به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، بحث درباره طبقه بندی علوم و نظریه های گوناگون در مورد این مسئله و طبقه بندی در جوامع مختلف از دیرباز مورد بحث و کنکاش متفکرین و صاحبان اندیشه بوده، دکتر غلامرضا فدایی استاد دانشگاه تهران مقاله ای در مورد دیدگاه های قرآنی در مورد طبقه بندی علوم و همچنین اشارات قرآنی به بحث شاخه های مختلف علوم و برتری دید گاه قرآن به سایر نظریه ها، به رشته تحریر درآورده که در ادامه می خوانید.
چکیده
طبقه بندی علوم همواره مورد توجه فلاسفه و دانشمندان بوده و هست. بسیاری از بزرگان دینی و غیر دینی هم در این باب داد سخن دادهاند. در قرون اخیر، فرهنگ نویسی نیز ناگزیر به مسئله تقسیم بندی و طبقه بندی علوم پرداخته است. در این طرح با استفاده از تجارب قبلی، طرحی جدید و با اتکا و استناد به آیات قرآن مجید داده شده است. این طرح عمدتاً، به تقسیم بندی دوگانه توجه کرده و تا چند رده همین روش را حفظ کرده است. در این طبقه بندی طبیعت و انسان به عنوان دو محور اصلی تلقی شده و تقسیمات فرعی، زیر این دو محور آمده است.
امتیازات: ۱) الهام از قرآن ۲) بهای ویژه به انسان که مصداق خلیفه الهی و فرمایش حضرت علی(ع) اسـت که «و فیـک انطـوی العالـم الاکبـر ۳) ساده و قابل فهم برای همه ۴) عمومیت و شمول جهانی بویژه قابل استفاده موحدّان ۵ ) بهره برداری از عناصر شناخته شده جهان و انسـان ۶) انضمام علوم پزشکی جزو علوم انسانی.
کلمات کلیدی :
طبقه بندی علوم، طبقه بندی ارسطویی، قرآن ، علوم آفاق (جهان)، علوم انفس (انسان)، آسمان، زمین، انسان، طبقه بندی دودویی.
مقدمه:
طبقه بندی علوم همیشه مورد توجه فلاسفه و دانشمندان بوده و هست. از صدر تاریخ تاکنون، بزرگان علم و فلسفه و دین درباره طبقه بندی علوم اظهار نظر کرده اند. این بدان علت است که ساختمان ذهنی و فکری انسان همواره نیازمند نظم و انتظام بوده و هست. دانش و آموخته های انسان باید همواره انتظام لازم را داشته باشد و ارتباط آن با یکدیگر روشن باشد، لذا دانشمندان و فلاسفه چه در آغاز و چه در میان و یا پایان دوره مطالعاتی خویش متعرض این مسئله شده و نظر خویش را در باره تقسیم بندی علوم مطرح کرده اند. با آنکه نظرات گوناگونی در تقسیم بندی علوم ابراز شده و علمای یونان و سپس به دنبال آنان دانشمندان اسلامی و از آن پس فلاسفه اروپایی، درباره تقسیم و طبقه بندی علوم اظهار نظر کرده و طرحهایی را ارائه نموده اند، اما هنوز هم باب اظهار نظر مفتوح است و یک جمع بندی کلی که همه بر آن اتفاق نظر داشته باشند، وجود ندارد.
بیان مسئله:
تقسیم و طبقه بندی علوم از مسائل مهمی است که هم فلاسفه و دانشمندان برای سامان دادن به ساختار ذهنی و فکری خویش به آن نیازمندند و هم فرهنگ نویسان که به نوعی، درگیر تدوین دانش برای استفاده از آن هستند به آن محتاج اند، زیرا نظم بخشیدن و سبک و سنگین و مرتب نمودن و اولویت دادن به امور از جمله دانش و آموخته های بشری امری است مطلوب و عقلایی.
دانشمندان یونانی به مسئله تقسیم بندی علوم بیش از هر کس توجه کرده اند؛ افکار مشایی ارسطویی سرآمد تفکر در این زمینه است. مسئلهای که پس از گسترش علم و انشعاب آن پیش می آید، موضوع احصا و سپس رده بندی علوم است. این موضوع از نظر ماهیت تعلیم و تربیت و اخذ نتیجه در فراگیری دانش، کاری بسیار مهم و ضروری است، زیرا دانش ما باید نخست به صورت دقیق انشعاب یابد تا بتوان در حوزه ویژه هر موضوعی پژوهش کافی به عمل آورد (ابن حزم، ۲۰). طبقه بندی متأثر از بینش علمی و فلسفی عصر و زمان پدید آورندگان آن است و این خود به نوعی ما را نسبت به فهم و اعتقاد و اندیشه واضع آن کمک می کند و یا به گونه ای متأثر از حرفه و علاقه ای است که وی به موضوع و موضوعات خاص داشته است.
با آنکه دانشمندان اسلامی، در زمینه طبقه بندی علوم فعالانه مشارکت داشته و فارابی، کندی، ابن سینا، ابوالحسن عامری، ابن رشد، ابن فریقون، غزالی، خواجه نصیرطوسی و … تا برسد به ملاصدرا در این برهه کارکرده و نظراتی ابراز نموده اند، اما عمدتاً نظرات آنان برگرفته از افکار یونانیان و بعضا متأثر از اعتقادات دینی صرف و یا مخلوطی از آن دو بوده است. جمعی نیز با توجه به حرفه ای که داشته اند از قبیل معلمی، کتابت و وزارت طرحهایی را داده اند.
در این طرح با استفاده از آیات قرآن مجید و با عنایت به نظرات و خلقت جهان و فطرت انسان، تقسیم بندی جدیدی صورت گرفته، که امید است بتواند تعریفی جامع از علوم داشته باشد.
اهمیت مسئله:
همچنان که گفته شد، طبقه بندی علوم همیشه مطلوب بوده و هست، زیرا خود مبین وحدتی است که ذهن انسان طالب آن است. در صدر تاریخ، و در حکمت یونان، علم یکی بود و به آن فلسفه می گفتند. لفظ فلسفه بر مجموعه دانش های بشری (نظری و علمی) اطلاق می شد. کسانی مثل فیثاغورث، خود را فیلسوف می نامیدند و امثال افلاطون و ارسطو بر تمام علوم زمان خود احاطه داشتند (ابن حزم، ۱۴). بنابراین طبقه بندی صحیح از دانش بشری، هم وقوف به وحدت علم را میسر می سازد و هم، آگاهی لازم را در باره چگونگی تقسیم جداگانه شعب و یا تعیین اندازه دوری و یا نزدیکی این شعبه ها را در اختیار ما می گذارد (همان، ۱۶).
هنوز پس از قرنها برای تدوین دائره المعارف مسئله تقسیم بندی علوم مطرح و مورد استفاده است. دائره المعارف ها را با جهان از جهاتی مشابه گرفته اند. اما نه از این جهت که جامعیت هر دو مورد توجه است، بلکه از این حیث که این دو مجموعه کلی چگونه با هم مربوط می شوند. جهان حاوی هر آنچه هست و هر آنچه قابل داشتن است می باشد. دائرهالمعارف نیز، وظیفه گزارشگری آنچه را که هست ویا می تواند درباره جهان دانسته شود، به عهده دارد؛ یکی آئینه دیگری است؛ جهان بزرگ در جهان کوچک نمایانده شده است (بریتانیکا، پروپدیا، ۴۷۵).
پرسشهای اساسی:
هنوز هم درباره طبقه بندی علوم سؤالاتی جدی مطرح است؛ بریتانیکای ۱۹۹۸ در بخش تقسیم بندی دانش در بخش دهم کتاب پروپدیا، در مقاله ای که توسط (۱)Mortimery, J.Adler تحت عنوان «دانش»، خودآگاه می شود، نوشته شده است، می گوید که در تقسیم بندی دانش سه سؤال مهم وجود دارد: اولین سؤال مهم که به اعتقاد وی همواره در طول تاریخ مورد بحث بوده این است که آیا همچنان که ارسطو اعتقاد داشت، باید طبقه بندی علوم فلسفه مراتبی باشد. سپس اظهار می کند که این مسئله امروز رد شده و به جای آن یک حلقه دانش مطرح شده است، حلقه ای که نقطه آغاز و انجامی ندارد. (پروپدیا ۹-۱۵) جالب است، که برخلاف نظر وی در تقسیم بندی مطالب در بریتانیکا، مسئله سلسله مراتبی رعایت شده و از کلیت متنازل و پیچیدگی متصاعد اگوست کنت به نوعی تبعیت کرده است.
او سپس ادامه می دهد: مسئله دوم که به آن پاسخ هایی هم داده شده، ارتباط علوم و هماهنگی آنها با هم در کشف حقیقت است. باز او معتقد است که یک اختلاف نظر کلی درباره وحدت حقیقت وجود دارد و سپس نتیجه گیری می کند که هر چیز ممکن است دارای بخشی از حقیقت باشد، اما نباید حقایق گوناگون را در کنار هم قرار داد. آنها باید دور از هم باشند، تا موجب برخورد و تضاد نشود. سومین سؤالی که به عقیده نویسنده مقاله، اخیراً مطرح شده است این است که آیا باید علوم انسانی را در کنار سایر علوم قرار داد. او می گوید امروزه اعتقاد بر این است که باید علوم انسانی (زبان، ادبیات، هنر، تاریخ، فلسفه و مذهب) را در یک طرف و علوم طبیعی و اجتماعی را در طرف دیگر قرار داد، زیرا روشهای بررسی هر یک با هم متفاوت است، ولی او از خود سؤال می کند که آیا واقعا می توان این دو را از هم جدا کرد؟ آیا دو جهان وجود دارد؟ و سرانجام نتیجه گیری می کند که این ایمان است که به ما می گوید که جهان دانش یک جهان واحد برای گفتگو است. (بریتانیکا، پروپدیا،۴۷۷٫)
با این توضیحات مشخص می شود که هنوز در رابطه با طبقه بندی علوم سؤالات جدی وجود دارد. به بیان دیگر می توان پرسید که آیا سلسله مراتب در طبقه بندی علوم واقعا رد شده است؟ آیا وحدت علوم برای رسیدن به حقیقت، امروزه منتفی است؟ آیا علوم انسانی با علوم اجتماعی مباین است؟ آیا طرح طبقه بندی معمول که عمدتا برگرفته از افکار ارسطو است، کامل و بی چون و چراست؟ آیا دیگر نمی توان طرح جدیدی برای طبقه بندی مطرح کرد؟ آیا از قرآن که خود منادی حقیقت و هدایت بشر برای رسیدن به حقیقت است، نمی توان طبقه بندی علوم را الهام گرفت؟
ضرورت و فایده طرح:
از آنجا که هنوز طرح جامع الاطرافی درطبقه بندی علوم عرضه نشده و عموم طرحها درباره طبقه بندی علوم به نوعی دارای تسامح، نقص و مبانی فکری خاص هستند و در عین حال جامعیت آنها زیر سؤال است، به نظر می رسد که طرح نظرات جدید می تواند راهگشا و مفید باشد. دست کم برای تحریک اذهان و استفاده از نظرات بزرگان، کاری مطلوب و پسندیده است. به نظر نگارنده این طرح جامعیت لازم را دارد و به ویژه اینکه منبعث از آیات قرآن مجید و مطابق با اصول فطرت و آفرینش است.
فایده مهم طرح این است که برای موحدان و مؤمنان پشتوانه خوبی است. بسیارند کسانی که این سؤال برایشان مطرح است که غیر از تقسیم بندی یونانی، آیا مسلمانان خود، جداگانه دارای تقسیم بندی و طبقه بندی برای علوم بوده اند؟ آیا قرآن خود بر این مسئله عنایت داشته است؟ آیا می توان از قرآن مجید در هر زمان استنتاجهای لازم را نمود؟ پاسخ مثبت به این سؤالات فایده اصلی و عمده طرح است.
تاریخچه طبقه بندی علوم:
اولین تقسیم بندی را به یونان و بویژه به افلاطون و ارسطو نسبت می دهند. تقسیم بندی ارسطویی معروف است. وی علوم را بر سه دسته تقسیم کرد و آن را حکمت نظری و حکمت علمی و علوم آلیه نامید. از آن پس با نهضت ترجمه، علمای اسلامی و بویژه کندی، فارابی، ابن سینا، غزالی، و … درباره رده بندی علوم بحث کرده اند. بعضی از دانشمندان به همه علوم توجه داشته اند. بعضیها به دلائل علائق مذهبی، فقط به علوم شرعی عنایت کرده و از منظر شرع به سایر علوم نگریسته اند. بعضیها با الهام از قرآن مجید و عقاید دینی بین آنچه ازیونان آمده و آنچه در عقاید دینی وجود دارد تلفیقی به وجود آوردند.
فارابی از این دسته افراد است (ابن حزم۱۷)؛ ابن خلدون در مقدمه تاریخ عمومی خویش، گزارش جامعی از طبقه بندی علوم اسلامی پس از دوران بلوغ آورده است. در این بین، فرهنگ نویسان نیز به مسئله تقسیم بندی علوم توجه کرده اند. ابن ندیم، شمس الدین آملی، تهانوی، ابن اکفانی، وابن حزم اندلسی از این دسته افرادند. بعضیها قواعدی برای طبقه بندی علوم وضع کردند؛ قاعده عموم و خصوص، توقف و اناطه، و اشرفیت از این نمونه است (ابن حزم، ۲۰-۲۱).
در مغرب زمین، افرادی چون فرانسیس بیکن، تقسیم بندی علوم را از ذهن انسان شروع می کند و به تبع ارسطو رشته های سه گانه فلسفه یعنی علم الهی، طبیعی و علم بشر را معرفی می کند که همچون درختی تمام شاخه های دیگر علوم از آن متفرع می شود(همان، ۲۳)؛ اگوست کنت بر حسب کلیّت متنازل و تفصیل و پیچیدگی متصاعد علوم را طبقه بندی کرده است. یعنی هر چه وقایع بسیط و ساده تر باشند، کلی تراند و سادگی با کلیت نسبت مستقیم دارد (همان ۴-۲۳)؛ آمپر علوم را بر دو دسته تقسیم میکند، علوم جهانی و علوم عقلانی و هر یک به چهار دسته تقسیم می شوند. طبقه بندی هربرت اسینسر که از طبقه بندی های قبل از خود انتقاد کرده است، در وهله اول به سه دسته تقسیم شده و علوم مجرد و علوم نیمه مجرد و علوم عینی نام گرفته است (همان، ص ۲۵).
در تقسیم بندی مسلمانان که عمدتا به روش ارسطویی رفته اند (طاهری عراقی، ۸۲)، تقسیم های سه تایی بیشتر معمول بوده است؛ البته تقسیم بندی دوتایی نیز وجود دارد (ابن حزم ۳۵). فارابی نخستین کسی است که علوم را به طریق امروز طبقه بندی کرده و حدود هر یک را نشان داده است. اگر چه کندی در قرن دوم این کار را شروع نموده است (مقدم، ۲۳۴).
در تنظیم دائره المعارف بریتانیکا ویرایش ۱۵ ـ که در عصر ما، دائره المعارف بی نظیر و نمونه است ـ روش سلسله مراتبی به نوعی ملحوظ شده و همچنان که (اگوست کنت) اشاره کرده، حکمت متنازل و پیچیدگی متصاعد مورد توجه قرار گرفته است. در این تقسیم بندی از ماده و انرژی شروع می شود و سپس به زمین، حیات بر روی زمین، زندگی انسان و جامعه انسانی، هنر، تکنولوژی و مذهب و تاریخ می پردازد و بخش پایانی را به شاخه های دانش در تفکر و ذهن انسانی اختصاص می دهد. در طبقه بندی دانش بشر در بخش دهم که به پنج بخش تقسیم شده ابتدا منطق، دوم ریاضیات ، سوم علم، چهارم تاریخ و علوم و انسانی و در آخر فلسفه مورد بحث قرار گرفته است. (پروپدیا، ص ۱۵-۱۰)
ویژگیهای طرحهای گذشته
این مقاله بر آن نیست تا طرح های گذشته را در رابطه با طبقه بندی علوم مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد، اما لازم است، به این نکته توجه شود که همه طرح های گذشته که محصول فکر بشر هستند، به نوعی دارای تسامح و قصورند. همه آنها طرح هایی هستند که مخلوق ذهن بشراند و این طرح نیز، تا آنجا که به فکر و ذهن نگارنده مربوط می شود، از این قاعده مستثنا نیست. فی المثل درباره طرح ارسطو که علوم را بر سه قسمت تقسیم کرده است، می توان پرسید که آیا در حکمت عملی، نظر مطرح نیست؟ و آیا اندیشه و نظر خود با عمل توأم نیست؟ اگر نیست، چگونه شناخته میشود؟ آیا عمل در اندیشه نظری، همان محصول فکری و ارائه، نگارش و انتقال آن نیست؟ آیا اندیشه ذهنی را نمی توان نوعی کار و عمل فکری به حساب آورد؟ و یا در حکمت عملی که در واقع نسبت به حکمت نظری سبک وزن تر به حساب آمده، نظر و اندیشه مطرح نیست؟
از گروهی که علوم را به عقلی و نقلی تقسیم کرده اند می توان پرسید که آیا در علوم عقلی، نقل مطرح نیست و متقابلاً در علوم نقلی، عقل دخالت ندارد؟ یا آنهایی که علوم را به دنیا و آخرت تقسیم کرده اند، آیا بین دنیا و آخرت می توان تفاوتی قائل شد؟ آیا دنیا و آخرت در ارتباط با یکدیگر نیستند؟ آیا آخرت ادامه دنیا نیست؟ چگونه می توان علوم دنیایی را از علوم آخرتی جدا کرد؟ آنهایی که علوم را به علوم اوائل و علوم اواخر تقسیم کرده اند، در واقع یک تقسیم بندی زمانی کرده اند، آیا علوم مربوط به اوائل در علوم اواخر تأثیر و نفوذی ندارد؟ همچنین غزالی که علوم را بر دو دسته، علوم فرض و علوم کفایت تقسیم می کند، خارج از این دو، علومی دیگر یافت نمی شود؟ (طاهری عراقی، ۸۲)
توضیحاتی درباره این طرح
این طرح کلاً برگرفته از قرآن مجید است؛ پایه های اصلی آن آیات قرآن است و نگارنده به لطف خدا از مطالعه آیات قرآن به این نتیجه رسیده است.
در این طرح نقطه شروع ارائه آیات الهی برای وصول و یا ایصال به حق است. خدا می فرماید: به زودی آیات خویش را در آفاق و در انفس نشان خواهیم داد تا برای آنان مشخص شود که او (خدا )حق است.(فصّلت، ۵۳) به عبارت دیگر ارائه آیات از دو طریق سیر در آفاق (جهان) و سیر در انفس (انسان و جوامع انسانی) شروع می شود، از آن پس تقسیمات براساس آنچه در طبیعت وجود دارد پیش می رود، بدین معنا که در تقسیم علومِ طبیعت (جهان)، علوم مربوط به زمین و آسمان؛ در تقسیم علوم زمین، علوم مربوط به خشکی و دریا و در تقسیم علوم مربوط به آسمان، علوم مربوط به جوّ نزدیک و جوّ دور مطرح می شود و سپس ادامه می یابد.
در بخش مربوط به زمین، قوانین فیزیک و شیمی و در بخش علوم مربوط به آسمانها، علم هیئت و نجوم آمده است. در مورد علوم مربوط به انسان نیز، تقسیم اولیه آن به علوم مربوط به جسم و روح و سپس هر یک به شاخه هایی دیگر تقسیم می شوند. توضیح اینکه علوم مربوط به جسم انسان یا مربوط به گذشته است که شامل خلقت و باستان شناسی می شود و یا علوم مربوط به وضعیت جسم در زمان حال است که شامل علم پزشکی می شود. علوم مربوط به روح نیز یا مربوط به قدرت شناختی و معرفتی روح یا قدرت عملکردی او در جامعه است و هر یک باز به دو قسم تقسیم می شوند. قابل ذکر است که در قرآن بیش از هرچیز به عمل و عملکرد انسان توجه شده و آیات قرآن عموماً به صورت فعل آمده و این نشان از اهمیت فعل و عمل در منطق قرآن و زندگی بشری دارد.
علوم شناختی و معرفتی روح یا عقلانی است که شامل معرفت دینی و فلسفی می شود، (ریاضیات و منطق چون محصول فکر بشری است در این قسمت مطرح می شود) و یا مربوط به قدرت شناخت اشراقی روح است که شامل عرفان و هنر می گردد. علوم مربوط به جنبه عملکردی روح نیز یا فردی است که شامل روانشناسی و علوم رفتاری و تعلیم و تربیت می شود و یا مربوط به جنبه عملکردی روح در جامعه است، باز به دو قسم می شود که یا مربوط به گذشته است که شامل تاریخ سیاسی و تاریخ ادبیات و فرهنگ می شود؛ زیرابررسی تاریخ در منطق قرآن، صرفا بررسی زندگی حکومت گران نیست، بلکه بررسی مجموعه زندگی و آثار گذشتگان اعم از زندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که شامل تاریخ فرهنگ و ادبیات هم می شود و یا مربوط به حال است که باز، به دو قسمت سیاسی و اجتماعی تقسیم می شود. بخش سیاسی آن باز به دو قسمت سیاست و اقتصاد و بخش اجتماعی آن به دو قسمت جامعه شناسی و ارتباطات فرهنگی تقسیم می شود.
منطق نظری این طرح:
این طرح، حاصل اندیشه بسیار در طول سالهای تدریس درس مرجع شناسی و بویژه در بخش فرهنگ نامه ها در دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد و کارشناسی است و نیز پاسخ به پرسش بسیاری از دانشجویان علاقه مند درباره چگونگی و اهمیت طبقه بندی علوم در نزد مسلمانان و نیز طبقه بندی کتابخانه ای است. در مقاله ای که درباره حکیم ملاصدرا تحت عنوان «ملاصدرا از دیدگاه منابع مرجع داخلی و خارجی» نگاشته شد، بحث حق و حقیقت و رسیدن به آن، بار دیگر نظر نگارنده را به خود جلب کرد. با مراجعه به آیه شریفه ۵۳ در سوره فصلت وبا مراجعه به تفاسیر گوناگون، ازجمله: مجمع البیان والمیزان این نکات مشخص شد:
با مراجعه به آیات دیگر قرآن از جمله آیاتی که با “و من آیاته” شروع می شود، که عمدتاً در سوره روم است و یکی در سوره شوری، مشخص می شود که این آیات عمدتاً همان (خلقت) آسمان و زمین و ما بین آنها ست. اینک این آیات:: «و من آیاته ان خلقکم من تراب ثم اذا انتم بشر تنتشرون: و از آیات او این است که شما را از خاک آفرید ، سپس شما با [توالد و تناسل] پراکنده گشتید. روم /۲۰
«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون: و از نشانه های او این است که از خودتان همسرانتان را آفرید تا در آن آرام گیرید و بین شما مودت و رحمت قرار داد. همانا در آن نشانه هایی برای قومی است که تفکر می کنند. روم /۲۱
«و من آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم ان فی ذلک لایات للعالمین: از نشانه های او آفرینش آسمانها و زمین و گوناگونی زبانها و رنگهای تان است. همانا در آن نشانه هایی برای دانایان است.» روم/ ۲۲
«و من آیاته منامکم باللیل و النهار و ابتغاؤکم من فضله انّ فی ذلک لایات لقوم یسمعون: و از نشانه های او خواب و استراحت شما در شب و فراهم آوری رزق و روزی از فضل او در روز است. همانا در آن آیاتی برای آنانی است که می شنوند. روم /۲۳
«و من آیاته ان یریکم البرق خوفا و طمعا و ینزّل من السماء ماء لیحیی به الارض بعد موتها ان فی ذلک لایات لقوم یعقلون: و از نشانه های او ارائه برق (نور) است که در آن بیم و امید (طمع) است و اینکه از آسمان آب می فرستد، تا با آن زمین را پس از مرگش زنده کند. همانا در آن نشانه هایی برای قومی است که تعقل می کنند.» روم /۲۴
«و من آیاته ان تقوم السماء و الارض بامره ثم اذا دعاکم دعوه من الارض اذا انتم تخرجون» و از نشانه های او بر پاداشتن آسمان و زمین به امر (قدرت) اوست. سپس چون دعوتی از زمین شما را بخواهد [در روز محشر] از آن خارج می شوید. روم /۲۵
در سه آیه از این آیات، خلقت و آفرینش طرح می شود، خلق انسان از خاک و خلق آسمانها و زمین که این مطلب پایه اولیه طرح را تشکیل می دهد. در همین سه آیه اولیه انتشار بشر در روی زمین، آفرینش همسران (برای تشکیل خانواده و اجتماع) به منظور ایجاد آرامش در کنار او، برقراری و جعل دوستی و رحمت در بین آنها (هستهه ای اولیه زندگی) و نیز گوناگونی زبان ها و رنگ ها برای آنانی که می خواهند بدانند [با آموزش زبان یکدیگر و پذیرش اختلاف رنگهای دیگران برای برقراری رابطه اجتماعی] طرح می شود.
در سه آیه بعد، استراحت در شب، تلاش و تکاپو در روز، زندگی توأم با بیم و امید برای تلاش و کوشش در زندگی اجتماعی و توجه به فرو فرستادن آب از آسمان [توجه به جوّ نزدیک آسمان [و احیای زمین با آب باران [ اشاره به قوانین موجود در پدیده های طبیعت از قوانین فیزیکی، شیمیایی و زیست شناختی] و بر پاداشتن آسمان در زمین به امر او [ اشاره به وجود نیروهای نامریی و قوانین [مطرح می شود.
در پایان آیات ۲۱ تا ۲۴، چهار کلمه یتفکرون، عالمین، یسمعون و یعقلون آمده است که ترتیب آنها جالب توجه است که نخست فکر، پس از فکر علم، پس از آن آمادگی برای شنیدن و سرانجام تعقل به عنوان نتیجه مطرح می شود. ضمن اینکه هر یک از این کلمات با آیات مربوط نیز تناسب لازم را دارد.
«و من ایاته خلق السموات والارض و ما بثّ فیهما من دابه و هو علی جمعهم اذا یشاء قدیر: و از آیات قدرت او، آفرینش آسمانها و زمین است و آنچه در آن از انواع جنبندگان پراکنده است و او بر جمع آنها هر وقت بخواهد تواناست.» شوری /۲۸
«و من آیاته الجوار فیالبحر کالاعلام. ان یشاء یسکن الریح یظللن رواکد علی ظهره انّ فی ذلک لایات لکلّ صبار شکور» شوری /۳۱ و ۳۲
و از آیات او سیر و گردش کشتیها در دریاهاست که چون قصرها به حرکت در آید. اگر بخواهد باد را ساکن خواهد کرد تا کشتی ها از جنبش بازایستند همانا در آن نشانه هایی برای هر صبور شکرگزار است.
آیه۱۶۴ بقره نیز آیات خدارا همین پدیده های یادشده با سیاق یدیگر بیان می کند: «ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار و الفلک التی تجری فی البحر بما ینفع الناس و ما انزل الله من السماء من ماء فاحیا به الارض بعد موتها و بثّ فیها من کل دابه و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السماء و الارض لایات لقوم یعقلون». همانا در آفرینش آسمانها و زمین و گردش شـب و روز و حـرکت کشــتی در دریا در آنچه منافع مردم در آن است و آبی که خدا از آسمان می فرستد تا زمین را پس از مرگ آن زنده کند و پراکنش هر نوع جنبده در روی زمین و جریان بادها و ابرهای در بین آسمان و زمین، نشانه هایی است برای آنانکه تعقلّ می کنند.
ملاحظه می شود عناصری که در آیات الهی برای فهم، درک، تفکر و تعقل بشر برای رسیدن به حقیقت و درک وحدانیت خدا که موجب نظم و انتظام در جریان آفرینش است، عبارتند از خلق انسان، آسمانها، زمین، گردش شب و روز، زندگی خانوادگی، خشکی، دریا، حرکت کشتی در دریا (با قوانین حاکم بر آن)، گسترش و پراکنش انواع جنبدگان بر روی زمین، انزال آب از آسمان و احیای زمین پس از مرگ [با قوانین زیست شناختی و فیزیکی و شیمیایی]، استقرار ابرها در بین زمین و آسمان [با قانون مربوط به خود]، حرکت [بادها و قوانین حاکم بر آنها]، برقراری دوستی و محبت بین انسانها، جلب منفعت از دریاها [ برای مردم]، استراحت مردم در شب و تلاش در روز. این آیات همگی ساختار اولیه طرح طبقه بندی جدید علوم را تشکیل می دهند. در این طرح شناخت علمی مقدم بر شناخت فلسفی است. دیدن و شنیدن آیات الهی و پذیرش آن به عنوان نشانه های آیات الهی و قبول وحدانیت او و سپس تشکیل نظام شناختی فلسفی جامع و کامل برای تحلیل کل نظام هستی از ویژگیهای این طرح است.
بر خلاف آنچه که احتمالاً نظریه تقسیم بندی دوتایی علوم را حاصل نهضت ترجمه می داند،(ابن حزم، ۱۶) تقسیم بندی دوتایی در قرآن مجید رایج ترین تقسیمات است. آیاتی که حاوی کلماتی نظیر، آسمان و زمین، موت و حیات، دنیا و آخرت، کفر و ایمان، شمس و قمر، لیل و نهار، نور و ظلمت، احیاء و اموات، الذین یعلمون و الذین لایعلمون، فجّار و کفّار، نعیم و حجیم، اصحاب الجنه و اصحاب النار، ابیضّت وجوههم و اسودّت وجوههم و برّ و بحر و… بیانگر این تقسیم بندی دوتایی است. همچنین در سوره فصلت، خلق زمین و آسمان را در دو آیه جداگانه در روز (یومین) مطرح می کند. (فصلت آیات ۸ و ۱۱) البته نگارنده بنا و اصرار ندارد که تا آخرین مرحله تقسیم دوتایی را ادامه دهد، ولی تا آنجا که امکان آن باشد و اشاراتی نیز از قرآن مجید آن را تأیید کند، آن را اجرا خواهد کرد. همچنین تقسیم بندی دودویی در همه موارد صرفاً به معنای تقابل صرف نیست، مثلاً شب و روز و موت و حیات در تقابل کاملند، دنیا و آخرت در حالی که دو مقوله جداگانه اند، در برخی از موارد می توانند در جهت هم و مکمل یکدیگر باشند، ولی از پارهای حیثیت ها می توانند قسیم یکدیگر باشند. این امر در تقسیم بندیهای دانشمندان گذشته نیز به وفور دیده می شود.
ویژگیهای این طرح:
تقسیم بندی این طرح به لحاظ ساختاری قابل توجه است. در این ساختار درخت آفرینش مطرح است؛ همچنان که خدا خلقت اولیه آسمان و زمین را با تغییر آفاق (دود) و خلقت اولیه بشر را از “صلصال کالفخّار” می داند که پس از تسویه از روح منسوب به خویش در آن می دمد، و سپس مراحل تکاملی را طی می کند. در این طرح نیز این وضعیت به خوبی مشهود است.
به لحاظ روش نیز این طبقه بندی قابل توجه است، زیرا همان روش را اتخاذ کرده که خداوند در قرآن برای ارشاد بشر و راهنمایی او به سوی درک حق و حقیقت انتخاب نموده است. این طبقه بندی قابل توجه است، زیرا موضوعات تقسیم بندی عمدتاً همان پدیده های همیشه آشنای بشر در زندگی عادی و هر روزه است. اگر طبقه بندی را به لحاظ غایت نیز در نظر بگیریم، باز قابل توجه و توجیه است؛ زیرا غایت این طبقه بندی رسیدن به حق و حقیقت که همانا شناخت خدا و درک عظمت اوست.
این طرح علاوه بر دارا بودن مزایای طرح های قبلی دارای ویژگی های جدیدی نیز هست. مزایای مشترک این طرح با طرح های گذشته عبارتند از:
علاوه بر موارد یاد شده، این طرح دارای مزایای دیگری است بدین قرار:
۱-.نظام دودویی: این طرح عمدتاً بر نظام دودویی استوار است.
۲٫ توجه خاص به انسان: در این طرح توجه و امتیاز خاص به انسان داده شده است، با آنکه طبیعت و انسان قیم هم نیستند، ولی به خاطر اهمیت آن در یک شاخه کلی قرار گرفته است، زیرا انسان خلیفه خدا در زمین است و تمام این بحثها به خاطر اوست.
۳-اتکا بر عناصر اصلی طبیعت: اتکای عمده این طرح بر عناصر اصلی طبیعت و انسان است، موضوعاتی چون زمین ، آسمان، خشکی، دریا، جسم و روح انسان و … تقسیمات اولیه و کلی این طرح هستند.
۴-سادگی: ساده است، زیرا عناصر این طرح همان عناصر پدیده های موجود در طبیعت است که هر انسانی با آن همواره سرو کار دارد و تقسیمات آن نیز طبیعی و عادی است.
۵-عمومیت: عمومیت دارد، زیرا همه از عالی و دانی آن را می فهمند و عالم و حاصل به اندازه فهم خویش از آن بهره میگیرد.
۶-جامعیت و شمول: جامع و شامل است زیرا همه عناصر طبیعت و انسان را در برمیگیرد و هیچ مسئلهای را فروگذار نکرده است.
۷- جهانی است: جهانی بودن در عین اینکه برگرفته از قرآن است، ولی همه مردم جهان بویژه مردم موحد میتوانند از آن استفاده کنند و حتی کسانی که اعتقاد به خدا هم ندارند میتوانند از جامعیت طرح بهرهگیرند. حقیقت مطلق در نظر هر قوم و دستهای میتواند مبنای اولیه تقسیم بندی برای آنها باشد و در رأس قرار گیرد.
۱- ملهم از قرآن اتکای عمده آن بر آیات قرآن مجید است.
۲- شکستن انحصار: این طرح طبقه بندی علوم رااز انحصار یونان بیرون می آورد.
۳- توجه به خالقیت انسان: همچنان که خدا خالق همه چیز است، در این طرح، انسان نیز به عنوان خالق اندیشه و و تفکر خویش نقش عمدهای دارد و بخش مهمی از طرح طبقه بندی به وی اختصاص دارد. دائرهالمعارف بریتانیکا نیز انسان را به عنوان سازنده، داننده اشیاء و جوینده معرفی کرده است (پروپدیا ،۴۷۵)
۴- توجه خاص به علم پزشکی در این طرح علم پزشکی هم به عنوان یکی از علوم انسانی معرفی شده، در حالی که در بسیاری از تقسیم بندی ها آن را در شمار علوم انسانی مصطلح نیاورده است.
۵- همراهی عقل و نقل: در این طرح عقل و نقل با هم عجین اند. هر تفکر عقلی بهرهای از نقل دارد و هیچ نقلی فارغ از عقل نیست.
۶- همراهی علوم اوائل و اواخر: علوم اوائل و اواخر با هم و در کنار هم اند زیرا بشریت همواره در طول زمان نیازمند همه علوم و شناخت آن بوده است.
۷- همراهی نظر و عمل: در این طرح به جنبه عملکردی روح که بخش وسیعی از علوم را در برمی گیرد، اهمیت ویژهای داده شده است. زیرا انسان بدون عمل، واقعیت و تمامیت ندارد.
۸- تقدم تفکر علمی بر تفکّر فلسفی: تقسیم بندی علم از جمع بندی ذهن فیلسوف نشأت نگرفته است، همچنان که ارسطو اساس حکمت را آموخته ها و دانسته های خویش می داند و یا شناخت را، از اندیشه خویشتن آغاز می کند. به عبارت دیگر، تقسیم بندی وطبقه بندی علوم بر معیار آنچه هست سامان یافته است. خدا در قرآن می فرماید: شما در شکم های مادرانتان بودید و هیچ نمی دانستید و به شما چشم و گوش داد… بشر با چشم و گوش، جهان طبیعت و خویش را می بیند و معرفت و شناخت علمی مقدم بر شناخت فلسفی و حتی دینی او شکل می گیرد. آیات الهی را می بیند و می شنود و تنها فلاسفه و دانشمندان هستند که براساس یافته های خویش، استنتاج می کنند. این طبقه بندی نیاز به هیچ گونه استنتاجات فلسفی ندارد. عین فطرت و خلقت است و همه کس در همه حال آن را می فهمد و می پذیرد.
نتیجه
بحث درباره طبقه بندی یک بحث ریشه دار، قدیمی و بسیار مهم است. نگارنده نیز هیچ داعیه ای ندارد و صرفاً برداشت های خویش را به طور کاملاً فشرده مطرح نموده است و به خوبی می داند که قرآن کتاب طبقه بندی نیست و قرآن ورای همه این مسائل است. در هر حال در طول تاریخ، بسیاری در این باره مطالب نوشته و قلم فرسایی کرده و نظراتی ابراز داشته اند. این طرح طبقه بندی نیز قطعا دارای نواقصی است، ولی امید است با اشارات صاحبنظران و با حسن نظری که خواهند داشت، بتواند به عنوان طرحی نو در طبقه بندی اسلامی مطرح شود. قطعاً چنانچه مقبول طبع اهل نظر قرار گیرد، می توان از آن نتایج بسیار مثبت دیگری انتظار داشت، طرح موضوع بندی دائره المعارف ها و از آن مهمتر طرح طبقه بندی کتابخانه ها، مهم ترین دستاورد این طرح است که امید است به زودی درباره آن هم مطالبی عرضه شود.
منابع :
۱ـ قرآن مجید.
۲ـ ابن حزم اندلسی، علی بن احمد بن حزم، مراتبالعلوم، تحقیق احسان عباس، ترجمه محمد علی خاکساری، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۶۹٫
۳ـ الحکیمی، محمدرضا، محمد الحکیمی و علیالحکیمی، الحیاه، تهران، مکتبه النشرالثقافه الاسلامیه، ۱۳۶۷٫
۴ـ سجادی، محمد جعفر، مقدمه ای بر شناخت علوم اسلامی.
۵ـ طاهری عراقی، احمد، ۱۳۶۳، تقسیم بندی علوم از نظر غزالی، معارف، ۳ (۱۳۶۳) ص۸۱-۸۹٫
۶ـ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فیتفسیرالقرآن، قم؟، ۱۳۹۳ ق.
۷ـ طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، ق ۶، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن، صحّحه و علّق علیه هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه الاسلامیه، بی تا.
۸ـ لابوم، ژول، تفصیلالایات القرآن الحکیم به انضمام المستدرک، گردآورنده ادوارد مونتیه، مترجم از فرانسه به عربی محمد فوأد عبدالباقی ترجمه فارسی آیات از مهدی الهی قمشهای، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۰٫
۹ـ مقدم، محمد باقر، درآمدی بر رده بندی علوم، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی، ۱۳۷۳٫
۱۰- The new Encyclopedin Britanica. Propeadia, Outline of
knowledge and Guide to Britanica. Chicaga, Encyclopedia,
Britanica, 1998.
انتهای پیام/