| امروز یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

از شاگردان مرحوم علی منذر:


استاد منذر دیده بان مسائل فرهنگی و علمی و تاریخی بود

حسین نوری، از قدیمی ترین شاگردان مرحوم علی ابوالحسنی(مُنذِر) گفت: ایشان مانند یک دیده بان بیدار وضعیت فرهنگی جامعه را رصد می کردند و می کوشیدند جای خالی را پر کنند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری-تحلیلی طلیعه؛ حسین نوری، از قدیمی ترین شاگردان مرحوم حجت الاسلام والمسلمین استاد علی ابوالحسنی(مُنذِر) طی سخنانی در مورد ابعاد علمی و شخصیتی ایشان گفت: در مورد آثار مرحوم استاد ابوالحسنی با تخلص منذر – یعنی انذاردهنده – باید عرض کنم که ایشان به همان تخلصی که برای خود انتخاب کرده بودند تا آخر عمر وفادار ماند.
به بهانه نکوداشت مقام علمی استاد منذر در جشنواره علامه طباطبایی با این همراه دیرین آن استاد فقید گفتگویی کرده ایم که چکیده آن را می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم و با تشکر از شما باید عرض کنم که یکی از ویژگیهای آثار مرحوم منذر، “تنوع موضوعی” است. از ایشان کتاب در حوزه ادبیات می بینیم مانند “آینه دار طلعت یار” که در مورد زندگی و زمانه مرحوم استاد سید احمد رضوی ملقب به ادیب پیشاوری است و کتاب “بوسه بر خاک پی حیدر؛ بحثی در ایمان و آرمان فردوسی…” نیز در حوزه ادبیات است
در عرصه “تاریخ جهان”، کتاب”نقش مسلمین در نبردهای استقلال هند” را ایشان دارند که البته هنوز چاپ نشده است. در مورد تاریخ ایران پیش از اسلام هم تالیف دارد که مخطوط است و هنوز انتشار نیافته است. در مورد تاریخ ایران پس از اسلام و رمز اسلام و تشیع ایرانیان نیز کتاب مخطوط دارد. اگر تاریخ معاصر را از صفویه به بعد بدانیم، ایشان تحقیقات فراوانی نیز در مورد صفویه، افشاریه و بویژه نادرشاه، قاجاریه، مشروطه، شهیدشیخ فضل الله نوری، تاریخ پهلوی و انقلاب اسلامی دارند.
جهتی هم که خودشان به آن اذعان داشتند این بود که ایشان با توجه به نیازهای جامعه وارد تألیف یک اثر می شدند، به این معنا که او مانند یک دیده بان بیدار- که نام یکی از آثار ایشان در مورد آیت الله شهید شیخ فضل الله نوری(ره) است- وضعیت فرهنگی جامعه را رصد می کردند و متناسب با شرایط روز می دیدند که دشمن از کدام منطقه و خلأ  می تواند نفوذ بیشتری داشته باشد و آنجاهایی که جنبه تنگه احد دارد کجاست؟ و بعد می کوشیدند آن جای خالی را پر کنند لذا تنوع، در آثار ایشان زیاد دیده می شود.
این تنوع، کار محقق را صد چندان سخت می کند، چون کسی که به طور تخصصی در عرصه تاریخ معاصر با تکیه بر شیخ فضل الله نوری کار می کند اگر بخواهد راجع به فردوسی، اثری سترگ را بسامان آرد، یا بخواهد در مورد نقش مسلمانان در نبردهای استقلال هند کار کند یا در موضوع انقلاب اسلامی بخواهد کار کند یا بخواهد در مورد صفویه کار کند، کارش بسیار مشکل است.
ای تنوع موضوعی یعنی یا محقق باید اقیانوسی باشد به عمق یک بند انگشت یعنی در هر چیزی به صورت سطحی، اندک علمی داشته باشد و یا واقعا در هر عرصه ای استخوان ترکانده و به انتها و حاق موضوع رسیده باشد تا بتواند در آن زمینه دست به قلم شود و کتاب بنویسد. استاد منذر از گروه دوم بود، برای مدعای خودم شاهد دارم. تخصص ایشان تاریخ معاصر ایران است ولی در مورد فردوسی هم کتاب نوشته اند ظاهرا این کتاب ربطی به تخصص ایشان نداشت، ولی او با احساس خلا در این عرصه وارد شد و  کتاب “بوسه بر خاک پی حیدر” را نوشت.
وقتی این کتاب تمام شد آقای ابوالحسنی آنرا دادند تا به یکی از علمای فاضل و زمان آگاه نشان دهم تا اگر نظری دارند، بدهند. یادم هست آن عالم به من فرمودند: به آقای ابوالحسنی بگو که جناح سکولار و باستان‌گراها و پان ایرانیستها و زرتشتی مآبها و عرب ستیزها متجاوز از صد سال است که در مورد فردوسی کار می کنند و قلم می زنند، شما که روحانی هستید و از قم برخاسته اید، می خواهید یکباره در مورد فردوسی کتاب بنویسید و علیه این جریان قد علم کنید؟ اینها بر کتاب شما نقد می نویسند و وقتی که نقد زدند آثار وزین شما در عرصه های دیگر نیز زیر سؤال می رود.

حجت الاسلام والمسلمین استاد علی ابوالحسنی(مُنذِر)

وقتی این را به ایشان گفتم، لبخندی زد و گفت: “از قول من به این دوست عزیزمان بگو که من می توانم به جرات ادعا کنم که اثری در مورد فردوسی نیست که ندیده باشم؛ تمام کارهایی که این جریان در صد سال اخیر پیرامون فردوسی نوشته اند را دیده ام، حدود هفت مرتبه هم شاهنامه را از ابتدا تا انتها به دقت خوانده ام، خیالشان راحت باشد”
و نتیجه این شد که توانست کتابی بنویسد که تمام رشته های صد ساله این جریان در مورد حکیم طوس را پنبه کرد و دیدیم که در طول ۱۲ سال حیات استاد منذر بعد از انتشار این کتاب، نه تنها کسی وارد عرصه نقد آن نشد، بلکه شاهنامه پژوهان و اساتید بزرگی همچون دکتر بهمن سرکاراتی، دکتر علی رواقی، استاد محمود شاهرخی، دکتر احمد مهدوی دامغانی، دکتر غلامعلی حداد عادل و دکتر علی اکبر ولایتی نیز بر آن تقریظ نوشتند یا نامه های تشکر و قدردانی فرستادند که اگر چاپ دوم آن کتاب را ملاحظه کنید همه اینها در مقدمه آن آورده شده است.
این گونه کارها به مثابه این است که پزشک متخصص مغز و اعصاب به یک‌باره وارد یک عرصه کاملا تخصصی دیگر شود، برای رسیدن به این مرحله چقدر باید زحمت بکشد؟ ایشان این گونه کار می کرد لذا او  ساعت‌های متمادی مقابل رایانه می نشست و ضمن مطالعه، فیشها را وارد رایانه می ساخت و به طور خستگی ناپذیر کار می کرد.
وسعت تتبع
ویژگی بعدی مرحوم منذر “وسعت تتبع” ایشان است. مثلا وقتی ایشان کتابی را برای چاپ آماده می کرد، اگر ناشر یکی دو ماه تاخیر می کرد، ایشان پیغام می داد که کتاب را برگردانید، زیرا در این مدت که روی موضوع دیگری کار می کردم، چندین فیش دیگر در مورد این موضوع به دست آوردم که این مطالب هم باید در آن کتاب تزریق شود. او اصرار داشت که هیچ کاری را قبل از اینکه به صد رسیده باشد، برای چاپ نفرستد، چرا که او در تحقیقات خویش بسیار منضبط و دقیق بود و  برای ایشان کیفیت اهمیت داشت نه کمیت.

حجت الاسلام والمسلمین استاد علی ابوالحسنی(مُنذِر) 6

غیرت فوق العاده
ویژگی بعدی مرحوم منذر، “غیرت فوق العاده” ایشان بود که می توانم تعبیر کنم که جلوه ای از غیرت علوی بود. ایشان می فرمود: وقتی هندوهای افراطی مسجد بابری را در هند خراب کردند، سرکرده آنها طی مصاحبه ای ادعا کرد که: مسلمین در نبردهای استقلال هند هیچ نقشی نداشتند.” استاد گفت وقتی این حرف را شنیدم، خیلی به غیرتم بر خورد که به این سادگی چنین واقعیت آشکاری کتمان می شود و لذا بر آن شدم تا تالیفی را در این موضوع فراهم آورم که نتیجه آن، کتاب مفصلی در این عرصه بود که اینک جزو مخطوطات ایشان است. امیدواریم خانواده ایشان همت کنند و این اثر و سایر آثار چاپ نشده استاد را هرچه سریعتر به زیور طبع آراسته سازند.
اعتقاد و التزام به اهل بیت علیهم السلام:
ویژگی دیگر استاد منذر، سرسپردگی او به ولایت بود. در آثار ایشان نقش ولایت امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام  را به شکل بارز و برجسته می توان دید. مثلا کتاب فردوسی را در اثبات تشیع حکیم طوس نگاشت و اثبات کرد که اشعار مدح اهل بیت، سروده استاد طوس است و اشعار مربوط به خلفا در مقدمه شاهنامه متعلق به آن حکیم فرزانه نیست و بعدها به شاهنامه اضافه شده است؛ و در این مسیر نقدی جانانه نیز بر نظر محمود شیرانی پاکستانی نگاشت که تا آن زمان بی پاسخ مانده بود.
او بر کتاب فردوسی نیز نامی ولایی نهاد: “بوسه بر خاک پی حیدر علیه السلام…”،
همچنین شیخ ابراهیم زنجانی تعرضی به موضوع ولایت داشته است. استاد منذر در ضمیمه کتاب”زمانه و کارنامه شیخ ابراهیم زنجانی” با عنوان: “بحثی در مقامات والای پیامبر وائمه علیهم السلام در هستی” آن بخش و بحث را پاسخ گفته اند. برای این سی ـ چهل صفحه استاد منذر حدود ۲۰۰ کتاب ولایی را خواند.
دقت
ویژگی بعدی استاد منذر “دقت” ایشان بود. مدتها بود که کتاب شیخ ابراهیم زنجانی تمام شده بود، ولی آن را برای چاپ نمی فرستاد، پرسیدم چرا برای چاپ نفرستادید؟ گفت: کتابنامه اش هنوز تکمیل نشده است. گفتم که شما چه اصراری بر تکمیل کتابنامه دارید؟ گفت: من اصرار دارم که آثارم حتما کتابنامه داشته باشد و به تمام کتابهایی که در کتابنامه می آورم، حتما حداقل یک ارجاع در متن  داده شده،  این گونه نیست که همین طوری فهرستی را به عنوان کتابنامه بیاورم، همچنین اگر کتابی را بخوانم و مطلبی نداشته باشد آن کتاب را در کتابنامه ام نمی آورم، هرچند برای تألیف کتاب به آن مراجعه کردم اما چون مطلبی در این مورد نداشته، در کتابنامه ذکر نمی کنم.
و این خاطره را تعریف می کرد که: پیش از انقلاب به کتابخانه وزیری یزد رفته بودم، مطلبی را در مورد فلان موضوع در یک  کتاب خطی دیدم و یادداشت کردم الان از این مطلب برای کتابم استفاده کرده ام و دارم تلاش می کنم که از طریقی به کتابخانه وزیری یزد مرتبط می شوم تا آدرس کتابخانه ای این اثر را بدهند تا در کتابنامه ام استفاده کنم.
انصاف علمی
خصوصیت دیگر مرحوم منذر انصاف علمی ایشان است. مثلا در کتاب شیخ ابراهیم زنجانی بحثی را در مورد ولایت باز می کند اما در کنارش وقتی خاطرات زنجانی را وا می کاود،  نکات مثبتی را هم که در آن می بیند هیچ وقت مکتوم یا لگدمال نمی کند و به صراحت می گوید این نکته مثبت در خاطرات او وجود داشته است و بدین ترتیب انصاف خود را به رخ خواننده می کشد.

جسارت
نکته بعدی در شخصیت علمی مرحوم ابوالحسنی “جسارت” ایشان است. در بخش ضمائم کتاب بوسه بر خاک پی حیدر (فردوسی)  نقدی جانانه بر نیما یوشیج نگاشته چرا که وی به حکیم ابوالقاسم فردوسی هتاکی کرده و اورا از خیل “ددان موزون گفتار” می خواند، در اینجا استاد به جنگ نیما یوشیج رفته و نقدی نگاشته که همه پیروان شعر سپید و دوستداران نیما در زمانه ما آنرا دیده اند ولی در طول ۱۲ سالی که استاد منذر در قید حیات بود، بدان پاسخی ندادند.
اما در عین حال نیما شعری را در روز عید غدیر در مدح امیرالمؤمنین(ع) سروده که در انتهای نقد، آقای ابوالحسنی این شعر را هم آورده و می گوید ! !!؟ با این کلام و با یاد نیکویی از نیما یوشیج بحث خود را ختم می کنیم. منظور مرحوم منذر این بوده که ایشان چون از امیرالمؤمنین تجلیل کرده این کار او برای ما ارزشمند است.
روش نقد و تحلیل استاد
نکته دیگر در روش نقد ایشان است، یکبار اینجانب مقاله ای نوشته و در آن ادعایی را مطرح کرده بودم، ایشان گفت: اثبات این ادعا مشکل است اگر از شما ادله و بینه بخواهند شما به سختی می توانید این ادعا را اثبات کنید. سپس به من توصیه کرد و گفت: “همیشه مدعایت از مستنداتت لاغرتر باشد”.
ما الان در عالم پژوهشی خودمان می بینیم که بعضی ها کاه به دست می آورند و ادعای کوه می کنند. اما مرحوم منذر، کوه را به دست می آورد ولی برای آن ادعای بسیار لاغرتری را مطرح می کرد.
استاد منذر در پژوهش خود نهایت اخلاق را هم می کرد. گاه با یک نفر وارد چالش علمی می شد. مثلا ایشان در مجلسی حضور داشت و بحثی در گرفت یک نفر از نتعلقان به جریان سکولار با تمام وجود و با استفاده از همه روشهای غیراخلاقی سعی در منکوب کردن ایشان داشت و حتی ادعا می کرد که شما اسلام را درست نمی شناسید و … در خلال سخن، برای استناد حرفهایش آیه ای را خواند که شاید ربطی به موضوع نداشت اما نکته اینجا بود که آیه را نادرست قرائت کرد. ایشان این موضوع را به رخ طرف نکشید که آیه را نادرست تلاوت کردی و سعی می کرد بحث خود را ارائه دهد. وقتی از او سوال شد که چرا تلاوت غلط آیه را به روی او نیاوردی؟ گفت: نه! این کار اخلاقی نبود. من نمی خواستم او را لگدمال و خرد کنم!
یا ایشان بحثی را با آقای صادق زیباکلام در رادیو گفتگو داشت، آقای زیباکلام شخصی پرگو و کم عمق است، لذا بدون اینکه استاد منذر را بشناسد، وقتی بحث به شیخ ابراهیم زنجانی رسید، خطاب به استاد گفت شما که در مورد شیخ ابراهیم زنجانی کار و مطالعه نکردید؛ چرا در مورد او صحبت می کنید؟ که استاد منذر در جواب او گفت: من کتاب پانصد صفحه ای با صدها منبع در مورد شیخ ابراهیم زنجانی نوشتم که کتاب سال شده، شما چگونه این ادعا را مطرح می کنید؟!
بعدا استاد منذر بسیار ناراحت و منفعل بود، علت را جویا شدم؟ گفت: من نمی خواستم که با گفتن این حرف او را ضایع و خرد کنم، ولی چه کنم که ایشان ادعایی را بدون اطلاع مطرح کرد و من هم ناچار شدم که جواب او را بدهم.
استاد منذر به عنوان پیرو نبی اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) و شیعه امیرالمؤمنین(علیه السلام) نسبت به بندگان خدا رویکرد تربیتی داشت.

حجت الاسلام والمسلمین استاد علی ابوالحسنی(مُنذِر) 5

قول ثابت
او در موضوعات مطالعه فراوان می کرد و با دقت و تامل، هر مطلبی را با استدلال می پذیرفت و در طول زمان، آن را توسعه می داد، حتی یکبار گفت: اگر کسی واقعا اثبات کند که شیخ فضل الله نوری در جناح حق نبوده مطمئن باشید کاملا از شیخ فضل الله نوری منصرف می شوم ولی چه کنم که تا به حال کسی نتوانسته این مدعا را اثبات کند یعنی در مباحثش با این شکل جلو می آمد ولی قولش، قول ثابت بود.
ایشان در سال ۱۳۵۸ دو کتاب در موضوع ولایت فقیه تالیف کردند، یکی با عنوان ” نگاهی به اصل ولایت فقیه(به ضمیمه خطوطی از فرهنگ ولایت فقیه)” و دیگری “ولایت فقیه و دموکراسی ارشاد شده؛ تحلیلی سیاسی-اجتماعی از فلسفه و ضرورت” را منتشر کرده است و ۳۰ سال بعد (آذر ۱۳۸۸) با ماهنامه زمانه در مود ولایت فقیه مصاحبه کرد و “ولایت فقیه در پویه تاریخ معاصر ایران” را تبیین کرد.
اهل دقت می دانند که در سالهای نخست انقلاب، با حضور جریان لیبرال در حاکمیت و در کوران تصویب قانون اساسی، اصل ولایت فقیه مورد هجنه شدید قرار داشت و در سال ۱۳۸۸ نیز درجریان فتنه و براندازی نرم، اصل ولایت فقیه بیشتر از هر زمان،  در معرض حمله ناجوانمردانه قرار داشت و از این حیث، اقدام استاد منذر شایان توجه است) البته ناگفته نماند که در طول این سالیان نیز او در خلال آثار مختلف خویش به تناسب بحث به بحث ولایت فقیه پرداخت.
اعتقاد راسخ به اسلام سیاسی و نه اسلام سکولار
نکته بعدی اینکه ایشان در کنار اعتقادات ولایی، به مسائل سیاسی هم توجه داشت. او مقید بود در راهپیمایی روز قدس شرکت کند، به شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن اصرار می ورزیدم نسبت به شعار الله اکبر در شب ۲۲ بهمن ماه هم التزام داشت. حجت الاسلام و المسلمین آقای رهدار تعریف می کرد که با ایشان در حال صحبت تلفنی بودم، نزدیک ساعت ۹ شب گفتند که الان وقت الله اکبر است اجازه بدهید که الله اکبر بگوئیم بعد صحبت را ادامه می دهیم. در شب ۲۲ بهمن سال ۱۳۸۸ هم به همراه آقای دکتر احمد کاویانی منزل ایشان بودیم؛ ساعت ۹ شب که زمان گفتن الله اکبر شد ایشان از ما خواست که به پشت بام برویم و الله اکبر بگوئیم و خودش میاندار شد و شعار الله اکبر، خامنه ای رهبر می داد و ما پاسخ می گفتیم یعنی ولایت ائمه را در حد اعلا داشت ولی به مسائل انقلابی و سیاسی هم ملتزم بود،
البته استاد وارد جناح بندی های سیاسی نمی شد و همه چیز را با استقلال رای و منصفانه و بی طرفانه مورد بررسی و واکاوی قرار می داد.
خیلیها دم از حضرت زهرا(سلام الله علیها) می زنند، اما وقتی به مسائل سیاسی می رسند خود را کنار می کشند، در حالی که آن استاد فرزانه در قصیده ای که به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) دارند، به مسائل مبتلابه مسلمین اساره می کنند، ایشان ابتدا دلتنگی خود از اوضاع زمانه را بدینسان ترسیم می کند که:
دوش در کنجی محقر، زانوان غصه در بر
یک جهان اندیش در سر، دل پر از اندوه و آذر
و در ادامه به مشکلات جهان امروز می پردازد و از جمله به عنان گسیختگی نظام سلطه و صهیونیسم و آل سعود اشاره می کند و می گوید:
شرق را طاعون گرفته، غرب پر افسون گرفته
قدس را صهیون گرفته، کعبه در چنگال اژدر!
در خاتمه باید اذعان کنیم که ما در اول وصف آن استاد فقید مانده ایم و اگر بخواهیم در مورد او حق مطلب را ادا کنیم، “آسوده سری خواهد و مهتاب شبی” تا مثنوی ۷۰ من کاغذ شود و گرنه “کفاف کی دهد این باده ها به مستی ما؟!”
امیدوارم با همین خوشه ای که از خرمن معارف ایشان چیدیم، توانسته باشیم گوشه ای ولو خرد و ناچیز از از وجوه مختلف شخصیت تابناک آن استاد فقید را  ترسیم کنیم.

زندگی نامه

پایان پیام/

کد خبر : 10862
تاريخ ثبت خبر : 18 مهر 1394
ساعت بارگزاری خبر : 07:57
برچسب‌ها:, , , , , , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)