به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، سمیه سلگی پژوهشگر حوزه زنان و خانواده، درباره انسانسازی و نهادینهسازی تربیت دینی در خانواده اسلامی گفتگویی با مجله بانوی امروز انجام داده که در ادامه می آید:
تربیت واژهای است که در ادوار مختلف به نوعی به آن اشاره شده و هر کس برای رسیدن به این مهم، دستوری را در دایره زندگی افراد قرار داده است. در این میان تربیت دینی نیز از اهمیت شایانی برخوردار است. به تعبیر علامه جعفری، تربیت دینی فرایندی است که آدمی را برای رسیدن به حیات معقول مهیا میسازد. در این راستا خانواده به عنوان نخستین نهاد اجتماعی که فرد در آن پا به عرصه زندگی میگذارد، میتواند اولین پایههای تربیتی را در شخصیت فرد بگذارد. آنچه میخوانید گفتگویی با سمیه سلگی، درباره نهادینهسازی تربیت دینی در خانواده اسلامی و نقش مادران در این میان است. وی که فارغ التحصیل دکتری فلسفه اخلاق است، از سال ۸۹ تاکنون در حوزه مسائل زنان و خانواده به تدریس در دانشگاه اشتغال دارد.
*برای شروع لطفا بفرمایید ویژگی یک خانواده اسلامی چیست؟
مهمترین شاخص خانواده از دیدگاه اسلامی و دینی، ویژگی انسانسازی آن است. البته انسانسازی نه به این معنا که فقط پدر و مادر واقع میشوند تا فرزندان را تربیت کنند و انسان بسازند. بلکه این یکی از فرایندهایی است که در این امر اتفاق میافتد. مسأله مهمی که در این میان باید به آن توجه کرد، ساخته شدن تکتک اعضای خانواده است. در این میان، انسانسازی فقط برای تربیت کودکان خانواده نیست. زن و مرد وقتی در نقش همسری قرار میگیرند، به یک صورت برای آنها سازندگی دارد و وقتی در نقش پدر و مادری هم قرار میگیرند، سازندگی به نحو دیگری صورت میگیرد. آدمسازی هر کدام از این نقشها، به نحوی است که فقدان هریک در روال این مهم تأثیرگذار خواهد بود. حتی حضور کمرنگ هرکدام از اعضای خانواده نیز در شخصیتسازی خود فرد و دیگر اعضای خانواده مؤثر است.
*این در کنار هم بودن اعضای خانواده، چه تأثیراتی را میتواند در روند تربیتی آنها داشته باشد؟
این بودن با هم و تلاش برای آن، نشانه ذوق تربیتی، رشد عاطفی و شناختی خانواده است. هرچه ساعت حضور در کنار هم بیشتر باشد، این نمایش خوبی از رشد شخصیتی دارد و تأثیر خوبی در آینده هرکدام دارد. از آسیبهایی که خانوادهها را تهدید میکند، بحث کمیّت این حضور است.
*تربیت از دیدگاه اسلام به چه معناست؟
تربیت از نگاه اسلام، بحث انسانسازی است. بعضی مواقع یک جامعهای میگوید انسانهایی تربیت کنید تا هوش بالایی داشته باشند یا قانون را رعایت کنند. اینها همگی خوب هستند. انسان سازی در ادبیات اخلاقی غرب به این معناست که انسانهایی تربیت شوند که با افراد دیگر سازگاری داشته باشند و حقوق یکدیگر را رعایت کنند. ولی اسلام در این زمینه فراتر از مسائلی که ذکر شد، به ما میگوید همه ابعاد وجودی فرد باید رشد کند. هرچه فرد، الهیتر باشد و تقوای بیشتری داشته باشد، از نظر تربیتی رتبه بالاتری خواهد داشت. فرایند تربیتی باید در همین راستا باشد. بعضی نظامهای تربیتی، فقط بعضی ابعاد را در این امر مورد توجه قرار می دهند و مسائل آنها سکولاری است. بیشتر قوانین، مربوط به اداره جامعه است تا کمتر افراد را اذیت کنیم. این یک بعد است. اسلام همه را شامل میشود. اسلام نمیخواهد یک فرد کنترل کننده بیرونی باشد؛ بلکه میخواهد کنترل کنندهاش درونی باشد که جلوهاش در رفتار متجلی میشود. مباحث درونی یعنی از نظر ساختار شخصیت درست تربیت شوند.
*نقش زنان در خانواده برای پیاده سازی امر تربیت در بین اعضا چیست؟
در بحث تربیت و سازندگی در بین تمام اعضا، اگر بخواهیم اولویت دهیم، فردی که در این میان بیشترین تأثیر را دارد و بقیه متأثر از او هستند، زن چه در نقش همسری و چه مادری است. زن بهخاطر ویژگیهایی که دست خلقت روی آن گذاشته، بر روی مرد هم میتواند تأثیر بگذارد. اگر شما در بین شخصیتهایی که در طول تاریخ بودند چه خوب و چه بد دقت کنید، میبینید که اکثرا پدرانی بودند که، شخصیتهای بزرگی داشتند اما فرزند آنها ناخلف بوده؛ وقتی در این باره تحقیق میکنید مشکل را در مادر وی میبینید.
البته برعکس آن هم در تاریخ بوده است که پدرانی با شخصیتهای منفور جامعه، فرزندانی صالح در جامعه داشتهاند که باز هم به مادر خانواده میرسید که وی فردی صالح بوده است. البته نمیتوان با قاطعیت در این رابطه صحبت کرد ولی با مرور تاریخ کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که مادران شایسته، فرزندان ناخلفی داشته باشند و برعکس. این نشان دهنده ویژگی شاخص و خاص نقش زن در خانواده است که بر روی آن غفلت شده است. البته مردان خانواده هم نباید از نقش پدری و همسری شانه خالی کنند چرا که نقش آنان نیز در تربیت مهم و اساسی هست ولی نقش اصلی و پایهای در این امر به عهده زن در خانواده است.
نقش مادر بدون جایگزین و درجه یک است و نقش پدر هم تعطیل بردار نیست. خانمی که در همان اوان کودکی فرزند خود صبح تا شب را به مراقبت از او میپردازد، همسر وی در این میان باید ساعاتی را با فرزند خود داشته باشد تا مادر خانواده فراغت داشته باشد و نیرو کسب کند تا بهتر بتواند نقش مادری و همسری خود را ایفا کند.
*کدام ویژگی زنان، نقش اول را در خانواده در امر تربیت و سازندگی ایجاد کرده است؟
این ویژگیهایی است که در فطرت هر زنی قرار داده شده است. عاطفه و جنبه انعطافپذیری آنها و سعهصدری که در وجود آنهاست، آنها را برای این نقش آمادهتر از بقیه میکند. خانمها قدرت بیان قویتری دارند و برای صحبت کردن حوصله بیشتری دارند. برای حل کردن مشکلات، ابراز بیشتری میکنند. این ویژگی میتواند به جای تهدید برای خانواده، یک فرصت برای زن باشد. در بعضی تحقیقات ثابت شده است که اگر بچهای را که هنوز زبان باز نکرده است، به مردی بدهید خیلی طول میکشد تا زبان باز کند ولی زن حوصله بیشتری دارد تا در این زمینه با بچه کار کند.
*مادران در چه سنی از کودک میتوانند بیشتر در امر تربیتی و سازندگی او تأثیرگذار باشند؟
معمولا در بحثهای جامعهشناختی، روانشناختی و حقوقی در رابطه با مسائلی در حوزه زنان صحبت میشود که به چشم میآید و در این رابطه از نفس و جان انسان، به واسطه آن که به چشم نمیآید، غفلت میشود. مهمترین مسأله در تربیت که سرمایهگذاری مهمی در این راستا و مؤثر در شخصیت انسان و پایه آن است، ۳۰ ماه اول زندگی است؛ از هنگامی که کودک وارد رحم مادر میشود و بعد از تولد به واسطه ارتباط بیشتری که با مادر خواهد داشت. چرا که این دوران بیشترین ارتباط روحی مادر با فرزند است و برقراری ارتباط روحی میتواند در تکوین شخصیت کودک مؤثر واقع شود.
*این دوره سنی چه اهمیتی دارد؟
این روح و نفس آدمی بسیار لطیف و انعطافپذیر است و از اطراف خود متأثر میشود. از نظر فیزیولوژی میگوییم بچه از مادر تغذیه میکند اما چیزی که از آن غفلت میشود آن است که کودک از شخصیت روحی مادر که از وجود وی نشئت میگیرد نیز تغذیه میکند. حالات درونی مادر و در همان حالی که وی رفتاری را از خود بروز میدهد، آن را به فرزند خود منتقل میکند. کودک هیچ چیز را از مادر گم نمیکند. وقتی فرزندی از شیر مادر تغذیه میکند، عصاره جان مادر در جان بچه مینشیند. این مسألهای است که در جامعهشناسی و مسائل حقوقی گم شده است. اما بزرگان ما بر روی این مسأله تأکید کردهاند. این که در روایات آمده است موقع شیر دادن به بچه، با وضو باشید، این فقط یک جنبه از این حقیقت است. ما باید برای مقابله با آسیبهای اجتماعی که فرزندان را در آینده تهدید میکند، از همان اوان زندگی که پایه شخصیت آنها شکل میگیرد، سرمایهگذاری کنیم. اینها همه به لقمه حلالی که پدر خانواده بر سفره میآورد نیز بستگی دارد.
*مادر برای آمادگی ایفای چنین نقشی در خانواده به خصوص در ۳۰ ماه آغازین زندگی کودک خود، چه وظیفهای بر عهده دارد تا بتواند پایه و در نتیجه آینده شخصیت فرزند را به خوبی رقم زند؟
با توجه به اهمیت این دوران در انسانسازی و در نتیجه سرمایهگذاری کلانی که توسط مادران در این امر در آینده انجام میشود، هرچه مادر در سالهای اول آرامش، خلوت، ذکر و مراقبت بیشتری باشد در تکوین شخصیت فرزند تأثیرگذار است. ممکن است مادری تابهحال در رده گذشته زندگی خود مراقبتی نداشته است؛ ولی در این دورانی که شیر میدهد و از بچه خود نگهداری میکند، مادر ضعیف میشود و خود این برای وی یک توبه است. روایتی در این زمینه داریم: «هنگامى که زن باردار مىشود، همانند روزهدارِ شبزندهدار و مجاهدى است که با جان و مالش در راه خدا جهاد مىکند و هنگامى که فارق شود، پاداشى دارد که نمىدانى عظمت آن چه قدر است و هنگامى که شیر بدهد، در هر بار مکیدن، پاداش آزاد کردن یکى از فرزندان اسماعیل (علیهالسلام) براى اوست و آنگاه که شیر دادن تمام شود، فرشتهاى بر پهلوى او مىزند و مىگوید: عمل را از نو آغاز کن که بىتردید، آمرزیده شدى» (امالى صدوق،ص ۴۹۶،ح ۶۷۸)
*ولی در اسلام شیر دادن به کودک از وظایف زن نیست، با توجه به اینکه تربیت و انسانسازی در خانواده از نگاه دینی اهمیت بسیار دارد، آیا اسلام ارتباط روحی مادر و کودک را در چیز دیگری میداند؟
بحث حقوقی، بحث تعیین مرزهاست. به عنوان مثال، اگر میگوید زنازاده از حقوق اجتماعی محروم است، این بدان خاطر است که حالت قبح آن باقی نماند و حالت بازدارندگی داشته باشد تا افراد به طرفش نروند تا عادی نشود. که آقای خانه بدان اینها وظیفه زن نیست، بلکه وی با این کار لطف میکند. بدان که اگر بخواهد میتواند در قبال این کار از تو پول بگیرد. اسلام میگوید اگر در خانه کار کنی و سختی بکشی، امتیاز برای تو محسوب میشود.
دختر رهبر کبیر انقلاب اسلامی در خاطرات خود آورده است: « امام به دختر من که از شیطنت بچه خود گله میکرد، میگفتند: “من حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت حسین میبری، با ثواب تمام عباداتم عوض کنم… این مادر که بچه در دامن او بزرگ میشود، بزرگترین مسئولیت و شریفترین شغل را دارد؛ شغل بچهداری. شریفترین شغل در عالم، بزرگ کردن یک بچه است و تحویل دادن یک انسان به جامعه. این همان بود که خدای تبارکوتعالی در طول تاریخ برایش انبیا را فرستاد. در طول تاریخ از آدم تا خاتم، انبیا آمدند انسان درست کنند.”». امام اغراق نمیکنند. مسأله بحث جایگاه انسانسازی است. اسلام به همه تذکر میدهد این خانم جایگاهش بالاست و از او نباید انتظاری داشته باشید. بدانید غایت خلقت در دستان مادر است و باید همه جور حمایتی از وی بکنید تا او نقش انسانسازی خود را انجام دهد.
*مسائل تربیتی به طرز برخورد و رفتار مادر در خانواده در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی هم مربوط میشود؟
بله! اینها هم در تربیت مؤثر هست. اکثر مسائل فرزندپروری این است که با کودک خود به درستی رفتار کنید، اسباببازی کودک باید شرایط خاصی داشته باشد و… . اینها همه در روند تربیتی درست است ولی اینها دکوراسیون و ظاهر است. وقتی فرزند خانواده به جامعه میرود، به مدرسه میرود، ممکن است شخصیت او تغییر کند.
*چه مراقبتهایی در دوران بارداری میتواند در تکوین شخصیتی کودک مؤثر باشد؟
اگر در این دوران زبان کنترلی نداشته باشد و هر حرفی را بزند، ذهنش پراکنده باشد و حضور قلب بهخصوص در نمازهای خود نداشته باشد و به هر چیزی گوش کند، اینها مواردی است که در پایه شخصیت کودک تأثیر سوء میگذارد. قبلا هم گفتم! هیچ چیز را فرزند از مادر گم نمیکند، در وجودش پنهان میشود و در سالهای بعد آن را بروز می دهد. اگر در این دوران مادران کیفیت زندگی خود را به این عنوان که: « دارم سرمایهگذاری بزرگی میکنم»، تغییر دهد، در انسانسازی و تربیت گام بزرگی را برداشته است.
*نقش مادر در تربیت، بعد از این دوران ۳۰ ماه اول زندگی، باز هم پررنگ خواهد بود؟
بعد از ۳۰ ماهگی نیز نقش زیادی دارد. ما برخلاف نظام مادی به ارتباط بین جسم و روح معتقدیم. تربیت اولیه در روح کودک تأثیر میگذارد. ما از نظر روحی او را تغذیه میکنیم. روح و جسم تأثیر متقابل بر روی هم دارند. سخن امام خمینی(ره) مبنی بر اینکه: «اگر کسی تند راه برود در روحش تأثیر میگذارد؛ و این یعنی وی متشتت است.» به همین نکته اشاره دارد. اگر مادر در زمان بارداری آرام نباشد، بعد از تولد، کودک وی متشتت خواهد بود. این پایه اصلی است که اگر کج گذاشته شود تا بالا کج میرود. بعد از این دوران بهدلیل ارتباط بیشتری که با مادر خواهد داشت، مادر همچنان بر وی تأثیر میگذارد.
*در نقش همسری چطور؟ زنان چگونه میتوانند در بحث تربیت و انسانسازی در این نقش مؤثر باشند؟
در این مورد چند جنبه دارد. یکی صبر و حوصله و سازگاری در نقش همسری است. از نظر من، یک خانم میتواند خانه را مسجد ملائکه کند یا محل رفت و آمد شیاطین. بیشتر وقتها، زنان در خانهاند. وقتی خانمی وقتش را مفید میگذراند و از کار دیگران مشکلگشایی میکند، میتواند به اعضای خانواده بهویژه به همسر خود انرژی مثبت دهد. از طرف دیگر این خانم میتواند گوشی تلفن را بردارد و با دیگران شروع به غیبت و بدگویی کند و رفتار مناسبی با اعضای خانواده خود نداشته باشد؛ که در این صورت چیزی جز انرژی منفی عاید خانواده وی نخواهد شد. غذایی که زن در خانه درست میکند در روحیات افراد خانواده تأثیر میگذارد. میتواند آن غذا را با ذکر و یاد خدا بپزد یا اینکه با افکار مشوش و پوچی که در ذهنش است. قطعا در روحیات آقایان به عنوان همسر تأثیرگذار است.
باید در بحث تزکیه، توجه ویژهای داشت اگر این مسأله حل شود، بقیه مسائل نیز حل میشود. اگر خانمی مراقبتهای ویژهای را در خود ایجاد کند، از نظر مسائل اقتصادی و مالی، توقعات بالایی از همسر خود نخواهد داشت و روی همسر خود فشار نمیآورد. ولی اگر غیر این باشد، در صورتی که همسر وی تمکن بالایی نداشته باشد، ممکن است لقمه خود را از راهی بهدست آورد و در نتیجه در حلال و حرام بودن آن دقت لازم را نکند. ولی یک زن در خانواده با تزکیه خود میتواند در این موارد همسر خود را دلداری دهد و او را تشویق کند به کاری که در نهایت نان حلال را بر سفره آورد.
*جمله معروف امام خمینی(ره) که: «صلاح و فساد یک جامعه، از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه مىگیرد»، اشاره به نقش تربیتی زنان و تأثیر متقابل آن بر جامعه دارد؟
بله. دقیقا این امر در جامعه تأثیرگذار است. میگویند اگر جامعهای شاد و سالم بود، علت آن را در زنان جامعه جستوجو کنید که پایه و علت، در آنان است. اگر در جامعهای بزهکاری زیاد شد، باز هم به سراغ زنان جامعه بروید. هرچه زنان ما به سمت امور فاسد رفتند، به همان میزان انسانهای آن جامعه خراب میشوند و به همان میزان قتل و جنایت و… بیشتر میشود. در صحیفه نور حضرت امام به نکتهای برخوردم که برایم عجیب اما جالب بود. حوالی سال های ۵۷ – ۵۸ که هنوز انقلاب کاملا نوپا است، امام در آن اوضاع و احوال به طور جدی با خانمها صحبت میکنند و به شدت مهدکودکها را مورد انتقاد قرار میدهند و به آنها توصیه میکنند که خانمها خودشان تربیت بچه را برعهده گیرند و تأکید بسیار جدی دارند روی انسانساز بودن زن. همان طور که تأکید دارند روی انسانسازی قرآن. این حرف خیلی اهمیت دارد.
ما امام را کسی میدانیم که پا جای انبیا گذاشته و حرفی که میزند از سلیقه شخصی خود نیست. انقلاب هم برای انسانسازی و تربیت انسانی است و بنابراین هرکس باید در جایگاه خود کاری انجام دهد تا مطلوب و مقصود انقلاب حاصل شود و امام در آن موقعیت بحرانی اجتماعی و سیاسی، نقش زن و نوع حرکت او را در کلیت یک نظام توحیدی انسانساز یادآور میشوند. نمیگوییم بچه در هیچ سنی نباید به مهدکودک برود ولی نکته اصلی این است که در مقاطعی از سن فرزند، تنها مادر خود باید او را تربیت کند و نقش فرزندداری را ایفا کند. چرا که بچه در این سن نیاز به توجه دارد. اکثر مهدکودکها ممکن است به دلیل اینکه بچهها در آن زیاد هستند، مربی به درستی نتواند پاسخگوی عاطفی کودک باشد و محبت لازم به بچه نشود.
*عدم پاسخگویی به نیاز عاطفی کودکان، از موانع تربیتی است؟
بله! در زندانها که آمار بگیرید، انواع بزهکاریها در جامعه ریشه در دوران کودکی دارد. فردی که الان گرفتار میلههای زندان شده است، در دوران کودکی از نظر محبت به او نرسیدهاند و از نظر عاطفی مشکل داشته است. این همان تزکیهای است که مادران برای تربیت فرزندان خود، باید انجام دهند تا سرنوشت جامعه این گونه رقم نخورد.
*این قانون برای زنانی که سرپرست خانوار هستند، و باید خرج فرزندان خود را متقبل شوند، دور از ذهن نیست؟ آنها بیشتر وقت خود را بیرون از خانه میگذرانند.
قطعا سختیهای خود را دارد. البته هر کس در شرایطی که دارد، خداوند امدادهایی را نصیب وی میکند. بعضی مواقع ما تقصیر داریم و زندگی را سخت میگیریم. انتظارات خود را بالا میبریم. میشود سادهتر زندگی کرد و در خانه بیشتر حضور داشت و تربیت بهتری داشت. اما در یک خانهای که ممکن است به دلایلی زنان مجبور شوند سرپرستی خانه را برعهده گرفته و نانآور خانواده خود باشند، بحث دیگری مطرح است. در جامعه اسلامی، قوانین به صورتی است که اگر همسری شوهر خود را از دست داده باشد، باید از نظر مالی تأمین شود و هیچ وظیفه حقوقی ندارد. ولی الان وضعیت ایدهآل نداریم و این زنان مجبور میشوند کار کنند. اگر در همین وضعیت توانست به فرزندان خود آنگونه که باید برسد که هیچ و در غیر این صورت باید طوری آن را جمع کند که به هر دو مسئولیت خود برسد. که البته اجر کارهای وی نزد خدا محفوظ است. در کشور مالزی، الگویی برای کار کردن خانمها در خانه، پیادهسازی کردهاند که هم نقش اجتماعی داشته باشند و هم نقش مادری و همسری آنها حفظ شود. البته ما این الگو را بررسی نکردیم ولی کارهایی هست که به خانواده آسیبی وارد نکند.
*به عنوان پرسش آخر، آیا حضور در جامعه و نقش اجتماعی میتواند در نقش تربیتی زنان در خانواده مؤثر باشد؟
من با حضور اجتماعی خانمها که در عرصههای مختلف حضور داشته باشند، مشکل ندارم. اما با اینکه حتما باید شاغل باشند مشکل دارم. ما نباید شغل داشتن را مشارکت اجتماعی ببینیم. اگر زنان در جایی مشغول به کار هستند باید حضور آنها مؤثر باشد و فقط یک حضور فیزیکی نداشته باشند. البته در بعضی مشاغل، حضور بانوان واجب و ضروری است. چون تدریس، پزشکی و… . زنان ما فکر میکنند اگر بخواهند شخصیت پیدا کنند و مطرح شوند و احساس مثبت بودن و عزت نفس داشته باشند، باید در منصبهای اجتماعی حضور داشته باشند. فکر میکنند بحث ایفای حقوق زن در همین روال است. همه اینها خوب است به شرطی که نقش اصیل و ذاتی زن تضعیف نشود.
با لحاظ این امر مهم، اگر هر کدام از این نقشها به درستی انجام شود، به رشد زن، تکتک اعضای خانواده و در نتیجه جامعه کمک میکند. جایگاه هستی شناختی زن در این است که انسان را تحویل بگیرد و او را برای رسیدن به سیر صعودیاش تربیت میکند. اما در نظام مادی شخصیت زن را به حقوق او تنزل دادند که چرا زن قاضی نمیشود یا فلان کرسی را نمیتواند در اختیار گیرد. اما اینان حق نیست؛ تکلیف است. اسلام به زنان در بعضی موقعیتها گفته وارد نشوید و در بعضی موقعیتها گفته اگر وارد شدید، تکلیفی ندارید ولی آقایان اگر وارد نشوند باید در آخرت جوابگو باشند. خداوند خواسته تا زنان در این امر تکلیفی نداشته باشند تا به راحتی بتوانند با آسایش به بحث مهم انسانسازی برسند.
انتهای پیام/