| امروز جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

محسن مهاجرنیا:


کلام سیاسی می‌خواهد باورهای دینی را در ساخت قدرت وارد کند

یک عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه کلام سیاسی از قدیمی‌ترین حوزه‌های معرفت سیاسی در اسلام است، گفت: مأموریت کلام سیاسی این است که می‌خواهد باورهای دینی را در ساخت قدرت و اعتقادات بیاورد و وحی الهی را در ساختار جامعه و زندگی روزمره انسانها مورد بحث قرار دهد.

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از فارس، یکی از حوزه‌های اندیشه سیاسی اسلام، «کلام سیاسی» است. این حوزه همانند فقه سیاسی، از جمله عرصه‌های تفکر سیاسی مسلمانان می‌باشد که در درون تمدن اسلامی، شکل گرفته و رشد نموده است. علم کلام علمی با ویژگی‌های کاملاً اسلامی و متعلق به مسلمانان است. از این ‌رو «کلام سیاسی» نیز یکی از عرصه‌های تفکر سیاسی اسلامی است که به سنت اسلامی تعلق دارد. می‌توان برای کلام سیاسی، همتایانی در تفکر غرب یافت که از آن به «الهیات سیاسی» تعبیر می‌کنند، البته آن‌چه در غرب به عنوان الهیات می‌شناسیم، از کلام اسلامی متمایز است و بین آن دو تفاوتهایی وجود دارد. کلام سیاسی به بیان آراء و‌ اندیشه‌های کلامی مسلمانان در باب سیاست و سبک زندگی اجتماعی می‌پردازد. در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین دکتر محسن مهاجرنیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بررسی کلام سیاسی، اهمیت و کاربرد آن و تفاوت آن با فقه سیاسی و الهیات سیاسی پرداختیم.

*آقای دکتر! لازم است در ابتدا تعریفی از کلام سیاسی ارائه کنید و بفرمائید که ویژگیهای آن چیست؟

کلام سیاسی یکی از گرایش هایی است که اخیرا در حوزه سیاست به صورت جدی مطرح شده است، البته قبلا هم بوده اما به دلیل اینکه بحت اندیشه سیاسی چندان انسجام نداشته در قالب یک گرایش و یا شاخه معرفتی چندان شناخته شده ،نبوده است. بنابراین اگر ما بخواهیم اندیشه سیاسی  را به صورت کلی بگوییم که اندیشه، آرا و افکار در حوزه سیاست است این افکار به لحاظ روشی گاهی با روش عقلی  است که به آن فلسفه سیاسی می گوئیم و گاهی با روش نقلی است که به آن فقه سیاسی می گوئیم و گاهی با روش هنجاری است که به آن اخلاق سیاسی می گوئیم و یا با روش کشف و شهودی است که عرفان سیاسی نامیده می شود و برخی اوقات با روش عقلی و نقلی است که اصطلاحا و به صورت ترکیبی به آن کلام سیاسی می گویند.

کلام سیاسی از قدیمی ترین حوزه های معرفت سیاسی در اسلام است. اولین دانش در این حوزه است به این دلیل که در اسلام  ابتدا حوزه دین مطرح شد و بعد حوزه های سیاست. ابتدا در مکه مقوله دعوت دینی مطرح شد که بعدها جنبه سیاسی به خود گرفت که دین هم حامل رویکرد سیاسی است. از دانش هایی که اولین بار وارد حوزه معرفت دینی شد، کلام بوده است و کلام سیاسی هم به تبع آن مطرح شد؛ نه تنها در اسلام بلکه در همه ادیان هم این گونه بوده که ابتدا بحثهای الهیات و کلام مطرح شدند. به لحاظ معرفتی و تقدم زمانی، کلام مقدم است اگرچه به نوعی فلسفه تقدم رتبه ای و شأنی بر کلام سیاسی دارد به دلیل اینکه عقلانیت بشری است و مقدم است بر نوعی از فهم بشری که ارتباط با دین دارد. بنابراین اگر به لحاظ رتبه ای بخواهیم تقسیم بندی کنیم ابتدا فلسفه سیاسی و بعد کلام سیاسی و فقه سیاسی  در عرض آن هم اخلاق سیاسی و عرفان سیاسی و حوزه های دیگر قرار می گیرد.

اگر بخواهیم تعریفی از کلام و کلام سیاسی داشته باشیم، به مجموعه آرا و افکاری که ناشی از وحی و اعتقادات برای دفاع از دین و آموزه های دینی و تبیین و توضیح دین به مثابه « فعل الله » به کار می رود، کلام گفته می شود وآن بخش از آراء کلامی که در تبیین و دفاع از باورهای الهی،ایمانی و اسلامی درحوزه سیاست ،به کار برده می شود به آن کلام سیاسی گفته می شود. به تعبیر دیگر، کلام سیاسی برای تبیین رویکرد دین و وحی در تدبیر زندگی سیاسی انسان هاست. اما کلام سیاسی به دلیل خصیصه بینارشته ای بودن آن در بین دو دانش کلام اسلامی و سیاست اسلامی ، از منظر سیاست اسلامی هم قابل تعریف است که اجمالاً به نوعی از اندیشه سیاسی ، اطلاق می شود که با روش عقلی یا نقلی به تبیین رویکرد اسلامی درتدبیر حیات سیاسی انسان ها می پردازد.

*هدف علم کلام سیاسی چیست؟

قبل از بیان هدف کلام سیاسی به تاریخچه ای از وحی در اسلام و حوزه دین اسلام اشاره می کنم. در آغازی که پیامبر اسلام(ص) دین را وارد مکه کرد، هدف این بود که به جای کفر و شرکی که آن روز در مکه حاکم بود، پیامبر(ص) می خواست خدا را جایگزین آن شرک کند و همین طور هم شد و بعد از ۲۳ سال زحمات شبانه روزی دوره مکه و مدینه ، حضرت(ص) موفق شد، خدای بلاشریک واحد را از آن اوج آسمان و توهم به زندگی مردم آورد و مردم را با خدا آشتی داد و خدا را وارد زندگی روزمره انسانها کرد، یعنی اینکه آموزه های الهی و دین وارد زندگی شد و همه حالات ، رفتار و افکار مردم دینی شد. اوامر الهی در زندگی روزمره انسانها جایگزین خرافات ، توهمات و کفریات شد. به مرور زمان هرچه جلوتر می آئیم این تلقی  اسلامی از وحی و خدا درزندگی اجتماعی پررنگ تر می شود. به تعبیر آیات الهی، این باورکه خدا همواره با انسان هاست و «معیت» دارد و از رگ گردن به انسانها و همه بازیگران عرصه سیاست و اجتماع و شهروندان و شهریاران، نزدیکتر است ، به باور همگانی تبدیل شد. جامعه اسلامی پذیرفت که خداوند با ارسال رسول(ص) و نصب جانشینان معصوم(ع) و ارسال دستورالعمل و قانون الهی، محور تدبیر و تحول جامعه، قدرت و سیاست را بر عهده آنها گذاشته است.

اما آنچه در تاریخ اتفاق افتاد به مرور زمان بعد از پیامبر اسلام(ص)، آموزه های دینی در زندگی اجتماعی کم رنگ شد و خدای جامعه و سیاست از عرصه زندگی بالا می رود به طوری که در برهه هایی از تاریخ می بینیم که نقش خدا در زندگی سیاسی کاملا بی اثر و در دوره هایی، حذف شده است.

دانش کلام سیاسی از اول مأموریتش این بود که از این نوع الهیات و خداپرستی و توحیدی که در همه عرصه های زندگی وجود دارد دفاع کند؛ به این معنا که خدا جدای از زندگی و دنیا نیست . همه چیز از اوست واو در همه حال و همه جا حاضر و ناظر و فرمانروای مطلق است. لذا  نقش کلام سیاسی این بود که بیاید بگوید خداوند در حوزه سیاست، قدرت، حاکمیت ، حکومت و همه عرصه های زندگی سیاسی حضور دارد و از این حضور خدا به صورت استدلال آن هم با استدلال عقلی و نقلی دفاع کند، یعنی در ابتدا با روش های عقلی از آموزه های الهی در همه عرصه های دینی و سیاسی دفاع کند و با کمک آیات و روایات الهی این عقلانیت را تثبیت کند.

*کلام سیاسی با فقه سیاسی و الهیات سیاسی چه ارتباطی دارد؟

هدف کلام سیاسی تبیین و دفاع از عقاید و باورهای دینی در عرصه قدرت و سیاست بود اما به مرور زمان دچار مشکل شد. در گذشته های دور به این خاطر که کلام حالت استنباطی داشت و یک نحوه اجتهاد در درونش بود. اصطلاحا به خود کلام می گفتند «فقه اکبر» و به فقه هم «فقه اصغر» می گفتند، یعنی کلام ما با فقه عجین بود و عالمان ما فقیه هم بودند، ابتدا وارد مبانی اعتقادی و بعد وارد فروعات عملی می شدند. در حوزه سیاست هم این گونه بود؛ اول کلام سیاسی و بعد امامت و ولایت و ذیل آن هم بحث مشروعیت و یا فقه سیاسی مطرح می شد. همان طور که کلام سیاسی کمرنگ می شد قاعدتا در حوزه فقه هم می بینیم که فقه سیاسی از کلام سیاسی جدا شده است و امروزه در منابع فقه سیاسی می بینیم بحث دقیقا روی مسائل سیاسی و عرصه های مستقیمی است که با اجتهاد و فقاهت سروکار دارند و مبانی کلامی و اعتقاداتی که پیشا فقهی است عملا درفقه هم کم رنگ شده است. همین طوردر بحث فلسفه البته به نوعی به دلیل اینکه روش کلام سیاسی ما عقلی بوده است  کلام ما به تعبیر مقام معظم رهبری با فلسفه ما آن قدر عجین است که یکی شده اند. ایشان می فرماید اصلا کلام ما همان فلسفه است و به لحاظ روشی مخصوصا اینها یک چیز هستند؛ اگر چه به لحاظ موضوعی یک سری تفاوتهایی دارند.

اما در مورد الهیات سیاسی که بیشتر درغرب مطرح است. فیلسوفان غربی الهیات سیاسی را دانشی می دانند که از جایگاه وحی به زندگی سیاسی می نگردد، یعنی حوزه وحی را در عرصه سیاسی آورده و راجع به آن بحث می کند. الهیات سیاسی در غرب مشابهت هایی با کلام سیاسی ما هم دارد اما  هم خدای شرک آلود، معرفی شده  توسط مسیحیت و هم آموزه های دینی آنها با خدای واحد و معارف اصیل اسلامی ، تفاوت های جدی دارند که در جای خود باید بحث شود. آن چیزی که مهم است و باید به آن توجه شود این است که کلام سیاسی در گذشته‌ها روی دو چیز متمرکز بود؛ یکی وظیفه تبیین آموزه های سیاسی دین و تبلیغ آن بود و دیگری، دفاع و پاسخ به شبهات بود که به صورت نظری از اعتقادات و حوزه سیاست خصوصا در رسالت پیامبر(ص) و امامت جانشینان پیامبر به صورت جدی دفاع می کرد و در عرصه هایی که به زندگی اجتماعی مرتبط بود، کلام سیاسی از آن آموزه ها دفاع جدی می کرد.

*کلام سیاست چیست و چه تفاوتی با کلام سیاسی دارد؟

برخی تعبیر به کلام سیاست هم می کنند. کلام سیاست به نوعی به دانش درجه دوم اشاره دارد، یعنی کلامی که موضوعش سیاست است، مانند فلسفه سیاست که در مقابل فلسفه سیاسی است و حالت وصفی دارد. کلام سیاست هم حالت مضاف دارد یعنی کلامی که موضوع آن سیاست است و دانشی که از مبانی دینی سیاست بحث می کند.

*حالا با این بحث مفهوم شناسی چگونه باید وارد بحث محتوایی این دانش شد؟

دانشی که ما به اسم کلام سیاسی می شناسیم دانشی است که ماموریتش این است که می خواهد باورهای دینی را در ساخت قدرت وساختار جامعه تبیین نماید و وحی الهی را در ساختار جامعه و زندگی  روزمره انسانها مورد بحث قرار دهد. ادعایش این است که زندگی سیاسی ما از باورهای دینی ما جدا نیست بلکه دقیقا مبتنی بر آن مبانی اعتقادی و باورهای ایمانی ماست. همان چیزی که ابتدا عرض کردم که این دانش به دنبال این است که خدا را به زندگی روزمره سیاستمداران بیاورد و به آنها بگوید وقتی در مقام زمامداری هستی و حتی در مقام اندیشه ورزی سیاسی هستید براساس عدالت و آموزه های انبیاء رفتار کنید. می خواهد در درون ساختار قدرت بگوید که قدرت باید مبتنی بر ارزشهای ایمانی و اعتقادی باشد. این دانش و رویکرد سیاسی می خواهد بیاید به تک تک بازاریان ما بگوید ای بازاریان احتکار نکنید و به زندگی روزمره مردم آمده و بگوید آیا خدا را در همه عرصه ها حاضرو ناظر نمی بینید. مأموریت این دانش این است که به انسانها یادآوری کند که خدا را در همه عرصه های زندگی ببینید.

*با وجود دنیای سکولار غربی، که اندیشه هایش به شرق هم نفوذ کرده، رسیدن به این اهداف کلام سیاسی خیلی ، چگونه است؟!

آنچه که امروزه برای ما خیلی مهم است آسیب هایی است که به این دانش وارد شده است. به دلیل اینکه دنیای غرب با سکولاریسم عجین شده، در درون الهیات مسیحی هم نوعی سکولاریسم خوابیده که این آسیبها وارد کلام سیاسی اسلامی هم شده است. امروزه یکسری آفتهایی در قالب نظریات و کلام سیاسی جدید با آن عجین شده است. امروزه باید مأموریت این دانش این باشد که هم آسیب شناسی کند و هم در جهت ارتقا و تولید این دانش و به نوعی بومی سازی و اسلامی سازی آن چه وجود دارد و دچار آفت شده بپردازد.

یکی از بحثهای جدی که امروزه در تحول علوم انسانی باید به آن توجه کرد همین حوزه معرفتی است. ما امروزه در همین عرصه تولید دانش، گرفتار دانش هایی شده ایم که تولید شده ما نیستند و ما مجبور هستیم آسیب شناسی، بومی سازی و اسلامی سازی ای روی آنها انجام  دهیم که فرآیند پیچیده ای دارد که در این عرصه هم موفق نبوده ایم و عرصه کلام سیاسی به این خاطر که اصل این دانش، دینی است و نزدیکترین دانشی است که به حوزه های معرفتی ما متصل است و به همه باورهای ما در همه عرصه های معرفتی و زندگی کاملا مرتبط و قرین است و اگر ما بخواهیم دانش خالص در زمینه تولید علوم اسلامی ایرانی نشان دهیم یکی  از بهترین کارها این است که در این عرصه کار کنیم . این عرصه ضرورت امروز جامعه ماست و هم ضرورت انقلاب اسلامی که مبتنی بر باورهای دینی ماست و هم اینکه برای اسلامی سازی علوم ، الگوی بسیار خوبی است که به دلیل اینکه این الگو مشترک بین همه متفکران ماست و ریشه در وحی و آیات الهی دارد، راحت تر می‌توان بر روی آن به نتیجه رسید به همین دلیل یکی از جاهایی که می توانیم برای تولید دانش دینی الگوسازی کنیم و نشان دهیم تولید دانش دینی یعنی چه(به لحاظ روشی و اهداف و ویژگی هایش) دانش کلام است. وقتی می خواهیم امامت، رهبری و ولایت فقیه را به نیابت از معصوم به مثابه دانش کلام سیاسی تبیین کنیم همه این دانش مربوط به ما هست  و هیچ جای آن را وام نگرفته ایم. اقتباس در درون  آن نیست و همه یک دانش دینی است. بنابراین این حوزه، حوزه بسیار خوبی برای الگوسازی در زمینه تولید دانش اسلامی است.

*درباره تحقیقی که درباره کلام سیاسی مقام معظم رهبری در دست دارید توضیح می دهید؟

یکی از طرحهایی که درباره اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی سالها پیش در دستور کار بود طرح تحقیقاتی به نام منظومه فکری سیاسی بود که با تحقیق منظومه فکری امام و رهبری که اخیراً منتشرشد، تفاوت داشت. در ابتدای دهه ۸۰ طرحی در پژوهشگاه طراحی و قرار شد ۵ حوزه معرفتی در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری ، تحقیق شود . یک بخش آن فلسفه سیاسی بود که دو سال پیش یک جلد آن را بنده منتشر کردم که رونمایی شد. بخش فقه سیاسی ، روابط بین الملل و کلام سیاسی در دست کار است. و یک بخش هم جامعه شناسی سیاسی ایران است.  براساس برآوردی که داشتیم و با مجموعه کارهای مقدماتی که انجام شد پیش بینی ما این بود که هر کدام از اینها دو جلد قطور در می آید و روی هم رفته ۱۰ جلد می شود. فلسفه سیاسی یک جلد منتشر شد اگر چه با کمی تأخیر هم بود ولی به هر صورت یک بخشی از کار منتشر شد وگزارش این پروژه کلان اعلام شد که این پروژه در پژوهشگاه در دست بررسی است. در بخش کلام هم این موضوع در دست تحقیق است و یکی از ویژگی های اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری از زمانی که وارد اندیشه ورزی به صورت مکتوب و جدی شده اند توجه شان به کلام سیاسی است. ایشان در آغاز دهه ۵۰ در مشهد برای دانشجویان و حوزویان یک بحثی دارند که بعدها این یک کتاب مختصر در سال ۱۳۵۳ تحت عنوان طرح کلی اندیشه اسلامی منتشر شد، در آنجا مقام معظم رهبری دقیقا حوزه کلام سیاسی را بحث می کنند، یعنی بحثی است که از یک منظر شما می گویید تفسیر است، زیرا دقیقا آیات الهی را ایشان ّبحث و بررسی کرده اند ولی رویکردشان مانند تفسیر سیاسی است. از همان آغاز ایشان مدعی هستند که ما باید بحثهای اعتقادی را به صورت هندسه جامع و منظومه فکری جامع که همه عرصه های زندگی را پوشش دهد ارائه دهیم. یکی از عناوین اصلی بحثهای ایشان این است که نقش توحید را در ساخت جامعه و زندگی باید مطالعه کنیم نقش توحید را در همه ابعاد زندگی مخصوصا در ساخت جامعه اسلامی بحث کنیم تا توحید وارد عرصه زندگی اجتماعی شود و نشان داده شود که وقتی ما می گوییم قائل به وحدانیت الهی هستیم و در رفتارها و ساختارها و کردارها باید خود را نشان دهد. آیا ساخت جامعه براساس توحید بنا شده است. این بحث جدی را ایشان در آنجا مطرح می کنند. مبنای کارشان هم شرح آیات است که کار بسیار قشنگی است که قبل از انقلاب منتشر شد و بعدها ایشان تکمیلش کردند. یکی از رویکردهای ایشان این است که نوعا وقتی از یک منظر به مباحث حتی سخنرانی ایشان نگاه می کنیم معمولا در بیانات شان ابتدا با یک رویکرد کلامی وارد می شوند و نوعا یک آیه قرآن می خوانند و تمام بحث شان پیرامون آن آیه است و ختم به همان آیه می شود.

 با توجه به اینکه بسیاری از بحثهای ایشان بحثهای سیاسی است شما می بینید در ذیل همان آیات و همان وحی کاملا رویکردهای سیاسی را شرح و بسط می دهد و نقش آیات الهی را در زندگی سیاسی تبیین می کند. خلاصه کلام سیاسی همین است که بتوانیم رویکردهای تبیین آیات الهی، وحی و دفاع و پاسخگویی به شبهات و مشکلات امروزه زندگی را تبیین کنیم. بنابراین یکی از بحثهای جدی که امروزه در اندیشه سیاسی ایشان مطرح است بحث کلام سیاسی است. موضوع این است که رویکردهای دینی و بحث توحید و خدا را دائما می خواهند بیاورند داخل زندگی روزمره ما و در همه عرصه های انقلاب اسلامی  و حکومت اسلامی و قدرت سیاسی در ایران و این کار به صورت جدی در دست پیگیری است.

*این تحقیق کی تمام می شود؟

امیدواریم تا پایان امسال تمام و ابتدای سال آینده منتشر شود.

انتهای پیام/

کد خبر : 54087
تاريخ ثبت خبر : 15 مهر 1396
ساعت بارگزاری خبر : 09:54
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)