به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از ایکنا، حمیدرضا مطهری رئیس پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به ارائه توضیحاتی پیرامون شرایط حاکم بر عصر امامت امام کاظم(ع) و اقداماتی که امام(ع) در این عصر انجام دادند پرداخت و در ابتدا بیان کرد: برای تبیین وضعیت سیاسی و اجتماعی عصر امام کاظم(ع) نیاز است که در ابتدا به تاریخ خلافت عباسیان نگاهی داشته باشیم. از جهت سیاسی این دوره، دورهای بود که خلفای عباسی دوران اقتدار خود را سپری میکردند و وضعیتی است که خلافت عباسی تثبیت شده و به اوج اقتدار رسیده است و خلیفهای مانند هارونالرشید، در راس قدرت قرار میگیرد، در واقع ویژگی این دوره این است که همه قدرت در اختیار شخص خلیفه است که البته در دوران انتهایی امامت امام کاظم(ع) این شرایط وجود داشته است.
وی در ادامه تصریح کرد: منصور عباسی از سال ۱۳۶ تا ۱۴۸ خلافت داشته و در این سال بود که امام صادق(ع) به شهادت رسید و امامت امام کاظم(ع) نیز آغاز شد، دوران امامت ایشان نیز همزمان با خلافت چهار تن از خلفای عباسی یعنی منصور، مهدی، هادی و هارونالرشید همراه میشود و نکتهای که در ابتدا در مورد خلافت عباسیان عرض شد که خلافت آنها تثبیت شد، شاهد این هستیم که به واقع این اتفاق افتاده است.
مطهری بیان کرد: تا قبل از این، خلافت عباسی تثبیت شده و از این به بعد، دورانی است که تقریبا میتوان گفت، خلافت عباسی رقیبی از جهت سیاسی در قلمرو خود نمیبیند، لذا در این عصر خلافت عباسی در اوج اقتدار است و هیچ یک از این خلفا، هیچ رقیبی را برای خود تحمل نمیکنند و به شدت تلاش میکنند که مخالفان را از بین ببردند، امام کاظم(ع) نیز در طول خلافت منصور تحت نظر بودند و البته که همه علویان اینطور بودند و حتی در آغاز امامت امام کاظم(ع)، منصور دستور میدهد که ببینید وصی امام صادق(ع) کیست که او را به قتل برسانند.
وی در ادامه تصریح کرد:، اما امام صادق(ع) با تیزبینی خاص خود وصیت کرد و چند نفر را به عنوان وصی معرفی کرد تا امام کاظم(ع) نجات یابند که یک نفر از آنها منصور عباسی بود و این مسأله نیز نشان دهنده درایت امام صادق(ع) است و نشان میدهد که امام چقدر بر اوضاع اشراف و چه پیش بینی از وضعیت آینده داشتند.
مطهری بیان کرد: دوران امامت امام کاظم(ع) در عصر منصور به این صورت بود که برخورد چندانی با امام(ع) نمیشد ولو این که منصور هیچ کدام از علویان را تحمل نمیکرد. در این دوره امام کاظم(ع) در تداوم سیاست امام صادق(ع)، بر سیاست تقیه تاکید داشتند و بر یاران هم تاکید میکردند که اسرار امامت و اخبار امام(ع) و یاران نزدیک، جایی بازگو نشود.
رئیس پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ادامه تصریح کرد: در کنار این اقدامات، امام(ع) شروع به گسترش نهاد وکالت کردند و اقدامات امام(ع) در این زمینه به اندازهای گسترده است که برخی، نام امام(ع) را با جریان وکلا همراه میکنند، البته در مورد پایهگذاری نهاد وکالت، نظرات مختلف است، برخیها به امام صادق(ع) آن را نسبت میدهند و برخی به امام کاظم(ع)، اما، چون امام کاظم(ع) این نهاد را گسترش داد و از آن استفاده کرد و پل ارتباطی شیعیان با امام(ع) در آن مقطع زمانی همین جریان وکالت بود، لذا نقش پر رنگ امام(ع) در این زمینه را میرساند، جریان وکالت، جریانی بود که به صورت برنامهریزی شده گسترش یافت و به صورت هدفمند دنبال شد.
وی با اشاره به دوران خلافت دیگر خلفای عباسی گفت: دوران مهدی، نزدیک ۱۰ سال از دوران امامت امام کاظم(ع) را در بر میگیرد که از سال ۱۵۸ تا ۱۶۹ است، البته در این دوران با امام(ع) برخورد چندانی نمیشود جز این که مهدی عباسی از این روی که احساس خطر میکرد، امام(ع) را احضار میکند و دستور میدهد که ایشان را زندانی کنند و شاید قصد داشت که تصمیمات خطرناکتری بگیرد، اما بر اساس گزارشها و بنا به دلایلی، از این تصمیم منصرف شد و بعد از آن دیگر برخوردی با امام(ع) نداشت.
مطهری در ادامه تصریح کرد: هادی عباسی نیز خلافت کوتاهی داشت که حدود یکسال بود، اما در این سال اتفاق مهمی افتاد و آن این که، حسین بن علی معروف به شهید فخ، از نوادگان امام مجتبی(ع) در این مقطع قیام کرد و این سبب شد که هادی عباسی فکر کند که امام کاظم(ع) در این قیام دخیل بوده است، در نتیجه تصمیم گرفت که امام کاظم(ع) را از بین ببرد و حتی اعلام کرد و قسم خورد که موسی بن جعفر(ع) را از بین میبرد، در حالی که امام(ع) در این ماجرا نقشی نداشت، البته امام تعریف و تمجیدی از حسین بن علی دارد، اما در قیام همراهی نداشته است.
وی بیان کرد:، اما عمدهترین جریانها در عصر امام کاظم(ع) در دوران هارون است و عمدهترین برخورد امام(ع) با دستگاه خلافت هم در این ایام است. اتفاقاتی رخ داد و البته جریان گسترش نهاد وکالت را امام کاظم(ع)، به شدت پیگیر بودند و نتیجه این جریان را در دوران بعد با وضوح بیشتری میبینیم، مخصوصا در عصر امام رضا(ع) و امام جواد(ع) تا امام عسکری(ع) که این دوران، ائمه(ع) تحت فشار بودند و ارتباط جامعه شیعه با امام(ع) از طریق وکلا بود و بعد هم دروان غیبت صغری و نواب اربعه و وکلایی که با امام(ع) و بدنه جامعه شیعه پل ارتباطی برقرار میکردند.
مطهری تصریح کرد: این اقدامی بود که امام کاظم(ع) آن را گسترش داد و شاید یکی از دلایل گسترش و اهمیت آن هم به سابقه زندانی بودن امام بر میگردد و طبیعتا عمدهاش در دوران هارون بود که سرانجام منجر به شهادت امام کاظم(ع) شد.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا نهضت علمی امام صادق(ع) در زمان امامت کاظم(ع) نیز ادامه یافت؟ بیان کرد: عصر امام کاظم(ع) متفاوت با دوران امام صادق(ع) است، دوره امام صادق(ع)، دورهای بود که اگر جریانهای شیعه و اهل سنت را نگاه کنیم معلوم میشود که تفاوت اساسی بین این دو دوره وجود دارد، دوره امام صادق(ع) در اواخر خلافت بنی امیه و آغاز خلافت عباسیان است و دورهای که امویان هنوز ساقط نشدهاند و قدرتی هم ندارند، از طرف دیگر، عباسیان نیز در دوران تثبیت هستند و هنوز آنچنان که باید تثبیت نشدهاند، ضمن این که این حکومت رقبایی هم دارد و همه این مسائل موجب میشود که توجهی به امام صادق(ع) در آغاز کار نداشتند.
مطهری تصریح کرد: منصور عباسی خلافتش زمانی بود که با علویان آن هم با شاخه حسنی درگیریهایی داشتند که سه سال قبل از شهادت امام صادق(ع) میشود و لذا ایشان در آن زمان آنچنان تحت نظر نبودند و امام(ع) از این فرصت برای آن نهضت علمی استفاده کردند، در دوران امامت امام کاظم(ع)، وضعیت متفاوت بود، اگرچه آن نهضت کم و بیش ادامه یافت و روایات فراوانی از امام کاظم(ع) داریم، اما طبیعتا وضعیت به مانند عصر امام صادق(ع) نبود و شرایط سیاسی و فرهنگی در درون جامعه شیعه به گونه دیگری بود.
وی در ادامه افزود: در دوره امام صادق(ع)، حداکثر چیزی که درون جامعه شیعی میبینم یک جریان زیدیهای است که شکل گرفت که آن هم در دوره امام صادق(ع) آغاز شد و یک جامعه شکل یافتهای محسوب نمیشد، اما در دوره امام کاظم(ع)، حتی در درون، جامعه شیعی با انشعاب رو به برو میشود و فرقه اسماعیلیه شگل میگیرد که به عنوان رقیبی برای جریان اصلی تشیع است و بعد فتحیه شکل میگیرد که بعد از شهادت امام کاظم(ع) به وجود آمدند، البته جریانهای مرجئه و قدریه و … نیز به وجود آمدند و فقهایی که هر کدام برای خودشان طرفدارانی داشتند و برخی از فرقهها مانند اعتزال هم در این دوره قدرت یافتند، به ویژه از اواخر دوران هارون، به تدریج قدرتشان بیشتر میشود، این وضعیت موجب شد تا شرایطی که در عصر امام صادق(ع) بود، برای امام کاظم(ع) به وجود نیامد تا ایشان آنگونه عمل کنند.
مطهری در پاسخ به این سؤال که شاخصترین کاری که امام کاظم(ع) در دوران امامت خود انجام دادند چه بود بیان کرد: نکتهای که شاید در دوران امامت امام کاظم(ع) میشود بدان اشاره کرد و در دوره امام صادق(ع) کمتر است و حداقل این است که در دوره امام کاظم(ع) برجسته است و جدای از مباحث علمی و ویژگیهای اخلاقی ایشان و به صورت مشخص کظم غیظ ایشان قرار دارد در واقع مواجهه و مقابله امام(ع) با دستگاه خلافت عباسی و به صورت مشخص با شخص خلیفه است.
وی تصریح کرد: موارد فراوانی وجود دارد که خلیفه میخواهد برای خود جایگاهی ایجاد کند، برای مثال، هارون به مدینه میرود و در مقابل قبر پیامبر(ص) نگاهی میاندازد و میگوید «السلام علیک یا رسول الله یا بن عم»، اینها به دنبال این بودند که مشروعیت حکومت خود را به پیامبر(ص) نسبت دهند و خودشان را اقوام پیامبر(ص) معرفی کردند، البته اقوام هم بودند و عباس عموی پیامبر(ص) بود، اما فاصله زیادی بین اینها و علویان وجود داشت، لذا آنجا با غرور میگوید «السلام علیک یا رسول الله یا بن عم»، یعنی سلام بر توای رسول خدا(ص)،ای پسر عموی ما، اما در اینجا امام کاظم(ع) میفرمایند «السلام علیک یا رسول الله یا اب»، یعنی سلام بر توای پیامبر(ص)،ای پدر، این کلام امام(ع) و پدر خطاب کردن رسول خدا(ص) توسط ایشان در آن جمعی که حضور دارند، این نکته را نشان میدهد که فاصله بین اینها بسیار زیاد است.
مطهری بیان کرد: نکته دیگر این که خلفای عباسی و … تلاش میکردند که علویان را از پیامبر(ص) جدا کنند و میگفتند، شما فرزندان علی هستید چرا خود را به رسول خدا(ص) نسبت میدهید؟ یک جا هم هارونالرشید، از امام کاظم(ع)، در این زمینه سوال میکند و امام(ع)، با چند استدلال به او ثابت میکند که فرزندان پیامبر(ص) هستند، از جمله به آیات قرآن استناد میکنند که در قرآن حضرت عیسی(ع) فرزند حضرت ابراهیم(ع)، معرفی شده است، با این که حضرت عیسی(ع) پدر نداشت، اما از ناحیه مادر، منتسب به حضرت ابراهیم(ع) بود و از این جهت فرزند حضرت ابراهیم(ع)، خطاب شد.
رئیس پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: همچنین میتوان به آیه مباهله اشاره کرد که منظور از «أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ»، حسنین(ع) هستند، چراکه بنا به گزارشهای تاریخی که از جانب شیعه و اهل سنت وجود دارد، علاوه بر حضرت زهرا(س) و حضرت امیرمومنان(ع)، تنها حسنین(ع) همراه پیامبر(ص) بودند که مصداق «ابناءنا» قرار میگیرند و آنها نیز فرزند پیامبر(ص) بودند و به این شکل با این استدلال، امام کاظم(ع) اثبات میکردند که فرزند رسول خدا(ص) هستند.
مطهری در انتهای سخنان خود بیان کرد: این تقابل صریح با خلافت عباسی، یا تلاش برای مشروعیت زدایی از خلافت عباسی بود، یعنی مشروعیتی که عباسیان میخواستند آن را به واسطه انتساب به پیامبر(ص)، به دست آورند و میگفتند که خلافت ما مشروع است، چون منسوب به پیامبر(ص) هستیم و امام کاظم(ع)، با این اقدامات، به آنها میفهماند که این مشروعیت و انتساب صحیح نیست و همین اقدام را در دورههای بعدی به ویژه دوره امام رضا(ع) در مسأله ولایت عهدی میبینیم.
انتهای پیام/