| امروز شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

طبقه‌بندی جدید علوم و تولید علوم انسانی اسلامی/8؛


تقسیم‌بندی‌های علم در دوران اسلامی تقسیم‌بندی ساده‌ای است

هر کس بخواهد به طور جامع و فراگیر به علم و دانش به عنوان درخت تناور معرفت بشری بنگرد ناگزیر به مسئله تقسیم بندی علوم توجه می کند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، تقسیم بندی علوم مسئله ای است که بسیاری از بزرگان، حکما، فلاسفه، کتابشناسان و حتی فقیهان به آن پرداخته اند. علت آن این است که هر کس بخواهد به طور جامع و فراگیر به علم و دانش به عنوان درخت تناور معرفت بشری بنگرد ناگزیر به مسئله تقسیم بندی علوم توجه می کند حتی آن کس که در مسائل جزئی یک علم هم کار می کند فی الجمله علاقه مند است که بداند علمی که با آن سرو کار دارد و یا درباره آن می اندیشد در چه بخشی از خانواده بزرگ علم است و ارتباط آن با درخت تناور و پر شاخ و برگ دانش چگونه است و در کجا قرار دارد.

 

اصولا تقسیم بندی به منظور تعیین جایگاه هر مقوله ای و تبیین آن برای خود یا به قصد تعلیم به دیگران و تسریع در یادگیری و جای دهی در حافظه امری عقلانی و فی نفسه مطلوب است و شاید این یکی از دلائلی باشد که فلاسفه بیش از دیگران به امر تقسیم بندی توجه کرده اند. دانشمندان و به ویژه حکما هر یک به نوعی به تقسیم بندی علوم  اشاره یا اشراف داشته اند و درآغاز وحدت نسبی بین علوم حکمفرما بود اما به لحاظ تخصصی شدن علوم به ناچار علوم از یکدیگر جدا شدند (شاله،۱۳۶۷) تا سرانجام راه خود را از فلسفه جدا کردند و تحقیقات فلسفی نیز راه خود را در مابعد الطبیعه و خداشناسی ادامه داد. ظهور دائره المعارف نویسی خود نوعی کمک به تقسیم بندی علوم شد.

 

قرآن و مفاهیم دینی نیز که به امر آموزش توجه فراوان داشته اند به تقسیم و یا بیان تقابل ها توجه کرده اند تقسیم اصحاب الیمین و اصحاب الشمال یا اصحاب المیمنه و اصحاب ا لمشئمه و السابقون السابقون و  یا تقسیم مردم به مومن ،کافر و منافق در قرآن و یا تقسیم سه گانه انسانها به عالم، متعلم وگروه سوم غیر از آندو (همج رعاء) و یا برشمردن کمال در تفقه دردین صبر بر مصیبت و تدبیر زندگی در روایات از این جمله اند البته تقسیمات مفصل تر در بیان روایات فراوان است . کتاب خصال صدوق بهترین نمونه از تقسیم بندی های گوناگون روایات است. از این بالاتراینکه طبقه بندی لازمه هر نوع تجزیه و تحلیلی است خواه توام با فلسفه خاصی باشد یا نباشد.

 

در جامعه اسلامی علاوه بر آموزه های قرآنی احادیثی چون” العلم علمان :علم الادیان و علم الابدان و یا” فعلم فی القلب فذالک العلم النافع وعلم علی اللسان فذلک حجه الله علی ابن آدم .” مایه اولیه تقسیم بندی علوم است نخستین طبقه بندی علوم در علوم قرآن کریم را امیرالمومنین علی (ع ) انجام داد که محمد بن ابراهیم نعمانی (ق ۴) در کتاب تفسیر خود آن را نقل کرده و در آن علوم قرآنی را به ۶۰ دسته تقسیم کرده است. در طبقه بندی کلی تر روایات به هفت دسته تقسیم شده اند. و فواد سزگین دگرگونی سریع علم، تدوین و پرداختن هزاران کتاب در زمینه های مختلف، مسلمانان را وادار به دسته بندی علوم نموده است.

 

مرتضی دهقان(۱۳۷۵،۴۰) در نگاهی کوتاه به سیر دانشنامه نویسی در جهان اسلام به ۱۷ نفر از دانشوران اسلامی که به دسته بندی علوم پرداخته اند اشاره کرده است این افراد عبارتنداز: خلیل بن احمد فراهیدی ،جابربن حیان (م.۲۰۰) ، ابویوسف کندی (م.۲۵۲) که دو کتاب “مأئیه العلم و اقسامه و اقسام العلم الانسی” دارد. ابوزید بلخی (۳۲۲م.) صاحب اقسام العلوم ، شعیا بن فریغون (۳۴۴) در جوامع العلوم، فارابی، ابن ندیم، خوارزمی، اخوان الصفا ، ابن سینا، بیرونی، لوکری، فخرالدین رازی، ابن خلدون سیوطی، طاش کبری زاده و ملاصدرا، است و برای هریک شرحی کوتاه آورده است.

 

مبانی نظری تقسیم بندی علوم

 

هر طبقه بندی از پیش مستلزم نظریه ای است هر نظریه عمومی درباره علوم انسانی نیز به عکس به نوعی طبقه بندی رهنمون می شود. فلسفه به هر صورت که باشد ولو اینکه هدفش طبقه بندی نباشد مشتمل بر یک یا چند طبقه بندی است . مثلا”جدا کردن پدیده ها ازذوات یا عقل نظری از عقل عملی در فلسفه کانت و یا تمیز طبقه سرمایه داری از گارگر و تفکیک زیر بنا از روبنا و نظائر آن نوعی طبقه بندی است می توان درباره هر نوع فلسفه حتی تازه ترین آن به اقامه همین برهان پرداخت . به بیان دیگر چه تفکر به نحو تلویحی یا ناخودآگاهانه از نوعی طبقه بندی آغاز کند و چه در نشو و نمای خود به ابداع نوع طبقه بندی بپردازد وچه در آخرین مرحله به آن رهنمون شود چنین شیوه کاری نه تنها اجتناب ناپذیر بلکه طبیعی و لازمه هر نوع تجزیه و تحلیلی است.(فروند ،۱۳۶۲،،۲۲)

 

بنابراین طبقه بندی در هر امری به ویژه در تقسیمات علم امری طبیعی است  و همگان بر آن اذعان و اعتراف دارند حتی اگر کسی منکر این قضیه هم شود بدون اینکه خود بفهمد به نوعی طبقه بندی دست زده است . به اعتقاد فروند قصد مخالفت با طبقه بندی به بهانه اینکه چنین کاری به مرحله طی شده ای از اندیشه آدمی تعلق دارد خود به منزله نوعی طبقه بندی است چه به این ترتیب مثل این است که دوره ای را که طبقه بندی  در آن صورت می گرفته در برابردوره ای قرار دهیم که ظاهرا” در آن طبقه بندی صورت نمی گرفته است.(فروند،۱۳۶۲،ص ۲۳)

 

بدون شک و عملا” به تعداد نظریه هایی راجع به علوم طبقه بندی هایی نیز از آنهاوجود دارد اگر بعضی از آنهانیز مطرح ا ند فقط بدلیل آن است که آنها در نوع خود نمونه بوده اند و با این وصف راجع به تقسیم بندی علوم نظراتی ابراز شده است . آقای دانش پژوه در این باره می گوید برخی شناخت شناسی که در فلسفه و کلام از آن پیروی می کنند را انگیزه می دانند مانند آنچه امام فخر رازی در المباحث المشرقیه و صدرای شیرازی در الاسفار آورده اند و پیش از آن قاضی عبدالجبار همدانی در مجله دوازدهم المغنی از آن یاد می کند که ریشه یونانی دارد، عده ای دیگر دانش شناسی را که نمونه آن در متافیزیک ارسطو آمده و در نوشته های آمونیوس، الیاس داوود ارمنی و ابن الطیب که از شارحان فلسفه هم هست و ابن سینا و فارابی هم بدان پرداخته اند علت اصلی توجه به طبقه بندی علوم بر می شمرند و پاره ای دیگر دانشنامه نگاری را که بسیاری از فیلسوفان ومتکلمان ،نوشته هایی درباره آن دارند و فهرست نویسان در فهرستها از آن یاد کرده اند (دانش پژوه، الف،،۱۳۷۰ ،۱۱۴-۱۲۳) را آغاز گر این امر بحساب می آورند. بنابراین کسانی که در تقسیم بندی علوم کار کرده اند یکی از سه انگیزه فوق الذکر را داشته اند و یا دو یا همه آنها را باهم درآمیخته اند.

 

همان طور که اشاره شد درآغاز وحدت نسبی بین علوم حکمفرما بود. در حکمت یونان هم علم یکی بود که به آن فلسفه می گفتند و به مجموعه معرفتهای بشری اعم از نظری و عملی اطلاق می شد. فیثا غورث ، افلاطون وارسطو هم چنین نظری داشتند. البته اگر چه علوم از فلسفه جدا و رشته رشته گردید ولی رابطه اش را با شاخه دیگر علوم و به ویژه با مادر خود حفظ کرد. به عبارت دیگر یک نوع نظم منطقی در این تقسیم بندی ها حکمفرماست. طبقه بندی علوم را دارای خواص زیر می دانند: وحدت علم را می رساند- شعب یک علم را مشخص می کند ـ سیر و چگونگی پیشرفت دانش بشری را نشان می دهدـ و یادگیری آنها برای رده بندی منابع آسان می کند(مراتب العلوم ،ابن حزم)

 

نکته اخیر یکی ا ز مواردی است که علاوه بر اینکه در تهیه و نگارش دائره المعارف بسیار مفید است اساس کار طبقه بندی کتابداری و کتابخانه ها رانیز نشان می دهد. مقاله ای درمجله پیام کتابخانه، تاثیر پذیری طبقه بندی دیوئی را از تقسیم بندی علوم به دقت نشان داده است (پیام کتابخانه سال سوم شماره۲ ،۱۳۷۱). فیلسوفان مسلمان عمدتا درباره رده بندی علوم بحث کرده اند. کار فارابی خلف کندی در مکتب مشائی و حتی در مغرب زمین تاثیر فراوان داشته است. او رده بندی ارسطویی را که از طریق شرح یوحنای نحوی بر ایساغوجی فوفوریوس به دست مسلمانان رسیده بود را بیان می کند و سعی می کند آن را با شریعت و قرآن هماهنگ سازد. سپس کار او به مغرب زمین می رود و ترجمه می شود.

 

باید دانست که هر طبقه بندی علوم قطعا”بر منطق نظری صاحب آن استوار است و به عبارت دیگر پشتوانه هر تقسیم بندی علوم، اصول فکری حاکم بر ذهن پدید آورنده آن است بنابراین همچنانکه تقسیم بندی دره التاج قطب الدین شیرازی بیشتر جنبه فلسفی دارد، تقسیم بندی تذکره داود انطاکی جنبه علمی آن بیشتر است. کار تهانوی در نفائس الفنون در قرن ۹ تا آن زمان از همه کاملتر است.تقسیم بندی علوم در دائره المعارف بریتانیکا(۱۹۹۹) نیز که ازماده و انرژی شروع و در ده بخش به شعب در دانش بشری ختم می شود احتمالا” متاثر از نوع گرایش مادی گرایانه قرن بیستم است.

 

در هر حال ، در تالیفات اسلامی درهمان سده های نخستین به بیش از ۲۵۰ رشته از علوم بر می خوریم و از این بررسیها می توان چند قاعده را به دست آورد.فارابی در رساله فی فضیله العلوم والصناعات(بکار، ۱۳۸۱،۷۰) می گوید: برتری علوم و صناعات تنها به سبب یکی از سه چیز است: شرافت موضوع آن، عمق دلائل و یا کثرت منافع آن علم و یا صناعت….در هر حال، این هر سه یا هر دو تای آنها را می توان در علمی واحد مثل علم الهی تلفیق کرد.

 

 این مطلب در مقدمه کشف اصطلاحات الفنون تهانوی نیز چنین آمده است:

۱- قاعده عموم و خصوص، به ا ین معنا که علوم نسبت به یکدیگر دارای عموم و خصوص هستند. طاش کبری زاده در تعریف طبقه بندی خود (علم تقاسیم العلوم ) آنرا ذکر می کند.

 

۲- توقف و اناطه : که بعضی از علوم بر بعضی دیگر متوقف اند ، همانند پیش نیازهایی که در رابطه با بعضی از دروس هست به این معناکه فهم یکی متوقف بر فهم دیگری است.

 

۳- اشرفیت : به ا ین معنا که علمی بر علم دیگر دارای شرافت و برتری است البته از آنجا که ممکن است بعضی از علوم در نزد ملل مختلف دارای ارزش گوناگون باشد لذا نسبیت این نظریه محرز است. در هر حال این اشرفیت را به سه طریق بیان کرده اند:

 

الف- شرف موضوع علم ،مثل اینکه علم تفسیر بر علم حدیث شرافت و برتری دارد زیرا اولی تفسیر و دومی احادیث پیامبر و ائمه (ع ) است.

 

ب – شرف غایت و غرض. مثل شرف علم طب برعلم نحو که اولی به سلامت انسان ها مربوط است و دومی چگونگی استفاده از زبان است .

ج – شرف بر حسب درجه نیاز : مثل شرافت علم فقه بر تاریخ چون اولی مربوط به همه امور زندگی افراد است و دوم برای عده ای که علاقه مند به فراگیری آن اند.

 

در مغرب زمین نیز طبقه بندی علوم همانند جهان اسلام با قوت و شدت مطرح بوده و هست. فرانسیس بیکن، اگوست کنت، آمپر، هربرت اسپنسر، همه درباره تقسیمات علوم اظهار نظر کرده اند. فلیسین شاله در کتاب خویش شناخت روش علوم بحثهای مفیدی دارد. همان طور که در جدول(۱) ملاحظه می شود تقسیم بندی های دوران اسلامی از تقسیم بندیهای ساده تشکیل می شود مثلا علم دو تاست علمی که مرتبه انسان را عالی می سازد (دین ) و علمی که سودمند است (پزشکی ).

 

علم سه تاست علم دنیائی (پزشکی، ستاره شناسی ) علم دنیائی و آخرتی (قرآن، سنت) و نه دنیائی و نه آخرتی مانند شعر و یا تقسیم بندی عبدالبر نهری  قرن ۵ که می گوید علم اعلی (دین) علم اسفل (شنا و اسب دوانی و غیره ، علم اوسط (پزشکی و هندسه).

 

تقسیم بندی دیگر می گوید علم چهار گونه است: فقه برای ادیان ، پزشکی برای ابدان ، ستاره شناسی برای ازمان و علم نحو برای زبان.
فرانسیس بیکن نیزمی گوید(فروند، ۱۳۶۲) انسان دارای سه قوه ذهنی است:حافظه(تاریخ )، متخلیه (شعر) و عقل (فلسفه) اگوست کنت علوم را برحسب کلیت متنازل و تفصیل و پیچیدگی متصاعد طبقه بندی کرده است از اعم شروع و به اخص ختم می شود.

 

آمپر اول علوم را دو دسته کرده علوم جهانی (ریاضی ، فیزیک ،طبیعی و طب ) و علوم عقلانی (فلسفه ، علوم هنری ، علوم نژادشناسی، علوم سیاسی) و هربرت اسپنسر با انتقاد از طبقه بندی های قبل از خود ،علوم را در وهله اول سه بخش می کند: علوم مجرده (منطق ،ریاضیات ) علوم نیمه مجرد( مکانیک ،فیزیک ، شیمی ) علوم عینی (ستاره شناسی ، زمین شناسی ، زیست شناسی ، روانشناسی و جامعه شناسی ).

 

جدول مقایسه اولین  و دومین برش در طبقه بندی علوم توسط عده ای از  دانشمندان اسلامی

 ردیف

 نام

سال    وفات 

تعداد رده بندی اولیه و ثانویه 

 نام کتاب

عناوین اولیه دسته بندی 

عناوین ثانویه دسته      بندی  

 ۱

   خلیل  احمد 

 ۱۷۵

 ۴ 

 

 

 

 ۲

 جابربن حیان  

۲۰۰

۲

  دین و دنیا   

 

 

 ۳

 کندی   

 ۲۵۲

  ۳ 

 علم ریاضی (اوسط) طبیعی (اسفل)و ربوبی اعلی  

 

 

 ۴

ابوزید   بلخی    

 ۳۲۲

 

 اقسام العلوم   

 

 

 ۵

 شعیابن   فریغون   

 ۳۴۴

 ۲

 جوامع العلوم   

 

 

 ۶

 فارابی  

 ۳۳۹

  ۵

  احصاء العلوم  

 لسان ، منطق ، ریاضیات ، طبیعی ، الهی ، دانش مدنی  

 

 ۷

 ابن ندیم 

 ۳۸۵ 

  ۲ 

 الفهرست  

 علوم اواخر و علوم اوائل 

 ۱۰ بخش

 ۸

اخوان   الصفا   

 ق ۴ 

 ۳ 

 رسائل

  ریاضی،شرعی ، فلسفه حقیقی

  ۵۳

 ۹

 خوارزمی  

 ۳۸۷

  ۲ 

 مفاتیح العلوم 

 علوم شریعت ،علوم عجم  

 

 ۱۰

 ابن سینا   

 ۴۲۹

  ۳

 مقدمه شفا  

 نظری ، عملی ، علوم آلی  

 

 ۱۱

 بیرونی  

 ۴۴۰

 ۱۱

  آثار رازی  

 ۱۱ بخش  

  طب ،طبیعیات، منطقیات، ریاضیات،تفاسیر،و خلاصه هاو اختصارات،فلسفی و تخمینی

 ۱۲

 ابن حزم  اندلسی

  ۴۵۶ 

 ۲ 

 مراتب العلوم  

  آنچه مشترک است بین امم و آنچه مختلف است بین امم  

 خط، نحو،حساب، منطق و علوم طبیعی ،اخبار (تاریخ) ،کلام ،شریعت

 ۱۳

 غزالی
،ابوحامد

  ۵۰۵ 

 ۲

  احیاءالعلوم 

 فرض عین و فرض کفایت 

 

 ۱۴

 فخررازی  

 ۶۰۶

  ۶

 جامع العلوم  

 کلام، اصول فقه  

 

 ۱۵

 قطب الدین شیرازی  

 ۷۱۰

 

  دره التاج   

 

 ۶۰علم

 ۱۶

  آملی

  ۷۴۲  

 

 نفائس  الفنون   

 

 

 ۱۷

 ابن      اکفانی   

 ۷۴۹

 

 ارشاد القاصد الی اسنی القاصد  

 

 ۶۰

 ۱۸

 قلقشندی  

 ۸۲۱ 

 ۷ 

 صبح الاعشی فی صناعه الانشاء 

 

 ادبیات،علوم شرعی ،علوم طبیعی،علم هندسه،هیئت ارتماطیقی،اصول عملیه (سیاست،اخلاق ،تدبیرمنزل)

 ۱۹

 ابن خلدون  

 ۸۵۸ 

  ۲

مقدمه العبرودیوان المبتدا و الخبر

نوعی که برای انسان طبیعی است و خود باید در یابدو نوع دوم نقلی 

 

 ۲۰

 سیوطی   

 ۹۱۱

 

 اتمام الدرایه بقراءالنقابه  

 

 

 ۲۱

 طاش کبری زاده 

 ۹۶۸ 

 ۷ 

  مفتاح السعاده و مصباح السیاده  

 

 علوم خطی ،علوم مربوط به الفاظ،مقولات ثانیه، وجودخارجی ،علوم شرعی، علوم باطن

 ۲۲

 ملاصدرا 

 ۵۰ ۵

 ۱۰

  اکسیرالعارفین 

 

مطلق علوم،علم گفتارها،علم کردارها،علم اندیشه ها، علم آخرت 

 ۲۳

 حاجی     خلیفه   

 ۱۰۶۷

 

  کشف الظنون   

 

 

 ۲۴

  تهانوی   

  ۱۱۵۸  

 

 کشاف اصطلاحات الفنون

 ۶۰

 

 

 

کتابداران نیز از چند جهت به تقسیم بندی علوم توجه و عنایت دارند. در بحث شناخت مراجع و به ویژه بحث دایره ا لمعارف ها  ناگزیر از  توجه به دانش بشری وتقسیمات آنند. شناخت آثار دانشنامه نویسان و فهرست نویسان چون ابن سینا وابن ندیم بدون توجه به شناخت طبقه بندی علوم آنها امکان پذیر نیست زیرا نوع نگرش پدید آورندگان این کتابها تاثیرمستقیم بر سازمان دهی آثار شان داشته است حتی تدوین دایره المعارف بریتانیکا خود متأثر از نوعی تقسیم بندی علوم است که بازتاب تفکر فلسفی مادیگرانه قرن بیستم است.

 

مهم تر از همه بحث سازماندهی و رده بندی در کتابخانه ها که بدون توجه به ساختار دانش بشری و انشعابات علوم عملا بحثی ابتر و ناتمام است. هر کس به قفسه ها نگاه کند چیزی دستگیرش می شود و فلسفه علم و طبقه بندی آن برایش تداعی می شود و لو به هیچ کتابی هم سر نزند. در واقع محیط کتابخانه یک محیط طبقه بندی شده است .

 

 

ادامه دارد…

 

منبع: بخشهایی از مقاله مبانی تقسیم بندی علوم و مقایسه تقسیم بندی علوم توسط قلقشندی و ابن اکفانی، نوشته دکتر غلامرضا فدایی، استاد دانشگاه تهران

 

 

بخش قبلی این سلسله یادداشتها را اینجا بخوانید!

انتهای پیام/

 

کد خبر : 25210
تاريخ ثبت خبر : 14 تیر 1395
ساعت بارگزاری خبر : 13:16
برچسب‌ها:,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)