| امروز سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

استادیار دانشگاه شهید بهشتی:


«نیل به بی‌نهایت» هدف خلقت انسان از دید فلسفه اسلامی است

حجت الاسلام محمد رسول ایمانی، استادیار دانشگاه شهید بهشتی تأکید کرد: نیل به کمال انسانی در سایه در پیش گرفتن یک زندگی اخلاقی و پیروی از شریعت و قرار دادن مسیر زندگی در جهت عبودیت خداوند حاصل می‌شود.

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از فارس، فلسفه به معنای عام یعنی تعقل و عقلانیت، نقش مهمی در سبک زندگی اسلامی ایرانی خواهد داشت. امام جعفر صادق(ع) می‌فرمایند: مؤمن، زیرک است. در قرآن هم خداوند اندیشمندان و صاحبان خرد را بسیار مورد خطاب قرار می دهد. به صورت خلاصه منظور این است که تعقل به عنوان شیوه زندگی باید مورد توجه مردم قرار گیرد. یکی از روشهای تفکر عقلانی، تفکر فلسفی و منطقی است که می تواند انسان را از خطا بازدارد و راه درست را از ناصواب تشخیص دهد. هیوم می گوید: انسان با احساس تصمیم می گیرد و بعدا آن را با عقل توجیه می کند. به هر حال شیوه زندگی عقلانی و تفکر عقلانی یکی از سخت ترین راه هاست، چون انسان عادت کرده که راه راحت را پیش گیرد و از راه سخت دوری کند. علاوه بر این تفکر عقلانی به زمینه ها و بسترهایی نیاز دارد که شاید برای همگان میسر نباشد. در گفتگو با حجت الاسلام محمدرسول ایمانی، استادیار گروه ادیان و عرفان دانشگاه شهید بهشتی به بررسی نقش فلسفه در بهبود زندگی پرداختیم که اکنون متن آن پیش روی شماست.

*فلسفه به معنای تعقل و انتخاب بهترین گزینه در زندگی عمومی افراد چه نقشی دارد؟      

ویژگی مهم انسان در نظام خلقت برخورداری از اختیار و قدرت انتخاب است. درجهان بینی الهی تنها جنیان و انسانها دارای کمالی اختیاری هستند، هرچند سقف کمال انسان بسی بالاتر از هر موجود دیگری است و استعداد مظهریت کل اسماء الهی فقط در انسان تعبیه شده است. اختیار دارای مؤلفه هایی است که از جمله مهمترین آنها شناخت و آگاهی است. موجود مختار برای اینکه از اختیار خود بهترین استفاده را کرده و دست به انتخابی آگاهانه بزند، احتیاج به شناخت دارد. در غیر این صورت انتخاب وی تابع امیال غریزی بوده و از این جهت با موجود حیوانی تفاوتی نخواهد داشت. شناختی که لازمه انتخاب آگاهانه است از منابع مختلفی قابل تأمین است که یکی از مهترین آنها منبع عقل است. انسان با به کارگیری قوه تعقل و تفکر معلومات خود را با یکدیگر ترکیب کرده و به معارف جدیدی می رسد. گذشته خود را ارزیابی کرده و از تجربیات خود چراغ راهی برای انتخاب ها و تصمیمات آینده می سازد و بالاخره نتایج گزینه های مختلف رفتاری را مورد سنجش قرار داده و با ملاک قرار دادن منافع و مضراتی که متوجه او می گردد، دست به انتخاب می زند، لذا اگرچه ممکن است ما انسانها در زندگی روزمره علمی تفصیلی به مکانیسم تعقل و تفکر نداشته باشیم، اما هر روز تصمیم به انجام صدها کار می گیریم که اگر با ملاکات منطق سنجیده شود، در حقیقت بر انجام یا ترک کاری استدلال کرده ایم و برهانی اقامه کرده ایم و به نتیجه ای رسیده ایم و این خود حاکی از اهمیت تعقل در زندگی عمومی ما انسانهاست.

 * منطق و عرفان در این زمینه چه کمکی می توانند به فلسفه بکنند؟

از جمله اهداف تأسیس علم منطق تصحیح فکر و صیانت تفکر از خطاست. قوه تعقل نیز اگر درست به کار گرفته نشود، منشأ خطا می شود و معارف کاذبی را در اختیار انسان قرار می دهد و باعث می شود شناخت دقیقی برای انتخاب صحیح نداشته باشیم. عرفان را نیز اگر به معنای نوعی جهان بینی خاص تلقی کنیم که بر منبع شهود استوار است، می تواند از سویی عقل را در تحصیل مقدمات یاری رساند و از سوی دیگر انسان را در فهم تفاصیل معارفی که عقل کلیات آن را فهمیده، یاری رساند. به طور مثال قوۀ عقل انسان را به سمت خالق و ناظمی برای جهان هدایت می کند اما هیچ گاه نمی تواند زمینه مواجهه حضوری با این حقیقت را برای انسان مهیا کند اما پیمودن عرفان عملی این زمینه را برای انسان فراهم می سازد و در نتیجۀ این مواجه حضوری، معارف نابی در خصوص خداشناسی عاید انسان می گردد که در عرفان نظری به تفصیل تبیین شده است.

 *برای گرفتن تصمیم درست و تعقل ورزی هر فرد تا چه حدی باید به فلسفه و منطق تسلط داشته باشد؟

تسلط انسان به فلسفه و منطق بسته به نیازی است که یک شخص به آنها در خود احساس می کند. اشاره شد که هیچ شخصی در پروسه تصمیم سازی بی نیاز از استدلال و تفکر نیست و هر یک از ما به نحو غیرآگاهانه این کار را شاید صدها بار در شبانه روز انجام می دهیم اما اگر هدف یک شخص آن باشد که به نحو آگاهانه و تفصیلی بر این پروسه اشراف پیدا کرده و خطاهای خود را در تفکر آشکار سازد و از فروغلطیدن در مغالطات که تفکری غلط و شبه استدلالند، درامان بماند، لازم است به آموختن رسمی این علوم بپردازد و با شیوه های صحیح تفکر و استدلال به نحو علمی آشنا گردد.

*اگر هر یک از ما به نحو غیرآگاهانه استفاده از منطق و فلسفه را برای تصمیم گیری درست صدها بار در شبانه روز انجام می دهیم، چرا این همه تصمیم های نادرست در زندگی ما موج می زند؟

علم منطق به ما می آموزد که اشتباه در استدلالهایی که ما انجام می دهیم یا به مادّه برهان مربوط می شود و یا به صورت برهان، یعنی یا از مقدمات صحیح و صادقی در استدلال استفاده نکرده ایم و یا مقدمات را به نحو منطقی و صحیح کنار هم نچیده ایم. نتیجه این امر آن می شود که دچار مغالطه شده و به نتایج غلطی می رسیم و مشکل اینجاست که غالباً خود آنها را صحیح می شماریم و به تعبیر حکما به جهل مرکب دچار می شویم. برای روشن شدن موضوع مناسب به یک قضاوت کلی که به زندگی خیلی از ما انسانها جهت می دهد اشاره می کنیم. از جمله قضایایی که ما در ارزیابی‌های روزانه خود به عنوان یک قضیه کلی حدّ وسط تصمیمات خود قرار می دهیم آن است «ثروت تأمین کنندۀ سعادت و عامل احساس رضایتمندی از حیات است.» شاید کمتر کسی باشد که این قضیه را تصدیق نکند و آنرا صادق نداند اما اگر شناخت ما از انسان بر مبانی وحیانی استوار باشد، کمال نفس در گرو امور دیگری است و چه بسا ثروت در مورد عده ای نه تنها کمالی را به همراه نیاورد بلکه باعث رکود و بلکه سقوط نفس گردد. بر این اساس اگر شخصی قضاوت نهایی خود در مورد مسائل کلان زندگی را بر مبنای این قضیه کلی قرار دهد دچار مغالطه شده است و نتیجه آن می شود که در راه کسب ثروت تلاش می کند اما به آن رضایتمندی که انتظارش را داشت نزدیک نمی شود. مسلم است که این شخص از لحاظ منطقی دچار مغالطه شده و آنچه را کمال نیست کمال پنداشته است. در اینجا نباید فلسفه و منطق را محکوم کرد بلکه تقصیر متوجه خود شخص است که از قضایای صحیحی استفاده نکرده است. اینجاست که ضرورت بهره مندی از منبعی که شناختها و معارف صادقی را در اختیار ما قرار دهند، برای رسیدن به حیات معقول خود را نمایان می سازد، معارفی که با اتکا بر آنها بتوانیم به نحو صحیحی در مورد مسائل خرد و کلان زندگی تصمیم گیری کنیم.

*دیگر راه های شناخت انسان برای زندگی بهتر فردی و اجتماعی چیست؟

انسان برای دستیابی به شناختی که لازمه انتخابهای آگاهانه در زندگی است، منابع متعددّی را در اختیار دارد. تجربه و تعقل و شهود هر کدام وسائلی برای کسب این شناخت ها هستند، اما همه آنها با محدودیت هایی نیز مواجه هستند. اگر ما قلمرو کمال و سعادت انسان را به جائی فراتر از مرزهای حیات دنیوی توسعه دهیم و اعمال دنیوی را در سعادت اخروی و حیات جاوید دخیل بدانیم آنگاه اتکای صرف به قوای شناختی متعارف اعم از حس و عقل و شهود کفایت نمی کند.

اینجاست که پای منبع دیگری به میان می آید که همان وحی است که به تعبیر عرفا محصول کشف تام محمدّی است. منبع وحی به واسطه سرچشمه گرفتن از مصدری که احاطه کامل بر انسان، جهان و اعمال اختیاری انسان دارد به خوبی می توان شناخت لازم در خصوص ارزش اخلاقی افعال را دراختیار ما قرار دهد و ما را در انتخاب بهترین گزینه های رفتاری یاری رساند. شریعت الهی که در حقیقت راهی است به سمت کمال انسان که توسط خداوند ترسیم شده است، همین وظیفه مهم را به عهده دارد تا با مشخص کردن ارزش اخلاقی هر فعل آنچه را که انسان باید انجام دهد و آنچه باید از آن اجتناب ورزد، را معرفی می کند تا انسان با اتکا به آن بتواند افعالی متناسب با سعادت حقیقی خویش را در دنیا انجام داده و به کمال شایسته نوع انسانی واصل گردد

 *حکمت زندگی انسان در این جهان براساس اندیشه های فیلسوفان مسلمان چیست؟

در فلسفه و حکمت اسلامی هدف خلقت انسان، نیل به بی نهایت است. انسان به گونه ای خلق شده که طالب کمال مطلق و موجود بی نهایت است و امیال درونی انسان زمانی متعلق حقیقی خود را می یابند و از طلب باز می ایستند که به وصل کامل مطلق نائل گردند. ذات انسان به گونه ای است که امور محدود او را قانع نمی کند و به کم راضی نمی شود. این سرشت انسانی به بهترین شکل موجودی را تمنا می کند که فارغ از هر قیدی است و حدّی را بر نمی تابد و نقصی را نمی پذیرد. اگر انسان به سمت این کامل مطلق و این موجود بی نهایت سیر کرد و به او واصل شد، به کمال وجودی خویش نیز نائل شده است و استعدادهای خود را شکوفا کرده است. این هدف نهایی که فلاسفه و عرفا به فهم آن نائل شده اند همان چیزی است که در شریعت از آن به قرب الهی یاد می شود.

خداوند در قرآن کریم هدف خلقت انسان را رجوع به ذات خویش معرفی کرده است و یا در بیان دیگری هدف خلقت آدم را تعلیم تمامی اسماء خود به او معرفی می کند. این همه حکایت از آن دارد که کمال و سعادت نهایی انسان زمانی محقق می شود که مظهر تام اسماء و صفات کمالیه خداوند شده و از رذایل اخلاقی که همه از جنبه های نقص و امکانی نشأت می گیرند، منزّه گردد و به گونه ای شود که خداوند با نظر در آیینه وجود او، خود را مشاهده کند. نیل به این کمال که از دایره وصف بیرون است در سایه در پیش گرفتن یک زندگی اخلاقی و پیروی از شریعت و قرار دادن مسیر زندگی در جهت عبودیت خداوند است.

انتهای پیام/

کد خبر : 50291
تاريخ ثبت خبر : 7 مرداد 1396
ساعت بارگزاری خبر : 11:49
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)