| امروز جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

مقاله:


مروری بر تاریخ طبقه بندی علوم در تمدن اسلامی/ طبقه‌بندی علوم از دیدگاه قرآن

با آنکه دانشمندان اسلامی، در زمینه طبقه ‏بندی علوم فعالانه مشارکت داشته و فارابی، کندی، ابن ‏سینا، ابوالحسن عامری، ابن رشد، ابن فریقون، غزالی، خواجه نصیرطوسی و ... تا برسد به ملاصدرا در این برهه کارکرده و نظراتی ابراز نموده‏ اند، اما عمدتاً نظرات آنان برگرفته از افکار یونانیان و بعضا متأثر از اعتقادات دینی صرف و یا مخلوطی از آن دو بوده است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، بحث درباره طبقه بندی علوم و نظریه های گوناگون در مورد این مسئله و طبقه بندی در جوامع مختلف از دیرباز مورد بحث و کنکاش متفکرین و صاحبان اندیشه بوده، دکتر غلامرضا فدایی استاد دانشگاه تهران مقاله ای در مورد دیدگاه های قرآنی در مورد طبقه بندی علوم  و همچنین اشارات قرآنی به بحث شاخه های مختلف علوم و برتری دید گاه قرآن به سایر نظریه ها، به رشته تحریر درآورده که در ادامه می خوانید.

 

چکیده

 

 

طبقه ‏بندی علوم همواره مورد توجه فلاسفه و دانشمندان بوده و هست. بسیاری از بزرگان دینی و غیر دینی هم در این باب داد سخن داده‏اند. در قرون اخیر، فرهنگ‏ نویسی نیز ناگزیر به مسئله تقسیم ‏بندی و طبقه ‏بندی علوم پرداخته است. در این طرح با استفاده از تجارب قبلی، طرحی جدید و با اتکا و استناد به آیات قرآن مجید داده شده است. این طرح عمدتاً، به تقسیم‏ بندی دوگانه توجه کرده و تا چند رده همین روش را حفظ کرده است. در این طبقه بندی طبیعت و انسان به عنوان دو محور اصلی تلقی شده و تقسیمات فرعی، زیر این دو محور آمده است.

 

 

امتیازات: ۱) الهام از قرآن ۲) بهای ویژه به انسان که مصداق خلیفه الهی و فرمایش حضرت علی(ع) اسـت که «و فیـک انطـوی العالـم الاکبـر ۳) ساده و قابل فهم برای همه ۴) عمومیت و شمول جهانی بویژه قابل استفاده موحدّان ۵ ) بهره‏ برداری از عناصر شناخته شده جهان و انسـان ۶) انضمام علوم پزشکی جزو علوم انسانی.

 

کلمات کلیدی :

 

طبقه ‏بندی علوم، طبقه‏ بندی ارسطویی، قرآن ، علوم آفاق (جهان)، علوم انفس (انسان)، آسمان، زمین، انسان، طبقه‏ بندی دودویی.

 

 

مقدمه:

 

 

طبقه‏ بندی علوم همیشه مورد توجه فلاسفه و دانشمندان بوده و هست. از صدر تاریخ تاکنون، بزرگان علم و فلسفه و دین درباره طبقه ‏بندی علوم اظهار نظر کرده ‏اند. این بدان علت است که ساختمان ذهنی و فکری انسان همواره نیازمند نظم و انتظام بوده و هست. دانش و آموخته‏ های انسان باید همواره انتظام لازم را داشته باشد و ارتباط آن با یکدیگر روشن باشد، لذا دانشمندان و فلاسفه چه در آغاز و چه در میان و یا پایان دوره مطالعاتی خویش متعرض این مسئله شده و نظر خویش را در باره تقسیم‏ بندی علوم مطرح کرده ‏اند. با آنکه نظرات گوناگونی در تقسیم ‏بندی علوم ابراز شده و علمای یونان و سپس به دنبال آنان دانشمندان اسلامی و از آن پس فلاسفه اروپایی، درباره تقسیم و طبقه‏ بندی علوم اظهار نظر کرده و طرحهایی را ارائه نموده‏ اند، اما هنوز هم باب اظهار نظر مفتوح است و یک جمع‏ بندی کلی که همه بر آن اتفاق نظر داشته باشند، وجود ندارد.

 

 

بیان مسئله:

 

 

تقسیم و طبقه‏ بندی علوم از مسائل مهمی است که هم فلاسفه و دانشمندان برای سامان دادن به ساختار ذهنی و فکری خویش به آن نیازمندند و هم فرهنگ‏ نویسان که به نوعی، درگیر تدوین دانش برای استفاده از آن هستند به آن محتاج ‏اند، زیرا نظم بخشیدن و سبک و سنگین و مرتب نمودن و اولویت دادن به امور از جمله دانش و آموخته‏ های بشری امری است مطلوب و عقلایی.

 

دانشمندان یونانی به مسئله تقسیم‏ بندی علوم بیش از هر کس توجه کرده‏ اند؛ افکار مشایی ارسطویی سرآمد تفکر در این زمینه است. مسئله‏ای که پس از گسترش علم و انشعاب آن پیش می‏ آید، موضوع احصا و سپس رده بندی علوم است. این موضوع از نظر ماهیت تعلیم و تربیت و اخذ نتیجه در فراگیری دانش، کاری بسیار مهم و ضروری است، زیرا دانش ما باید نخست به صورت دقیق انشعاب یابد تا بتوان در حوزه ویژه هر موضوعی پژوهش کافی به عمل آورد (ابن حزم، ۲۰). طبقه‏ بندی متأثر از بینش علمی و فلسفی عصر و زمان پدید آورندگان آن است و این خود به نوعی ما را نسبت به فهم و اعتقاد و اندیشه واضع آن کمک می‏ کند و یا به گونه‏ ای متأثر از حرفه و علاقه‏ ای است که وی به موضوع و موضوعات خاص داشته است.

 

 

با آنکه دانشمندان اسلامی، در زمینه طبقه ‏بندی علوم فعالانه مشارکت داشته و فارابی، کندی، ابن ‏سینا، ابوالحسن عامری، ابن رشد، ابن فریقون، غزالی، خواجه نصیرطوسی و … تا برسد به ملاصدرا در این برهه کارکرده و نظراتی ابراز نموده‏ اند، اما عمدتاً نظرات آنان برگرفته از افکار یونانیان و بعضا متأثر از اعتقادات دینی صرف و یا مخلوطی از آن دو بوده است. جمعی نیز با توجه به حرفه ‏ای که داشته‏ اند از قبیل معلمی، کتابت و وزارت طرحهایی را داده‏ اند.

 

 

در این طرح با استفاده از آیات قرآن مجید و با عنایت به نظرات و خلقت جهان و فطرت انسان، تقسیم‏ بندی جدیدی صورت گرفته، که امید است بتواند تعریفی جامع از علوم داشته باشد.

 

 

اهمیت مسئله

 

 

همچنان که گفته شد، طبقه‏ بندی علوم همیشه مطلوب بوده و هست، زیرا خود مبین وحدتی است که ذهن انسان طالب آن است. در صدر تاریخ، و در حکمت یونان، علم یکی بود و به آن فلسفه  می‏ گفتند. لفظ  فلسفه بر مجموعه دانش‏ های بشری (نظری و علمی) اطلاق می‏ شد. کسانی مثل فیثاغورث، خود را فیلسوف می‏ نامیدند و امثال افلاطون و ارسطو بر تمام علوم زمان خود احاطه داشتند (ابن حزم، ۱۴). بنابراین طبقه‏ بندی صحیح از دانش بشری، هم وقوف به وحدت علم را میسر می‏ سازد و هم، آگاهی لازم را در باره چگونگی تقسیم جداگانه شعب و یا تعیین اندازه دوری و یا نزدیکی این شعبه‏ ها را در اختیار ما می‏ گذارد (همان، ۱۶).

 

 

هنوز پس از قرنها برای تدوین دائره‏ المعارف مسئله تقسیم‏ بندی علوم مطرح و مورد استفاده است. دائره‏ المعارف‏ ها را با جهان از جهاتی مشابه گرفته‏ اند. اما نه از این جهت که جامعیت هر دو مورد توجه است، بلکه از این حیث که این دو مجموعه کلی چگونه با هم مربوط می‏ شوند. جهان حاوی هر آنچه هست و هر آنچه قابل داشتن است می‏ باشد. دائره‏المعارف نیز، وظیفه گزارشگری آنچه را که هست ویا می‏ تواند درباره جهان دانسته شود، به عهده دارد؛ یکی آئینه دیگری است؛ جهان بزرگ در جهان کوچک نمایانده شده است (بریتانیکا، پروپدیا، ۴۷۵).

 

 

پرسش‏های اساسی:

 

 

هنوز هم درباره طبقه‏ بندی علوم سؤالاتی جدی مطرح است؛ بریتانیکای ۱۹۹۸ در بخش تقسیم‏ بندی دانش در بخش دهم  کتاب پروپدیا، در مقاله‏ ای که توسط (۱)Mortimery, J.Adler تحت عنوان «دانش»، خودآگاه می‏ شود، نوشته شده است، می‏ گوید که در تقسیم بندی دانش سه سؤال مهم وجود دارد: اولین سؤال مهم که به اعتقاد وی همواره در طول تاریخ مورد بحث بوده این است که آیا همچنان که ارسطو اعتقاد داشت، باید طبقه ‏بندی علوم فلسفه مراتبی باشد. سپس اظهار می‏ کند که این مسئله امروز رد شده و به جای آن یک حلقه دانش مطرح شده است، حلقه ‏ای که نقطه آغاز و انجامی ندارد. (پروپدیا ۹-۱۵) جالب است، که برخلاف نظر وی در تقسیم ‏بندی مطالب در بریتانیکا، مسئله سلسله مراتبی رعایت شده و از کلیت متنازل و پیچیدگی متصاعد اگوست کنت به نوعی تبعیت کرده است.

 

 

او سپس ادامه می‏ دهد: مسئله دوم که به آن پاسخ‏ هایی هم داده شده، ارتباط علوم و هماهنگی آنها با هم در کشف  حقیقت است. باز او معتقد است که یک اختلاف نظر کلی درباره وحدت حقیقت وجود دارد و سپس نتیجه‏ گیری می‏ کند که هر چیز ممکن است دارای بخشی از حقیقت باشد، اما نباید حقایق گوناگون را در کنار هم قرار داد. آنها باید دور از هم باشند، تا موجب برخورد و تضاد نشود. سومین سؤالی که به عقیده نویسنده مقاله، اخیراً مطرح شده است این است که آیا باید علوم انسانی را در کنار سایر علوم قرار داد. او می‏ گوید امروزه اعتقاد بر این است که باید علوم انسانی (زبان، ادبیات، هنر، تاریخ، فلسفه و مذهب) را در یک طرف و علوم طبیعی و اجتماعی را در طرف دیگر قرار داد، زیرا روش‏های بررسی هر یک با هم متفاوت است، ولی او از خود سؤال می‏ کند که آیا واقعا می‏ توان این دو را از هم جدا کرد؟ آیا دو جهان وجود دارد؟ و سرانجام نتیجه ‏گیری می‏ کند که این ایمان است که به ما می‏ گوید که جهان دانش یک جهان واحد برای گفتگو است. (بریتانیکا، پروپدیا،۴۷۷٫)

 

 

با این توضیحات مشخص می‏ شود که هنوز در رابطه با طبقه ‏بندی علوم سؤالات جدی وجود دارد. به بیان دیگر می‏ توان پرسید که آیا سلسله مراتب در طبقه‏ بندی علوم واقعا رد شده است؟ آیا وحدت علوم برای رسیدن به حقیقت، امروزه منتفی است؟ آیا علوم انسانی با علوم اجتماعی مباین است؟ آیا طرح طبقه ‏بندی معمول که عمدتا برگرفته از افکار ارسطو است، کامل و بی‏ چون و چراست؟ آیا دیگر نمی‏ توان طرح جدیدی برای طبقه ‏بندی مطرح کرد؟ آیا از قرآن که خود منادی حقیقت و هدایت بشر برای رسیدن به حقیقت است، نمی‏ توان طبقه‏ بندی علوم را الهام گرفت؟

 

 

ضرورت و فایده طرح:

 

 

از آنجا که هنوز طرح جامع الاطرافی درطبقه ‏بندی علوم عرضه نشده و عموم طرحها درباره طبقه ‏بندی علوم به نوعی دارای تسامح، نقص و مبانی فکری خاص هستند و در عین حال جامعیت آنها زیر سؤال است، به نظر می‏ رسد که طرح نظرات جدید می‏ تواند راهگشا و مفید باشد. دست کم برای تحریک اذهان و استفاده از نظرات بزرگان، کاری مطلوب و پسندیده است. به نظر نگارنده این طرح جامعیت لازم را دارد و به ویژه اینکه منبعث از آیات قرآن مجید و مطابق با اصول فطرت و آفرینش است.

 

 

 

فایده مهم طرح این است که برای موحدان و مؤمنان پشتوانه خوبی است. بسیارند کسانی که این سؤال برایشان مطرح است که غیر از تقسیم‏ بندی یونانی، آیا مسلمانان  خود، جداگانه  دارای تقسیم ‏بندی و طبقه ‏بندی برای علوم بوده‏ اند؟ آیا قرآن خود بر این مسئله عنایت داشته است؟ آیا می‏ توان از قرآن مجید در هر زمان استنتاج‏های لازم را نمود؟ پاسخ  مثبت به این سؤالات فایده اصلی و عمده طرح است.

 

 

 

تاریخچه طبقه‏ بندی علوم:

 

 

اولین تقسیم ‏بندی را به یونان و بویژه به افلاطون و ارسطو نسبت می‏ دهند. تقسیم ‏بندی ارسطویی معروف است. وی علوم را بر سه دسته تقسیم کرد و آن را حکمت نظری و حکمت علمی و علوم آلیه نامید. از آن پس با نهضت ترجمه، علمای اسلامی و بویژه کندی، فارابی، ابن سینا، غزالی، و … درباره رده‏ بندی علوم بحث کرده‏ اند. بعضی از دانشمندان به همه علوم توجه داشته‏ اند. بعضی‏ها به دلائل علائق مذهبی، فقط به علوم شرعی عنایت کرده و از منظر شرع به سایر علوم نگریسته ‏اند. بعضی‏ها با الهام از قرآن مجید و عقاید دینی بین آنچه ازیونان آمده و آنچه در عقاید دینی وجود دارد تلفیقی به وجود آوردند.

 

فارابی از این دسته افراد است (ابن ‏حزم۱۷)؛ ابن خلدون در مقدمه تاریخ عمومی خویش، گزارش جامعی از طبقه ‏بندی علوم اسلامی پس از دوران بلوغ آورده است. در این بین، فرهنگ‏ نویسان نیز به مسئله تقسیم‏ بندی علوم توجه کرده‏ اند. ابن ندیم، شمس الدین آملی، تهانوی، ابن اکفانی، وابن حزم اندلسی از این دسته افرادند. بعضی‏ها قواعدی برای طبقه‏ بندی علوم وضع کردند؛ قاعده عموم و خصوص، توقف و اناطه، و اشرفیت از این نمونه است (ابن حزم، ۲۰-۲۱).

 

 

 

در مغرب زمین، افرادی چون فرانسیس بیکن، تقسیم بندی علوم را از ذهن انسان شروع می‏ کند و به تبع ارسطو رشته‏ های سه گانه  فلسفه یعنی علم الهی، طبیعی و علم بشر را معرفی می‏ کند که همچون درختی تمام شاخه‏ های دیگر علوم از آن متفرع می‏ شود(همان، ۲۳)؛ اگوست کنت بر حسب کلیّت متنازل و تفصیل و پیچیدگی متصاعد علوم را طبقه‏ بندی کرده است. یعنی هر چه وقایع بسیط و ساده‏ تر باشند، کلی‏ تراند و سادگی با کلیت نسبت مستقیم دارد (همان ۴-۲۳)؛ آمپر علوم را بر دو دسته تقسیم می‏کند، علوم جهانی و علوم عقلانی و هر یک به چهار دسته تقسیم می‏ شوند. طبقه‏ بندی هربرت اسینسر که از طبقه ‏بندی‏ های قبل از خود انتقاد کرده است، در وهله اول به سه دسته تقسیم شده و علوم مجرد و علوم نیمه مجرد و علوم عینی نام گرفته است (همان، ص ۲۵).

 

 

در تقسیم‏ بندی مسلمانان که عمدتا به روش ارسطویی رفته ‏اند (طاهری عراقی، ۸۲)، تقسیم‏ های سه تایی بیشتر معمول بوده است؛ البته تقسیم‏ بندی دوتایی نیز وجود دارد (ابن حزم ۳۵). فارابی نخستین کسی است که علوم را به طریق امروز طبقه بندی کرده و حدود هر یک را نشان داده است. اگر چه کندی در قرن دوم این کار را شروع نموده است (مقدم، ۲۳۴).

 

 

در تنظیم دائره‏ المعارف بریتانیکا ویرایش ۱۵ ـ که در عصر ما، دائره ‏المعارف بی‏ نظیر و نمونه است ـ روش سلسله مراتبی به نوعی ملحوظ  شده و همچنان که  (اگوست کنت)  اشاره کرده، حکمت متنازل و پیچیدگی متصاعد  مورد توجه قرار گرفته است. در این تقسیم ‏بندی از ماده و انرژی شروع  می‏ شود و سپس به زمین، حیات بر روی زمین، زندگی انسان و جامعه انسانی، هنر، تکنولوژی و مذهب و تاریخ می‏ پردازد و بخش پایانی را به شاخه‏ های دانش در تفکر و ذهن انسانی اختصاص می‏ دهد. در طبقه بندی دانش بشر در بخش دهم که به پنج بخش تقسیم شده ابتدا منطق، دوم ریاضیات ، سوم علم، چهارم تاریخ و علوم و انسانی و در آخر فلسفه مورد بحث قرار گرفته است. (پروپدیا، ص ۱۵-۱۰)

 

 

 

ویژگیهای طرحهای گذشته

 

 

این مقاله بر آن نیست تا طرح های گذشته را در رابطه با طبقه ‏بندی علوم مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد، اما لازم است، به این نکته توجه شود که همه طرح های گذشته که محصول فکر بشر هستند، به نوعی دارای تسامح و قصورند. همه آنها طرح هایی هستند که مخلوق ذهن بشراند و این طرح نیز، تا آنجا که به فکر و ذهن نگارنده مربوط می‏ شود، از این قاعده مستثنا نیست. فی‏ المثل درباره طرح ارسطو که علوم را بر سه قسمت تقسیم کرده است، می‏ توان پرسید که آیا در حکمت عملی، نظر مطرح نیست؟ و آیا اندیشه و نظر خود با عمل توأم نیست؟ اگر نیست، چگونه شناخته می‏شود؟ آیا عمل در اندیشه نظری، همان محصول فکری و ارائه، نگارش و انتقال آن نیست؟ آیا اندیشه ذهنی را نمی‏ توان نوعی کار و عمل فکری به حساب آورد؟ و یا در حکمت عملی که در واقع نسبت به حکمت نظری سبک وزن ‏تر به حساب آمده، نظر و اندیشه مطرح نیست؟

 

 

از گروهی که علوم را به عقلی و نقلی تقسیم کرده‏ اند می‏ توان پرسید که آیا در علوم عقلی، نقل مطرح نیست و متقابلاً در علوم نقلی، عقل دخالت ندارد؟ یا آنهایی که علوم را به دنیا و آخرت تقسیم کرده‏ اند، آیا بین دنیا و آخرت می‏ توان تفاوتی قائل شد؟ آیا دنیا و آخرت در ارتباط با یکدیگر نیستند؟ آیا آخرت ادامه دنیا نیست؟ چگونه می‏ توان علوم دنیایی را از علوم آخرتی جدا کرد؟ آنهایی که علوم را به علوم اوائل و علوم اواخر تقسیم کرده‏ اند، در واقع یک تقسیم‏ بندی زمانی کرده‏ اند، آیا علوم مربوط به اوائل در علوم اواخر تأثیر و نفوذی ندارد؟ همچنین غزالی  که علوم را بر دو دسته، علوم فرض و علوم کفایت تقسیم می‏ کند، خارج از این دو، علومی دیگر یافت نمی‏ شود؟ (طاهری عراقی، ۸۲)

 

 

توضیحاتی درباره این طرح

 

 

این طرح کلاً برگرفته از قرآن مجید است؛ پایه‏ های اصلی آن آیات قرآن است و نگارنده به لطف خدا از مطالعه آیات قرآن به این نتیجه رسیده است.

 

 

در این طرح نقطه شروع ارائه آیات الهی برای وصول و یا ایصال به حق است. خدا می‏ فرماید: به زودی آیات  خویش را در آفاق و در انفس نشان خواهیم داد تا برای آنان مشخص شود که او (خدا )حق است.(فصّلت، ۵۳) به عبارت دیگر ارائه آیات از دو طریق سیر در آفاق (جهان) و سیر در انفس (انسان و جوامع انسانی) شروع می‏ شود، از آن پس تقسیمات براساس آنچه در طبیعت وجود دارد پیش می‏ رود، بدین معنا که در تقسیم علومِ طبیعت (جهان)، علوم مربوط به زمین و آسمان؛ در تقسیم علوم زمین، علوم مربوط به خشکی و دریا و در تقسیم علوم مربوط به آسمان، علوم مربوط به جوّ نزدیک و جوّ دور مطرح می‏ شود و سپس ادامه می‏ یابد.

 

 

در بخش مربوط به زمین، قوانین فیزیک و شیمی و در بخش علوم مربوط به آسمان‏ها، علم هیئت و نجوم آمده است. در مورد علوم مربوط به انسان نیز، تقسیم اولیه آن به علوم مربوط به جسم و روح و سپس هر یک به شاخه‏ هایی دیگر تقسیم می‏ شوند. توضیح اینکه علوم مربوط به جسم انسان یا مربوط به گذشته است که شامل خلقت و باستان‏ شناسی می‏ شود و یا علوم مربوط به وضعیت جسم در زمان حال است که شامل علم پزشکی می‏ شود. علوم مربوط به روح نیز یا مربوط به قدرت شناختی و معرفتی روح یا قدرت عملکردی او در جامعه است و هر یک باز به دو قسم تقسیم می‏ شوند. قابل ذکر است که در قرآن بیش از هرچیز به عمل و عملکرد انسان توجه شده و آیات قرآن عموماً به صورت فعل آمده و این نشان از اهمیت فعل و عمل در منطق قرآن و زندگی بشری دارد.

 

 

علوم شناختی و معرفتی روح یا عقلانی است که شامل معرفت دینی و فلسفی می‏ شود، (ریاضیات و منطق چون محصول فکر بشری است در این قسمت مطرح می‏ شود) و یا مربوط به قدرت شناخت اشراقی روح است که شامل عرفان و هنر می‏ گردد. علوم مربوط به جنبه عملکردی روح نیز یا فردی است که شامل روانشناسی و علوم رفتاری و تعلیم و تربیت می‏ شود و یا مربوط به جنبه عملکردی روح در جامعه است، باز به دو قسم می‏ شود که یا مربوط به گذشته است که شامل تاریخ سیاسی و تاریخ ادبیات و فرهنگ می‏ شود؛ زیرابررسی تاریخ در منطق قرآن، صرفا بررسی ‏زندگی حکومت گران نیست، بلکه بررسی مجموعه زندگی و آثار گذشتگان اعم از زندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که شامل تاریخ فرهنگ و ادبیات هم می ‏شود و یا مربوط به حال است که باز، به دو قسمت سیاسی و اجتماعی تقسیم می‏ شود. بخش سیاسی آن باز به دو قسمت سیاست و اقتصاد و بخش اجتماعی آن به دو قسمت جامعه شناسی و ارتباطات فرهنگی تقسیم می‏ شود.

 

 

 

منطق نظری این طرح:

 

 

این طرح، حاصل اندیشه بسیار در طول سالهای تدریس درس مرجع شناسی و بویژه در بخش فرهنگ نامه‏ ها در دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد و کارشناسی است و نیز پاسخ به پرسش بسیاری از دانشجویان علاقه‏ مند درباره چگونگی و اهمیت طبقه‏ بندی علوم در نزد مسلمانان و نیز طبقه ‏بندی کتابخانه ‏ای است. در مقاله‏ ای که درباره حکیم ملاصدرا تحت عنوان «ملاصدرا از دیدگاه منابع مرجع داخلی و خارجی» نگاشته شد، بحث حق و حقیقت و رسیدن به آن، بار دیگر نظر نگارنده را به خود جلب کرد. با مراجعه به آیه شریفه ۵۳ در سوره  فصلت وبا مراجعه‏ به تفاسیر گوناگون، ازجمله: مجمع ‏البیان والمیزان این نکات‏ مشخص‏ شد:

 

 

  • حق و حقیقت و سرچشمه همه خیرها خداست و وحدانیت از اصل حق و اقرار به وحدانیت او تنها راه وصول به‏ حقیقت است زیرا، خدا در قرآن فرموده ‏است: (افی اللّه‏ شک فاطرالسموات و الارض کلمه الله هی العلیا. (۴۰/۹ و لئن سئلتهم من خلق السموات و الارض لیقولن اللّه‏)۹/۴۳

 

  • خدا برای راهنمایی بشر به سوی حق و حقیقت، آیات خویش رابه بشر ارائه داده است. بشر هیچ نمی‏ دانسته است که: “کنتم فی‏بطون امهاتکم لاتعلمون شیئا” و به‏او چشم و گوش داد تا ببیند و بشنود که “جعل لکم السمع و …” و این آیات و نشانه‏ ها که ‏همان خلقت وآفرینش خداست، ازدو طریق آفاق وانفس به‏ بشر ارائه می‏ شود.

 

  • – تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه “سنریهم آیاتنا… چنین می‏ فرماید: احدها: ان المعنی سنریهم حججنا و دلائلنا علی التوحید فی آفاق العالم و اقطار السماء و الارض من الشمس و القمر و النجوم و النبات و الاشجارو البحار و الجبال و فی انفسهم و ما فیها من لطائف الصنعه و بدایع الحکمه – حتی نبیّن لهم ای یظهرلهم انه الحق – ای ان الله هوالحق.

 

 با مراجعه به آیات دیگر قرآن از جمله آیاتی که با “و من آیاته” شروع می‏ شود، که عمدتاً در سوره روم است و یکی در سوره شوری، مشخص می‏ شود که این آیات عمدتاً همان (خلقت) آسمان و زمین و ما بین آنها ست. اینک این آیات:: «و من آیاته ان خلقکم من تراب ثم اذا انتم بشر تنتشرون: و از آیات او این است که شما را از خاک آفرید ، سپس شما با [توالد و تناسل] پراکنده گشتید. روم /۲۰

 

 

«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون: و از نشانه‏ های او این است که از خودتان همسرانتان را آفرید تا در آن آرام گیرید و بین شما مودت و رحمت قرار داد. همانا در آن نشانه ‏هایی برای قومی است که تفکر می‏ کنند. روم /۲۱

 

 

«و من آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم ان فی ذلک لایات للعالمین: از نشانه‏ های او آفرینش آسمانها و زمین و گوناگونی زبان‏ها و رنگهای تان است. همانا در آن نشانه‏ هایی برای دانایان است.» روم/ ۲۲

 

 

«و من آیاته منامکم باللیل و النهار و ابتغاؤکم من فضله انّ فی ذلک لایات لقوم یسمعون: و از نشانه‏ های او خواب و استراحت شما در شب و فراهم آوری رزق و روزی از فضل او در روز است. همانا در آن آیاتی برای آنانی است که می‏ شنوند. روم /۲۳

 

 

«و من آیاته ان یریکم البرق خوفا و طمعا و ینزّل من السماء ماء لیحیی به الارض بعد موتها ان فی ذلک لایات لقوم یعقلون: و از نشانه‏ های او ارائه برق (نور) است که در آن بیم و امید (طمع) است و اینکه از آسمان آب می ‏فرستد، تا با آن زمین را پس از مرگش زنده کند. همانا در آن نشانه ‏هایی برای قومی است که تعقل می‏ کنند.» روم /۲۴

 

 

«و من آیاته ان تقوم السماء و الارض بامره ثم اذا دعاکم دعوه من الارض اذا انتم تخرجون» و از نشانه‏ های او بر پاداشتن آسمان و زمین به امر (قدرت) اوست. سپس چون دعوتی از زمین شما را بخواهد [در روز محشر] از آن خارج می‏ شوید. روم /۲۵

 

 

در سه آیه از این آیات، خلقت و آفرینش طرح می‏ شود، خلق انسان از خاک و خلق آسمان‏ها و زمین که این مطلب پایه  اولیه طرح را تشکیل می‏ دهد. در همین سه آیه  اولیه انتشار بشر در روی زمین، آفرینش همسران (برای تشکیل خانواده و اجتماع) به منظور ایجاد آرامش در کنار او، برقراری و جعل دوستی و رحمت در بین آنها (هسته‏ه ای اولیه زندگی) و نیز گوناگونی زبان ها و رنگ ها برای آنانی که می‏ خواهند بدانند [با آموزش زبان یکدیگر و پذیرش اختلاف رنگهای دیگران برای برقراری رابطه اجتماعی] طرح می‏ شود.

 

 

در سه آیه بعد، استراحت در شب، تلاش و تکاپو در روز، زندگی توأم با بیم و امید برای تلاش و کوشش در زندگی اجتماعی و توجه به فرو فرستادن آب از آسمان [توجه به جوّ نزدیک آسمان [و احیای زمین با آب باران [ اشاره به قوانین موجود در پدیده‏ های طبیعت از قوانین فیزیکی، شیمیایی و زیست شناختی] و بر پاداشتن آسمان در زمین به امر او [ اشاره به وجود نیروهای نامریی و قوانین [مطرح می‏ شود.

 

 

در پایان آیات ۲۱ تا ۲۴، چهار کلمه یتفکرون، عالمین، یسمعون و یعقلون آمده است که ترتیب آنها جالب توجه است که نخست فکر، پس از فکر علم، پس از آن آمادگی برای شنیدن و سرانجام تعقل به عنوان نتیجه مطرح می‏ شود. ضمن اینکه هر یک از این کلمات با آیات مربوط نیز تناسب لازم را دارد.

 

 

«و من ایاته خلق السموات والارض و ما بثّ فیهما من دابه و هو علی جمعهم اذا یشاء قدیر: و از آیات قدرت او، آفرینش آسمانها و زمین است و آنچه در آن از انواع جنبندگان پراکنده است و او بر جمع آنها هر وقت بخواهد تواناست.» شوری /۲۸

 

 

«و من آیاته الجوار فی‏البحر کالاعلام. ان یشاء یسکن الریح یظللن رواکد علی ظهره انّ فی ذلک لایات لکلّ صبار شکور» شوری /۳۱ و ۳۲

 

 

و از آیات او سیر و گردش کشتی‏ها در دریاهاست که چون قصرها به حرکت در آید. اگر بخواهد باد را ساکن خواهد کرد تا کشتی‏ ها از جنبش بازایستند همانا در آن نشانه‏ هایی برای هر صبور شکرگزار است.

 

 

آیه۱۶۴ بقره‏ نیز آیات خدارا همین پدیده‏ های یادشده با سیاق ی‏دیگر بیان‏ می‏ کند: «ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار و الفلک التی تجری فی البحر بما ینفع الناس و ما انزل الله من السماء من ماء فاحیا به الارض بعد موتها و بثّ فیها من کل دابه و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السماء و الارض لایات لقوم یعقلون». همانا در آفرینش آسمان‏ها و زمین و گردش شـب و روز و حـرکت کشــتی در دریا در آنچه منافع مردم در آن است و آبی که خدا از آسمان می‏ فرستد تا زمین را پس از مرگ آن زنده کند و پراکنش هر نوع جنبده در روی زمین و جریان بادها و ابرهای در بین آسمان و زمین، نشانه‏ هایی است برای آنانکه تعقلّ می‏ کنند.

 

 

ملاحظه می‏ شود عناصری که در آیات الهی برای فهم، درک، تفکر و تعقل بشر برای رسیدن به حقیقت و درک وحدانیت خدا که موجب نظم و انتظام در جریان آفرینش است، عبارتند از خلق انسان، آسمان‏ها، زمین، گردش شب و روز، زندگی خانوادگی، خشکی، دریا، حرکت کشتی در دریا (با قوانین حاکم بر آن)، گسترش و پراکنش انواع جنبدگان بر روی زمین، انزال آب از آسمان و احیای زمین پس از مرگ [با قوانین زیست شناختی و فیزیکی و شیمیایی]، استقرار ابرها در بین زمین و آسمان [با قانون مربوط به خود]، حرکت [بادها و قوانین حاکم بر آنها]، برقراری دوستی و محبت بین انسان‏ها، جلب منفعت از دریاها [ برای مردم]، استراحت مردم در شب و تلاش در روز. این آیات همگی ساختار اولیه طرح طبقه‏ بندی جدید علوم را تشکیل می‏ دهند. در این طرح شناخت علمی مقدم بر شناخت فلسفی است. دیدن و شنیدن آیات الهی و پذیرش آن به عنوان نشانه‏ های آیات الهی و قبول وحدانیت او و سپس تشکیل نظام شناختی فلسفی جامع و کامل برای تحلیل کل نظام هستی از ویژگی‏های این طرح است.

 

 

بر خلاف آنچه که احتمالاً نظریه تقسیم‏ بندی دوتایی علوم را حاصل نهضت ترجمه می‏ داند،(ابن حزم، ۱۶) تقسیم‏ بندی دوتایی در قرآن مجید رایج ‏ترین تقسیمات است. آیاتی که حاوی کلماتی نظیر، آسمان و زمین، موت و حیات، دنیا و آخرت، کفر و ایمان، شمس و قمر، لیل و نهار، نور و ظلمت، احیاء و اموات، الذین یعلمون و الذین لایعلمون، فجّار و کفّار، نعیم و حجیم، اصحاب الجنه و اصحاب النار، ابیضّت وجوههم و اسودّت وجوههم و برّ و بحر و… بیانگر این تقسیم‏ بندی دوتایی است. همچنین در سوره فصلت، خلق زمین و آسمان را در دو آیه جداگانه در روز (یومین) مطرح می‏ کند. (فصلت آیات ۸ و ۱۱) البته نگارنده بنا و اصرار ندارد که تا آخرین مرحله تقسیم دوتایی را ادامه دهد، ولی تا آنجا که امکان آن باشد و اشاراتی نیز از قرآن مجید آن را تأیید کند، آن را اجرا خواهد کرد. همچنین تقسیم ‏بندی دودویی در همه موارد صرفاً به معنای تقابل صرف نیست، مثلاً شب و روز و موت و حیات در تقابل کاملند، دنیا و آخرت در حالی که دو مقوله جداگانه‏ اند، در برخی از موارد می‏ توانند در جهت هم و مکمل یکدیگر باشند، ولی از پاره‏ای حیثیت ‏ها می ‏توانند قسیم یکدیگر باشند. این امر در تقسیم ‏بندی‏های دانشمندان گذشته نیز به وفور دیده می‏ شود.

 

 

ویژگی‏های این طرح:

 

 

تقسیم‏ بندی این طرح به لحاظ  ساختاری قابل توجه است. در این ساختار درخت آفرینش مطرح است؛ همچنان که خدا خلقت اولیه آسمان و زمین را با تغییر آفاق (دود) و خلقت اولیه  بشر را از “صلصال کالفخّار” می‏ داند که پس از تسویه از روح منسوب به خویش در آن می‏ دمد، و سپس مراحل تکاملی را طی می‏ کند. در این طرح نیز این وضعیت به خوبی مشهود است.

 

 

به لحاظ روش نیز این طبقه ‏بندی قابل توجه است، زیرا همان روش را اتخاذ کرده که خداوند در قرآن برای ارشاد بشر و راهنمایی او به سوی درک حق و حقیقت انتخاب نموده است. این طبقه‏ بندی قابل توجه است، زیرا موضوعات تقسیم بندی عمدتاً همان پدیده‏ های همیشه آشنای بشر در زندگی عادی و هر روزه است. اگر طبقه‏ بندی را به لحاظ غایت نیز در نظر بگیریم، باز قابل توجه و توجیه است؛ زیرا غایت این طبقه ‏بندی رسیدن به حق و حقیقت که همانا شناخت خدا و درک عظمت اوست.

 

 

این طرح علاوه بر دارا بودن مزایای طرح های قبلی دارای ویژگی‏ های جدیدی نیز هست. مزایای مشترک این طرح با طرح های گذشته عبارتند از:

  • این طرح دارای خاصیت سلسله مراتبی است، بر خلاف آنچه مقاله بخش دهم پروپدیا، منکر ضرورت آن شده است.

 

  • این طرح دارای ویژگی کلیت متنازل و پیچید گی متصاعد است؛ همچنان که اگوست کنت نیز در طرح خویش آورده است.

 

  • قاعده اناطه و توقف که خاصه طبقه‏ بندی ‏های اسلامی نیز هست، در این طرح وجود دارد. بدین معنی که علوم بعدی بر علوم قبلی توقف دارد.

 

  • – قاعده اشرفیت نیز به مقدار زیادی رعایت شده است. بویژه وحی الهی و قرآن کتاب آسمانی که سرچشمه همه علوم است، در راس و سپس علوم مربوط به طبیعت و انسان پس از آن قرار گرفته و علم جسم و روح مقدم بر همه علوم انسانی قرار دارد.

 

  • وحدت علم نیز از مزایای این طرح طبقه ‏بندی است؛ همچنان که در طبقه‏ بندی گذشته نیز مطرح بوده است. اگر چه در دائره‏المعارف بریتانیکا (پروپدیا) این مسئله را زیر سؤال برده است.(پرویدیا، ۴۷۷)

 

علاوه بر موارد یاد شده، این طرح دارای مزایای دیگری است بدین قرار:

 

۱-.نظام دودویی: این طرح عمدتاً بر نظام دودویی استوار است.

 

۲٫ توجه خاص به انسان: در این طرح توجه و امتیاز خاص به انسان داده شده است، با آنکه طبیعت و انسان قیم هم نیستند، ولی به خاطر اهمیت آن در یک شاخه کلی قرار گرفته است، زیرا انسان خلیفه خدا در زمین است و تمام این بحث‏ها به خاطر اوست.

 

۳-اتکا بر عناصر اصلی طبیعت: اتکای عمده این طرح بر عناصر اصلی طبیعت و انسان است، موضوعاتی چون زمین ، آسمان، خشکی، دریا، جسم و روح انسان و … تقسیمات اولیه و کلی این طرح هستند.

 

۴-سادگی: ساده است، زیرا عناصر این طرح همان عناصر پدیده‏ های موجود در طبیعت است که هر انسانی با آن همواره سرو کار دارد و تقسیمات آن نیز طبیعی و عادی است.

 

۵-عمومیت: عمومیت دارد، زیرا همه از عالی و دانی آن را می‏ فهمند و عالم و حاصل به اندازه فهم خویش از آن بهره می‏گیرد.

 

۶-جامعیت و شمول: جامع و شامل است زیرا همه عناصر طبیعت و انسان را در برمی‏گیرد و هیچ مسئله‏ای را فروگذار نکرده است.

 

۷- جهانی است: جهانی بودن در عین اینکه برگرفته از قرآن است، ولی همه مردم جهان بویژه مردم موحد می‏توانند از آن استفاده کنند و حتی کسانی که اعتقاد به خدا هم ندارند می‏توانند از جامعیت طرح بهره‏گیرند. حقیقت مطلق در نظر هر قوم و دسته‏ای می‏تواند مبنای اولیه تقسیم‏ بندی برای آنها باشد و در رأس قرار گیرد.

 

۱- ملهم از قرآن اتکای عمده آن بر آیات قرآن مجید است.

 

۲- شکستن انحصار: این‏ طرح طبقه ‏بندی‏ علوم رااز انحصار یونان بیرون می‏ آورد.

 

۳- توجه به خالقیت انسان: همچنان که خدا خالق همه چیز است، در این طرح، انسان نیز به عنوان خالق اندیشه و و تفکر خویش نقش عمده‏ای دارد و بخش مهمی از طرح طبقه‏ بندی به وی اختصاص دارد. دائره‏المعارف بریتانیکا نیز انسان را به عنوان سازنده، داننده اشیاء و جوینده  معرفی کرده است (پروپدیا ،۴۷۵)

 

۴- توجه خاص به علم پزشکی در این طرح علم پزشکی هم به عنوان یکی از علوم انسانی معرفی شده، در حالی که در بسیاری از تقسیم ‏بندی‏ ها آن را در شمار علوم انسانی مصطلح نیاورده است.

 

۵- همراهی عقل و نقل: در این طرح عقل و نقل با هم عجین‏ اند. هر تفکر عقلی بهره‏ای از نقل دارد و هیچ نقلی فارغ از عقل نیست.

 

۶- همراهی علوم اوائل و اواخر: علوم اوائل و اواخر با هم و در کنار هم‏ اند زیرا بشریت همواره در طول زمان نیازمند همه علوم و شناخت آن بوده است.

 

۷- همراهی نظر و عمل: در این طرح به جنبه عملکردی روح که بخش وسیعی از علوم را در برمی‏ گیرد، اهمیت ویژه‏ای داده شده است. زیرا انسان بدون عمل، واقعیت و تمامیت ندارد.

 

۸- تقدم تفکر علمی بر تفکّر فلسفی: تقسیم‏ بندی علم از جمع‏ بندی ذهن فیلسوف نشأت نگرفته است، همچنان که ارسطو اساس حکمت را آموخته‏ ها و دانسته‏ های خویش می‏ داند و یا شناخت را، از اندیشه خویشتن آغاز می‏ کند. به عبارت دیگر، تقسیم‏ بندی وطبقه‏ بندی علوم بر معیار آنچه هست سامان یافته است. خدا در قرآن می‏ فرماید: شما در شکم‏ های مادرانتان بودید و هیچ نمی‏ دانستید و به شما چشم و گوش داد… بشر با چشم و گوش، جهان طبیعت و خویش را می‏ بیند و معرفت و شناخت علمی مقدم بر شناخت فلسفی و حتی دینی او شکل می‏ گیرد. آیات الهی را می‏ بیند و می‏ شنود و تنها فلاسفه و دانشمندان هستند که براساس یافته‏ های خویش، استنتاج می‏ کنند. این طبقه ‏بندی نیاز به هیچ‏ گونه استنتاجات فلسفی ندارد. عین فطرت و خلقت است و همه کس در همه حال آن را می‏ فهمد و می‏ پذیرد.

 

 

نتیجه

 

 

بحث درباره طبقه‏ بندی یک بحث ریشه‏ دار، قدیمی و بسیار مهم است. نگارنده نیز هیچ داعیه‏ ای ندارد و صرفاً برداشت های خویش را به طور کاملاً فشرده مطرح نموده است و به خوبی می‏ داند که قرآن کتاب طبقه‏ بندی نیست و قرآن ورای همه این مسائل است. در هر حال در طول تاریخ، بسیاری در این‏ باره مطالب نوشته و قلم فرسایی کرده و نظراتی ابراز داشته‏ اند. این طرح طبقه‏ بندی نیز قطعا دارای نواقصی است، ولی امید است با اشارات صاحبنظران و با حسن نظری که خواهند داشت، بتواند به عنوان طرحی نو در طبقه‏ بندی اسلامی مطرح شود. قطعاً چنانچه مقبول طبع اهل نظر قرار گیرد، می‏ توان از آن نتایج بسیار مثبت دیگری انتظار داشت، طرح موضوع بندی دائره ‏المعارف‏ ها و از آن مهمتر طرح طبقه ‏بندی کتابخانه ‏ها، مهم ‏ترین دستاورد این طرح است که امید است به زودی درباره آن هم مطالبی عرضه شود.

 

 

منابع :

 

 

۱ـ قرآن مجید.

 

۲ـ ابن حزم اندلسی، علی بن احمد بن حزم، مراتب‏العلوم، تحقیق احسان عباس، ترجمه محمد علی خاکساری، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۶۹٫

 

۳ـ الحکیمی، محمدرضا، محمد الحکیمی و علی‏الحکیمی، الحیاه، تهران، مکتبه ‏النشرالثقافه ‏الاسلامیه، ۱۳۶۷٫

 

۴ـ سجادی، محمد جعفر، مقدمه ‏ای بر شناخت علوم اسلامی.

 

۵ـ طاهری عراقی، احمد، ۱۳۶۳، تقسیم بندی علوم از نظر غزالی، معارف، ۳ (۱۳۶۳) ص۸۱-۸۹٫

 

۶ـ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی‏تفسیرالقرآن، قم؟، ۱۳۹۳ ق.

 

۷ـ طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، ق ۶، مجمع‏البیان فی ‏تفسیرالقرآن، صحّحه و علّق علیه هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه الاسلامیه، بی تا.

 

۸ـ لابوم، ژول، تفصیل‏الایات القرآن الحکیم به انضمام المستدرک، گردآورنده ادوارد مونتیه، مترجم از فرانسه به عربی محمد فوأد عبدالباقی ترجمه فارسی آیات از مهدی الهی قمشه‏ای، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۰٫

 

۹ـ مقدم، محمد باقر، درآمدی بر رده‏ بندی علوم، قم، کتابخانه آیت‏الله مرعشی، ۱۳۷۳٫

 

۱۰- The new Encyclopedin Britanica. Propeadia, Outline of

knowledge and Guide to Britanica. Chicaga, Encyclopedia,

Britanica, 1998.

 

 

انتهای پیام/

کد خبر : 26001
تاريخ ثبت خبر : 29 تیر 1395
ساعت بارگزاری خبر : 10:49
برچسب‌ها:, , , , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)