| امروز جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

یادداشت؛


چهار راه ارتباط گزاره‌های دین و علم

دست کم چهار راه مختلف وجود دارد که به وسیله آنها علم و دین می توانند با هم مربوط باشند؛ تعارض، تمایز، تلاقی و تایید.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، علم و دین با انسان، هر دو پیوند دیرینه و تأثیرگذاری داشته و دارند. هم دین و هم علم ریشه در فطرت انسان دارند و همواره تا آنجا که شواهد تاریخی و نشانه های تمدن بشری گزارش می کند دین و علم در زندگی بشر حضور داشته اند. قطعا این دو با هم در ارتباط نیز بوده اند و طبیعتا چون درک و فهم انسان در این مقوله دخالت می کند و انسانها همواره یکسان نمی اندیشند، خود زمینه برخورد و ناسازگاری را به وجود آورده است.

برخی انسان ها در این فکر بوده اند که چگونه می توان این دو مقوله را با هم سازگار کرد؛ لذا افرادی برآمده اند تا به جمع این دو مقوله بپردازند. در این میان افرادی نیز وجود دارند که یا جانب دین را گرفته اند و علم را کنار گذاشتند و یا بالعکس جانب علم را گرفته و دین را رها کرده اند.

به طور خلاصه، دست کم چهار راه مختلف وجود دارد که به وسیله آنها علم و دین می توانند با هم مربوط باشند.

تعارض: اعتقاد به اینکه علم و دین اساسا آشتی ناپذیرند.

تمایز: این ادعا که هیچ تعارض واقعی نمی تواند وجود داشته باشد؛ زیرا علم و دین هر یک به سوالاتی کاملا متفاوت پاسخ می دهند.

تلاقی: رویکردی که به دنبال مکالمه، تاثیر متقابل و هماهنگی ممکن بین علم و دین است.

تایید: این دیدگاه تا حدودی ساکت تر ولی بسیار مهم، راه هایی را مورد تاکید قرار می دهد که در آنها دین از کار علمی محض حمایت می کند و آن را دامن می زند.

دیدگاه تعارض

مساله تعارض علم و دین سابقه ای بلند از قرون وسطای مسیحی تا دوران اخیر دارد که عرصه تاخت و تاز نظریات مختلف بوده است. این مساله به خصوص در سده های اخیر با گسترش حیرت انگیز علوم نوین در حیطه های فیزیک، زیست شناسی، زمین شناسی و علوم انسانی و اجتماعی، از عمده مسائل مطرح در حوزه فلسفه های مضاف مانند فلسفه دین و فلسفه علم و الهیات نوین بوده است.

شدت این منازعات تا جایی بوده است که بعضی به صراحت، علم و دین را دشمن یکدیگر دانسته اند و برخی دیگر دین را سدی برای پیشرفت علم قلمداد کرده اند. البته این افراطی گری ها، تفریط هایی را نیز از سوی دیگر به دنبال داشته است. دو گروه بوده اند که به تعارض علم و دین دامن زده اند: یکی شکاکان و دیگری اصحاب اصالت نص کتب مقدس.

شکاکان علمی اعلام می دارند که دین فاقد صداقت آشکار علم است. آنها غالبا ادعا دارند که دین بر پیش فرض های پیشینی یا ایمان مبتنی است؛ در حالی که علم چیزی را مسلم نمی گیرد؛ به علاوه دین قویا بر تصورات غیرقابل کنترلی مبتنی است اما علم به حقایق مشاهده پذیر تمسک می جوید. همچنین دین کاملا عاطفی، احساساتی و ذهنی است در حالیکه علم می کوشد بی طرف، غیر احساساتی و عینی باشد.

در مقابل این گروه اصحاب اصالت نص کتب مقدس نیز غالبا بین ایمان شان و بعضی نظریه های جاافتاده علمی تعارض می بینند. هر وقت نظریه های علمی با الفاظ کتاب مقدس هماهنگ نباشد، نص گرایان استدلال می کنند که علم اشتباه می کند و دین بر حق است. این امر به طور خاص، در مورد نظریه تکامل و به طور عام بر معجزات، خلقت جهان، منشا حیات و مسائل دیگر صادق است. در کنار این دو گروه افراد دیگری نیز هستند که فکر می کنند علم دشمن دین است. آنها استدلال می کنند که آمدن علم بود که عمدتا باعث خلا و بی معنایی زندگی و فرهنگ عصر جدید شد.

دیدگاه تمایز

بعضی قرآن و علم را دو مقوله جدا از یکدیگر می دانند که رسالت، زبان و کارکرد جداگانه ای دارند. اولین راه حل دوری از جنجال حاصل از تعارض علم و دین که ساده ترین آن ها نیز بود، به ذهن کم خردانی رسید که با از بین بردن صورت مساله، خود را به حریم امن تمایز رساندند. آنها با جدا انگاشتن حوزه فعالیت هر یک از آن دو از جهت موضوع، روش و غایت به نوعی سعی در حفظ مصلحت آمیز هر دو داشتند.

به طور مشخص تر طرفداران این رویکرد، عموما تاکید می کنند که بازی علم، آن است که جهان طبیعی را بررسی تجربی کنند، در حالی که نقش دین آن است که معنای غایی را که فراتر از جهان شناخته شده تجربی است، بیان کند. علم با این مطلب که چگونه حوادث رخ می دهند، سروکار دارد و دین با این پرسش که چرا اساسا چیزی وجود دارد، به جای آنکه چیزی وجود نداشته باشد.

علم با عمل سروکار دارد و دین با معنا. علم با مسائل حل شدنی سروکار دارد و دین با راز ناگشودنی. علم به سوالات خاص درباره نحوه کار طبیعت می پردازد در حالی که دین به زمینه غایی طبیعت توجه دارد، علم با حقایق خاص سروکار دارد و دین می خواهد توضیح دهد که چرا ما اساسا به دنبال یافتن حقیقتیم.

دیدگاه تلاقی

در رویکرد سوم آنان که تمایل به تمایز حوزه های علم و دین نداشتند و از طرفی پذیرای هماهنگی مصنوعی و تلفیقی آن حوزه ها نیز نبودند، هرچند به صورت ظاهر پذیرای تفاوت بین زبان و اصلاحات علم و دین بودند، اما نمی توانستند به راحتی از تعاملات واقعی و حقیقی چشم پوشی کنند.

این رویکرد در پی بحث آزاد میان متکلمان و دانشمندان صورت می گیرد تا بدون اینکه ضرورتا ادغام و تلفیقی بین آن دو ایجاد شود، مصالحه و تعاملی تعالی بخش برای فهم و درک آدمیان به همراه داشته باشد. «رویکرد تلاقی بر آن است که دانش علمی می تواند افق ایمان دینی را وسعت بخشد و دیدگاه ایمان دینی، می تواند شناخت ما را از جهان عمیق تر سازد.»

دیدگاه تایید

کسانی که به این رویکرد اعتقاد دارند، معادل های تقریب و حمایت را برای آن به کار می برند و اذعان می دارند: « دین عمیقا موید کل فعالیتهای علمی است» یا اینکه «دین اساسا تمایل متواضعانه به دانستن را تقویت می کند.» البته اینان سعی در پاک سازی مفهوم علم دارند و آن را از علم مداری یا ادعای برخورداری از دانایی مطلق جدا می کنند، همچنین بوالهوسی های لذت گرایانه، قدرت مابانه یا امنیت خواهانه بشری را از علاقه بی حب و بغض به دانستن و حقیقت طلبی جدا می کنند و علم را اصولا تلاشی متواضعانه ولی پرثمر برای درک بخش کوچکی از واقعیت به نحو تجربی اما تا حد ممکن دارای وضوح ریاضی می دانند.

در این رویکرد دین به مثابه پشتوانه ای تاییدکننده و اعتماددهنده، مبنای حرکتهای علمی برای معنایابی و کشف حقایق است تا آنجا که علم بدون این مبنا امکان رشد نمی یابد. بنابراین ایمان به معنای اطمینان اساسی به معقولیت نامحدود واقعیت، مخالف علم نیست بلکه سرچشمه واقعی آن است. کار دین این نیست که خود را به عنوان رقیبی در کنار علم برای پاسخ به سوالات علمی مطرح سازد بلکه کارش این است که اطمینان دانشمندان به انسجام واقعیت را تایید کند.*

*نادر زینلی، مقاله «نسبت شناسی میان علم انسانی و معارف دینی»، مجموعه مقالات همایش علوم انسانی قرآن بنیان؛ چیستی، چرایی و چگونگی، به کوشش حمیدرضا بصیری، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۹۶٫

انتهای پیام،

کد خبر : 68571
تاريخ ثبت خبر : 6 خرداد 1397
ساعت بارگزاری خبر : 10:06
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)