| امروز شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

مروری بر کتاب «ارزیابی انتقادی نهاد علم در ایران»؛


نقد رویکردهای قالب‌گرایانه، کمی و اثبات‌گرایانه بر نظام آموزش

کتاب «ارزیابی انتقادی نهاد علم در ایران» ناظر به نقد رویکردهای قالب ‌گرایانه، کمی و اثبات ‌گرایانه حاکم بر نظام آموزش رسمی ماست.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، کتاب «ارزیابی انتقادی نهاد علم در ایران» نوشته عماد افروغ ناظر به نقد رویکردهای قالب ‌گرایانه، کمی و اثبات ‌گرایانه حاکم بر نظام آموزش رسمی ماست که می ‌کوشد متأثر از یک نحله شناخت ‌شناسی منسوخ و مطرود و بی‌ توجه به زبان معطوف به چگونگی و ساختن و ایجاد کردن و با قرار دادن چهره ‌های آکادمیک و دانشگاهی در چنبره‌ ای محدود و با تحمیل شاخص‌ هایی کمی و محتوا گریز و با اهرم ‌های تبلیغی و گاه هژمونیک در اختیار، کشور را از به اصطلاح عقب‌ ماندگی علمی نجات دهد.

در این اثر تلاش می ‌شود متأثر از مباحث مربوط به‌ ویژه علم‌ شناسی فلسفی و مبانی متافیزیکی علم، فلسفه تعلیم و تربیت، جامعه ‌شناسی علم، شناخت ‌شناسی رئالیسم انتقادی و برخی نظریه‌ های اجتماعی به پرسش ‌های اساسی در مورد وجوه نرم‌ افزاری و آسیب ‌شناسی دانشگاه و بسیاری پرسش‌های مطرح دیگر در این زمینه پاسخ داده شود.

این کتاب بعد از بیان مقدمه به دو بخش اصلی تقسیم می شود؛ بخش اول: گفتارهای معرفت شناختی و بخش دوم: گفتارهای مربوط به حوزه نهادی علم. هر کدام از این دو بخش به بیان گفتارهای مختلفی می پردازند.

در بحث تعامل دین و جامعه در چرخش زمانی معاصر مضامینی مطرح می شود که فهم آن کلید بسیاری از نقاط پیچیده و زوایای دید نگارنده کتاب است. در بخش نخست کتاب به وجوه نرم افزاری و محورهای مرتبط و مقوله هایی مانند بومی سازی علم و معرفت و جایگاه علوم انسانی و در بخش دوم به آسیب شناسی نهادی علم اعم از دانشگاه، حوزه و شورای عالی انقلاب فرهنگی و برخی محورهای مرتبط پرداخته خواهد شد.

در بحث وجوه نرم افزاری علم، مبانی متافیزیکی و پیش فرض های رویکرد اثبات گرایانه در علم و همچنین رویکرد برون گرایانه در جامعه شناسی علم به نقد کشیده شده و تلاش شده است تا بر اساس معرفت شناسی طولی و هماهنگ و تا حدی استفاده از رویکرد درون گرا در علم، زمینه های رویکردی جدید به علم شناسی فلسفی فراهم شود.

در این رویکرد علاوه بر توجه به ضرورت ها، ساختارها و امکان داوری بین گفتمانی، به نسبت فرهنگ و جامعه با علم نیز توجه شده است. در بحث بررسی راهکارهای تاثیرگذاری عمومی پژوهش به طور عمده به ضرورت چرخه دیالکتیک علم و جامعه و عناصر چهارگانه موضوع، هدف، روش و اخلاق اشاره شده است.

در گفتار عقل ابزاری و پوزیتیویسم به شرح مبانی، پیش فرض ها و مولفه های پوزیتیویسم و نسبت آن با عقل ابزاری و روشنگری پرداخته شده است. گفتار رئالیسم علمی، ضمن معرفی مختصری از رئالیسم انتقادی، شرحی از دیدگاه های برون گرا و درون گرا از جامعه شناسی علم و معرفت به دست داده است.

گفت وگوی «چرا علم دیگر»، ضمن نقد اثبات گرایی و شرحی از دیدگاه های بدیل، با توجه به شرایط و زمینه های متفاوت فرهنگی و تاریخ ـ جغرافیایی به ضرورت علم بومی پرداخته است. گفتار «فقدان نظریه جامع درباره انقلبا اسلامی» به مقوله هایی توجه می کند که ضرورت دانش شناسی جدید بر پایه هستی شناسی متناظر با مبانی حکمی و فلسفی انقلاب اسلامی را دوچندان می کند، معرفت شناسی نوینی که از آن به معرفت شناسی طولی و هماهنگ یاد کرده شده است.

در گفتارهای هشتم تا سیزدهم علاوه بر مشکلات معرفت شناختی، محتوایی، ساختاری و معطوف به عاملیت این حوزه، به تحولات سه دهه این علم پس از انقلاب در بستری از انتظارات اشاره می شود و از بسیاری غفلت ها و کوتاهی ها که به دلیل فقدان چرخه دیالکتیک بین این حوزه و جامعه در بروز مشکلات و بی توجهی به نیازها بی تاثیر نیست، پرده برمی دارد.

امکان جامعه شناسی دینی، آخرین گفتار این بخش است که سالها پیش در گفت‌و‌گو با یکی از اساتید روحانی دانشگاه صورت گرفت.

در بخش دوم کتاب به محورهای حوزه نهادی علم در کشور اختصاص دارد. در بحث «آسیب شناسی دانشگاه» پس از ارائه نظریه ای در آسیب شناسی به ۲۵ آسیب اشاره شده است. بیگانگی با زمینه های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی، غلبه نگاه پیش زمینه ای و سخت افزارانه به علم، عدم انطباق بین دانش نظری و دانش عملی، خروج مرجعیت علم از داخل به خارج، بی توجهی به مبانی متافیزیکی علم، غفلت از نظم هنجاری و اجتماعی محقق، خط وربط گرفتن از سیاست، فقدان حقوق معنوی در دانشگاه و کثرت سرقت های علمی از جمله این آسیب هاست.

در بحث دانشگاه و تحول فرهنگی، ضمن اشاره به جایگاه فرهنگی دانشگاه در تحولات اجتماعی، به دلالت های عینی و معطوف به تغییرات سه نحله پوزیتیویسم، هرمنوتیک و رئالیسم انتقادی، به ترتیب مهندسی اجتماعی، فهم و تفسیر و نقد و اصلاح اشاره می شود. دیدگاه معطوف به نقد و اصلاح، معتبرترین و سازگارترین دیدگاه برای تحول به ویژه تحول فرهنگی تشخیص داده شده است.

در گفتار سوم این بخش به طور عمده به عاملیت دانشگاه، اهمیت تضارب آراء و خلاقیت و نوآوری در بستری از محتواگرایی و در نهایت رسالت نواندیشانه دانشجویان اشاره می شود. گفتارهای چهارم تا نهم این بخش به شاخص های کمیت گرایانه علمی و بازتاب غیراخلاقی آن بر سرقت‌های علمی، آسیب تمرکز گرایی در اداره دانشگاه ها و فقدان اختیار و آزادی عمل دانشگاه ها در راه اندازی رشته ها متناسب با نیازهای حوزه وظایف خود، تمرکز بر دغدغه های ارتقای کمی و بی توجهی به رافع نیاز بودن اساتید و شتاب آن با توجه به شاخص های ناموجه، تعریف شاخص ها به صورتی صوری و در بهترین حالت در قالب زبان حکایت گری در علم و غفلت از زبان چگونگی و ساختن در فعالیت های علمی می پردازد.

در بخش «امکان دانشگاه اسلامی» در مجموع با استفاده و الهام از مباحث نرم افزارانه ذی ربط و همچنین عرصه دانش عملی یا زیست جهان و سابقه تمدن اسلامی و تحولات ایجاد شده در معرفت شناسی و مباحث مربوط به رئالیسم علمی، از امکان دانشگاه اسلامی دفاع شده است.

دو گفتار یازدهم و دوازدهم به منظور فهم بهتر جایگاه و انتظارات از نهاد حوزه به مثابه نهادی علمی و در بهترین حالت شریک دانشگاه، گزینش شده اند که می تواند در درک گفتار بعد یعنی چالش‌های اساسی وحدت حوزه و دانشگاه به عنوان مقوله ای مبنایی و دیرینه موثر باشد. در این گفتار ضمن اشاره به رویکردها و دیگاه های مختلف در مورد این وحدت و طرح چالش ها و نارسایی‌های دیدگاه های مربوط، با اشاره به ضرورت پیوند و ارتباط بین این دو نهاد آموزشی در دستیابی به اهداف مطلوب و متاثر از فلسفه تعلیم و تربیت و مبانی انسان شناسی قابل دفاع، رویکردی مبتنی بر «تقسیم کار» پیشنهاد شده است.

در گفتار بعد به سهم واقعی حوزه از این وحدت پرداخته می شود. نگارنده بر این باور است که برخلاف انتظار ما مبنی بر بهره مند شدن دانشگاه از رایحه و نسیم حوزه پیش از انقلاب، این طوفان دانشگاه بود که حوزه را درنوردید و اسیر انواع و اقسام قالب‌گرایی‌ها و مظاهر دنیایی کرد.

در گفتار نهایی این بخش به جایگاه و نقد و ارزیابی شورای عالی انقلاب فرهنگی اختصاص یافته است. در بخش ضمیمه کتاب، سه بحث آمده است که به نظر نویسنده به عنوان مقوله های زمینه ای به فهم مضامین کتاب کمک خواهند کرد.

کتاب «ارزیابی انتقادی نهاد علم در ایران» نوشته عماد افروغ در ۵۱۱ صفحه توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در سال ۱۳۹۵ منتشر شده است.

انتهای پیام/

کد خبر : 67415
تاريخ ثبت خبر : 18 اردیبهشت 1397
ساعت بارگزاری خبر : 16:08
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)