به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از فارس، همان گونه که سیری در جوامع بشری در طول تاریخ مبین این است که تفرقه و اختلاف جزو لاینفک زندگی بشر بوده و حس خودخواهی و بهرهکشی از دیگران به نفع خویش همواره باعث تناقضات اجتماعی شده است، اتحاد و یگانگی در بستر عدالت نیز جایگاه بسیار رفیعی در نظامات توحیدی داشته و انبیا همواره بشر را به پرهیز از اختلاف و تفرقه و ایجاد جامعهای بر مبنای عدالت فرا خواندهاند و بدین طریق به گواهی تاریخ بزرگترین تمدنهای بشری را پیریزی کردهاند.
از منظر قران کریم راز توفیق انبیا، علاوه از تصحیح اعتقادی مردم با دعوت به سوی خدا، از بعد اجتماعی در دو چیز خلاصه میشود: اتحادی که در بستر عدالت شکل بگیرد. لذا برای پیشرفت و تمدنسازی بایستی ضمن شناساندن جایگاه اتحاد و عدالت، با معرفی موانع موجود، عوامل و راهکارهای لازم جهت اجرایی شدن آن دو را ارائه کرد، با این وجود برخی موانع تحقق اتحاد و عدالت از قبیل: هواپرستی، دشمنی، امتیازطلبی، تبعیض، حکومت جور و حاکمان ظالم و ارائه راهکارهای لازم مانند: داشتن قوانین و حقوق عادلانه برگرفته از قرآن و سنت و پافشاری بر اجرای قانون، تربیت اسلامی و اعتقاد به معنویات، حکومت اسلامی، در پی ارائه این دیدگاه است که همانگونه که انبیا با محور قرار دادن اتحاد و عدالت اجتماعی تمدنساز شدند برای پیشرفت و تمدنسازی بایستی با مبارزه سرسختانه با موانع تحقق اتحاد و عدالت و پیش گرفتن راهکارهای اجرایی شدن اتحاد و عدالت قدمهای مؤثری در این زمینه برداشت، رضا فقیهزاده فعال فرهنگی در مقالهای با عنوان «جایگاه اتحاد و عدالت در نظامات توحیدی و لزوم ملتزم شدن به آنها جهت پیشرفت و تمدنسازی» در ششمین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به این موضوع پرداخته است که در ادامه گزیدهای از آن میآید:
*جایگاه اتحاد و عدالت در نظامات توحیدی
– با مطالعه تاریخ از منظر قرآن و سنت به این نتیجه میرسیم که راز انحطاط امتها اختلاف و تفرقه و راز پیشرفت و تمدنسازی آنها اتحاد در بستر عدالت بوده است. لذا حوزه اجتماع و رعایت اتحاد و عدالت در این زمینه به سبب اهمیت آن در زندگی بشر یکی از مباحث عمده آموزههای قرآنی را تشکیل میدهد زیرا تأمین سعادت واقعی انسان در سایه یکتاپرستی و سلامت امور اجتماعی و پرهیز از هر گونه فسادانگیزی است.
– شکلگیری تمدنهای عظیم انسانی نیز همانطور که تاریخ انبیا ثابت کرده است در سایه همین امور بوده است. این تحقیق در صدد بیان و تبیین تعبیرات دقیق قران کریم در ارتباط با جایگاه اتحاد و عدالت در نظامات توحیدی و لزوم التزام به آن دو جهت پیشرفت و تمدن سازی می باشد که غالباَ به این موضوع در تحقیقات انجام گرفته از این منظر پرداخته نشده است. ضمن اینکه از بعد کاربردی سیری در جامعه بیانگر این مطلب است که ریشه اکثر ناراحتیها، سرخوردگیها، مشکلات اجتماعی و در نتیجه نافرمانیهای مدنی که خود اینها باعث تفرقه و اختلاف هستند به عدم اجرای عدالت در جامعه بر میگردد، لذا ضرورت دارد موانع تحقق این اصل معرفی شده و در راستای زدودن انها از جامعه راهکارهای لازم ارائه شود.
*ظلم و بیعدالتی جزو لاینفک زندگی بشر
– حس بهرهکشی و استخدام انسانها در طول تاریخ همواره باعث تناقضات اجتماعی شده و این تناقض اجتماعی در میان انسانها هر چند به رنگهای مختلف در میآید، ولی در واقع پیوسته یک چیز ثابت، یا یک خصوصیت عمومی بیش نیست و آن تناقض بین قوی و ضعیف است؛ بین موجودی که در مرکز قدرت قرار گرفته و موجودی که در مرکز ضعف واقع شده است. فرق نمیکند این قوی گاهی یک فرد به نام فرعون میشود، گاه یک طبقه است و گاهی یک ملت و یا یک امت، اینها همه رنگهایی از تناقض است.
– اختلاف و تفرقه در عصر بعثت رسول خاتم نیز حاکم بود. امام علی(ع) میفرماید: خداوند پیامبر(ص) را زمانی فرستاد که «شما ملت عرب، بدترین دین را داشته، … ،خون یکدیگر را به ناحق میریختید و پیوند خویشاوندی را میبریدید، بتها میان شما پرستش میشد، و مفاسد و گناهان شما را فرا گرفته بود».
– در تاریخ عرب بیش از هزار و هفتصد جنگ ضبط شده و برخی از این جنگها، گاه تا یکصد سال و بیشتر به طول انجامیده است، چندین نسل با یکدیگر در جنگ بودهاند و گاهی یک موضوع بسیار جزئی، سبب جنگهای طولانی و کشت و کشتار فراوان میگردید. چنان که جنگ «بسوس» میان دو قبیله بنی بکر و بنی تغلب که هر دو از قبیله ربیعه بودند، چهل سال طول کشید، در حالی که سرچشمه این جنگ، ورود شتری از قبیله اول و متعلق به زنی به نام بسوس، به حوزه قدرت و مرتع قرق شده رئیس قبیله بنی تغلب و کشته شدن آن بود.
– با ظهور اسلام و تحت رهبری معصومانه شخص پیامبر(ص) اتحاد و برادری جای اختلاف و تفرقه را گرفته و در نتیجه پیریزی بزرگترین تمدن تاریخ بشریت رقم میخورد. هر چند بعد از آن حضرت با ارتداد و انحطاط امت اسلام به رهبری برخی دنیاپرستان و عدالتگریزان رفته رفته امت اسلام به قهقرا گراییده و اختلاف و تفرقه بر آنان حاکم شده که تا امروز نیز ادامه دارد.
*وجود اختلافات باعث بعثت پیامبران
– اگرچه مردم در عصرهای مختلف قدر نعمت بزرگ اتحاد که از آثار گرانقدر اصلاحات اجتماعی انبیا است و در اثر رفع اختلافات بوجود آمده بود را ندانسته، در خود دین نیز که برای رفع اختلاف بود، باز هم اختلاف می کردند.
– اگر اختلاف را دو دسته اصلى یعنی اختلاف در عقیده و اختلاف در حیات اجتماعى بدانیم و فقدان هدایت و تربیت الهى و دسیسههاى شیطانى را عامل چنین اختلافى بشناسیم، نقش پیامبران در رفع اختلاف و ایجاد اتّحاد روشن مىشود. زیرا آنان با آوردن آیین آسمانى که مطابق با عقل و فطرت انسانها است، مردم را از پراکندگى عقیدتى رها ساخته و با ارائه شریعت و قوانین زندگى اجتماعى، با اجراى حدود الهى با اختلافات اجتماعى مقابله و با تربیت مردم و تزکیه دلها و تعلیم اخلاقیات با دسیسههاى شیطانى مبارزه کردهاند.
*ارزش اتحاد از منظر قرآن
– قرآن از اتحاد بهعنوان نعمت بزرگ یاد کرده و از مؤمنان خواسته است تا تلخى و خطر آفرینى دوران تفرقه را از یاد نبرند و به یاد داشته باشند که چگونه خداوند میان آنان انس و الفت بر قرار ساخت: «واذکُروا نِعمَتَ اللّهِ عَلَیکُم اِذ کُنتُم اَعداءً فَاَلَّفَ بَینَ قُلوبِکُم فَاَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ اِخونـًا و کُنتُم عَلى شَفا حُفرَه مِنَ النّارِ فَاَنقَذَکُم مِنها». در این آیه، دو بار از نعمت اتحاد یادشده است که جایگاه و اهمیت آن را نشان مىدهد. اتحاد و همبستگى همه انسانها چنان مطلوب و در مقابل آن ، اختلاف چنان نکوهیده است که قرآن در ۵ آیه اعلام داشته: اگر مصلحت ایجاب مىکرد، خداوند با اراده تکوینى خود، همه مردم را یکپارچه و یک امت واحده قرار مىداد. (مائده/ ۴۸؛ انعام/ ۳۵؛ هود/ ۱۱۸؛ نحل/۹۳؛ شورى/۸) از آیه «ولَوشاءَ اللّهُ لَجَمَعَهُم عَلَى الهُدى» (انعام/۳۵) و نیز (یونس/۹۹) برمىآید که مقصود از «امّه واحده»، همان یکپارچگى در پذیرش دین الهى است. آیه «ولَو شاءَ اللّهُ لَجَعَلَکُم اُمَّهً وحِدَهً ولـکِن لِیَبلُوَکُم فى ما ءاتـکُم» (مائده/۴۸) بیان مىدارد: مصلحتى که مانع تحقّق این اراده تکوینى الهى شده، ابتلا و آزمایش مردم با برخوردارى از اصل اختیار است.
*راز پیشرفت و انحطاط تمدنها از منظر امام علی(ع)
امام علی(ع) که به فرموده خود آن حضرت به فرزندش تاریخ را طوری حلاجی نموده که گویا همواره در تاریخ حضور داشته است: «اَی بُنَیَّ، انّی و اِن لَم اَکُن عُمِّرْتُ عُمُرَ من کان قَبلی، فقدْ نَظَرتُ فی اعمالِهم، و فَکَّرت فی اَخبارِهِم و سِرتُ فی آثارِهم حتّی عُدتُ کَاَحَدِهم، بل کَاَنِّی بما انتهی اِلَیَّ من امورِهِم قد عُمِّرتُ مع اَوَّلِهِم الی آخِرِهم»؛ فرزندم هر چند به اندازه پیشینیان عمر نکرده، اما در کردار آنان نظر افکنده و در اخبارشان اندیشیده و در آثارشان سیر کرده تا آنجا که گویا یکی از آنان شدهام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان گویا از اول تا پایان عمرشان با آنان بوده ام» به طور جامع، ضمن اشاره به این حقیقت که چقدر حالات ملتها با هم یکسان و در صفات و حالات با هم همانند است: «فما اَشَدَّ اِعتدالَ الاَحوال، و اَقرَبَ اِشتِباهَ الاَمثال»، به ظلم و ستم و بهرهکشی در جوامع بشری و اوضاع نابسامان و اختلافات آنها اشاره فرموده، سپس به نعمات الهی اشاره میفرماید که با فرستادن انبیا آنها را با هم متحد نموده و از ذلت به عزت رساند. و سپس به کفران نعمت آنها نیز اشاره میفرماید که چطور با هم اختلاف نمودند و در نتیجه باز به اسارت و بردگی کشیده شدند تا اینکه به رهاورد بعثت پیامبر اسلام(ص) اشاره میفرماید: «فرعونهای زمان، آنها را به بردگی کشاندند … تا آنکه خداوند تلاش و استقامت و بردباری در برابر ناملایمات آنها را، در راه دوستی خود، و قدرت تحمل ناراحتیها را برای ترس از خویش، مشاهده فرمود. آنان را از تنگناهای بلا و سختیها نجات داد و ذلت آنان را به عزت و بزرگواری و ترس آنها را به امنیت تبدیل فرمود، ….. پس اندیشه کنید که چگونه بودند آنگاه که: وحدتی اجتماعی داشتند، خواستههای آنان یکی، قلبهای آنان یکسان، و دستهای آنان مددکار یکدیگر، شمشیرها یاری کننده، نگاهها به یک سو دوخته و ارادهها واحد و همسو بود! آیا در آن حال مالک و سرپرست سراسر زمین نبودند؟ و رهبر و پیشوای همه دنیا نشدند؟ پس به پایان کار آنها نیز بنگرید! در آن هنگام که به تفرقه و پراکندگی روی آوردند و مهربانی و دوستی آنان از بین رفت، و سخنها و دلهایشان گوناگون شد، از هم جدا شدند، به حزب ها و گروهها پیوستند، خداوند لباس کرامت خود را از تنشان بیرون آورد و نعمتهای فراوان شیرین را از آنها گرفت و داستان آنها در میان شما عبرت انگیز باقی ماند. از حالات زندگی فرزندان اسماعیل پیامبر و فرزندان اسحاق پیامبر و فرزندان اسرائیل(که درود بر آنان باد) عبرت گیرید، راستی چقدر حالات ملتها با هم یکسان و در صفات و رفتارشان با یکدیگر همانند است!در احوالات آنها روزگاری که از هم جدا و پراکنده بودند اندیشه کنید، زمانی که پادشاهان کسری و قیصر بر آنان حکومت میکردند، و آنها را از سرزمینهای آباد، از کنارههای دجله و فرات و از محیطهای سرسبز و خرم دور کردند، ….. حال به نعمتهای بزرگ الهی که به هنگامه بعثت پیامبر اسلام(ص) بر آنان فرو ریخت بنگرید، که چگونه اطاعت آنان را با دین خود پیوند داد. و با دعوتش آنها را به وحدت رساند! ….. امور اجتماعی آنان در سایه قدرت حکومت اسلام استوار شد، و در پرتو عزتی پایدار آرام گرفتند و به حکومتی پایدار رسیدند. آنگاه آنان حاکم و زمامدار جهان شدند و سلاطین روی زمین گردیدند…»، امام علی(ع) در این خطبه به طرزی بسیار زیبا و جامع راز پیروزی و شکست امتها ، بلکه راز پیشرفت و انحطاط تمدنها را به تصویر کشیده است. عمیق شدن در مضامین این خطبه شریف که راز پیشرفت را اتحاد و عدالت در سایه تعلیمات انبیا و تحت رهبری واحد و راز انحطاط را تفرقه و پراکندگی معرفی فرموده برای الگوسازی جهت پیشرفت بسیار مفید خواهد بود.
– نکتهای که توجه به آن لازم است اینکه نسخهای که انبیا(ع) برای دور کردن جامعه از تفرقه و تحقق زندگی مسالمتآمیز در کنار هم ارائه نمودهاند تربیت مردم به گونهای که خود مجری عدالت شوند میباشد. زیرا اتحاد در جامعهای شکل میگیرد که قوانین عادلانه در آن جامعه حکمفرما باشد وگرنه در جامعهای تبعیضآلود هر کسی سنگ خود را بر سینه زده و اتحادی شکل نخواهد گرفت و میتوان گفت راز جایگاه والای عدالت در نظامات توحیدی این است که بدون آن تفرقه و اختلاف جامعه را فرا می گیرد و این طبیعی هم هست آن چیزی که میتواند جلوی نفس سرکش و حریص بشری را بگیرد و حداقل از لحاظ نظری وی را قانع سازد نسخه بیبدیلی به نام عدالت است.
*مهمترین بستر ایجاد اتحاد و همدلی
– مهمترین آفت اتحاد و همدلی در هر اجتماعی، عدم رعایت حقوق دیگران و تجاوز به حدود و حقوق دیگران است، انبیا(ع) و تربیتیافتگان مکتب آنان به شدت مردم را به عدالت فراخواندهاند. اساساً برپاداشتن عدالت بر طبق ارزشهای الهی یکی از مهمترین و بازرترین هدفهایی است که رسالتهای الهی برای آن نازل شده و انبیا(ع) برای استقرار آن در جوامع بشری به نحوی که خود مردم قیام به قسط و عدالت بکنند، به نحو عالی کوشیدهاند.
– مساله «عدل الهی» در نظام تکوین و یا تشریع، نه تنها در بعد علمی از قرون اولیه اسلامی وارد جو فکری و عملی جهان اسلام شد و تا آنجا اهمیت یافت که بعضی فرق خود را «عدلیه» خواندند و «عدل» را یکی از اصول اعتقادی و مایه امتیاز اعتقادی خود از سایر فرق به شمار آوردند، بلکه مساله دیگری که از صدر اسلام در جامعه اسلامی و در سطح عامه مردم مطرح بوده است، مرحله اجرایی عدل است. هر مسلمان همواره در برابر پستهایی که یک مقام عادل باید اشغال کند، احساس مسئولیت میکرده است. این جمله رسول اکرم زبانزد خاص و عام بود: «اَفضَلُ الجهادِ کَلِمهُ عدلٍ عندَ امامٍ جائِرٍ» و چه شهامتها و حماسهها که این جمله کوتاه آفریده است.
– عدالت در زندگی بشر قویترین پایه و اساس و برای رفاه و آسایش میدانی گسترده است و هر جامعهای که نتواند از این زمینه مساعد بهره گیرد قطعاً در تنگنای ستم راه به جایی نخواهد برد: «العدل اقوی اساس»؛ آن حضرت در ضمن خطبهای درباره اموال فراوان بیتالمال که عثمان به بعضى از خویشاوندان خود بخشیده بود، می فرماید: «به خدا سوگند، بیت المال تاراج شده را هر کجا که بیابم به صاحبان اصلى آن باز مىگردانم، گر چه با آن ازدواج کرده، یا کنیزانى خریده باشند، زیرا در عدالت گشایش براى عموم است و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ستم براى او سختتر است».
*موانع تحقق عدالت و اتحاد
-هواپرستی
-دشمنی
-خودخواهی و امتیازطلبی نزدیکان
-تبعیض
-حکومت جور و حاکمان ظالم
*زمینهها و راهکارهای تحقق عدالت
-داشتن قوانین و حقوق عادلانه برگرفته از قرآن و سنت و پافشاری بر اجرای قانون
-تربیت اسلامی و اعتقاد به معنویات
-حکومت اسلامی
-تلاش برای مانعزدایی
*پیشنهادات برای التزام به اتحاد و عدالت در راستای پیشرفت و تمدنسازی
۱-پرهیز از اختلاف و تفرقه و گرایش به اتحاد در بستر عدالت تحت رهبری واحد
۲- طهارت باطن و تزکیه نفس از بیمارىهاى اخلاقى و خصلتهاى شیطانى چون حسادت، کینه ورزى، لجاجت، شهرتطلبى، تکبر، دنیاپرستى و…
۳- توجه به نقاط مشترک
۴- چنگ زدن به ریسمان الهى
۵- مراجعه به سنت پیامبر(ص) و اهلبیت(ع)
۶- امر به معروف و نهى از منکر
۷-اصلاح ذات البین
*نتیجه گیری
داشتن اتحاد و تربیت مردم به گونهای که خود مجری عدالت شوند مهمترین آرمان اجتماعی انبیا بوده است. اما زیادهخواهان موانعی در این راه تراشیدهاند که عبارتند از: هواپرستی؛ دشمنی؛ امتیازطلبی؛ تبعیض، حکومت جور و حاکمان ظالم و … که با ابزارهایی از جمله قوانین عادلانه و تربیت درست و اعتقاد به معنویات و وجود مجریانی عادل و به دور از هواهای نفسانی بایستی به مبارزه با موانع فوق رفت تا موفق به تمدنسازی شد.
اتحاد در جامعه نیز در بستر عدالتمحوری شکل میگیرد. چرا که عدالت دلها را به هم نزدیک میکند، با وجود عدالت کسی جز زیادهخواهان نافرمانی مدنی نخواهد داشت و در نتیجه صلح و آرامش بر جامعه حکمفرما خواهد شد. از آنجا که راه آخرت نیز از دنیا می گذرد آخرت مردم نیز اصلاح خواهد شد و این راز تأکید حکومتهای الهی بر محقق شدن عدالت در جوامع بشری است. بنابراین برای پیشرفت و تمدنسازی بایستی با الگوگیری از سیره انبیا و با تاکید بر مشترکات، اختلافات را کنار نهاده و تحت رهبری واحد عادل کاردان برای رسیدن به جامعه عدالت محور تلاش نماییم و با اتحاد و استقامت خود بر قله های پیشرفت تکیه زنیم.
انتهای پیام/