به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی میرزایی، رئیس پژوهشکده مطالعات منطقهای جامعهالمصطفی(ص)، در نشست علمی قرآن و تمدن در پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم گفت: مقوله تمدن چارچوبی انسانی دارد و معلوم نیست در قرآن این موضوع بتواند یک مسئله روشن و قابل تعریف باشد از این رو پرداختن به آن مستمرا باعث سوء تفاهم در ابعاد این مسئله خواهد شد.
وی افزود: ما امروز مناسبات دین و حکومت و مردم و نظامات اجتماعی خود را براساس تجارب بشری ساماندهی کردهایم و برای مشروعیتبخشی به این ساختارها از قرآن استعانت میکنیم لذا آشفتگی و بهمریختگی علوم، عدم تعریف درست از فرهنگ و … ناشی از همین مسئله است زیرا چارچوبها و مفاهیم شکل روشنی پیدا نکرده تا با آرامش بتوانیم پای قرآن را به این مسائل باز کنیم.
میرزایی بیان کرد: جدال قرآن در بحث تمدن، تمدنی و غیرتمدنی نیست زیرا انسان بدون نقش تمدنسازانه یافت نمیشود؛ انسان ذاتا و تکوینا تمدنساز است از این رو تمدن از نگاه قرآن، ارزش ذاتی ندارد بلکه آنچه ارزش دارد نوع رویکرد و سمت و سو و عواقب آن تمدن است که مد نظر قرآن است.
این محقق و استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: در تعاریف موجود در مورد تمدن چه از دوره ویل دورانت و چه غیر آن، تمدن ارتباطی به سعه و ضیق جغرافیایی ندارد و میتوانیم در محیطی کوچک تمدنی با اتجاه قرآنی داشته باشیم همان طور که حضرت آدم اولین سازنده تمدن بوده است لذا اساسا قریه به معنای شهر نشده نیز از نگاه قرآن، ملاک تمدن نیست و حتی میتوانیم روستای صد خانواری متمدن نیز داشته باشیم که در نظام اجتماعی خویش براساس تقوا، عدالت، اخلاق، رشد و آبادانی و … زندگی کنند.
میرزایی عنوان کرد: اینکه سقف تمدنی را قوم قرار دهیم در نگاه ارزشی قرآن، ملاک مدنیت نیست و به اندازهای که انسانها به نژاد و رنگ و پوست خود افتخار کنند به همان میزان به لحاظ قرآن در بدویت به سرمیبرند و نوعی بدویت مدرن است.
این محقق با بیان اینکه کلان شاخصه تمدن قرآنی، توحید و کلان شاخصه جاهلیت، شرک است و از این رو هدایت آفاق با مقوله توحید سامان مییابد لذا محدوده جغرافیایی اسلام، ارض و فراجغرافیایی است گفت: با نگاه قرآن هیچ جبری در سقوط تمدن وجود ندارد و تصور این هست که تمدنی با توحیدمحوری زوال نداشته باشد البته شرک کاملا در مقابل این مسئله، تمدنسوز و باعث گسست ظرفیتها و سازمانها و انرژیهای تمدنی میشود.
وی با بیان اینکه توحید موجب انسجامبخشی درونی به فرد و جامعه میشود، افزود: قرآن کریم مهمترین مشروعیتدهنده به نقش بیبدیل و قطعی سنت است و هر وقت از حاکمیت قرآن سخن بگوییم نقش پیامبر(ص) به عنوان مبین این کتاب قابل جایگزینی نیست و وجودش حتمی و ضروری است و نمیتوان از این مسئله استغنا داشت.
میرزایی بیان کرد: در قرآن، صدها آیه از انفعالات تمدنی به صورت شیرین و گسترده وجود دارد؛ ولی در نگاه قرآنی، توحیدمحور بودن کل جریان هستیشناسی، حکمت عمل و عقلانیت کانون استنباط نظریات تمدنساز قرآنی است. در نگاه قرآن، تفکیک اجزای آیات از هم میتواند در یک شرایط خوب باشد مشروط بر اینکه نقشه کلی شناخت قرآن به دست آید و شناخت مناسبی از مقولات کلی داشته باشم و بعد وارد جزئیات شویم.
این محقق و استاد حوزه عنوان کرد: نگاه هستیشناسانه قرآن به علوم انسانی نقطه خلأ و فرصت مهمی برای امروز است که باید تحقیق شود زیرا مناسبات انسانها با هم عین قطعیت عوامل طبیعی منطق ثابتی دارند ولی مشکلی که در این مسئله داریم شبیه آیاتالاحکام است که برخی آن را ۳۰۰ آیه عنوان و برخی آن را به ۵۰ آیه تقلیل داده و برخی معتقدند تمامی آیات قرآن قابلیت خوانش احکامی دارد در این صورت چرا سنن قرآنی مثلا در مورد نماز را نباید قطعی بدانیم. در مورد نماز بعد حکمی آن را گرفته و گفتهایم خواندن نماز واجب است اما بایدها و نبایدهای اجتماعی آن از جمله اینکه نماز موجب توسعه رزق و دوری انسان از منکرات است را مورد توجه قرار نمیدهیم و آن را به عنوان گزاره علمی مطرح نکردهایم.
میرزایی تصریح کرد: متاسفانه قبل از اینکه کلیت انسانشناسی قرآنی را کار کنیم روی حوزههای دانشی متفرقه رفتهایم بنابراین در بحث هستیشناسی وسعت زیادی داریم که دلایل سقوط و رشد تمدنها دقیقا در این لایه هستیشناسانه قابل بررسی است.
وی با بیان اینکه با کلیات و بایدها و نبایدهای عمومی نمیتوان جامعه مشحون از تضادها را مدیریت کرد بیان کرد: در بحث تمدن، خروجی تمدنی دانش و عمل مسلمین کمتر مورد توجه قرار گرفته است مثلا مباحثی که رهبران اصلاح و تحول در دو قرن اخیر داشتهاند و این که چه نتایجی داشته است؟ مورد توجه نبوده و نیست و متاسفانه با گسست در این مسایل مواجه هستیم در حالی که باید سرنوشت این مسائل به خصوص مباحث علوم روشن شود و الزاما باید در روششناسی علوم از جمله فقه بازیابی جدیدی داشته باشیم.
وی افزود: فکر نکنیم فقه موجود و منطق باور موجود را میتوان با تلاشهای جبری به یکدیگر چسباند در حالی که فقه مبتنی بر هستیشناسی ماهیت متفاوتی خواهد داشت به همین دلیل شهید صدر فقهالاحکام را به فقهالنظریات تغییر رویکرد داده است از این رو نظامسازی در تمدن، در زمره مسائل کانونی قرآن با نگاه هستیشناسانه بر مبنای توحیدمحوری است.
انتهای پیام/