| امروز پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

محمود نوذری در گفتگو با طلیعه:


چرخه دیالکتیکی و مباحثات علمی لازمه تولید علوم نوین هستند

مدیر گروه علوم تربیتی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه عنوان کرد: باید به این نکته توجه داشته باشیم که علوم مورد نظر و نیاز و مناسب ساز نظام های اجتماعی و فرهنگی، فقط از طریق مباحثه و گفتگو و مواجهه با سایر دیدگاه ها و اندیشه ها به دست خواهد آمد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، تحلیل جایگاه اندیشه و باورهای غربی و وارداتی در مقوله معضلات فرهنگی و اجتماعی و تأثیر استفاده از مبانی و شاخصه های اسلامی در رفع و پایان یافتن این معضلات و همچنین بررسی موقعیت و وضعیت استفاده و بهره برداری نمودن از مبانی و منویات اسلامی در سطوح علمی و پژوهشی، ما را بر آن داشت تا با حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمود نوذری، استاد حوزه و مدیر گروه علوم تربیتی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، گفتگویی ترتیب دهیم که ماحصل آن در ادامه از نظرتان می گذرد.

نگاه و دید در این مقوله باید به این صورت باشد که علوم و شاخه های گوناگون آن باید توسط یک مواجهه دیالکتیکی«dialectic» علمی و مباحثه ای شکل بگیرد

*به نظر شما اگر اقتصاد و مدیریت اسلامی، جایگزین اندیشه ها و مبانی وارداتی و بعضاً نامتعارف غربی شوند، به چه میزان می توان به تحولات مدیریتی در جامعه و رفع بحران های مدیریتی و فرهنگی و اجتماعی امیدوار بود؟

نکته اول و اساسی که باید در این باب به آن توجه نمود این است که، می باید تصویر و چهره علوم و مبانی مختلف آن مانند، علوم مدیریتی، فرهنگی و اجتماعی و تربیتی اسلامی در جامعه و باور عمومی تصحیح و اصلاح گردد. باید توجه نمود که تولید دانش و شاخه های گوناگون آن مانند، علوم اقتصادی، مدیریتی و تربیتی اسلامی منوط به آشنایی به قوانین و مقررات حاکم بر تولید علوم انسانی و همچنین آشنایی و شناخت بر هویت و اصالت اجتماعی خود علم و مبانی آن ممکن و مقدور است. اگر این رویکرد و دید، مورد اهتمام و دقت قرار نگیرد، قطعاً نمی توان از علوم اقتصادی و مدیریتی انتظار تحول و شکل گیری علومی بر مبنای مبانی الهی و اسلامی داشته باشیم.

باید بیان شود برای دست یابی و شکل گیری این رویکرد، یعنی ایجاد مبانی اقتصادی، فرهنگی و مدیریتی اسلامی و علوم کارگشای معضلات و مشکلات جامعه، اولین گام این است که دید و نظر محققین و متفکرین نسبت به این شاخصه ها تغییر و دگرگون شود. وقتی صحبت از مدیریت و اقتصاد اسلامی می شود معنی و مفهوم این مطلب این نیست که ما در حال حاضر یک بسته و پکیجی از دست آوردهای علمی داریم که اگر این بسته و روش را اجرایی و پیاده سازی نماییم، تمامی معضلات و مشکلات جامعه حل و فصل خواهد شد، بلکه نگاه و دید در این مقوله باید به این صورت باشد که علوم و شاخه های گوناگون آن باید توسط یک مواجهه دیالکتیکی«dialectic» علمی و مباحثه ای شکل بگیرد.

همچنین در این مسیر باید به این نکته توجه داشته باشیم که علوم مورد نظر و نیاز و مناسب ساز نظام های اجتماعی و فرهنگی، فقط از طریق مباحثه و گفتگو و مواجهه با سایر دیدگاه ها و اندیشه ها به دست خواهد آمد. این رویکرد، در تغییر مناسبات و عملکردهای گوناگون علمی قابل اعتنا و توجه خواهد بود.

در تولید علم می بایست به این نکته توجه کرد که علم و مبانی کشف شده و تولید شده، می باید به منصه ظهور و بروز برسد  و نیز در مقام اجرا، پیاده سازی شود و سپس بعد از اجرایی شدن با کشف و دریافت نواقص و معضلات آن، با رفع و ترمیم نواقص و معایب آن علم، در شکوفا و متقن شدن آن دست آورد، گام برداریم. اگر رویکرد و مشی مجامع علمی و دانشگاهی اسلامی، همانند مجامع علمی و دانشگاهی سایر نقاط بر این مبنا باشد که تولید علم و دانش می باید با رویکرد مباحثه و گفتگو و جریانات دیالکتیکی صورت بگیرد، قطعاً می توانیم به تولید و ایجاد علوم مدیریت و اقتصاد اسلامی و درخور توجه در جامعه امیدوار باشیم. اگر در این مقوله، اندیشمندان و محققین از رویکرد های دیالکتیکی و مباحثه ای در تولید علم و دانش رویگردان باشند و بخواهند در فضاهای بسته و خارج از محیط اجتماعی و مردمی، نظریه و علم تولید نمایند، باید گفت که این دست آوردها مفید فایده نخواهد بود.

اگر چناچه بخواهیم با همان روند گذشته و سپری شده، با طرح اسلامی سازی علوم انسانی مواجه شویم و از رویکردهای اصولی و مبتی بر تحقیقات دیالکتیکی غافل شویم، قطعاً این رویکرد مثمر ثمر و مفید فایده نخواهد بود

*شاخصه و موارد موثر دیگر در باب رسیدن به معنی موثر و مفید فایده بودن تولید علم و دست آورد اجتماعی و فرهنگی مورد نظر در این پروسه به نظر شما کدام گزینه ها هستند؟

 نکته دیگر در رسیدن به این معنی و مفهوم این است که مجامع علمی و پژوهشی می باید به مقتضیات و شاخصه های بومی و اجتماعی و فرهنگی جامعه مورد هدف، آشنایی و احاطه داشته باشند. در این زمینه باز باید عنوان کرد، تولید علم در مجامع علمی غرب و جهان غرب، مسبوق به سابقه و سبقه نبوده و نیست، بلکه محققین و اندیشمندان جهان غرب، با مواجهه و برخورد با مسائل و معضلات بشری و جامعه، به تحلیل ها و اندیشه هایی دست یافتند و با اجرا و پردازش کردن آنها، در جهت ثبت و بسط کردن آن علوم و مبانی، در تمامی عرصه ها و جوامع اجتماعی و همچنین تثبیت آن علوم گام برداشتند.

در جامعه اسلامی حال حاضر نیز این رسوخ و تسرب از جوامع غربی به مجامع و مراکز آموزشی و علمی دیده می شود و برای تصحیح و اصلاح این رویکرد، می بایست در ابتدا در راه و مسیر شناخت این مبانی و علوم وارداتی و نیز ارزش های وارده بر این علوم گام برداریم تا بتوانیم با شناخت و آگاهی از مبادی ورودی و رسوب این باورها، با شاکله و مختصات این علوم وارداتی آشنا شویم و در مراحل بعد، با توجه به آگاهی کسب شده از این علوم، به تولید و تکثیر و ایجاد علوم و مبانی بر حسب باورها و تعالیم الهی و اسلامی خود گام برداریم.

اگر بخواهیم در این باب بحث نماییم که اگر علوم اقتصادی و مدیریتی اسلامی، جایگزین علوم وارداتی و غربی شوند به چه میزان از معضلات و مشکلات حال حاضر جامعه کاسته خواهد شد، باید بیان کرد، اگر چناچه بخواهیم با همان روند گذشته و سپری شده، با طرح اسلامی سازی علوم انسانی مواجه شویم و از رویکردهای اصولی و مبتی بر تحقیقات دیالکتیکی غافل شویم، قطعاً این رویکرد مثمر ثمر و مفید فایده نخواهد بود. این نتیجه به این علت است که با توجه به نیاز و خواست جامعه، دست آوردهای علوم انسانی غربی در جامعه رسوخ خواهد کرد و جامعه نیز برای رفع و رجوع مسائل خود به ناچار از این دست آوردها و نتایج استفاده خواهد کرد، ولی اگر نگاه و دید جامعه بر این رویکرد استوار شود که نگاه و دید ما باید نسبت به علم و دست آوردهای آن، دیدی فرایندی و منطبق بر واقعیات باشد.

یعنی اینکه دید و نظر ما نسبت به دست آورد ها و مکاشفات دینی به این صورت نباشد که این دست آوردها باید تمامی معضلات و مصائب جامعه را حل و فصل نماید، بلکه انتظار از این تحقیقات، باید در این سطح باشد که این نظریه و دست آورد می تواند مقداری از روابط و مناسبات را بهبود بخشد، به طور قطع و یقین می توان اذعان کرد که می توانیم با استفاده از شاخصه ها و مبانی علوم انسانی اسلامی، به رفع و پایان مناقشات و معضلات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی امیدوار باشیم.

*از منظر و دیدگاه کارشناسی، جایگاه و موقعیت و دست آوردهای جامعه، در باب رویکرد اسلامی سازی علوم انسانی و استحصال مبانی علوم انسانی ازمنابع و شاخصه های الهی و اسلامی در چه موقعیتی قرار دارد؟ 

باید بیان شود که جامعه ما در ابتدا و مقدمه طرح اسلامی سازی علوم انسانی قرار دارد و هنوز گام های موثر و مقبولی در این زمینه وجود دارد که باید برداشته شود. در این بحث شاید بتوان گفت در مراحل روش شناسی و این که با چه روش و طریقی وارد کشف و تولید علوم انسانی اسلامی شویم، گام های ابتدایی و آغازین برداشته شده است و در این زمینه حتی مبانی فلسفی نیز فراهم و مهیا شده است.

همچنین در این باب برخی محققین و متفکرین پرورش داده شده اند و همچنین برخی مراکز و نهاد های علمی و پژوهشی نیز، تأسیس و تشکیل  داده شده است که می توان گفت این گام ها در این سطوح برداشته شده است، ولی این دست آوردها و نتایج هنوز نتوانسته است در مقام عمل و اجرا و پیاده سازی و تطمیع مقامات و مسئولین اجرایی و نهادهای مسئول جامعه در جهت استفاده و پیاده سازی این طرح، در سطوح مختلف مدیریتی ، اجتماعی و اقتصادی به موفقیتی نائل گردد.

این معنی این نکته را برای ما و مجامع فکری و تحقیقی و علمی، تبیین می نماید که باید دست آوردها و نتایج علمی و اسلامی خود را در مرتبه و مجرای اجرایی قرار دهیم و مادامی که وارد مجاری عینی و عملی نشویم و نقایص و کمبودهای دست آوردهایمان، رفع و برطرف نشود و همچنین به یک تحلیل علمی و ساری و جاری در سطوح گوناگون تبدیل نشوند، نمی توان به ظهور و بروز دست آوردهای اسلامی و ایجاد رویکردی بر مبنای علوم انسانی اسلامی امیدوار بود.

در مراحل روش شناسی و این که با چه روش و طریقی وارد کشف و تولید علوم انسانی اسلامی شویم، گام های ابتدایی و آغازین برداشته شده است

 

انتهای پیام/

کد خبر : 33563
تاريخ ثبت خبر : 14 آذر 1395
ساعت بارگزاری خبر : 11:32
برچسب‌ها:, , , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)