| امروز جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:


۵۰ سؤال برای نوشتن مقاله و پایان نامه در باب سیاست متعالیه

در کتاب «دفتر دوم نشستها و گفتگوها؛ سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه» که به اهتمام شریف لکزایی و به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده، بیش از 50 پرسش مهم برای بحث و پژوهش در باب حکمت سیاسی متعالیه مطرح شده است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در کتاب «دفتر دوم نشست ها و گفتگوها؛ سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه» که به اهتمام شریف لکزایی و به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده، بیش از ۵۰ پرسش مهم برای بحث و پژوهش در باب حکمت سیاسی متعالیه مطرح شده است و برای کسانی که می خواهند موضوعی برای نوشتن مقاله بیابند، بسیار مناسب است.

در ادامه پرسش هایی که در این کتاب مطرح شده، آمده است.

نشانه ها و ویژگى هاى اصلى فلسفه سیاسى متعالیه چیست؟ پاسخ صدرا و شارحان حکمت متعالیه به مفاهیم و پرسش هاى اساسى حیات اجتماعى و سیاسى انسان، نظیر عدالت، سعادت، خیر، قدرت و …، چیست؟ آیا دستگاه حکمت متعالیه براى این مفاهیم و پرسش ها پاسخى داشته است؟ پاسخ مکتب متعالیه به پرسش هاى نوپدید در عرصه سیاسى و اجتماعى چیست؟ آیا اساساً مفاهیم و پرسش هاى اساسى حیات سیاسى انسان، دغدغه اصحاب حکمت متعالیه بوده است؟

 با فرض امکان بازشناسى، بازنگرى و بازسازى فلسفه اى سیاسى، با عنوان فلسفه سیاسى متعالیه، چنین فلسفه اى تا چه میزان کارایى و کاربرد داشته و مى تواند به مسائل و نیازهاى انسان معاصر پاسخ دهد؟ آیا حکمت متعالیه به لحاظ منطقى مى تواند به پرسش هاى روز و نیازهاى فعلى ما در حوزه اجتماع پاسخ دهد؟ وجوه افتراق و اشتراک حکمت متعالیه با حکمت مشاء و حکمت اشراق در حوزه فلسفه سیاسى چیست؟ حکمت متعالیه چه جایگاه و منزلتى در فلسفه سیاسى اسلامى و فلسفه سیاسى معاصر در ایران دارد؟

 آیا فلسفه سیاسى معاصر در ایران بازتابى از الگوى فلسفه متعالیه مى باشد و از آن تأثیر پذیرفته است؟  آیا مى توان در تحولات سیاسى ـ اجتماعى به وجود آمده، رگه هایى از حضور و تأثیر حکمت متعالیه را نشان داد؟ یا این که تحولات سیاسى ـ اجتماعى و فکرى بر حکمت متعالیه تأثیرگذار بوده و آن را به جنبش و تکاپو وادار کرده است؟ در هر صورت، تأثیر حکمت متعالیه بر جنبش هاى فکرى ـ سیاسى و تحولات سیاسى و اجتماعى معاصر چه بوده است؟ با توجه به این که نظریه حرکت جوهرى، وجه ممیزه حکمت متعالیه از سایر حکمت هاست، آیا مى توان در عرصه حیات اجتماعى، از آن بهره گرفت؟ آیا این نظریه در مناسبات و تحولات اجتماعى و سیاسى معاصر تأثیرگذار بوده است؟

نگاه ملاصدرا، به فلسفه سیاسى چگونه است؟ آیا مى توان به وجود عناصرى از فلسفه سیاسى در اندیشه ملاصدرا اشاره کرد؟ در این صورت این عناصر کدام است و تا چه حد به مباحث خود صدرا مستند مى باشد؟ مباحث بالفعلى که حکمت متعالیه در حوزه فلسفه سیاسى و سیاست در اختیار ما قرار مى دهد، چیست؟ مراد از فلسفه سیاسى و حکمت متعالیه چیست تا بتوان از فلسفه سیاسى متعالیه سخن گفت؟ به عبارتى رابطه فلسفه سیاسى و حکمت متعالیه چیست؟ اگر پذیرفته شود که حکمت متعالیه ظرفیت شکل دهى به فلسفه سیاسى متعالیه را دارد، این فلسفه سیاسى چرا تاکنون شکل نگرفته است؟ آیا این مسئله مربوط به شرایط اجتماعى ـ سیاسى است یا به منطق خاص حکمت متعالیه باز مى گردد؟ حکمت متعالیه در چه شرایط اجتماعى و سیاسى تأسیس شد؟ نوع مناسبات و تعاملات صورت گرفته با این حکمت در حوزه اجتماعى و سیاسى چگونه بود؟

  جایگاه سیاست و دانش سیاسى در حکمت متعالیه چیست؟ از آنجا که فلسفه سیاسى، مربوط به حکمت عملى است، در تعریف ملاصدرا از حکمت عملى، سیاست در کجا قرار مى گیرد؟ جایگاه سیاست مدرن در حکمت متعالیه چیست؟ آیا به لحاظ روشى و منطقى مى توان به استخراج و استنباط فلسفه سیاسى متعالیه مبادرت ورزید؟

مبانى و اصول سیاست در حکمت متعالیه چیست؟ الزامات ورود حکمت متعالیه به سیاست چیست؟ روش شناسى سیاسى حکمت متعالیه چیست؟ اندیشه صدرالمتألهین چه نسبتى با اندیشه مبتنى بر فهم و معنا (هرمنوتیک) دارد؟ با فرض این که ملاصدرا در شاخه معناگرایان قرار گیرد، این مسئله چه تأثیرى در فلسفه سیاسى و سیاست خواهد گذاشت؟

مبانى معرفت شناسى، انسان شناسى و هستى شناسى فلسفه متعالیه چیست و چه تأثیرى بر فلسفه سیاسى متأثر از حکمت متعالیه خواهد داشت؟ آیا مى توان آموزه هاى صدرایى، مانند حرکت جوهرى، اصالت وجود، تشکیک و …، را پایه و مبناى تأمل در باب مناسبات سیاسى قرار داد؟

براى بازسازى اندیشه ملاصدرا در حوزه سیاست از کدام منطق، ابزار، شیوه و روش مى توان استفاده کرد؟ اگر متفکران مسلمان، داراى منظومه و نظام فکرى منسجمى هستند، فلسفه سیاسى و بحث هاى سیاسى در کجا قرار مى گیرد؟ بر این اساس مباحث سیاسى در منظومه حکمت متعالیه چگونه بازشناسى مى شود؟ حکمت متعالیه، صرف نظر از مباحث تاریخى و فرهنگى، به لحاظ معرفتى و منطقى، چه نوعى از فلسفه سیاسى را تولید مى کند؟

مؤلفه ها و اضلاع معرفت شناسى حکمت متعالیه چیست و کدام یک در دانش سیاسى و بهویژه فلسفه سیاسى، تأثیر داشته و کاربردى تر است؟ با توجه به توسعه مفهومى دانش سیاسى در جهان معاصر از یک سو و نگاه کل گرایى توحیدى موجود در روش حکمت متعالیه از سوى دیگر، چگونه مى توان با چنین روشى وارد مسائل اجتماعى و سیاسى شد؟ در واقع، با توجه به روش شناسى حکمت متعالیه، نوع ورود به مباحث دانش و فلسفه سیاسى چگونه خواهد بود؟

آیا الگوى روش شناسى حکمت متعالیه، جمع بین روش مشاء و اشراق و عرفان است یا مى توان از روش شناسى ابتکارى و تأسیسى ملاصدرا و اصحاب حکمت متعالیه سخن گفت؟ در صورت دوم، وجوه تمایز آن از سایر روش ها و تأثیر آن بر دانش سیاسى چیست؟ آیا صدرالمتألهین و دیگر صاحب نظران و اصحاب و شارحان حکمت متعالیه به تأمل در حیات دنیوى و امر معاش پرداخته اند؟ اگر پاسخ مثبت است، حیات دنیوى در حکمت متعالیه از چه جایگاه و مرتبه و منزلتى برخوردار است؟ در این صورت، رویکرد متعالیه به دنیا چه تفاوتى با سایر مکاتب فلسفى در جهان اسلام دارد؟

 به طور کلى طرح حکمت متعالیه براى زندگى اجتماعى چیست؟ اگر بخواهیم در چنین دنیایى زیست کنیم این موضوع چگونه خواهد بود؟ اگر عزلت نشینى و گوشه گیرى و هم نشینى با معرفت اصالت داشته باشد، پس دنیا چه جایگاهى مى تواند داشته باشد؟ در حکمت متعالیه، میان معاش و معاد، تقابل است یا تعامل؟ اساساً ملاصدرا و دیگر صاحب نظران حکمت متعالیه چگونه اصول عرشى را با اصول فرشى هماهنگ مى کنند؟ جایگاه حیات دنیایى در حکمت متعالیه، قدسى است یا دنیایى؟

در مباحث ملاصدرا و حکمت متعالیه، معیار دنیوى و اخروى بودن چیست؟ به عبارتى، مرز میان آخرت و دنیا در فلسفه متعالیه چیست؟ آیا مى توان قائل به وجود این مرز شد؟ آغاز سفرهاى چهارگانه ملاصدرا از خلق و پایان آن نیز با خلق است. ملاصدرا چگونه این سیر را ترسیم کرده است؟ آیا آخرین سفر وى، این ظرفیت و توان را دارد که براى ورود به مباحث اجتماعى از آن بهره گرفت؟

 در حکمت متعالیه، ارتباط انسان با انسان، انسان با دین، انسان با جامعه، انسان با حکومت و … چگونه است؟ حکمت متعالیه چه نوع ارتباطى میان اینها برقرار مى کند؟ با توجه به این که امام خمینى در شمار حکیمان متأله حکمت متعالیه است، آیا اندیشه و فلسفه سیاسى ایشان مبتنى بر اصول حکمت متعالیه است؟

با توجه به تحولات عرصه اندیشه و در نظر گرفتن این نکته که امروزه بحث نوصدرایى ها مطرح شده است آیا این به معناى آن است که فیلسوفانى از نسبت مدرنیته با حکمت متعالیه سخن مى گویند؟ در این صورت، نسبت حکمت متعالیه با مدرنیته چیست؟ از آنجا که ملاصدرا به لحاظ تاریخى با نهضت رنسانس در اروپا هم زمان بوده است، آیا ایشان از اندیشه هاى مغرب زمین اطلاعى داشته است و آیا مى توان از تبادل اندیشه هاى شرق و غرب در این دوره سخن گفت؟

چه نسبتى میان اخلاق، عرفان و سیاست در حکمت متعالیه وجود دارد؟جایگاه فرد و جامعه در حکمت متعالیه چگونه است؟ آیا این مکتب ظرفیت طرح چنین بحث هایى را دارد؟ رابطه امامت و ولایت سیاسى در حکمت متعالیه چگونه ترسیم شده است؟

تعریف انسان و انسان سیاسى در حکمت متعالیه چیست؟ در حکمت متعالیه، موضوع برابرى و نابرابرى در زندگى اجتماعى چگونه مطرح شده است؟ آیا اساساً از منظر حکمت متعالیه مى توان به این بحث پرداخت؟

 سیر و تحول حکمت عملى در حکمت متعالیه چگونه است؟ تکوین و تطور حکمت متعالیه از صدرالمتألهین تا امروز چگونه بوده است؟ در این خصوص، چه نوآورى هایى در حوزه اجتماعى و سیاسى صورت گرفته است؟ چه خلأهایى تکمیل، ترمیم و اصلاح شده است؟ و صاحب نظران این مکتب چه عناصر مهمى بر آن افزوده اند؟    دیدگاه حکمت متعالیه درباره جنگ و صلح چیست؟ آیا در این حکمت انسان در وضعیت طبیعى مورد توجه قرار گرفته است؟ جایگاه عدالت اجتماعى و اصول آن در حکمت متعالیه چیست؟ آیا در این حکمت، عدالت، مفهومى پسینى است یا پیشینى؟   فلسفه امنیت در حکمت متعالیه چیست؟ مشروعیت سیاسى در حکمت متعالیه چیست؟

مفهوم اختیار و آزادى در حکمت متعالیه چیست و چه نسبتى با مفهوم مدرن آزادى دارد؟ نظریه سعادت در حکمت متعالیه و نسبت آن با بحث توسعه چیست؟ مفهوم قدرت در حکمت متعالیه صدرایى چیست و آیا در حکمت متعالیه نگاه به قدرت سیاسى مثبت است یا منفى؟

انتهای پیام/

کد خبر : 38840
تاريخ ثبت خبر : 25 دی 1395
ساعت بارگزاری خبر : 14:36
برچسب‌ها:,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)