| امروز پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

شریف لکزایی:


پیروزی انقلاب اسلامی موجب رشد گرایش به دینداری در دنیا شد

یک عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با تاکید بر این که بازگشت به شعارها و اهداف اولیه انقلاب اسلامی دوای دردهای امروز جامعه ماست، تصریح کرد: با پیروزی انقلاب اسلامی ایران نه تنها در کشور ما بلکه در دنیا میل و گرایش به دینداری افزایش پیدا کرد.

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از حوزه، در ایام الله دهه مبارک فجر و در ادامه گفتگوهای این خبرگزاری با شخصیت های فرهیخته حوزوی درباره نسبت سنجی میان انقلاب اسلامی و مساله دین داری و نیز پاسخ به شبهاتی که از سوی برخی روشنفکران غرب زده و یا معاندان انقلاب اسلامی مطرح می شود مبنی بر این که پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر میزان دین گریزی و اخلاق ستیزی جامعه ایرانی افزوده شده، این بار با دکتر شریف لکزایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و عضو انجمن مطالعات سیاسی حوزه که دارای دکترای علوم سیاسی است و از سال ۷۸ توفیق حضور در درس خارج فقه و اصول حوزه را داشته، گپ و گفتی انجام داده ایم که مشروح آن در ادامه می آید؛

ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید برای شروع بحث بفرمایید که به نظر شما جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی میل به دین داری بیشتر پیدا کرده و یا دین گریزی و استدلال شما در این خصوص چیست؟

ببینید در آغاز سخن باید به این حقیقت مسلم اشاره کنیم که به لطف الهی و با پیروزی انقلاب اسلامی میل به دین داری نه تنها در میان مسلمانان بلکه در میان همه ادیان حیات مجددی یافت.

در ایران که کانون و هسته مرکزی انقلاب اسلامی بوده نیز دینداری در ابعاد ظاهری و مناسکی رشد چشمگیر و قابل توجهی یافته است؛ این مساله را می توان از تعداد هیأت های دینی و مذهبی و ایام عزاداری آیینی به خوبی دریافت، ضمن آن که تنوع آثار مکتوب دینی اعم از کتاب و مجله از رشد محسوسی برخوردار شده است؛ به ویژه می شود گفت حضور در سطوح سیاسی هم رشد قابل توجهی پیدا کرده است.

آنچه البته به اعتقاد بنده مغفول مانده است،توقف تعمیق ابعاد معرفتی و فکری و اخلاقی دین‌ورزی است، به ویژه دیگر خواهی و توجه به همنوعان و مهرورزی و محبت مانند اوایل پیروزی انقلاب اسلامی نیست.

از سویی وجود انواع فسادهای سیستمی و غیر سیستمی که متأسفانه هر روز بخشی از آن در جامعه رونمایی می شود نشان از ناکامی دارد؛ وجود فساد البته به معنای همه گیری و وسعت آن و درگیری همه مردم نیست بلکه به معنای واقعیتی است که به تضعیف دین و دین داری منجر شده و باعث ناامیدی اقشار بسیار وسیع و محروم و حامی نظام سیاسی گشته است، از این حیث و به رغم این که دینداری در جامعه ما بسط و گسترش زیادی یافته اما به شدت نیازمند هستیم که ابعاد معرفتی و فکری و اخلاقی را بسط و توسعه دهیم و در این باره کوتاهی و غفلت نداشته باشیم.

در سال های اخیر برخی روشنفکران به خصوص از منظر گفتگو با رسانه های خاص مدعی شده اند که فردی شدن دینداری ها در زمانه کنونی معلول گرایش جامعه ایران به عرفی شدن است، نظر شما در این خصوص چیست و تا چه حد می توان این فرضیه را قبول کرد؟

چنان که در پاسخ سوال پیشین نیز اشاره شد، ممکن است این نگاه در بخش اندکی و در مواردی اشتباه نباشد اما به نظرم نکته اساسی، ناکامی و سرخوردگی بسیاری از حضور ناقص و ناموفق سیاسی و اجتماعی دین در جامعه است.

از این حیث آنچه باید باید مورد تاکید قرار گیرد این است که توجه و بازگشت به شعارها و اهداف اولیه انقلاب اسلامی و حضور واقعی و مستمر مردم در همه سطوح و بسط صداقت سیاسی دوای درد این روزهای جامعه ماست، چه آن که طبعاً اگر دین بخواهد در بخش عمومی و اجتماعی موفق و کارآمد باشد نیازمند الزاماتی است که باید در پیش گرفته شده و به آن ها در سطح مسئولان ، نخبگان و مردم توجه جدی شود.

پاسخ شما به کسانی که می گویند در نظام حاکمیت دینی و به طور خاص نظام جمهوری اسلامی ایران ، معیارهای اخلاقی در زندگی مردم دچار افت شده ، چیست؟

باز هم عرض می کنم که ممکن است تلقی مذکور در بخش هایی صحیح باشد به این معنا که سست شدن پایه های اخلاقی جامعه در مواردی به نظر می‌رسد که نیاز به استدلال ندارد.

در این بین، به اعتقاد من هر گاه مسئولیت پذیری و پاسخ گویی در جامعه ما به سکه رایج تبدیل شد و افراد و نهادهایی که به بداخلاقی‌ها دامن می‌زنند محکوم شده و از سمت هایشان کنار گذاشته شوند و نهاد دین همراه با مردم باشد شاید فضا اندکی بهبود یابد و زمینه هایی برای تغییر وضعیت موجود به وجود آید.

بی شک حوزه و روحانیت می تواند در این زمینه موثر باشد به شرطی که در کنار مردم و با مردم باشد و نه در کنار جناح ها و احزاب سیاسی.

به دیگر سخن، وقتی روحانیت و حوزه در قامت یک حزب و طرفدار یک جناح سیاسی در جامعه حضور یابد، این خودش به معنای تضعیف دین داری و تخریب اخلاق است؛ به این معنا و مفهوم که نباید در جامعه این گونه القا و انعکاس داده شود که حوزه و روحانیت طرفدار و حامی یک جریان سیاسی است، بلکه حوزه و روحانیت باید به نقش هدایت محور خود بیشتر توجه نموده و همواره انصاف را در تعاملات خود با دیگر جریان ها مراعات کند

از نگاه جنابعالی ، دین داری چقدر در افزایش سرمایه اجتماعی موثر است و ما بعد از گذشت ۴ دهه از پیروزی انقلاب اسلامی تا چه حدی توانسته ایم از این مساله در راستای افزایش سرمایه اجتماعی در کشور بهره مند شویم؟

دین‌داری در ایران همواره سرمایه اجتماعی ارزشمندی بوده است که نباید به آسانی از دست برود، به ویژه انقلاب اسلامی به واقع مدیون این سرمایه عظیم است که با حضور مردم دین دار به دست آمده است.

متأسفانه امروزه این سرمایه هنگفت و گران بها تضعیف شده و به نظر در حال از میان رفتن است؛ اگر ما دقت کنیم به خوبی متوجه می شویم همه صحنه های مهم انقلاب اسلامی با این سرمایه عظیم موفق شده است. هر کجا این سرمایه آگاهانه یا ناآگاهانه تضعیف شده است نتیجه اش شکست و تضعیف و غلطیدن در دامان غیر بوده است. از این منظر باید گفت نقش و اهمیت روحانیت در این سرمایه اجتماعی بر کسی پوشیده نیست که باید با اصلاح رفتارها به جایگاه و اعتبار گذشته خود بازگردد.


انتهای پیام/

کد خبر : 61659
تاريخ ثبت خبر : 16 بهمن 1396
ساعت بارگزاری خبر : 11:32
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)