| امروز سه شنبه, ۲۸ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

ویلیام بیمن در گفتگو با طلیعه:


آزادی بیان به بالندگی علوم انسانی منجر می‌شود/اهمیت علوم انسانی

پروفسور «ویلیام بیمن» رئیس دانشکده انسان شناسی دانشگاه مینه سوتا آمریکا تأکید کرد: مردم کشوری که دارای حکومت دیکتاتوری است با خفقان مواجه بوده و در نتیجه تعدد عقاید و ایده وجود نداشته تا بتوان بهترین عقیده را برای کل کشور انتخاب کرد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، پیشرفت و توسعه در جوامعی اتفاق می افتد که اهمیت و جایگاه علوم انسانی در آن والا باشد. جوامعی در مسیر توسعه و پیشرفت قرار گرفته اند که علوم انسانی در آن جامعه رونق داشته باشد. در خصوص این موضوعات گفتگویی با پروفسور «ویلیام بیمن» استاد دانشگاه مینه سوتا آمریکا انجام شده است که در ادامه می آید.

پروفسور ویلیام اورمان بیمن (William O. Beeman) استاد و رئیس گروه مردم شناسی دانشگاه مینه سوتا است. وی همچنین از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸ ریاست بخش خاورمیانه انجمن مردم شناسی آمریکا را برعهده داشته است.

بیمن پیشتر مدیر گروه مطالعات خاورمیانه در دانشگاه براون (Brown) در ایالت رودآیلند و استاد مردم شناسی و مطالعات آسیای شرقی این دانشگاه نیز بود. وی دکترای مردم شناسی را از دانشگاه شیکاگو در سال ۱۹۷۶ دریافت کرد و به خاطر نوشتن چندین جلد کتاب و بیش از ۱۰۰ مقاله علمی در مورد پویش های ارتباطات در ایالات متحده، ایران و غیره بسیار مشهور است.

علوم انسانی و هنر وسیله ای هستند که انسانها با استفاده از آنها تمدن خود را شناخته و جایگاه تمدن خود را در بین تمدن های دیگر می شناسند به طور کلی علوم انسانی شناسایی فرهنگ یک تمدن، ارزشها و آرمان های آن است

رابطه بین علوم انسانی و توسعه سیاسی جوامع چیست؟

علوم انسانی و هنر وسیله ای هستند که انسانها با استفاده از آنها تمدن خود را شناخته و جایگاه تمدن خود را در بین تمدن های دیگر می شناسند. به طور کلی علوم انسانی شناسایی فرهنگ یک تمدن، ارزشها و آرمان های آن است. با استفاده از ادبیات، فلسفه، زبان و تاریخ می توان گذشته، حال و آینده هر تمدن را بررسی کرد. این گفته باارزش افلاطون مصداق این واقعیت است: زندگی غیر قابل بررسی ارزش زیستن ندارد.

به منظور اینکه توسعه سیاسی در یک کشور رخ داده و گسرش یابد، بازتابی در مورد وقایع گذشته آن کشور باید وجود داشته باشد، محققان این وقایع را مطابق با ارزش ها و آرمان های مردم برای آینده تنظیم می کنند. نکته قابل ذکر این است که بازتاب حوادث گذشته باید آزاد و بدون اعمال محدودیت باشد. شهروندان یک کشور باید آزاد باشند تا بتوانند عقاید خود را در مورد گذشته، حال و آینده سرزمین خود در یک محیط باز به اشتراک گذارده و در نتیجه بتوانند جهت پیشرفت جامعه خود و ایجاد یک زندگی بهتر برای مردم و نسل های بعد تلاش کنند.

دیکتاتوری ها اجازه نمی دهند مردم به راحتی عقاید خود را به اشتراک گذاشته یا محققان جهت پیشرفت جامعه تحقیقات آزاد و بدون اعمال محدودیت را انجام دهند. در واقع محققان بارها توسط حکومت های اقتدارگرا سرکوب شده اند. متاسفانه این واقعیت همیشه منجر به فقدان رشد در توسعه اجتماعی و سیاسی یک کشور شده زیرا مردم کشوری که دارای حکومت دیکتاتوری است با خفقان مواجه بوده و در نتیجه تعدد عقاید و ایده وجود نداشته تا بتوان بهترین عقیده را برای کل کشور انتخاب کرد.

در کدام جوامع علوم انسانی رشد بهتری خواهد داشت؟

در جوامعی که تحقیق و تفحص آزاد تشویق شده، علوم انسانی رشد بهتری خواهد داشت؛ حتی اگر ایدئولوژی مذهبی و سیاسی بر جامعه مسلط باشد. در جامعه ای که آزادی بیان وجود داشته باشد زمینه رونق و شکوفایی علوم انسانی فراهم می شود. این آزادی حتی زمانی که حکومت های اقتدار گرا بر سرکار باشند نیز مورد حمایت قرار می گیرد. آزادی بیان بسیار گرانبها بوده و باید تحت هر شرایطی مورد حمایت قرار گیرد، زیرا همیشه افرادی در راس حکومت و  جامعه هستد که خواهان سرکوب آن هستند، البته آزادی بیان به معنای داشتن اجازه برای ورود به هر عرصه ای نیست. هنگامی که ما وارد حوزه هایی مانند پورنوگرافی می شویم، خط بین آزادی بیان و بیان ناپسند از لحاظ عرف بسیار متغییر و لغزنده است. سخنان ناپسند از لحاظ عرف ممکن است ممنوع یا سانسور شوند اما سوال این است که ما باید خط بین آزادی بیان و سخنان ناپسند را کجا و چطور ترسیم کنیم؟

برای مثال در ایران شعر عبید زاکانی دارای ادبیات پر معنی و پر مفهوم بوده اما برخی از قسمت های آن ممکن است از لحاظ عرف ناپسند باشد. در این صورت تکلیف چیست؟ بنابراین این سوالات باید توسط کارشناسان و محققان مورد بررسی قرار گیرد.در برخی جوامع این گونه سوالات هر روز به معنای واقعی مورد بحث و جدل قرار می گیرد، که این بحث و جدل  جهت تعریف و حمایت از آزادی بیان بوده و در واقع خودش بخشی از علوم انسانی است. وقتی این موضوعات مورد بحث قرار گرفته و حل و فصل شوند، جامعه جهت پذیرای آزادی بیان قوی تر می شود.

چرا برخی از کشورها در زمینه علوم طبیعی و فنی و مهندسی توسعه یافته هستند اما در زمینه علوم انسانی توسعه یافته نیستند؟

علوم در واقع در چارچوب فرهنگی قرار دارد که نیاز به مطالعات انسان شناختی دارد در غیر این صورت یک کشور چشم انداز خود را از دست داده و قادر به بهبود زندگی شهروندان خود نخواهد بود

این قضیه بسیار جالب است. برخی از کشورها فکر می کنند که علوم(science) نسبت به ارزش های اجتماعی و مشاجره ها بی طرف بوده لذا با تحسین علوم طبیعی و بی اهمیت دانستن علوم انسانی می خواهند ارزشهای اقتدارگرا آزاد شود و رشد در فرهنگ مادی و تکنولوژی افزایش یابد، اما علوم قطعا نسبت به تاریخ، ارزشهای اجتماعی و آرمانهای ملی (مسائلی که انسان گراها دنبال می کنند) بی طرف نیست. مثلا در مورد پیشرفت های پزشکی در مهندسی ژنتیک سوالی که می تواند از لحاظ اجتماعی مطرح شود این است که آیا باید به مردم اجازه داده شود تا به طور ژنتیکی فرزند به دنیا نیامده خود را مهندسی کنند؟ شاید مهندسی ژنتیک جهت از بین بردن بیماریهای ژنتیکی مفید باشد اما آیا این نوع مهندسی باید جهت اطمینان از اینکه فرزند باهوش تر یا توانمندتر است به کار برده شود؟

«نوزادان طراحی شده» یک معضل اخلاقی بسیار جدی است که باید علوم انسانی به آن بپردازد. یا در مورد سلاح هسته ای سوالاتی که از لحاظ انسانی مطرح می شود این است، آیا سلاح هسته ای برای یک کشور خوب است یا بد؟ آیا تسلیحات هسته ای برای یک کشور مفید است؟ آیا کشورها باید جهت دسترسی به تسلیحات بزرگتر و پیشرفته تر تلاش کنند؟ آیا دسترسی به تسلیحات هسته ای و پیشرفته زندگی را بهبود بخشیده و با ارزشهای اجتماعی همخوانی دارد؟

مردمی که فکر می کنند علوم طبیعی مهم بوده و از سوالات اجتماعی بحث برانگیز اجتناب می کنند واقعا خود را فریب می دهند. در واقع علوم در چارچوب فرهنگی قرار دارد که نیاز به مطالعات انسان شناختی دارد. در غیر این صورت یک کشور چشم انداز خود را از دست داده و قادر به بهبود زندگی شهروندان خود نخواهد بود.

گفتگو از: جلال حیران نیا

انتهای پیام/

کد خبر : 50755
تاريخ ثبت خبر : 21 مرداد 1396
ساعت بارگزاری خبر : 10:33
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)