن بیست‌ویک، تعلیم و تربیت نقش اساسی در ساختن جامعه دارد و این نقش باید بر انسان و رشد همه‌جانبه او متمرکز شود

«میندیرتا» نیز بر این مبنا تربیت را هر فرایند رسمی و غیررسمی که به رشد تمام توانایی‌های انسان کمک می‌کند، تعریف کرده است.

در این میان مباحث بسیار زیادی در این زمینه صورت گرفته است که آیا مفهوم «تربیت دینی» به‌طور اعم و «تربیت اسلامی» به‌طور اخص مفهومی معنی‌دار است یا خیر؟ به‌عبارت‌دیگر اگر بخواهیم تربیت را به‌مثابه یک علم بنگریم آیا می‌توانیم آن را با دینی همانند اسلام پیوند دهیم یا خیر؟

در این خصوص نظرات مختلفی توسط اندیشمندان این حوزه ارائه‌شده است. گروهی از مخالفان مفهوم تربیت دینی، برای اثبات ادعای خود که مفهوم تربیت دینی یا تربیت اسلامی و تربیت برگرفته از سیره ائمه اطهار(ع)، مفهومی بی‌معنی و غیرممکن است، به سه دلیل ذیل اشاره‌کرده‌اند:

۱- دانش دینی، صورت متمایزی ندارد، بلکه آنچه در متون دینی مطرح‌شده، متعلق به حوزه‌های دیگر دانش است.

۲- دانش و علم، ماهیتی مستقل دارد و نمی‌توان آن را وامدار دین کرد و از علمی دینی سخن گفت. بنابراین فهم علمی، ماهیتاً مستقل از فهم دین است.

۳- آموزه‌های دینی به شرایط خاص تاریخی خود اشاره دارند. این آموزه‌ها متعلق به زمینه‌های اجتماعی خاص درگذشته است و نمی‌توان آن را به روزگار صنعتی و پیشرفته کنونی تعمیم داد (Otto, 1950, p. 52‎).

درعین‌حال برخی از موافقان وجود علم دینی در کنار علوم طبیعی، به شبهات فوق چنین پاسخ گفته‌اند:

۱- در شبهه اول، آنچه بدان توجه نشده، این است که متون دینی، محوری اساسی دارند و این محور اساسی خداوند است. به‌عبارت‌دیگر می‌توان گفت که در تمام گزاره‌های دینی، خداوند به نحوی پیش‌فرض گرفته‌شده و این مهم، متغیر مهم معادلات بوده و موجب استقلال این گزاره‌هاست.

۲- در شبهه دوم، به روش‌های علمی توجه شده و ماهیت علم از حیث نظریه بودن آن مورد غفلت واقع‌شده است. باید توجه داشت که قلمرو نظریه در علم، قلمرویی است که نمی‌توان در آن داعیه استقلال داشت. به‌عبارت‌دیگر مشاهدات محقق مستقیم و محض نیست و به‌شدت تحت تأثیر زمینه فکری و پیش‌فرض‌های وی است.

۳- اگر تاریخ‌مند بودن افکار و اندیشه‌ها را همواره چون مانعی بر تعمیم‌پذیری آن‌ها بدانیم، در این صورت در ورطه نسبیت‌گرایی مهلکی گام نهاده‌ایم که اعتباری برای هیچ اندیشه‌ای باقی نخواهد گذاشت. ممکن است ارزش‌ها و آموزه‌های موجود در متون دینی، محدودیت داشته باشند، اما این محدودیت، به‌ضرورت تاریخی بودن آن‌ها نیست (باقری، ۱۳۸۴، ص۵۱).

۲- گزارشی از سبک و سیره علمی امام صادق(ع)

امام صادق(ع) در مدت ۳۴ سال امامت پربرکت خویش، نقش شایسته‏ای در گسترش فرهنگ حیات‌بخش اسلام انجام دادند. آن حضرت با استفاده از فرصت به‌دست‌آمده در عصر خویش (درگیری و نزاع میان بنی‌امیه و بنی‌عباس) وسیع‌ترین دانشگاه اسلامی را پی‏ریزی نمودند به‌گونه‌ای که گفته‌شده در دانشگاه آن حضرت حدود چهار هزار نفر شاگرد پرورش یافتند.

در زمان امام صادق(ع)، نهضت‏های فرهنگی زیادی وجود داشت که بسیاری از آن‌ها اسلام را تهدید می‏کردند. در این شرایط، امام صادق(ع) با تمام قوا، باهمه‏ این جریان‌های فکری مختلف برخورد کرده و مکتبی بزرگ با حضور عالمان بزرگ رشته‏های حدیث، تفسیر، حکمت و … تشکیل دادند.

در این بخش به چند نمونه از اقوال شاگردان برجسته ایشآن‌که بیانگر سبک و سیره علمی آن امام همام است اشاره‌شده و تفصیل این مبحث به کتاب «استاد الاسد» ارجاع داده می‌شود (ر.ک: حیدر، ۱۳۶۹، ص۹۲):

مالک بن انس (۹۷-۱۹۷ ه.ق) یکی از پیشوایآنچهارگانه اهل سنت و جماعت و رئیس فرقه مالکی است که مدتی نزد امام به تحصیل علم پرداخته درباره امام می‌گوید: مدتی به حضور جعفر بن محمد می‌رسیدم. آن حضرت اهل مزاح بود. همواره تبسم ملایمی بر لب‌هایش نمایان بود. هنگامی‌که در محضر آن حضرت نام مبارک رسول گرامی اسلام به میان می‌آمد رنگ رخساره‌اش به سبزی و سپس به زردی می‌گرایید. در طول مدتی که به خانه آن حضرت آمدوشد داشتم، او راندیدم جز این‌که دریکی از سه حالت به سر می‌برد؛ یا او را در حال نمازخواندن دیدم و یا حالت روزه‌داری و یا در حالت قرائت قرآن. من ندیدم که جعفر بن محمد بدون وضو و طهارت از رسول خدا حدیثی نقل کند. من ندیدم که آن حضرت سخنی گزاف و بیهوده بگوید. او از عالمان زاهدی بود که از خدا خوف داشت. ترس از خدا سراسر وجودش را گرفته بود. هرگز نشد که به محضرش شرفیاب شوم، جز این‌که زیراندازی که زیر پای آن حضرت گسترده شده بود، برمی‌داشت و زیر پای من می‌گستراند (احمدی، ۱۳۶۸‏، ص۹۲؛ عقیقی بخشایشی، ۱۳۶۳، ص۲۳‏).

نعمان بن ثابت معروف به ابوحنیفه (۸۰ – 150 ه.ق) پیشوای فرقه حنفی نیز از شاگردان امام است که از او نقل‌شده است که: اگر آن دو سال شاگردی من نزد جعفر بن محمد نبود، نعمان هلاک می‌شد. همچنین: من فقیه‌تر و داناتر از جعفر بن محمد ندیده‌ام. او داناترین فرد این امت است (خامنه‌ای، ۱۳۸۶، ص۷۶).

از دیگر شاگردان امام، جابر بن حیان است. وی کتابی در هزار ورق تألیف کرد و رساله‌های امام را که پانصد رساله بود در آن فراهم آورد. جابر فردی مشهور در بین دانشمندان است و کتاب‌های او درزمینه شیمی به لاتین ترجمه‌شده است (شهیدی، ۱۳۶۰، ص۶۵).

به گفته ابن حجر عسقلانی، فقها و محدثانی همچون: ابن شعبه حرانی، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، مالک بن انس، ابن جریج، ابوحنیفه، ‏پسر وی موسی، وهیب بن خالد، قطان، ابوعاصم و گروه انبوه دیگری از آن حضرت حدیث نقل کرده‌اند (‏عسقلانی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۸۸). ‏

۳- اصول و مبانی تعلیم و تعلّم در مکتب امام صادق(ع)

امامان شیعه در سیره و سخنان خود به تمام جنبه‌های انسان (بدنی، روحی، عقلی، عاطفی و دینی) توجه کرده‌اند و از سیره و سخنان آنان می‌توان در تمام این  جنبه‌ها، اهداف و مبانی تربیتی آن را استخراج کرد. در ادامه تلاش می‌شود تا نمونه‌هایی از سیره و سخنان امام صادق درزمینه‌های دینی- اخلاقی، اجتماعی و سیاسی را ذکر کرده و از خلال آن اصول و مبانی تعلیم و تعلم را جهت دستیابی به سبک زندگی علمی آن امام همام استخراج نماییم.

۱-۱٫مبانی اخلاقی و دینی تعلیم و تعلّم از منظر امام صادق(ع)

۱-۱-۱٫تأکید بر خداباوری

باید گفت که از منظر دین مبین اسلام، مهم‌ترین هدف از تعلیم و تعلم و تربیت اسلامی، انس با خداوند و تلاش برای تقرب به اوست و این‌یکی از مهم‌ترین وجوه ممیزه تربیت دینی ـ اسلامی با انواع دیگر تربیت است. بر این اساس تأکید بر انس و گرایش به خداوند نیز در سیره و سخنان معصومین فراوان آمده است. این دستور که می‌توان آن را همچون فرایندی دانست که با شناخت خداوند شروع‌شده و با گرایش و انس به خداوند ادامه می‌یابد، یک مبنای کلیدی در نظام تعلیم و تعلم است (باقری، ۱۳۸۴، ص۹۳).

به‌عنوان نمونه امام صادق(ع) دوستان حقیقی خود را چنین معرفی می‌کند: «أَنِسُوا بِاللَّهِ وَ اسْتَوْحَشُوا مِمَّا بِهِ اسْتَأْنَسَ الْمُتْرَفُون أُولَئِکَ أَوْلِیائِی حَقّاً وَ بِهِمْ تُکْشَفُ کُلُّ فِتْنَهٍ وَ تُرْفَعُ کُلُّ بَلِیه‏»؛ آن‌ها باخدا انس گرفته‌اند و ازآنچه مال‌اندوزان به آن انس گرفته‌اند در هراسند. مؤمنان از نعمت‌های الهی بهره می‌برند اما به آن‌ها وابسته نمی‌شوند. وابستگی به مال دنیا موجب بندگی انسان در برابر مادیات خواهد شد. زراندوزان هماره به ثروت خود وابسته‌اند و شیعیان واقعی با یاد خدا آرامش می‌یابند (ابن شعبه حرانی، ۱۳۵۸، ص۳۰۲).

بنابراین امام صادق (ع) با این سخن گران‌بهای خود، دو اصل بسیار مهم را برای فرایند فوق مطرح می‌کند:

الف) لزوم بهره‌گیری از نعمات الهی

امام(ع) تأکید می‌کنند که انس با خداوند به‌منزله عدم استفاده از نعمات خداوند نیست. بلکه خداوند نعمت‌هایش را برای بندگانش خلق کرده است و باید از آن‌ها بهره گرفت و همان‌گونه که قبلاً گفته شد خود این نعمات و استفاده از آن‌ها راهی است جهت شکرگزاری و اتصال به خداوند.

این مطلب نیز مسئله بسیار مهمی است چون در طول تاریخ، دو گروه در همین زمینه به اسلام زیان رسانده‌اند: گروه اول که خود مؤمن بودند اما اعتقاد داشتند که برای گرایش به‌سوی خداوند و انس با او باید از مادیات (نعمات حلال خداوند) چشم‌پوشی کرد و دنیا را ترک نمود.

گروه دوم آن‌هایی بودند که مغرضانه و یا نافهمانه دین اسلام را به دلیل دوری از دنیا و ترک نعمات خداوند دینی می‌دانند که خواهان توسعه و پیشرفت نیست. امام صادق(ع) با این سخن، یکی از اصول مهم خداپرستی را مطرح می‌کند که انسان با استفاده صحیح از دنیا و نعمات خداوند به او شناخت و گرایش پیدا می‌کند (ر.ک: حجتی، ۱۳۶۰‏، ص۱۸).

ب) لزوم بهره‌گیری از دنیا به‌مثابه‌وسیله و ابزار

دنیا و آنچه در اوست برای رفاه و سعادت دنیوی انسان است. اما درعین‌حال انسان غیر از رفاه و سعادت دنیوی، سعادتی نهایی و مهم‌تر دارد. بنابراین رفاه و سعادت دنیوی باید در مسیر و جهت آن سعادت نهایی و مهم‌تر قرار گیرد. به‌عبارت‌دیگر دنیا وسیله آخرت است و به‌خودی‌خود هدفی نهایی نیست.

۲-۱-۱٫تأکید بر خدامحوری

امام صادق(ع) در فرازی از سخنان خود درزمینه وظیفه انسان در برابر نعمات خداوند، به فضایل اخلاقی‌ای اشاره می‌کنند که ازلحاظ تربیتی بسیار اهمیت دارد. ایشان می‌فرمایند: «کسی که خداوند دین حق را به او شناسانده و او را هدایت کرده و به رشد رسانیده و عقلی به او داده که بتواند به‌وسیله آن نعمت‌های خدا را بشناسد و او را علم و حکمت بهره‌مند ساخته تا بتواند کارهایش را باتدبیر انجام دهد، باید شکرگزار خدا باشد و درباره نعمت‌های خدا بیاندیشد و کفران نعمت ننماید و همواره روح اطاعت از خدا و ترک گناه و معصیت در او وجود داشته باشد» (کلینی، ۱۴۰۱‌ق، ج۲، ص۹۰).

امام صادق(ع) در ادامه مباحث خود به مجموعه‌ای از فضایل اخلاقی اشاره می‌کنند که برای نیل به کمالات انسانی جنبه کلیدی دارند؛ یعنی با انجام آن‌ها، انسان به فضایل اخلاقی دیگر نیز دست می‌یابد. گام اول در این مسیر، تقویت روحیه شکرگزاری و حق‌شناسی است. کسی که نسبت به خدمت کوچک انسان‌ها حق‌شناسی می‌کند، چگونه حاضر است از کنار نعمت‌های بی‌نهایت الهی بی‌تفاوت بگذرد؟

گام بعدی این است که انسان همیشه و در همه حال بهاد خدا باشد. خُلق سوم از مجموع این اخلاق کلیدی نیز این است که انسان نسبت به ولی‌نعمت خود فرمان‌بردار و مطیع بوده و مرتکب عصیان و گناه نشود. حضرت در ادامه به بیان چگونگی متخلق شدن انسان به این سه خلق کلیدی می‌پردازند که مضمون سخنان ایشان به این شرح است: «انسان باید درباره نعمت‌هایی که خداوند به او داده بیاندیشد. نعمت‌های خداوند سه دسته‌اند؛ یک دسته نعمت‌هایی است که مربوط به‌پیش از تولد انسان است. دسته دوم، نعمت‌هایی است که خداوند وعده آن‌ها را در روز قیامت داده است. شرط رسیدن به نعمت‌های اخروی، اطاعت از دستورات الهی است» (مصباح یزدی، ۱۳۸۰، ص۲).

۳-۱-۱٫تأکید بر اولویت آموزش معارف دینی

از دیگر اصول و مبانی تعلیم و تربیت از دیدگاه امام جعفر صادق(ع) شناسایی دین و مسائل آن است و در این خصوص توصیه‌های بسیار زیادی درزمینه عبادات و معارف دینی و توجه به آن‌ها دارند. درعین‌حال باید توجه داشت ایشان توصیه‌کننده‌ای هستند که در ابتدا اولین عامل به عبادات نیز می‌باشند. از مجموع روایات صادره از ایشان در این زمینه نیز این‌گونه برداشت می‌شود که از منظر امام صادق(ع) یکی از اصول و مبانی تربیت اسلامی، یادگیری عبادات مخصوصاً قرآن کریم و تقدم بخشی به آن‌ها در جریان امور زندگی است.

به‌عنوان‌مثال حضرت(ع) در این زمینه می‌فرمایند: «خیری نیست در آن گروه از اصحاب ما که نفقه در دین نمی‌کنند. ای بشیر، اگر یکی از شما به مسائل دینی‌اش آگاه نباشد به دیگران محتاج می‌شود و زمانی که به آن‌ها نیازمند شد آن‌ها ناخواسته او را در وادی گمراهی خود وارد می‌سازند» (کلینی، ۱۴۰۱‌ق، ج۱، ص۳۳).

همچنین در بیانی دیگر می‌فرمایند: «کسی که بدون آگاهی و بینش به دین عمل کند همانند کسی است که از بیراهه می‌رود و تندروی او جز دوری از راه نمی‌افزاید» (کلینی، ۱۴۰۱‌ق، ج۱، ص ۴۳).

همچنین باید توجه داشت که عبادات و یادگیری و عمل به آن‌ها یکی از مهم‌ترین تأکیدات امام صادق(ع) و دیگر ائمه است. بنابراین در ضمن اصول و مبانی تعلیم و تعلم اسلامی باید به آموزش عبادات و تأکید بر اهمیت و الویت آن‌ها توجه ویژه نمود.

به‌عنوان‌مثال امام صادق(ع) می‌فرمایند: «بهترین عبادت، معرفت خدا و تواضع برای اوست» (ابن شعبه بحرانی، ۱۳۵۸، ص۳۸۳). قرآن کریم نیز در سیره و سخنان امام صادق(ع) جایگاه ویژه‌ای دارد چراکه یادگیری و قرائت قرآن یکی از اهداف تربیت است.

روایات نقل‌شده از حضرت درباره نماز نیز به‌اندازه یک کتاب قطور است. از فرمایشات ایشان است که: «أَوَّلُ مَا یحَاسَبُ الْعَبْدُ عَلَیهِ الصَّلَاهُ فَإِنْ صَحَّتْ لَهُ الصَّلَاهُ صَحَّ لَهُ مَا سِوَاهَا وَ إِنْ رُدَّتْ رُدَّ مَا سِوَاهَا»؛ اولین عملی که در قیامت مورد محاسبه قرار می‌گیرد نماز است. اگر نماز قبول شود سایر اعمال قبول می‌شود و اگر نماز رد شود سایر اعمال نیز رد خواهد شد (کلینی، ۱۴۰۱‌ق، ج۳، ص۲۶۸).

و همچنین فرمودند: «بر شما باد که وقت نماز را حفظ کنید به‌خصوص نماز وسطی را و برای خدا نمازگزار باشید چنانچه خدا در کتاب خود به مؤمنآن‌که پیش از شما بودند فرمان داده …» (ابن شعبه بحرانی، ۱۳۵۸، ص۳۲۷).

خود آن امام همام بر نماز و روزه بسیار مواظبت می‌کردند و چون نیمه‌شب برای خواندن نماز شب بر می‌خواستن  با صدای بلند ذکر می‌گفتند و دعا می‌خواندند تا اهل خانه بشنوند و هرکس بخواهد برای عبادت برخیزد. ذکر رکوع و سجود را بسیار تکرار می‌کردند. در سجده چنین می‌گفتند: خداوندا مرا ویاران پدرم را بیامرز. می‌دانم در میان آنان کسانی هستند که بدی مرا می‌گویند. روایت‌شده که آن حضرت در نمازش قرآن می‌خواند سپس غش می‌کرد؛ روزی از او سؤال شد چرا غش می‌نمایی؟ فرمود آن‌قدرآیات قرآن را تکرار می‌کنم تا به حالتی روحانی می‌رسم مثل این‌که آن را از خداوند بلا واسطه می‌شنوم و چون روزه می‌گرفتند بوی خوش به کار می‌بردند و بعد از رمضان بی‌درنگ زکات فطره خود، خانواده و خدمت کارانش را می‌پرداخت. امام خداوند را همه‌جا حاضر و ناظر اعمال خود می‌دانست و می‌فرمود: خداوندا مرا به‌اندازه چشم به هم زدن به خود وامگذار (ابن شعبه بحرانی، ۱۳۵۸، ص۲۳۸؛ بهشتی، ۱۳۶۰‏، ص۳۹).

۴-۱-۱٫تأکید بر اخلاق محوری و رعایت آداب انسانی ـ اسلامی

از بررسی مجموع روایات و سیره علمی امام صادق(ع)، می‌توان به اصول و مبانی متعددی درزمینه نظام تعلیم و تربیت دست‌یافت که در این مقاله تلاش شده است تا به برخی از آن‌ها اشاره شود. در ادامه به نظر می‌رسد از دیگر مبانی قابل‌استخراج از کلام ایشان، تأکید بر اخلاق محوری و رعایت آداب اخلاقی در تعلیم و تعلم باشد.

ازاین‌روی آن امام همام می‌فرمایند: «از ما نیست کسی که به بزرگ‌ترها احترام و به کوچک‌ترها رحم نکند». همچنین از آن حضرت نقل‌شده است که هرگز امام حسین(ع) جلوتر از امام حسن(ع) حرکت نمی‌کردند و اگر آن دو باهم بودند هرگز امام حسین(ع) جلوتر از امام حسن(ع) سخن نمی‌گفت (کلینی، ۱۴۰۱‌ق، ج۳، ص۷۳).

همچنین در بیانی دیگر می‌فرمایند: «صبر و راست‌گویی و بردباری و خوش‌خلقی از اخلاق پیامبران است و در روز قیامت چیزی بهتر از حسن خلق در میزان (اعمال) گذاشته نمی‌شود. همچنین می‌فرمایند: هر کس جویا و پیرو ما باشد و از دشمنان ما پیروی نکند و چیزی که می‌داند بگوید و ازآنچه نمی‌داند و یا بر او مشکل (مشتبه) است، سکوت کند، در بهشت است (کمپانی، ۱۳۶۳، ص۵۲).

در این سخن امام نکته تربیتی مهمی نهفته است که راهنمای همه معلمان و دانش‌آموزان است. معلم باید بر آنچه واقف است، بیاموزد؛ و در آنچه نمی‌داند سکوت کند. در تعلیم و تربیت نباید چیزی غلط و ناصواب آموخت و معلم در این مهم بیشترین نقش را دارد. واژه «نمی‌دانم»، بسیار آموزنده‌تر است از «می‌دانم» که نمی‌آموزد. و همچنین از سخنان ایشان است که: «سه چیز در او بلاغت و شیوائی است، معنی مقصود را رساندن، از سخن بیهوده دوری جستن، و با لفظ کم، معنی بسیار فهماندن» (ابن شعبه بحرانی، ۱۳۵۸‏، ص۳۳۲).

از این سخن گهربار که راهنمای ما در نظام آموزش‌وپرورش است می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که:

۱- معلم باید معنی و مقصود و هدف خود را برساند. به‌عبارت‌دیگر معلم باید به دانش‌آموزان بفهماند که از آن‌ها چه می‌خواهد و هدف آن درس چیست. در بسیاری از مواقع، معلم آموزش می‌دهد اما چون هدفش برای دانش‌آموزان ـ و حتی بعضی مواقع برای خود- مشخص نیست، به یادگیری نمی‌انجامد.

۲- معلم باید از سخنان بیهوده بپرهیزد. یکی از مصادیق سخنان بیهوده در آموزش، خارج شدن از مدار محتوا یا موضوعی است که در حال آموزش است. اگر معلمی بی‌ربط با موضوع آموزش صحبت کند، یادگیری با مشکل مواجه می‌شود زیرا تحقیقات نشان داده است که ارتباط و پیوستگی مطالب نقش مهمی در یادگیری دارد (پیاژه، ۱۹۶۹م، ص۲۵).

مصداق دیگر سخنان بیهوده، سخنان ناروا و نامناسب است. این مسئله بسیار مهمی است زیرا دانش‌آموزان بسیاری از امور را از طریق سخنان و رفتار معلم می‌آموزند و اگر سخن و رفتار او ناشایست باشد به دانش‌آموز منتقل می‌شود. غزالی در رساله‌الادب فی‌الدین می‌گوید که معلم باید شایسته این جایگاه بوده و دارای خصایل نیکو باشد زیرا رفتار وی در دانش‌آموز بسیار تأثیر می‌گذارد: «شاگردان نوجوان در سالیانی زندگی می‌کنند که تقلیدگرند و در چشم آنان آن معلم مردی نمونه است؛ چشم‌هایشان به رفتار و کردار او دوخته‌شده است و دریچه گوش‌هایشان به گفتار او گشوده گردیده است. اینان هر چه او بخواهد می‌خواهند و هر چه نپسندد نمی‌پسندد» (شلبی، ۱۹۵۱م، ص۲۱۱).

۳- الفاظ و نحوه کاربرد آن‌ها نیز در یادگیری بسیار مؤثر است. فارابی در کتاب «الفاظ المستعمله»، روش آموزش را به دو قسمت کلی تقسیم می‌کند: روش مسموع و روش احتذاء. درروش مسموع یادگیری بر اساس انتقال مفاهیم الفاظ صورت می‌گیرد و درروش احتذاء که روشی تقلیدی است، متعلم با مشاهده افعال معلم و تقلید از او به یادگیری می‌رسد (دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۷، ص۱۳۴).

محققان تأکید می‌کنند که در کاربرد لفظ، باید به معنا و زمینه کاربرد آن توجه داشته باشیم. مثلاً می‌توان از واژه گربه معانی مختلفی استنباط کرد: خود گربه، یک شئ یا موجود خزه‌پوش و جاندار گربه صفت. بنابراین معلم باید در آموزش به معنای واژه‌ها و الفاظ توجه کند (Winch & Gingell, 1999, p. 129).

۱-۱-۲٫تأکید بر رعایت تقوای علمی

یکی دیگر از سفارش‌ها بسیار مهم ائمه اطهار(ع)، رعایت تقوا و توجه به آن است. بر این اساس تقوا، یکی از مبانی بسیار مهم در تربیت اسلامی است. از مجموع بیانات متعدد امام صادق(ع) در این زمینه، این‌گونه برداشت می‌شود که لازم است انسان در همه حال مسئله تقوا را رعایت کند کهکی از مهم‌ترین زمینه‌های آن، رعایت تقوا در تعلیم و تعلم است.

به‌عنوان نمونه می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: امام صادق(ع) می‌فرماید: «یا مَعْشَرَ الشَّبَابِ عَلَیکُمْ بِالْبَاهِ … واتَّقُوا اللَّه»؛ ای گروه جوانان تقوای الهی را پیشه گیرید. همچنین در بیانی دیگر می‌فرماید: «لَا ینْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یجْلِسَ مَجْلِساً یعْصَى اللَّهُ فِیهِ وَ لَا یقْدِرُ عَلَى تَغْییرِهِ»؛ سزاوار نیست برای مؤمن که در مجلسی بنشیند که در آن معصیت می‌شود و نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد (کلینی، ۱۴۰۱‌ق، ج۲، ص۳۷۴).

همچنین ازآنجاکه از دیگر اصول و مبانی تعلیم و تربیت، رعایت ادب و تقوا است، لذا امام(ع) در این زمینه می‌فرمایند: «إِنَّمَا امْتَحَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ بِطَاعَتِهِ لِمَا عَقَلُوهُ وَ مَا لَمْ یعْقِلُوهُ إِیجَاباً لِلْحُجَّهِ وَ قَطْعاً لِلشُّبْهَهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً یصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ‏ وَ یغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ یدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساکِنَ طَیبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ لَا یفُوتُکُمْ خَیرُ الدُّنْیا فَإِنَّ الْآخِرَهَ لَا تَلْحَقُ وَ لَا تُنَالُ إِلَّا بِالدُّنْیا» (کلینی، ۱۴۰۱‌ق، ج۲، ص۳۷۵).

۱-۲٫مبانی سیاسی و اجتماعی تعلیم و تعلّم از منظر امام صادق(ع)

۱-۱-۲٫توصیه به هم‌اندیشی و مدارا با مخالفان

امام صادق (ع) شیعیان را به همزیستی و مدارا با اهل سنت دعوت کرده و در مواردی به ایشان دستور به برقراری جلسات علمی و مناظره می‌دهند تا به این طریق هم شیعیان از جامعه اکثریت منزوی نشوند و هم بتوان احکام و اصول شیعی را با ملاطفت به آنان منتقل کرد. ازاین‌رو در مدار حق با مسامحه با آنان رفتار می‌شد اما این سهل گرفتن هرگز به معنای زیر پا گذاشتن اصول نبود و آنجا که مسئله اصولی در میان بود، حضرت هرگز تسلیم نمی‌شد.

به‌عنوان‌مثال دریکی از سفرها، امام صادق(ع) به حیره (شهری در میان بصره و کوفه) آمد. در آنجا منصور دوانیقی به خاطر ختنه فرزندش جمعی را به مهمانی دعوت کرده بود. امام نیز ناگزیر در آن مجلس حاضر شد. وقتی‌که سفره غذا انداختند، هنگام صرف غذا یکی از حاضرین آب خواست ولی به‌جای آن شراب آوردند. وقتی ظرف شراب را به او دادند، امام بی‌درنگ برخواست و مجلس را ترک کرد و فرمود که رسول خدا فرموده است: «ملعون است کسی که در کنار سفره‌ای بنشیند که در آن سفره شراب نوشیده شود» (محمدی، ۱۳۷۹، ص۸۲).

در تعلیم و تربیت همزیستی و مدارا نقش بسیاری دارد. افراد ممکن است نظرات مختلف و متفاوتی درزمینه ای داشته باشند. با مدارا و همزیستی باید همدیگر را تحمل کنند و به نظرات یکدیگر احترام بگذارند. این مدارا و همزیستی به معنای توهین و بی‌احترامی نسبت به عقیده‌ای نیست. به‌عبارت‌دیگر، در فضایی که افراد مختلف دارای عقاید و نظرات مختلف و بعضاً مخالفی هستند، فقط باید به بیان و بررسی نظرات و عقاید پرداخته، و از توهین به نظرات پرهیز شود. دانش‌آموزان بابیان نظرات متعدد و گاها مخالف، از یکدیگر بسیاری از امور می‌آموزند (Joseph, 2002, p. 54).

۱-۲-۲٫توصیه به آموزش‌های اجتماعی هدف محور

طبق سیره و سخنان امام صادق(ع)، لازم است که نظام آموزشی جامعه بر اساس هدف و برنامه مشخصی به تعلیم و تربیت افراد اقدام کند که این هدف با عناوینی کلی و در قالب تلاش برای آماده کردن دانش‌آموزان و متعلمان جهت انجام امور دنیوی و پذیرش مسئولیت‌های مهم در جامعه در زبان روایات بیان‌شده است.

بر این اساس باید گفت که بی‌شک یکی از اهداف نظام تعلیم و تربیت می‌بایست آماده کردن افراد برای پذیرش مسئولیت‌های اجتماعی باشد و این خود گام بزرگی برای هدف محور کردن آموزش‌های اجتماعی است. بر این اساس هر فردی باید حرفه‌ای را آموخته و به آن مشغول شود. از همین روی است که امام صادق(ع) یاران و پیروان خود را به کسب مال حلال تشویق می‌کرد و از آنان می‌خواست که در کار خود کوشا باشند و از هرگونه تنبلی و کسالت دوری کنند (باهنر، ۱۳۶۰‏ٌ، ص۱۵).

ایشان کار کردن و تجارت را موجب عزت و سربلندی انسان می‌دانست و می‌فرمود: «صبح زود برای به دست آوردن عزت خود بروید ولی تأکید می‌کردند که تجارت باید سالم، و کسب درآمد از راه‌های درست و مشروع باشد. آن گرامی هرگونه کوشش و تلاش را برای توسعه زندگی خود و خانواده، حج و زیارت رفتن، صدقه دادن و صله‌رحم کردن را تلاش برای آخرت می‌دانستند نه دنیا» (کمپانی، ۱۳۶۳، ص۹۱).

ایشان خود نیز کار می‌کردند و در روزهای بسیار گرم تابستان، عرق‌ریزان در مزرعه و باغ خود فعالیت می‌نمود. هر وقت کارگری را به کار می‌گرفت، پیش از خشک شدن عرقش مزدش را می‌داد (خامنه‌ای، ۱۳۸۶، ص۶۲).

از این سیره و سخنان امام نکات تربیتی مهمی می‌توان دریافت کرد که برخی از آن‌ها به شرح ذیل است:

۱- کار و فعالیت امری مهم و حیاتی است که با دین و آخرت انسان گره‌خورده و نتایج آن دنیوی و اخروی است

۲- تعلیم و تربیت باید جوانان را برای مشاغل آینده جامعه آماده کند.

۳- هر فرد تا آنجا که می‌تواند باید خود کار و تلاش کند و کار خود را به دیگران محول نکند.

۴- در صورت نیاز داشتن به همکار یا کارگر، باید حقوق او را رعایت کرد و حق‌الزحمه او را به‌موقع پرداخت نمود.

۵- کسب‌وکار و سود ناشی از آن باید حلال و منصفانه باشد.

۱-۳-۲٫ توجه به مبانی سیاست اسلامی در نظام تعلیم و تربیت

آموزش نحوه حکومت‌داری به شکل عادلانه و فهم معارف سیاسی دین اسلام که مهم‌ترین ارکان آن محبت به جامعه اسلامی و بیزاری و دوری از غاصبان و ظالمان است، یکی از اصول و مبانی کلیدی تعلیم و تربیت اسلامی بوده که نشانه‌های تأکید بر آن در سیره و سخنان امامان معصوم(ع)، به‌وضوح قابل‌درک و مشاهده است. همان‌طور که نحوه آموزش عملی این بزرگان، سراسر مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی و توجه به مستمندان و حمایت از حق و حقیقت و مستضعفین بوده است.

امام صادق(ع) حتی در مجالس عمومی خلیفه نیز حاضر نمی‌شد زیرا حکومت را غاصب می‌دانست و حاضر نبود با پای خود بدآنجا برود، زیرا با این کار از ناحق بودن آنان چشم‌پوشی می‌شد و تنها در برخی مواقع و به خاطر مصالحی حضور می‌یافتند. به همین دلیل منصور ضمن نامه‌ای به امام نوشت: چرا تو به اطراف ما مانند سایر مردم نمی‌آیی؟ امام در پاسخ نوشت: نزد ما چیزی نیست که به خاطر آن از تو بترسیم و بیاییم؛ نزد تو نیز در مورد آخرتت چیزی نیست که به آن امیدوار باشیم. تو نعمتی نداری که بیاییم و به خاطر آن به تو تبریک بگوییم و آنچه اکنون داری آن را بلا و عذاب   نمی‌دانی تا بیاییم و تسلیت‌گوییم. منصور نوشت: بیا تا ما را نصیحت‌کنی. امام نیز نوشت: کسی که آخرت را بخواهد با تو هم‌نشین نمی‌شود و کسی که دنیا را بخواهد به خاطر دنیای خود، تو را نصیحت نمی‌کند (کمپانی، ۱۳۶۳، ص۴۱).

از همین روی ایشان در برنامه‌های آموزشی و تربیتی خود، حمایت از ناتوانان و نیازمندان و کمک به ایشان را به‌عنوان برنامه‌های اصلی معرفی کرده و جایگاهی ویژه در نظام تعلیم و تربیت اسلامی برای آن قائل بودند؛ چنان‌که می‌فرمایند: «ای پسر جندب، آن‌که در انجام حاجت برادرش گام زند چون کسی است که میان صفا و مروه سعی کند و برآورنده حاجتش چون کسی است که روز بدر در راه خدا به خون غلطیده، و خدا هیچ مردمی را عذاب نکرده مگر هنگام بی‌اعتنایی به حقوق فقراء خودشان» (ابن شعبه بحرانی، ۱۳۵۸‏، ص۳۱۳).

و همچنین می‌فرمایند: «از خدا بترسید درباره برادران مسلمان و مسکین خود زیرا آنان به شما حق‌دارند که دوستشان بدارید…» (ابن شعبه بحرانی، ۱۳۵۸‏، ص۳۲۷). امام (ع) درنهایت علاقه به کار و تلاش، هرگز فریفته درهم و دینار نمی‌شد و بهترین کار را ازنظر خداوند تقسیم دارایی خود با نیازمندان می‌دانست.

۱-۴-۲٫توجه به حقوق فردی و اجتماعی در نظام تعلیم و تربیت

توجه به حقوق دیگران از تأکیدات مؤکد همه ائمه اطهار (ع) بوده که در روایات از آن به «حق‌الناس» تعبیر شده است. به‌عنوان‌مثال امام صادق(ع) در این زمینه می‌فرمایند: آسان‌ترین حقوق این است که برای برادرش (برادر مسلمان) آن را بخواهد که برای خود می‌خواهد و در حق او نخواهد آن را که برای خود نمی‌خواهد. در راه برآوردن حاجتش قدم بردارد، خشنودی او را بخواهد و به گفته او مخالفت ننماید (مطهری، ۱۳۶۸، ص۹۳).

باید گفت که توجه به حقوق فردی و اجتماعی دیگران امری بسیار مهم و حیاتی در تعلیم و تربیت است و آموزش این امر می‌بایست یکی از اهداف و برنامه‌های نظام تعلیم و تربیت اسلامی باشد. در این زمینه می‌توان به حقوق والدین به فرزندان (در مقام اولین مربیان)، حقوق فرزندان به والدین، حقوق معلمان به دانش‌آموزان و حقوق دانش‌آموزان به معلمان اشاره کرد. مثلاً درآیات و روایات، به احترام والدین بسیار تأکید شده است و قرآن کریم می‌فرماید که به آن‌ها حتی یک «اف» هم نگویید.

فرزندان نیز نسبت به والدین حقوقی دارند. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «پدر و مادر را بر فرزند سه حق است. شکر آنان درهرحال، اطاعتشان در هر امرونهی که عصیت خدا نباشد، و خیرخواهی برای آن‌ها در نهان و عیان، و فرزند را بر آنان سه حق است، مادر خوب انتخاب کردن، نام خوب نهادن و پرورش خوب دادن (ابن شعبه بحرانی، ۱۳۵۸‏، ص۳۳۷).

غزالی نیز با آوردن روایتی از پیامبر(ص)، از حقوق فرزند بر پدر را ادب آموختن و نام نیکو نهادن می‌داند. وی با ذکر روایتی این مسئله را توضیح می‌دهد که حابس تمیمی پیامبر(ص) را دید که فرزند خود حسن را می‌بوسید، گفت: من ده فرزند دارم، هیچ‌کس را از ایشان نبوسیده‌ام. گفت: «ان من لایَرحَمُ لایُرحَمَ»؛ کسی که مهربانی نکند، مهربانی نبیند (غزالی، ۱۳۷۲، ج۲، ص۴۶۷).

غزالی همچنین در کتاب «الادب فی الدین»، طاعت از والدین و احترام گذاشتن به آن‌ها را مورد تأکید قرار داده و می‌افزاید: «فرزند باید که سخن والدین خود را بشنود و هرگاه او را بخوانند برود و چون برخیزند برخیزد و با ایشان عصیان نورزد و ازآنچه منع کنند بپرهیزد … هرگاه برایشان نیکی کند یا امر ایشان انجام دهد، منتی بر آن‌ها ننهد و با دیده غضبناک بر آن‌ها ننگرد» (عطاران، ۱۳۶۸، ص۹۵).

در کتاب «کیمیای سعادت» امام محمد غزالی نیز به قول رسول اکرم(ص) می‌گوید که وی فرمود: «نیکویی کردن بر مادر و پدر، فاضل‌تر از نماز و روزه و حج و عمره و غزا است» (غزالی، ۱۳۶۱، ص۳۳۸).

در همین راستا است که متوجه می‌شویم مسئله صبر و گذشت در نظام تعلیم و تربیت اسلامی چه جایگاهی دارد. این مسئله گذشت علاوه بر آن‌که آثار روحی بسیار زیادی بر عامل آن دارد، نوعی تنبّه و بیداری نیز برای فرد رقیب است. به همین دلیل است که امام صادق(ع) می‌فرمایند: «ای پسر جندب بپیوند باکسی که از تو بریده، و بده به آن‌که از تو دریغ کرده، و احسان کن بر کسی که به تو دشنام داده و انصاف بده به کسی که با تو خصومت کرده، و بگذر از کسی که به تو ستم کرده چنانچه دوست داری که از تو گذشت شود به عفو خدا، از خودت توجه کن، نبینی که آفتابش بر نیکان و بدان هر دو می‌تابد و بارانش بر صالح و خطاکار می‌بارد» (ابن شعبه بحرانی، ۱۳۵۸‏، ص۳۱۷).

۳- روش‌های تعلیم و تربیت در مکتب علمی امام صادق(ع)

یکی از منابع بسیار مهمی که می‌توان برنامه‌ها و روش‌های تعلیمی و تربیتی را با توجه به سیره امام صادق(ع) از آن استخراج کرد، توجه به مکتب علمی و دانشگاه امام صادق(ع) است. در طول تاریخ به‌ندرت می‌توان مکتب و کلاس درسی همچون مجالس و محافل علمی امام صادق(ع) یافت که نسل‌های متوالی را تحت تأثیر خود قرار داده و دانشجویانی متمدن و فرهیخته تربیت کند.

مشهور است که روش امام جعفر صادق(ع) مطابق با جدیدترین روش‌های آموزشی بوده و در این جلسات متعلمان به کشف قواعد، استنباط، نقد حدیث، کوشش در جهت تألیف و تصنیف و تقسیم‌بندی احکام تشویق می‌شدند و این جلسات محلی جهت برخورد فکری عالمان و دانشجویان بوده است (حیدر، ۱۳۶۹، ص۹۹).

هر کس از تشنه‌کامان علم و حقیقت به‌سوی امام می‌رفت، حضرت او را با آغوش باز می‌پذیرفت. در جلسات امام صادق(ع)، دانش‌های گوناگونی از علوم دینی مانند فلسفه، حدیث و تفسیر تا علوم طبیعی مانند تاریخ، اخلاق و جامعه‌شناسی عرضه‌شده بود (خامنه‌ای، ۱۳۸۶، ص۱۶).

آن حضرت در حوزه درسی خود به تربیت متخصصان اهتمام نشان می‌داد. مثلاً هشام بن حکم متخصص در مباحث تئوریک بود و یا زراره و محمدبن مسلم و عده ای دیگر در مسائل دینی تخصص داشتند و جابربن حیان متخصص ریاضیات بود. اگر کسی برای علم‌آموزی می‌آمد، امام می‌پرسید خواهان آموختن کدام علم است. اگر پاسخ می‌داد فقه، امام او را به متخصصان فقه راهنمایی می‌کرد و اگر می‌گفت تفسیر، او را به متخصصان تفسیر دلالت می‌کرد، و به همین ترتیب اگر می‌گفت حدیث یا سیره، یا ریاضیات یا پزشکی یا شیمی، آن حضرت وی را به برجستگان و خبرگان در این علوم راهنمایی می‌کرد و آن دانشجو به ملازمت هر کس که خود می‌خواست درمی‌آمد تا پس از مدتی به دانشمندی توانا و برجسته در دانش دلخواه خود تبدیل شود.

حضور در جلسات علمی امام صادق(ع) برای همگان ممکن بود. امام نیز مجالس اصلی خود را درجایی مهم و حساس یعنی مدینه قرار داده بودند (بهشتی، ۱۳۶۰‏، ص۱۳). می‌توان گفت که برنامه مکتب علمی امام صادق(ع) به سه قسمت تقسیم می‌شده است:

۱- امام بخشی از مباحث علمی خود را به کسانی اختصاص می‌دادند که از فلسفه دانان بالأخص و سایر فلسفه‌ها بالاعم آگاهی داشتند و به‌خوبی ازنظر اسلام درباره آن‌ها و دلایلی که آن فلسفه‌ها را نقض می‌کرد، آگاه بودند.

۲- سپس آن حضرت به نوشتن رساله‌هایی همچون «توحید مفضل» و «اهلیجه» و … اقدام کرده

۳- و درنهایت امام(ع) مستقیماً با سران اندیشه‌های الحادی به بحث و مناظره می‌پرداختند.

باید گفت که در حوزه مباحث تعلیم و تربیت از دو رویکرد آموزشی یاد می‌شود: اول رویکردی که دانش‌آموز در آن منفعل است و معلم قصد دارد که همه‌چیز را به ذهن دانش‌آموز منتقل کند. در این رویکرد فهم و درک جایگاهی ندارد و تأکید بر محفوظات است. در رویکرد دوم، دانش‌آموز و یادگیرنده نقش فعالی بر عهده دارد. در این رویکرد بر فهم و درک تأکید می‌شود و یادگیرنده به بحث و مذاکره با معلم می‌پردازد.

باید گفت که رویکرد امام، به فهم و درک یادگیرنده است و به همین دلیل به بحث و مناظره می‌پردازد و بحث و مناظره‌ای از روش‌های آموزشی مورد تأکید امام بوده و خود بارها ازاین‌روش استفاده می‌کردند. توجه به بحث و گفتگو، یکی از تأکیدات بسیار مهم تعلیم و تربیت امروز است. (شریعتمداری، ۱۳۸۰، ص۹۷).

به نظر می‌رسد تمام روش‌های مذکور بدین منظور است که فرد از کار نادرست و بطلان حرف خودآگاه شود و آن را اصلاح کند و این وظیفه معلم است که چنین شرایطی را فراهم کند. در امربه‌معروف و نهی از منکر نیز که به‌مثابه از روش‌های مهم تعلیم و تربیت مطرح می‌شود، نکات مهم و قابل‌توجهی قابل‌برداشت است (شریعتمداری، ۱۳۷۴، ص۱۲۸).

نتیجه‌گیری

همان‌گونه که در ابتدای مقاله اشاره شد، برخی از اندیشمندان معتقدند که امکان استخراج اصول و مبانی تعلیم و تربیت از آموزه‌های دینی (قرآن و حدیث) وجود نداشته و تنها با بهره‌گیری از مباحث روانشناسی و جامعه‌شناسی و … که زاییده علم ناقص بشری است، می‌بایست به تدوین برنامه‌ها و اهداف نظام تعلیم و تربیت یک جامعه پرداخت.

اگرچه پاسخ‌های متعددی بدین شبهه داده‌شده و اندیشمندان دینی تلاش کرده‌اند تا ازلحاظ نظری و تئوری این فرضیه را باطل کنند، لکن به نظر می‌رسد بهترین پاسخ در این زمینه، استخراج اصول و مبانی و اهداف و برنامه‌های نظام تعلیم و تربیت از محتوای آموزه‌های دینی باشد که به‌عنوان پاسخی سلبی و مثالی نقض به‌خوبی می‌تواند بطلان فرضیه مذکور را اثبات نماید.

همچنین ازآنجاکه دین اسلام، دینی جامع و کامل بوده و در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی دستورالعمل‌های مفصلی را بیان کرده است، لذا پرداختن به این مطلب مهم می‌تواند به استخراج الگوی سبک زندگی علمی افراد و جامعه اسلامی نیز کمک کرده و از این رهگذر اصول و مبانی سبک زندگی علمی را تدوین نمود.

در حقیقت این مقاله تلاش دارد تا با بررسی تنها بخشی از آموزه‌های دینی، گامی کوچک درزمینه کشف اصول و مبانی نظام تعلیم و تربیت اسلامی برداشته و از این رهگذر راه تحقیق و پژوهش جهت تدوین الگوی جامع این نظام و درنهایت ترسیم الگوی جامع سبک زندگی علمی جوامع اسلامی را هموار نماید.

به همین منظور، به بررسی روایات و احادیث وارده از امام جعفر صادق(ع) به‌عنوان یکی از ائمه شاخص و تحول‌آفرین در حوزه تعلیم و تربیت پرداخته‌شده و تلاش شده تا با بررسی مجموع روایات ایشان در کتب حدیثی، اصول و مبانی تعلیم و تعلّم و تربیت از منظر آن امام همام استخراج شود.

تحلیل محتوای احادیث امام صادق(ع) بیانگر آن است که می‌توان اصول و مبانی نظام تعلیم و تربیت را در دو حوزه مختلف بدین نحو ترسیم نمود:

در حوزه مباحث اخلاقی و دینی تعلیم و تربیت می‌بایست به امور ذیل توجه شایانی صورت گیرد: خداباوری، خدامحوری، اولویت آموزش معارف دینی، اخلاق محوری و رعایت تقوای علمی.

در حوزه سیاسی و اجتماعی نیز می‌بایست امور ذیل موردتوجه جدی قرار گیرند: هم‌اندیشی و مدارا با مخالفان، آموزش‌های اجتماعی هدف محور، آشنایی با مبانی سیاست اسلامی و توجه به حقوق فردی و اجتماعی انسان‌ها.

درنهایت پس از بررسی سبک و سیره آن امام همام به‌عنوان کسی که امروزه افتخار جامعه شیعیان بوده و گستره آموزه‌های وی در علم و دانش باعث شده است که مکتب شیعه را مکتب جعفری نیز بنامند، می‌توان به این نتیجه رسید که از منظر آن حضرت(ع)، الگوی سبک زندگی علمی در جامعه اسلامی می‌بایست بدین‌صورت و بر اساس شاخصه‌های فوق تنظیم و تدوین گردد.

انتهای پیام/

کد خبر : 57431
تاريخ ثبت خبر : 14 آذر 1396
ساعت بارگزاری خبر : 10:30
برچسب‌ها:, , , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)