| امروز سه شنبه, ۲۹ اسفند , ۱۴۰۲ |
سرخط خبرها:

فنایی‌اشکوری در گفتگو با طلیعه:


گرایش انسان به خیر، ذاتی است اما گرایش به شر ثانوی

یک استاد فلسفه و عرفان گفت: انسان به شر بما هو شر گرایش ندارد. او گرایش به خودخواهی و لذتجویی دارد که اصل آن شر نیست. افراط و تفریط در آن و عدم رعایت حدود و قیود آن و منحرف شدن از مسیر طبیعی تأمین آن، به شر منجر می شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، محمد فنایی اشکوری استاد فلسفه تطبیقی در پاسخ به این سؤال که برخی معتقدند انسان ذاتا شرور است. بعضی می گویند انسان به طور یکسان به خیر و شر گرایش دارد و زمینه برای هریک فراهم شود به همان سمت می رود. نظر شما در این باره چیست؟، گفت: به گمان من انسان در ذات خود گرایش به خیر دارد و این گرایش به خیر در انسان فطری است. این گرایش یا به این جهت است که انسان به طور اصیل و مستقل به خیر بما هو خیر گرایش دارد، یا بدین جهت است که چون خوشی و کمال حقیقی انسان هماهنگ با خیر است.

وی افزود: در حقیقت گرایش به خیر مصداق کمال دوستی است. اما در ذات و سرشت انسان گرایش به شر نیست، هرچند شر عالم را فراگرفته. آنچه انسان به او گرایش دارد خودخواهی و لذت طلبی است که از راه های گوناگون حاصل می شود. این گرایش در ذاتش شر نیست، بلکه خیر است؛ چون ریشه در کمالجویی دارد که همان خداجویی است.

فنایی اشکوری در ادامه سخنانش اظهارداشت: اما شر از عدم رعایت حد در لذت جویی پیش می آید. تمام گناهان ناشی از خودخواهی و لذت جویی است. اصل این خواست در ذات و سرشت انسان هست و شر نیست؛ شر آن جایی پیش می آید که شخص حد درست را در این امور رعایت نکند و از آن تعدی کند. این نیز ناشی از جهل، غفلت، ضعف اراده و عدم تربیت و تهذیب است. محدودیت بینش و ضعف ارادۀ آدمی موجب می شود که خوشی کوتاه مدت را بر خوشی درازمدت ترجیح دهد.

وی با بیان اینکه هیچ کسی دارای غریزۀ سرقت نیست، گفت: آنچه فطری است غریزه ثروت طلبی است که اصل آن مذموم نیست. اینکه از چه راهی باید کسب ثروت کرد و چه حدود و قیودی را باید رعایت کرد، امری ثانوی است که باید با تعلیم و تربیت آن را آموخت. فقدان این تعلیم و تربیت موجب می شود حدود رعایت نشود. بنابراین گرایش به شر ثانوی و تبعی است، نه اصیل و فطری. اگر انسان بتواند بدون ظلم و تعدی و گناه و شرارت به خواسته هایش برسد هیچ گاه شری از او صادر نمی شود. از این رو در بهشت شر نیست، اما لذت و خوشی و برخورداری از نعمتهای الهی هست.

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه شکر منعم و پرستش خالق در فطرت انسان است، اما سرکشی و ناسپاسی در ذات و فطرت انسان نیست، اظهارداشت: آنچه هست خود خواهی و لذت طلبی است، نه شر طلبی. هنگامی که انسان رها شود و تربیت نشود این خودخواهی و لذت طلبی به شر می انجامد، چون می کوشد از هر راهی به آن برسد، چون دنیا دار محدودیت و تزاحم است، انسان نمی تواند بدون نقض ارزش ها به همۀ خواسته هایش برسد. حتی با تعدی و نقض ارزشها نیز نمی تواند به همۀ خواسته هایش دست یابد. از این جاست که انسان نیازمند تعلیم و تزکیه است تا به مقتضای فطرتش رشد کند و چون انسان موجودی بالقوه و مستعد است باید کمالات ممکنش را به تدریج به دست آورد.

وی با بیان اینکه انسان مثل نهالی است که استعداد رشد کردن و ثمردهی دارد، اما ممکن است بر اثر عواملی دچار آفت شود و فاسد و ضایع گردد،اظهارداشت: با عوامل آفت و فساد باید مقابله کرد. انسانها بیمار هم می شوند، اما انسان به دنبال بیماری نیست؛ اصل بر سلامت است و قرار نیست کسی بیمار شود، اما ناخواسته و نادانسته و به تبع پیش می آید که با آن باید مبارزه کرد. شر مانند بیماری است. کسی طالب بیماری نیست، اما جهل، غفلت، ضعف، راحت طلبی، و لذتجویی ممکن است او را به سمت بیماری ببرد.

وی با بیان اینکه با اینکه انسان بسیار شرارت می کند و تاریخ بشر آکنده از شرارتهای این مخلوق است، اما شرارت در ذات و سرشت انسان نیست، بیان کرد: خدا انسان را آفریده و از روح خود در او دمیده. او را در بهترین ساختار آفریده است. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویم» چنانکه در متون مقدس آمده است خداوند انسان را به صورت خود آفریده است. از همین رو انسان تنها موجودی است که می تواند خلیفه خدا در زمین باشد. برخلاف مسیحیت که انسان را در ذاتش گناهکار می داند، از نگاه اسلامی هر مولودی بر اساس فطرت الهی بدنیا می آید و خیرخواه و خداجو است. انسان کاری را به خاطر بد بودنش دوست ندراد، اگر دوست دارد به خاطر لذتبخش بودن آن است. بنابراین هیچ انسانی نمی گوید من فلان کار را دوست دارم چون بد است، بلکه می گوید آن کار را انجام می دهم چون لذتبخش است. در مورد مصادیق بد مثل غصب، سرقت، قتل، بی عفتی، نیز این سخن صادق است.

وی تأکید کرد: هیچ کس این اعمال را به خاطر اینکه مصداق این عناوین هستند نمی خواهد، بلکه در پی ثروت و لذت و دفع مزاحم به سمت این اعمال می رود. اگر گرایش به شر در ذات انسان بود تربیت فایده ای نداشت. امر ذاتی را نمی توان از ذات جدا کرد. بنا بر این، گرایش انسان به خیر فطری و اصیل و ذاتی است، اما گرایش به شر ثانوی و تبعی است. در حقیقت انسان به شر بما هو شر گرایش ندارد. او گرایش به خودخواهی و لذتجویی دارد که اصل آن شر نیست. افراط و تفریط در آن و عدم رعایت حدود و قیود آن و منحرف شدن از مسیر طبیعی تأمین آن، به شر منجر می شود.

انتهای پیام/

 

کد خبر : 53434
تاريخ ثبت خبر : 1 مهر 1396
ساعت بارگزاری خبر : 09:49
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)