به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، وحید بنیسی، دانشجوی دوره دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان و مریم بیگی، دانشجوی دوره دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان مقالهای با موضوع ویژگیهای مدیر اسلامی از منظر امام جعفر صادق (ع) نوشتهاند که در ادامه ازنظر میگذرد:
چکیده:
بحث درباره مدیریت از دیرباز موردتوجه بوده است؛ زیرا از روزی که بشر پا به عرصه خاک نهاد و با خانواده و قوم و قبیله زندگی اجتماعی را آغاز نمود، اندیشه مدیریت و سرپرستی همان مجموعه کوچک را در ذهن خود پروراند.
در جهان امروز نیز که علوم، تکنولوژی و دانش پیشرفت نموده و سازمانهای بزرگ صنعتی و تولیدی به وجود آمده است، مهمترین مسئله، چگونگی اداره مجموعههای عظیم انسانی است.
امروزه از یکسو جهان هرروز به سمت بیعدالتی اداری پیش میرود و از دیگر سو، مدیریت به فنی پیچیده و تکنیکی تبدیلشده است، لذا لازم است با فقه پویای اسلامی و با استفاده از کتاب و سنت و… مدیریت سالم و نظاممند اسلامی ارائه شود؛ زیرا اسلام در هیچ موردی، بدون ارائه طریق نیست.
مدیریت منحصر به اداره زندگی مادی نیست، بلکه در امور مذهبی و معنوی هم ضرورت دارد؛ خداوند سبحان مدیرانی چون انبیا را برای هدایت مردم فرستاد، و ایشان با اینکه بیشتر داعیه معنوی داشتند، در حد قابلتوجهی در مدیریت اجتماع هم موفق بودند و جوامع خود را بهسوی رشد و تکامل و پویایی سوق میدادند.
واژگان کلیدی:مدیریت اسلام ،امام جعفر صادق (ع)
مقدمه:
از دیرباز و از زمانی که آدمی پا به عرصه جهان نهاد و زندگی جمعی و گروهی را آغاز کرد، فکر سرپرستی و مدیریت در اذهان پرورش یافت، تا جایی که امروزه تحقق اهداف هر سازمانی وابسته به مدیریت آن سازمان و چگونگی اداره آن بهوسیله افراد شایسته و مجرب است. البته مدیریت به اداره زندگی مادی منحصر نمیشود، بلکه در امور معنوی هم ضرورت دارد. خداوند مدیرانی چون انبیاء را برای هدایت مردم فرستاد و آنان بااینکه بیشتر داعیه معنوی داشتند، در حد قابلتوجهی در مدیریت اجتماع هم موفق بودند و جوامع خود را بهسوی رشد و تکامل و پویایی سوق میدادند. در ضرورت مدیریت حضرت علی (ع) میفرماید: والی ظالم و غاصب بهتراست از فتنه و آشوبی که تداوم یابد (درایتی، ۱۳۷۸، ص۴۶۴).
بیان مسئله:
از مدیریت تعاریف متعددی ارائهشده است که هر یک با توجه به زمینههای کاری از دیدگاههای خاصی برخوردار است ولی جامعترین تعاریف و مفاهیم دانشمندان بر این محور خلاصه میشود که مدیریت: «هنر انجام دادن امور بهوسیله دیگران با هماهنگسازی و استفاده صحیح از منابع انسانی و مادی در جهت تحقق اهداف است»(علاقه بند، ۱۳۸۵،ص ۱۰).
همچنین آیتالله شهید مطهری مدیریت را اینگونه تعریف کرده است: «فن بهتر بسیج کردن و بهتر سامان دادن و بهتر کنترل کردن نیروهای انسانی و به کار بردن آنها»(ابراهیمی، ۱۳۷۵،به نقل از نصیری:۱۳۸۸،ص۵۵). و منظور از مدیریت اسلامی عبارت است از: تعالی دادن جمع و فرد از بعد مادی و معنوی بهسوی واقع(نصیری، ۱۳۸۸،ص۴۰).
ویژگی مدیر اسلامی از دیدگاه امام جعفر صادق :
۱- توجه به کرامت انسانی زیردست
حضرت صادق(ع) فرمود: هر که مؤمنی را خوار شمارد چه (آن مؤمن ) مستمند باشد یا غیر مستمند، پیوسته خداى عزوجل او را خوار و دشمن دارد تا آنگاهکه از خوار شمردن آن مؤمن برگردد.(اصول کافى جلد ۴ صفحه ۵۲).
۲- توجه به نیت عمل
امام صادق (ع) : ارزش و فضیلت نیت از عمل به آن بیشتر است بلکه عمل خود جلوه و ظهور نیت است خداوند در قرآن فرموده : هر کس مطابق نیت خود عمل میکند. (الحدیث جلد ۳ صفحه ۲۳۳).
۳- تأکید بر رضایت خدا در نتیجه امور
امام صادق (ع) فرمودند : مردی شرف یاب محضر رسول اکرم (ص) شد عرض کرد یا رسولالله به من سفارشی به فرما و دستوری بده حضرت به او فرمود : آیا دستور پذیر هستی تا به تو سفارش کنم ؟ و این سؤال را سه بار تکرار فرمود و مرد درخواستکننده در هر سه نوبت جواب داد بلی یا رسولالله . آنگاه پیغمبر (ص) فرمود سفارش من به تو این است که هر وقت خواستی برای انجام کاری تصمیم بگیری قبلاً به عاقبت آن کار فکر کن و نتیجهاش را در نظر بیاور اگر دیدی حق و شایسته است اقدام کن و اگر ناشایست و برخلاف حق بود از انجام آن کار خودداری بنما) الحدیث جلد ۳ صفحه ۲۲۵).
۴- داشتن ایمان و ارتباط با خداوند
این مدیریت اصل بر اصلاح رابطه مدیر با خداوند، رابطهای از حق بهسوی خلق استوار است و مدیر همهچیز را از این منظر مینگرد و بر مبنای آن به اداره امور میپردازد.سنت الهی اینگونه است که هراندازه رابطه میان انسان و خدا اصلاح شود به همان اندازه رابطه انسان با عالم اصلاح میشود و انسان به هر مرتبهای که در اصطلاح رابطه خود دست یابد بهتناسب همان مرتبه به توان اداره عالم میرسد و بهاندازه تقوای الهیاش توان اداره مییابد.این توان تابع مراتب قرب الهی و بندگی حق است.
میان«عبودیت»و«ربوبیت»رابطهای مستقیم وجود دارد.انسان به میزانی که در مسیر عبودیت گام برمیدارد در ساحت ربوبیت بالا میرود،هر چه از خود میگذرد به تواناییهای بیشتری میرسد و مالک امور میشود.
امام صادق(ع)میفرماید:«بندگی(حقیقی)جوهرهای است که اساس و ذات آن ربوبیت است پس آنچه از مقام عبودیت کم و ناپیدا شود در مقام ربوبیت پیدا و هویدا میشود و هر مقداری که از مراتب صفات ربوبیت مخفی و پوشیده شود در مراحل عبودیت جلوهگر و آشکار شود.»(مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه،ص ۴۵۴-۴۵۳)
۵- داشتن مهر و عطوفت نسبت به مردم
در قرآن کریم سوره آلعمران،آیه ۱۵۹ میفرماید:»بهموجب لطف و رحمت الهی برایشان نرمدل شدی که اگر تندخو و سختدل بودی از پیرامونت پراکنده
میشدند پسازآن درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار با آنان مشورت کن.»
خداوند سبحان پیامبر اکرم(ص) را اینگونه توصیف میکند که ایشان در هدایت و رهبری و اداره مردم از نرمی و ملایمت و مدارا برخوردار بوده است که توانسته بهوسیله آن موانع و مشکلات عدیده جامعه را رفع و زمینه رشد کمال را فراهم نماید.
«نیروی محبت ازنظر اجتماعی نیروی عظیم و مؤثرتری است و بهترین اجتماع،آن اجتماعی است که با نیروی محبت اداره شود. محبت زعیم و زمامدار به مردم و محبت و ارادت مردم به زعیم و مردم،علاقه و محبت زمامدار عامل بزرگی برای ثبات و ادامه حیات حکومت است،تا عامل محبت نباشد رهبر نمیتواند و یا بسیار دشوار است که اجتماعی را رهبری کند و مردم را افراد منضبط و قانونی تربیت کند ولو اینکه عدالت و مساوات را در آن اجتماع برقرار کند.مردم آنگاه قانونی خواهند بود که از زمامدارشان علاقه ببینند و این علاقههاست که مردم را به پیروی و اطاعت میکشاند» (مرتضی مطهری،جاذبه و دافعه علی(ع)۶۲ ۶۱)
نظام هستی بر اساس رحمت،برنامهریزیشده و بر اساس رحمت اداره میشود،پیامبر(ص)نیز پیامآور رحمت و محبت است.«و ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادهایم»(سوره انبیاء،۱۰۷)و جامعه را باقدرت رحمت و محبت اداره کرد و مردم را بهسوی کمال سوق داد.زیرا محبت بهترین عامل برای اصلاح و اداره و رهبری و هدایت مردم است.
به همین دلیل پیامبر اکرم(ص)طبق آیه23 سوره شورا و آیه ۴۷ سوره سبا دوستی اهلبیت خود را مزد رسالت خویش قرار میدهد،زیرا دوستی آنان کارسازترین عامل در تربیت امت حضرتش است امام صادق(ع)به عمار بن احوص میفرماید:«بر مردم فشار نیاورید.آیا نمیدانی که حکومتداری و روش اداره امور بنیامیه بهزور شمشیر و فشار و ستم بود ولی حکومتداری و روش اداره مدیری که سعهصدر دارد اهل تدبر و عاقبتاندیش بوده و ظاهربین نیست و نسبت به همه انصاف دارد
امور ما به نرمی و متانت و تقیه و حسن معاشرت و پاکدامنی و کوشش است پسکاری کنید که مردم به دین شما و مسلکی که دارید رغبت پیدا کنند»(وسائل الشیعه، ج ۷،ص ۴۳۰)
۶- داشتن صبر و شکیبایی در برخورد با مسائل
یکی دیگر از مهمترین صفاتی که در مدیریت ضروری است؛ بردباری و شکیبایی است که بدون آن کار انجام نمیشود.از امام حسن(ع)سؤال شد که بردباری چیست؟حضرت فرمود: «فروخوردن خشم و اختیار خود داشتن»(تحف العقول،۱۵۸).در مدیریت الهی،خشم بهموقع و بهجا اعمال میشود و هرگز برای مسائل شخصی و وسیله تحقیر و ترساندن مردم نیست،بلکه فقط برای احیاء دین خدا و برداشتن مانع هدایت مردم است.
یکی دیگر از ضروریات مدیریت که فقط در سایه سعهصدر حاصل میشود انصاف داشتن است.کسی که سعهصدر ندارند و تنگنظر است نمیتواند عدالت و راستی و صداقت داشته باشد، نمیتواند احقاق حق کند و برای حق استقامت نماید.
امیرالمؤمنین علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر(نهج البلاغه،نامه ۵۳)میفرماید:«در مورد حق خدا و حقوق مردم و شخص خویش و خاندانت و کسانی از مردم که به آنان مهر میورزی،انصاف را رعایت کن،اگر چنین کسی که شایستگی و تواناییهای لازم را برای پذیرفتن مسئولیت دارد نباید خود را کنار بکشد نکنی ستم کردهای و هر که به بندگان خدا ستم کند،خدا بهجای بندگان خود با او درافتد»
امام صادق(ع)میفرماید:رسول خدا(ص)نگاههای خود را میان اصحابش تقسیم میکرد.به اینوآن بهطور مساوی مینگریست.
امیرالمؤمنین علی(ع)در نهج البلاغه نامه ۴۶ به یکی از کارگزاران خود میفرماید:«در نگاه و اشاره و تحیت و درود میان مردم مساوات را رعایت کن تا زورمندان در تبعیض طمع نورزند و ضعیفان از عدالت تو ناامید نشوند».همه اینها در سایه سعهصدر است،زیرا عدم آرامش اضطراب در اداره امور و همینطور سبکی گفتار و رفتار، توان مدیر را در اداره امور از بین برده و هیبت او را به ذلت مبدل میکند.
عدالت برای تأمین آرامش و اطمینان دلهاست و اگر در جامعهای عدالت نباشد افراد آن احساس امنیت و آسایش نخواهد کرد و در نتیجه دچار وحشت میشوند و دلهای وحشتزده هرگز بهنظام وحشتزا گرایش نمییابند. امام سجاد(ع)در بیان حقوق متقابل والی و رعیت،مدیر و حاکم و مردم و ملت میفرماید:«حق مردم بر والی آن است که والی باید بداند این نعمت،یک آزمایش است که خداوند سبحان به او دیگر مسئولین داده است.
لذا باید عدالت را درباره مردم رعایت کند و نسبت به آنها مانند پدر مهربان باشد و از نادانیهای بعضی بگذرد و فوراً مبادرت به عقوبت آنها نکند»(من لا یحضره الفقیه؛ج ۲،ش 3214).امیرالمؤمنین علی(ع)به محمد بن ابی بکر(تحف العقول، ۱۱۹)میفرماید:«با مردم به نرمی و ملایمت رفتار کن و همه را به یکچشم نگاه کن و خویش و بیگانه را در حق برابر شمار و میان مردم به عدالت رفتار کن و داد را میان آنان بر پادار.»
۷- داشتن شایستگی و لیاقت در انجام کار
یکی دیگر از مهمترین مسائل مدیریت،انتخاب فرد شایسته و بالیاقت و سپردن کارها به آنان است یعنی کسی که میخواهد مسئولیتی را بپذیرد باید شایستگیهای لازم برای آن مسئولیت را داشته باشد.
در قرآن کریم سوره بقره آیه ۱۲۴ میفرماید خداوند سبحان حضرت ابراهیم را پس از آزمایشهای بسیار به مقام پیشوایی مردم منصوب نمود.بهعلاوه شایستگی افراد باید از روی عملکردشان باشد نه از روی گفتار و حرف،زیرا در میدان عمل است که انسان صفات واقعی خویش را آشکار میکند.همچنین درآیات ۲۴۶-۲۴۷ سوره بقره خداوند«علم»و«قدرت»را دلیل شایستگی طالوت برای مدیریت و فرماندهی قوم میدانند.
در سوره نساء آیه ۵۸ نیز میفرماید:«خداوند به شما امر میکند که امانتها را به اهلش بسپارید و چون میان مردم داوری میکنید،به عدالت داوری کنید.»از ظاهر آیه مذکور چنین برمیآید که مفهوم «الامانات»در آیه مفهومی عام است که شامل همه امانتها،اعم از مالی و غیرمالی میان مردم و امانتهای خداوند بر بندگانش اعم از قرآن و سایر اوامر و نواهی و امانتهای الهی که بر عهده زمامداران است،میشود.
رهبری و پیشوایی نیز امانتی است الهی و زمامداران موظفاند حقوق رعیت را ادا کنند و عدالت را میان مردم جاری سازند و با آنان از سر لطف و مهربانی رفتار کنند و بر اساس دین و شریعت اسلام آنان را رهبری و حقوق آنان را از صدقات و غنائم بپردازند. پس وقتی مدیریت هم امانتی است سنگین،باید به اهلش سپرده شود.کسانی که بدون داشتن شایستگیهای لازم در جایگاه اداره امور قرار میگیرند و یا آنان که اداره کارها را به افرادی فاقد شایستگیهای لازم هستند،میسپارند مرتکب بالاترین خیانتها میشوند که بدون شک مایه هلاکت خود و دیگران شده و در دنیا و آخرت مغضوباند.
امام صادق(ع)میفرماید:«سزاوار نیست که مؤمن خود را ذلیل کند.سؤال شد چگونه خود را ذلیل میکند؟ فرمود پذیرفتن کاری که در عهده و طاقت و توانایی او نیست. (وسائل الشیعه،ج ۱۱،ص ۴۲۵).از سوی دیگرکسی که شایستگی و تواناییهای لازم را برای پذیرفتن مسئولیت دارد نباید خود را کنار بکشد و نباید بگذارد کاری معطلمانده و خطری متوجه اسلام و جامعه اسلامی و مسلمانان شود.مدیر باید کسی باشد که کارهای بزرگ و مهم،او را درمانده نکند و کار بسیار،مسائل و مشکلات،او را خسته و آشفته نسازد.
۸- ریاستطلب و خودکامه نبودن
در نظام اسلامی و حق،کسی حق قدرتطلبی و خودمحوری ندارد و حق ندارند از سر نفسانیت و بهدلخواه خود رفتار کند.در نظام اسلامی مدیران خواستار سلطه و تجبر نبوده و رفتار تصنعی و ریاکارانه را نمیپسندند و از شنیدن حق و عدل نمیهراسند و خود را بالاتر و برتر از دیگران نمیدانند.نزد آنان کسانی جای دارند و ارزشمندند که در گفتن حق صریحتر از همه هستند و حق را یاری رفتار هیچ مسئولیتی را از دید مسئول بالاتر نباید پنهان بماند،بر کارها باید نظارتی دقیق صورت گیرد میکنند،و افراد تملقگو و چاپلوس و بلهقربانگو نزد آنان جایی ندارند.
امام صادق(ع)میفرماید: «هیچ انسانی گردنفرازی یا خودکامگی نکرد مگر به سبب ذلت و حقارتی که در درونش دارد»(کافی،ج ۲،۳۱۲)
نتیجهگیری
پرورشیافتگان مکتب وحی،امانتداران والاترین امانتها یعنی انسانها؛تلاش میکنند تا آنان را به مقصدی که برای آن خلقشدهاند،هدایت کنند و این راه را با مدیریتی الهی که مدیریت بر قلبها که مدیریتی عقلانی و بر اساس پیوند و ارتباط بر قلبهاست میتوان طی نمود،زیرا در مدیریت بر بدنها که مدیریتی غیر الهی است،اداره امور بر استکبار،استبداد، استخفاف،ارعاب و ترس،خودنمایی و فضل فروشی،و ایجاد ابهت دروغین و دوری کردن استوار است.این مدیریت زمانی توانمند است و کار آیی دارد که از آفات خرابکننده دل و قلب بهشدت دوری کند.در غیر این صورت نمیتواند درست عمل کند. بدین ترتیب در نظام اسلامی،مدیریت،باایمان و ارتباط با حضرت حق آزاد میشود و از همانجا هم حرکت بهسوی جامعه الهی و اسلامی، جامعه ای رشید و بالنده، با افرادی بصیر، آگاه، دانا، خدوم،خیرخواه، ایثارگر، مؤمن، صالح و در یک کلمه بنده خداوند نضج میگیرد.
با متخلف شدن مدیر به اخلاق الهی و حاکم شدن چنین اخلاقی در کار و در مدیریت است که نهفقط کار کردن لذتبخش که عین عبادت میشود و همه استعدادهای عالی بشری و تمامی توان او در راستای رشد و کمال و سیر إلیا…قرار میگیرد و همه آحاد مردم دستبهدست هم میدهند ویده واحده میشوند و با عشق و علاقه،برای پیاده کردن برنامهها و پیشرفت کارها و آبادی دنیایشان تلاش میکنند و بدین ترتیب دنیای دیگرشان را هم آباد میکنند.از همه اینها مهمتر کسب رضا و خشنودی خالق است که موجب بارش رحمت و برکات الهی میشود.چیزی که هر کس و در هر رده شغلی و بالأخص مدیران باید بدانند و باور کنند این است که اولاً اولین ناظر و کسی که در همه حال ناظر و شاهد و حاکم بر او و پرسشکننده از اوست، خداوند متعال است که«آیا او ندانست خداوند میبیند»(سوره علق،آیه ۱۴)،دوما بداند که این موقعیت برای او دائمی و همیشگی نیست بلکه فرصتی است که به او دادهشده که از آن؛با خدمت به بندگان خدا برای تقرب الهی استفاده کند که«…این روزگار را با اختلاف،میان مردم میگردانیم که مقام اهل ایمان با امتحان معلوم شود تا از شما مؤمنان هر که ثابت در دین است را گواه دیگران کند و خدا ستمکاران را دوست ندارد»(سوره آلعمران،آیه ۱۴۰).
علاوه بر اینها خداوند میفرماید اگر در راه خدا تلاش و کوشش نکنید،ماکسانی را میآوریم که در راه او و به خاطر او کار و تلاش میکنند و او را دوست دارند و خدا هم آنان را دوست دارد و خدا متقین را وارثان و حاکمان زمین قرار میدهد. پس با عمل به دستورات الهی و پیروی از معصومین(ع)که به فرموده خدا بهترین اسوه و الگو برای ما هستند نهتنها زمینه این سعادت را میتوانیم فراهم کنیم بلکه مبلغان خوبی برای مکتب اسلام شده و رضای خالق را در سایه رضایت بندگانش به دست آورده و نام نیکی هم از خود بر جای میگذاریم،که این نام نیک است که همیشه زنده میماند. خلاصه اینکه مدیر لایق و شایسته از دیدگاه اسلام حداقل باید این ویژگیها را داشته باشد:ایمان و ارتباط با خداوند،مهر و عطوفت نسبت به مردم،سعهصدر،صبر و شکیبایی در برخورد با مسائل،شایستگی و لیاقت در انجام امور،ریاستطلبی و خودکامه نبودن،تفویض اختیار و مسئولیتخواهی،مراقبت و نظارت، مشورت با افراد صالح و شایسته،وفای به عهد،عدم احتجاب و احتراز از فاصله گرفتن از مردم،عدم سوءاستفاده خود و وابستگان از امکانات،داشتن روحیه انتقادپذیری،برقراری عدالت،قضاوت و داوری بر اساس حق و عدالت.
انتهای پیام/