به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از فارس، کتاب «جامعهشناسی سیاسی احزاب ایران» نوشته عبدالله شمسی از سری کتابهای سیاسی نشر زمزم است که به همت پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق(ع) منتشر شده است، البته در این کتاب قدرتالله بهرامی، آیت مظفری و مهدی سعیدی دستی بر قلم دارند.
در واقع این کتاب مثلث جریانشناسی است که در ضلع اول آن به اجرای طرح کلان جریانشناسی سیاسی در ایران معاصر با مدیریت و نظارت علمی آیت مظفری بر میگردد که از اوایل دهه ۱۳۸۰ آغاز و حاصل آن تولید این کتابها است، جامعه روحانیت مبارز، مجمع روحانیون مبارز، حزب کارگزاران سازندگی، حزب مؤتلفه اسلام، دفتر تحکیم وحدت، سازمان مجاهدین خلق، نهضت اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، حزب مشارکت ایران اسلامی و حزب اعتماد ملی در این ضلع مورد بررسی قرار گرفتهاند.
در ضلع دوم به طرح کلان جریانشناسی قومی در ایران معاصر با محوریت چهار جریان قومی نظیر جریانشناسی قومی ترک، جریانشناسی قومی کرد، جریانشناسی قومی بلوچ و جریانشناسی قومی عرب پرداخته است.
در ضلع سوم جریان شناسی فکری و فرهنگی مدنظر بوده است، طرح مواردی نظیر جریانشناسی فکری فرهنگی عقلانیت در ایران معاصر، جریانشناسی فکری فرهنگی بهائیت، جریانشناسی فکری فرهنگی انجمن حجتیه در ایران معاصر، جریانشناسی فکری فرهنگی فمینیسم در ایران و جریانشناسی فکری فرهنگی سلفیگری در این بخش در دسترس خوانندگان قرار گرفته است. در واقع این کتاب بر این موضوع تأکید دارد که جریانشناسی سیاسی، قومی و جریان شناسی فکری فرهنگی موجب درک عمیق از تحولات تاریخ معاصر ایران است.
در بخش نهضت آزادی ایران که یکی از شاخصههای این نهضت عدم اعتقاد به اصل ولایت فقیه است، بیان میکند: نهضت ازادی بارها اعلام کرده که نه تنها این اصل را قبول ندارند بلکه درصدد حذف آن از نظام هستند، لذا تصمیم گرفتند با منحل کردن مجلس خبرگان جلوی تصویب آن را بگیرند، بهانه نهضت آزادی این بود که این اصل با آزادی انسان در تضاد است، آقای بازرگان با کنایه، ولایت فقیه را مخالف اندیشه، حقیقت و کمال میشمرد و معتقد بود که جمع شدن قدرت سیاسی و دیانت روحانی همان مصیبت کلیسای قرون وسطی را به وجود میآورد.
در حالی که حضرت امام(ره) در نقد تفکر حاکم بر نهضت آزادی فرمود: مخالفت با ولایت فقیه، تکذیب ائمه و اسلام است، اشخاصی که از برنامههای اسلام اطلاعی ندارند، گمان میکنند که ولایت فقیه اسباب دیکتاتوری میشود، در صورتی که ولایت فقیه، جلوی دیکتاتوری را میگیرد و اگر ولایت فقیه نباشد، دیکتاتوری میشود.
این ماجرا ریشه را در این قضیه باید دانست که چون نهضت، مجلس خبرگان اساسی را قبول نداشت، در پی تشکیل مجلس مؤسسان بودند، به همین جهت وقتی نتوانستند جلوی تشکیل آن را بگیرند درصصد انحلال آن بر آمدند و هیأت دولت، انحلال آن را تصویب کرد که امام(ره) جلوی آنها ایستاد، از آنجا که نهضت آزادی در رأس کار بودند، به قانون اساسی رأی دانند، ولی واقعیت آن بود که آن را قبول نداشتند و دلیلش آن بود که طرح انحلال مجلسی بود که قانون اساسی را مینوشت را ریختند، بعدها هم بازرگان مجلس خبرگان را مایه معضلات و معضلات جامعه دانست، آنها در عمل نیز در سخنرانیها و بیانیهها بارها ثابت کردند که هیچ اعتقادی به قانون اساسی ندارند، چرا که به هر مناسبتی یکی از اصول آن را مورد هجمه قرار میدادند.
درباره حزب کارگزاران سازندگی ایران هم در این کتاب میخوانیم: برزخ اندیشه و عملی که اعضای حزب در آن به سر میبرند، عمیق نبودن اندیشهها و اتکا به مبانی متزلزل لیبرالی در التقاط با برخی قیودات اسلامی که غیر منطبق با فرهنگ و مقتضیات جامعه اسلامی است، مشکلاتی را برای حزب و نظام جمهوری اسلامی به وجود آورده که نمونه آن را در بحث توسعه اتقصادی کشور شاهد بودیم، با توجه به رویکرد فوق و ارتباط غیرقابل اجتناب چنین اقتصادی با نظام سرمایهداری جهانی، اگر در طرحریزی مبانی این رویکرد اقتصادی، متناسب با جامعه ایران تجدید نظری صورت نگیرد، به واسطه تفکرت بعضاً التقاطی و همچنین هضم اقتصاد کشور و به تبع آن سیاست و فرهنگ در اقتصاد سرمایهداری جهانی، استقلال کشور و یا اصالت نظام اسلامی مورد تهدید جدی قرار خواهد گرفت.
انتهای پیام/