| امروز جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

سیدمهدی موسوی:


علوم انسانی اسلامی زاده وجدان تاریخی است/تاریخ؛ آزمایشگاه علوم

حجت الاسلام موسوی محقق حوزه و دانشگاه در کارگاه نقشه راه تحقق علوم انسانی اسلامی از منظر رهبر فرزانه انقلاب گفت: اگر وجدان تاریخی در ما ایجاد نشود، ضرورت تحول در علوم انسانی مطرح نمی شود چرا که علوم انسانی اسلامی زاده وجدان تاریخی است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، کارگاه نقشه راه تحقق علوم انسانی اسلامی از منظر رهبر فرزانه انقلاب، از سلسله کارگاه های علمی مدرسه علوم انسانی اسلامی صدرا با حضور حجت الاسلام والمسلمین سیدمهدی موسوی محقق حوزه و دانشگاه پنج شنبه ۳۱ فروردین ماه برگزار شد.

موسوی در ابتدای این جلسه با اشاره به اهمیت بررسی سیر تحول در علوم انسانی گفت: ما اگر به دنبال تولید و تحول در علوم انسانی هستیم باید به سیر تاریخ آن نیز توجه داشته باشیم. ما اگر تاریخ و فرآیند تولید علم را نشناسیم نمی توانیم فهم درستی از بایسته ها و راهبردهای علوم انسانی داشته باشیم.

وی افزود: اگر وجدان تاریخی در ما ایجاد نشود، ضرورت تحول در علوم انسانی مطرح نمی شود چرا که علوم انسانی اسلامی زاده وجدان تاریخی است. ما نگاه جریان شناسانه در تاریخ داریم و به اجزاء مختلفی که در زمان اتفاق افتاده توجه می کنیم بطوریکه قبل و بعد از پدیده ها مورد بررسی قرار می گیرد. علوم انسانی اسلامی هم پدیده ای است که دارای زمینه های تاریخی است. بطوریکه اگر نگاه جریانی به تاریخ نداشته باشیم نمی توانیم پی به اهمیت موضوع ببریم.

وی افزود: ویژگی دیگر نگاه جریان شناسانه دیدن مساله تاریخچه علوم انسانی به صورت جبهه ای است. با نگاهی به تاریخ ایران متوجه می شویم که مساله علوم انسانی، مساله ای تاریخی بوده است و از صدر اسلام متناسب با هر جامعه ای مطرح می شده است.

تاریخ آزمایشگاه علوم انسانی است، برای اینکه بدانیم علوم انسانی چگونه شکل گرفته و چه مراحلی را طی کرده است. کسانی که منتقد علوم انسانی اسلامی هستند از تاریخ اسلامی بیگانه اند و با روند تکاملی علوم آشنا نیستند

موسوی بیان کرد: ما اگر بخواهیم شخصیت مقام معظم رهبری را بررسی کنیم باید ببینیم ایشان در کجای تاریخ ایستاده اند و چه میزان از متفکران قبلی تاثیر گرقته اند. برای شناخت نوع تفکر متفکر باید دستگاه فکری او را شناخت که در آن صورت می توان نگاه او را به علوم انسانی بررسی کرد. در دستگاه فکری رهبری هم به ارتقا و هم به انحطاط فکری جامعه توجه شده است.

تاریخ آزمایشگاه علوم انسانی است

وی اضافه کرد: تاریخ آزمایشگاه علوم انسانی است برای اینکه بدانیم علوم انسانی چگونه شکل گرفته و چه مراحلی را طی کرده است. برخی کسانی که منتقد علوم انسانی اسلامی هستند به تاریخ علم کمتر توجه می کنند.

موسوی با اشاره به جریان شناسی علم، گفت: علوم انسانی در سه دوره در تمدن اسلامی وجود داشته است: دوره اول که با نزول وحی و نبوت پیامبر آغاز شد و علومی است که ذیل قرآن و حدیث مانند علوم کلام، اخلاق، فقه و اصول و تفسیر قرار می گیرد. دوره دوم علوم انسانی با نهضت ترجمه از اواخر قرن دوم آغاز می شود. در نهضت ترجمه مسلمانان به سوی علوم مختلفی مانند فلسفه که در ملت های دیگر مانند یونان، ایران، هند و مصر وجود داشت، می روند.

وی افزود: مسلمانان در ترجمه آثار به صورت گزینشی عمل می کنند. همچنین از مفاهیم و واژگانی که بار بومی و اسلامی دارند استفاده می کنند. ضمن اینکه بعد از نهضت ترجمه در کمتر از صد سال به سوی تولید علم می روند و فلسفه اسلامی را تاسیس می کنند که عده ای فارابی را موسس آن می دانند.

این استاد دانشگاه ادامه داد: به دلیل عدم وجود فلسفه کامل در جهان غرب و مسیحیت، مسیحیان در برخورد با فلسفه اسلامی با مشکلاتی مواجهه شدند که این منجر به شکل گیری علم مدرن شد. رهبری و شهید مطهری معتقدند که علم مدرن به دنبال ضدیت با دین نبودند بلکه چون دین مسیحیت دارای تبیین درست و نظام فلسفی کامل نبود، نمی توانست از آموزه های خود تبیین درستی کند و به نیازهای اساسی انسان مانند عدالت پاسخ دهد. غرب مباحث عقلی و تجربی را از مسلمانان گرفت و آنها را در دستگاه مبانی فلسفی مسیحی و یونانی فهم کرد اما بازخوردی که باید در جهان غرب می داشت، پیدا نکرد.

وی با بیان اینکه علم مدرن دارای چند ویژگی است، گفت: علم مدرن ماده گراست و در حوزه روش تنها تجربه را ملاک قرار می دهد. جهت داری دانش را نفی می کند و کاملا ابزاری است.

وی تصریح کرد: علم مدرن به پیشرفت های مادی منجر شد و در همین ایام در جهان اسلام حاکمان سست عنصر بر سر کار بودند و جنگ های پی در پی صورت می گرفت. بنابراین غرب با پیشرفت علم بر کشورهای مسلمان طی جنگ های مختلف پیروز شد. به دنبال آن دانشجویان برای تحصیل علوم به انگلستان رفتند . مواجهه دانشجویان ایرانی با علم مدرن بیشتر بر ظاهر و اثرات علم بود.

موسوی اظهار کرد: ویژگی های این دوره از نهضت ترجمه در مواجهه با علم غربی هنری، نظامی و تکنولوژیکی بود. در جریان این نهضت مترجمان به ترجمه بی قید و شرط علم روی می آورند و گزینشی عمل نمی کنند و اوج این قضیه را در ملکوم خان و آخوند زاده شاهد هستیم بطوریکه خودباختگی و حقارت در این افراد دیده می شود. این افراد به بنیان ها و مبانی علم مدرن توجهی نمی کنند و هیچ کتاب فلسفی غربی تا دوران پهلوی اول ترجمه نمی شود.

وی با بیان اینکه مواجهه سوم با علم مدرن مواجهه بیداری اسلامی، گفت: بنیانگذار آن سید جمال الدین اسدآبادی و بعد از آن محمد عبده در مصر است و نتیجه آن مشروطه خواهان در ایران هستند اما این جریان نتوانست به صورت جریان غالب فضای فکری شود. در این دوره مواجهه بیشتر با فلسفه سیاسی است.

آغاز بیداری اسلامی با سیدجمال الدین اسد آبادی

وی اضافه کرد: بعد از محمد عبده جریان بیداری اسلامی به سه انشعاب تقسیم شد: اول گرایش به سوی علم غربی؛ دوم گرایش به سوی سلفی گری و سوم گرایشی که در نگاه اعتزالی ماند. سید جمال الدین اسدآبادی می دانست که اگر جهان اسلام به سمت مدرن شدن پیش برود باید بنیه های فلسفی و اعتقادی را محکم کرد و به همین دلیل جریان اجتهاد دوباره شکل می گیرد. اما سید جمال الدین در این راه تنها ماند و حوزه های علمیه هم نتوانستند کار او را ادامه دهند.

وی خاطرنشان کرد: ادامه تفکرات سیدجمال الدین در دوران مشروطه خود را نشان می دهد و افرادی مانند شیخ فضل الله نوری و سیدمحمد طباطبایی که از شاگردان او بودن، مسیر او را ادامه دادند.

موسوی مواجهه سوم با علم مدرن را ایدئولوژیک دانست و گفت: این دوران از اوایل پهلوی اول آغاز می شود و با ایدئولوژی مارکسیست و لیبرالیست روبرو می شود و در مقابل متفکران مسلمان مانند شهید مطهری و شریعتی ایدئولوژی اسلامی را مطرح می کنند و در این جریان مواجهه فلسفی با غرب شکل می گیرد زیرا فیلسوفانی مانند علامه طباطبایی به صحنه می آیند و کتاب اصول و روش رئالیسم نوشته می شود.

موسوی بیان کرد: ویژگی این دوره مواجهه با علم مدرن شامل بازسازی جهان بینی اسلامی، ارائه کلام جدید، رفتن به سوی فلسفه تطبیقی و توجیه رابطه علم با دین است.

این استاد دانشگاه با اشاره به مواجهه چهارم با علم مدرن افزود: بعد از اینکه ایدئولوژی اسلام ملت را به میدان کشاند و ملت فهمیدند نظام سیاسی فاسد است، جمهوری اسلامی را شکل دادند. در این زمان متفکران با مسائل خرد مانند قوانین اقتصادی، مدیریت و .. برای نگارش روبرو می شوند. در اینجا به علم نیاز پیدا می شود. بعد از پیروزی انقلاب مشکلاتی مانند جنگ و کودتا و شورش در کشور بوجود آمد و این فضایی نبود که بتوان در آن به سوی تولید علم حرکت کرد.

موسوی در ادامه گفت: در دهه ۶۰ دولت به سمت ایدئولوژی چپ گرایش پیدا می کند و دانش ها به سوی این ایدئولوژی می رود. در دهه ۷۰دانش به سمت توسعه سرمایه داری می رود و دهه ۸۰ مجموع ایدئولوژی دهه های ۷۰ و ۶۰ رواج پیدا می کند. در دولت نهم و دهم هم این اتفاقات رخ می دهد.

یکی از ظلم های بزرگی که در حق مقام معظم رهبری شده است، تحت الشعاع قرار گرفتن شخصیت علمی ایشان در سایه شخصیت سیاسی شان است

تولید علم امری زمان بر است

وی تصریح کرد: همه دولت های گذشته ضرورت تولید علم را احساس کردند اما تولید علم امری زمان بر است و اکثر دولت ها در تولید آن همراهی نکردند. در دوره جدید توجه ما به سوی تولید علم رفت و سعی شد تا از نگاه تقلیدی صرف درآمده و آگاهانه ترجمه کنیم.

موسوی اضافه کرد: راه فهم اندیشه های متفکر، جریان شناسی است و عوامل متعدد برای فهم جریان شناسانه از متفکر وجود دارد که روش شناسی مطالعات بنیادی نامگذاری شده است. چند عامل در روش شناسی اهمیت دارد از جمله شخصیت متفکر، توانمندی و استعدادهای متفکر و پی بردن به دستگاه فکری او. مقام معظم رهبری از شخصیت هایی هستند که برای تحلیل تفکر اندیشمندان، تحلیل دستگاه فکری را پیشنهاد می دهند.

وی با بیان اینکه شخصیت علمی رهبری بسیار قابل توجه است، اذعان کرد: یکی از ظلم های بزرگی که در حق رهبری شده است، تحت الشعاع قرار گرفتن شخصیت علمی ایشان در سایه شخصیت سیاسی شان است.

این نویسنده ده تخصص را برای مقام معظم رهبری قائل شد و گفت: رهبری در زمینه ادبیات فارسی، ادبیات عرب، ادبیات و هنر جهان، فقه و اصول، فلسفه و کلام، جریان شناسی روشنفکری، تاریخ (تاریخ علم و تمدن اسلامی، تاریخ معاصر، تاریخ جهان)، تفسیر قرآن و حدیث و نهج البلاغه، ارتباط با حوزه دانشجویان و مطالعه و کتابخوانی تخصص دارند.

به گفته وی دستگاه فکری دارای مفاهیم کلیدی است که باید در کنار یگدیگر قرار گیرد تا منظومه فکری متفکر به دست آید و یکی از عوامل فکری او علم است.

موسوی مفاهیم مهم در تفکر مقام معظم رهبری را برشمرد و گفت: انسان، آگاهی و اراده، جهان بینی، فرهنگ، ساختار، جامعه، نسبت بین عامل و ساختار، انحطاط فرهنگی، تهاجم فرهنگی، انقلابی بودن، ایدئولوژی اسلام، توحید، ولایت، تسخیر فرهنگی، تحول و تکامل در انقلاب. برای تحلیل علوم انسانی از منظر رهبری  باید تحلیل جامعی از این مفاهیم داشته باشیم.

وی با اشاره به سه نوع دستگاه فکری تفکر متفکران، گفت: اول روش تحلیل فلسفی است یعنی فقط در آن از عقل استفاده می شود و نظام فلسفی چیره می شود که ویژگی آن انتزاعی و کلی بودن آن است. دوم دستگاه تاریخی که روش عرفی دارد یعنی بر اساس داده های تاریخی، تحلیلی از دستگاه فکری ارائه می شود. سوم روش تحلیلی نقل گرایانه یعنی متفکر هر آنچه بر اساس حدیث و قرآن گفته می شود، بیان می کند.

وی افزود: مقام معظم رهبری از سه روش نامبرده شده هم استفاده می کنند و هم استفاده نمی کنند. در واقع ایشان در روش شناسی قائل به تکثر و روش هستند یعنی در عین وحدت روشی که همه عناصر در ارتباط با هم می بینند از درون آنها یک نسخه واحد خارج می کنند. ایشان قرآن را محور قرار می دهند و معتقدند که قرآن جهت دهنده است.

وی با اشاره به ویژگی تفکر مقام معظم رهبری گفت: برای شناخت دستگاه فکری متفکر باید همه نکات فکری او با یکدیگر سنجیده شود نه اینکه بر یکی از نکات فکری او متمرکز شد. شناخت روش شناسی رهبر هم باید از دستگاه فکری او استنتاج شود. ایشان در رابطه با شناخت بنیادهای فکری امام خمینی (ره) می فرمایند: «باید واژگان پرتکرار در همه حوزه های حیات فکری امام استفاده شود.» این روشی است که می توان برای تحلیل علوم انسانی اسلامی در دستگاه فکری مقام معظم رهبری استفاده شود.

موسوی با اشاره به کلیدواژه ها در تفکر مقام معظم رهبری گفت: انسان دارای آگاهی و با اراده از کلیدواژه های رهبری است. ایشان وجه تمایز انسان را با دیگر موجودات آگاهی و اراده او می دانند در حالیکه منتقدان علوم انسانی اسلامی نگاه جبرگرایانه برای انسان قائلند. حرکت کلید واژه دیگر در تفکر رهبری است که انسان را مختار و آگاه و دارای حرکت می دانند. با این نگاه انسان دارای کنش می شود. این حرکت نیاز به جهان بینی دارد که باید مستدل شود و طرح کلی از زندگی انسان ارائه دهد.

این نویسنده اظهار کرد: این جهان بینی نوعی ساختار فکری را پدید می آورد که باید به ایمان و عمل تبدیل شود. اگر شاکله فکری شکل گرفت ساختار اجتماعی بر اساس ساختار فکری شکل می گیرد. اگر این مبانی غلط باشند ساختارهای غلط اجتماعی هم شکل می گیرد. مقام معظم رهبری می فرمایند: « نوع فرهنگ ساختارهای جامعه را می سازد اگر فرهنگ دینی بود، ساختار بر همان اساس شکل می گیرد اما اگر فرهنگ غیر دینی باشد، ساختارها هم غیر دینی می شود.»

وی با اشاره به تغییر در جامعه گفت: دو نوع تغییر در جامعه رخ می دهد اول تغییر در ساختار شروع می شود و به فرهنگ ها می رسد و بالعکس که تغییر در فرهنگ ها رخ می دهد و به ساختار می رسد. انقلاب اسلامی از جنس دوم تغییر بود به طوری که تغییر در باورها شکل گرفت و کنش انقلابی را هم به همراه داشت. انقلاب به تنهایی ساختار سیاسی را تغییر نمی دهد بلکه تغییر در ساختارهای فرهنگی، اقتصادی و … هم اتفاق می افتد.

موسوی با طرح این سوال که آیا از علومی که در سایه تمدن های دیگر شکل گرفته می توان استفاده کرد یا خیر؟ گفت: همه سنت های جوامع اروپایی و غیره غلط نیستند. باید از بخشی که برگرفته از اراده صحیح انسان است و ما را به واقعیت می رساند، بهره برد اما آن بخشی که از جهان بینی  و فرهنگ درست شکل نگرفته نمی تواند الگوی صحیحی برای ما باشد.

وی در پایان سخنانش گفت: در مواجهه با فرهنگ غرب باید خودمان گزینش کنیم که چه چیزی را اقتباس کنیم نه آنکه به ما دیکته کنند. علاوه بر آن باید تبادل فرهنگی صورت بگیرد تا علم در جامعه تولید شود.

انتهای پیام/

کد خبر : 44994
تاريخ ثبت خبر : 1 اردیبهشت 1396
ساعت بارگزاری خبر : 08:23
برچسب‌ها:, , , , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)