| امروز جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

نجف لک‌زایی:


نظریه دو فطرت امام خمینی(ره) مبنای فکری امنیت متعالیه است

نظریه دو فطرت کمکی که به موضوع بحث ما می کند این است که اگر فطرت محجوبه در وجود آدمی ریاست فطرت مخموره را بپذیرد در نتیجه با جنود و ریاست عقل در وجود انسان ما مواجه خواهیم بود که تجلی بیرون آن هم استقرار دین و رهبری دینی می شود.

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از وسائل، در پیش اجلاسیه اول کرسی نظریه پردازی امنیت متعالیه پس از تبیین نظریه توسط حجت الاسلام نجف لک زایی (بخش اول ) منتقدان به بررسی نظریه و نقاط ضعف (بخش دوم) آن پرداختند و سپس حجت الاسلام لک زایی به بخشی از سوالات مطرح پاسخ دادند (بخش سوم.)

در (بخش نخست) پیش اجلاسیه دوم کرسی نظریه پردازی امنیت متعالیه، حجت الاسلام لک زایی با ارائه تبیینی جدید از دیدگاه خویش نسبت به امنیت اسلامی، اصول و مولفه های قوام بخش این نظریه، تلاش کرد تا زوایای مجهول نظریه خویش را برای منتقدین روشن سازد. در (بخش دوم) این کرسی که خدمت شما ارائه شد ناقدین برخی مطالب را پیرامون نکات ابهام آمیز نظریه امنیت متعالیه را مطرح و حجت الاسلام لکزایی اقدام به ارائه پاسخ های لازم نمود و در (بخش پایانی) این پیش اجلاسیه دکتر صدرا نقدهای خود پیرامون این نظریه را مطرح نمود.

پیش اجلاسه نهایی کرسی نظریه پردازی امنیت متعالیه به جمع بندی سخنان دکتر لک زایی در ارتباط با نظریه خود و برخی اشکالات وارده بر این نظریه اختصاص داشت که تقدیم شما خوانندگان می شود.

برای ارائه نظریه از روش های مختلفی می‌توانیم استفاده کنیم، فرق است بین اصل یک نظریه که نظریه‌پرداز به آن می‌رسد با شیوه‌هایی که می‌خواهد نظریه را ارائه دهد.

به طور مثال در بحث امنیت متعالیه که حدود ۱۲ سال بنده آن را تدریس کردم، به تعبیری جزء جان انسان می‌شود. وقتی انسان به یک نظریه می‌رسد همه جا آنرا با خود دارد و همه چیز را با آن نظریه می‌بیند. یعنی در مواجهه با هر پدیده‌ای نظریه اش می‌آید.

بنده در بحث و درس‌هایی که تاکنون در خصوص بحث امنیت متعالیه داشته‌ایم به ۱۶ روش این بحث را بیان کرده ام، در اینجا نیز دو روش ارائه بیشتر مورد تأکید قرارگرفته است. یک روش روش استقرائی است که در پیش اجلاسیه اول از آن استفاده شد. در این روش بحث اینگونه بیان می شود که نظریه های رایج امنیت مورد مطالعه و بررسی قرار داده شد و به این نتیجه رسیدیم طبق کاری که دیگر پژوهشگران انجام دادند و بنده از کار آنها استفاده کردم، کسانی که در فضای نظریه های امنیت کارکرده اند همانند دکتر عبدالله خانی می گویند در یک نظریه امنیت به هفت پرسش باید پاسخ داده شود.

نظریه امنیت متعالیه را ارائه کردیم تا به این هفت پرسش پاسخ دهد و این بسته پاسخ ها متناسب با هم است و البته در دوایر با نظریه های امنیت متدانیه که نظریه های رقیب امنیت متعالیه هست. در طرح دقیق نیز در قالب یک جدول و هم در قالب متن مختصر نشان داده شد.

محور های آن از قبیل بحث مفهومی، ابعاد امنیت، مرجع امنیت، دوست و دشمن، راه کارهای تأمین امنیت، راهکارهای استراتژیک و … بوده است.

روش دوم برای ارائه نظریه می شود از آن استفاده کرد استفاده از علل اربعه است، در این روش در فلسفه اسلامی گفته می شود که هر امر حادثی نیازمند چهار علت است، امر حادث هم در مورد مسائل نظری قابل تطبیق است و هم در مورد مسائل عملی.

به عبارت دیگر هم در مورد امور اعتباری قابل تطبیق است و هم در مورد امور حقیقی، یعنی علل اربعه را در هر دو بخش می شود استفاده کرد.

در اوائل که این بحث را مطرح کرده بودیم بعضی از دوستان اشکالاتی به این بحث داشتند متنها ما با توجه به آنچه که در درس های اسفار آیت الله جوادی آملی آمده و در کتاب رهیق مختوم هم  منعکس شده است که استاد عزیز حاج آقای پارسانیا استحضار دارند، ایشان علل اربعه را در دستگاه اسفار در حوزه علوم انسانی به کار برده است. همچنین پیش از این دکتر صدرا در بحث های مختلف از علل اربعه استفاده کرده اند در حوزه علوم سیاسی.

ما این را در حوزه امنیت هم به حیث نظریه و هم به حیث یک پدیده عینی و خارجی کاربری داده ایم. یعنی آن اشکالات و ملاحظاتی را که با اساتید داشته ایم در سالهای مختلف موفق شده ایم از این اشکالات عبور دهیم و مورد استفاده قرار دهیم، البته با مقداری جرح و تعدیل و اصلاحاتی.

از این نظر آن چیزی که به ما کمک می کند غیر از اینکه یک الگوی جامعی برای ارائه نظریه است یکسری فوائد جانبی نیز دارد، یعنی آنچنان که مثلا در ساخت یک صندلی مشهور است که افراد می گویند اگر شما یک صندلی چوبی را بخواهید بسازید، باید به نجار مراجعه کنید، علت فاعلی استفاده از چوب نجار می شود، علت صوری می شود صندلی. اما اگر علت مادی شما آهن باشد برای صورت صندلی، علل فاعلی میشود آهنگر که دیگر نباید به نجار مراجعه کرد.

این را می شود در بحث امنیت هم آورد، اگر علت صوری امنیت فرهنگی باشد علل فاعلی باید متناسب با این صورت و مواد باشد. یعنی علت مادی را در حوزه فرهنگ از اسلام می گیرید از آداب و رسوم می گیرید، فاعل باید متناسب با این باشد صورتش نیز حوزه امنیت فرهنگی باشد.

اگر امنیت سیاسی، امنیت اقتصادی، امنیت اخلاقی باشد نیز همینطور است. در هر صورتی از امنیت متناسب با آن صورت از مواد مخصوص خودش و مبانی مخصوص به خودش با کارگزار مخصوص به خودش استفاده خواهید کرد، ما از این جهت برهی از اوقات دچار اشتباهات عجیب و غریبی هم می شویم.

ممکن است برای یک صورت از امنیت برویم از یک فاعلی استفاده کنیم که هیچ سنخیت و مناسبتی با آن نوع از امنیت نداشته باشد. غیر از اینکه می تواند تمایض ما را از دیگر نظریه ها نشان دهد.

در حوزه علل مادی بحث مواد و منابع  و بحث میانی و منابع را مطرح کرده ایم. یعنی امنیت متعالیه هم در منابع از امنیت های متدانیه متمایز می شود و هم در مبانی متمایز است. از لحاظ منابع به این خاطر است که غیر از تجربه از منبع معرفتی عقل و وحی هم استفاده می کند.

بیشتر بحث وحی را دارد، در نظریه های امنیت متدانیه به کتب نظریه های امنیت بیان شده است، اساساً جایگاهی برای وحی درنظر گرفته نمی شود به عنوان یک منبع معرفتی ولی در اینجا این مسئله مورد توجه می شود و به لحاظ منابع معرفتی ما از آنها متفاوت هستیم.

البته عقل و حدث و تجربه را رد نمی کنیم ولی اینها را می گوییم ناقص هستند، اگر فقط به اینها بسنده شود معرفت ما نقص دارد، پس علاوه بر اینها به وحی هم مراجعه می کنیم. البته عقل هم اینجا تعریفش متفاوت می‌شود از آنچه که در منابع معرفتی غیر دینی گاهی ممکن است به عنوان عقل معرفی شود.

ما در بحث مبانی تکیه کرده ایم به نظریه دو فطرت از حضرت امام (ره) در شرح حدیث جنود عقل و جهل، البته امام هم از استاد خودشان مرحوم شاه آبادی متأثر هستند ولی ما آن قرائتی که حضرت امام در بحث جنود عقل و جهل مورد استفاده قرار داده اند، بحث فطرت مخموره و محجویه مورد استفاده قرار داده ام.­­

نظریه دو فطرت کمکی که به موضوع بحث ما می کند این است که آنچه در فطرت محجوبه مطرح می شود اگر ریاست فطرت مخموره را بپذیرد اینجا با جنود و ریاست عقل در وجود انسان ما مواجه خواهیم بود که تجلی بیرون آن هم استقرار دین و رهبری دینی می شود.

اینجا آن عناصری که در فطرت محجوبه هم مطرح می شوند مفید واقع می شوند، یعنی محرک های انگیزشی و محرک های معرفتی وقتی تحت سرپرستی هم قرار می گیرند، سمت و سوی آنها سمت و سوی تأمین امنیت متعالیه می شود. در محرک های انگیزشی عمدتاً دو محرک میل و نفرت یا شهوت و غضب است یا مراحل بالاتر که بیاید و به تعبیر حصرت امام خمینی برسد به صفات جلال و جمال الهی.

یعنی آن هم ادامه این است، وقتی اوج میگرد و به مراتب بالا می رود به طور مثال وقتی می آید به فقه، کلام جلوه هایی پیدا می کند. یعنی بحث تولی و تبری را دارید که یک مرتبه از همین محرک های انگیزشی است که در وجود انسان است در زمانی که تحت سرپرستی امر قرار می گیرد چنین تجلی پیدا می کند.

چنانکه فضائل و رضائل و توحید و شرک هم اینگونه هستند. توحید زمانی اتفاق می افتد که آن سرپرستی عقل پذیرفته شود، شرک زمانی اتفاق می افتد که سرپرستی عقل را نمی پذیرد.

در فطرت مخموره که با ریاست عقل مواجه هستیم، می شود زیربنا و چارچوب نظریه ما در حوزه امنیت متعالیه اما فطرت محجوبه می شود زیر بنای امنیت متدانیه، دلیلش نیز این است که در فطرت مخموره وقتی عقل ریاست وجوبی ما را می پذیرد غیر از بقای دنیوی بقاء اخروی هم مطرح می شود اساساً بقای اخروی است که اصل است نه اینکه به بقای دنیوی بی توجه باشد نه چون بدن مرکبه بوده است و تعالی او از طریق این مرکب صورت می گیرد، اگر بحث حکمت متعالیه را مطرحکنیم که اساساً انسان جسمانی است و روحانیت البغاء است این هیچ مسیری ندارد جز اینکه به این باند پرواز باید برسد، اگر باند پرواز خوبی نداشته باشد هیچ پروازی اتفاق نمی افتد. دنیا به مثابه یک باند پرواز یک رسیدگی جدی می خواهد تا این پرواز اتفاق بی افتد و این میوه روح برای آن شخص فراهم شود.

هم در ساحت عقل و در ساحت نفس و هم در ساحت بدن این امنیت باید تأمین شود.

در محرکات معرفتی نیز همینگونه است، وهم تابع عقل است، اگر بخواهد جزای از عقل حرکت کند در فضای امنیت متدانیه می رود و فقط آنرا تأمین می کند. یعنی در تئوری های امنیت متدانیه تمام هم و غم تامین بقای دنیوی است در سطوح مختلف، می خواهد فرد باشد، دنیا باشد یا غیره.

در حوزه مبانی یعنی هم مبانی هستی شناسی هم مبانی انسان شناسی هم مبانی معرفت شناسی هم مبانی جامعه شناختی مان بر اساس الگو و چارچوب نظری دو فطرت سرمایه گذاری کرده ایم و در مقالات به شکل مفصل توضیح داده شده است.

از همین جا به بحث فاعل هم منتقل می شویم، یعنی با توجه به اینکه شما چه نوع بقایی برایتان اهمیت دارد، وقتی بقا می گوییم در واقع یک مفهوم گیری از تعریف است و الا تعریف را سازه ای مطرح کرده ایم، تعریف وقتی می خواهد عملیاتی شود و در صحنه عمل بیایید در رویکردهای مختلف حتما باید عملیاتی شود مخصوصا در حوزه فقه خیلی عینی و عملیاتی می شود.

از الگوی سه وجهی در تعریف استفاده کرده ایم، گفته ایم، (الف) مصون است از تعرض (ب) تا اقدام (ج) را انجام بدهد یا در وضعیت (ج) قرار بگیرد. گاهی با حکام وضعی روبرو هستیم گاهی با احکام تکوینی. این در بحث فقه است در بحث اخلاق نیز همینطور، یک تعریف سازه ای باید ارائه شود، هر کدام از دانش ها رویکرد تعریف متناسب با آن کار است.

اگر هزینه های مفهوم گیری بخواهیم بگیریم که مشترک با مباحث حوزه مفهوم مطرح می شود، بحث بقا است یعنی امنیت با بقا گرده می خورد. این بقاء را برایش امتداد تعیین می کنید. وقتی به عوالم چهارگانه قائل هستیم در امنیت متعالیه این بقا در هر چهار حالت مطرح می شود.

یعنی فقط بقا در عالم ملک نیست، در حوزه امنیت ملی یا امنیت جهانی هم که برنامه ریزی می شود باید مد نظر قرار گیرد که این فضا فراهم باشد چون اصل انسان است. این انسان فقط دنیایش آباد نشود، غیر از دنیای ملک آن عوالم دیگر هم حفظ شود و بماند.

همچنین به لحاظ سطوح سه گانه اش، یعنی هم در ساحت عقل هم در ساحت نفس و هم در ساحت جسم، هر کدام فاعل خود را پیدا می‌کند. یعنی وقتی می‌گویید ما امنیت را چگونه تولید کنیم یا از امنیت تولید شده چگونه حفاظت کنیم؟ چه کسانی حفاظت کنند؟ چه کسانی امنیت را تولید کنند؟

آن نهادی که امنیت را باید تولید کن، یا خود مردم که از آنها در تولید امنیت می‌خواهید استفاده کنید متناسب با ویژگی‌های انسان شناختی که اینها دارند می‌شوند تولیدکننده امنیت. یعنی اگر کارگزارانی باشند که فطرت مخموره در وجودشان متجلی شده و ریاست وجودشان را برعهده گرفته و امنیتی که آنها تولید می‌کنند می‌شود متعالیه.

یعنی امنیتی است که بقا را در همه عوالم وجود برای انسان تأمین می‌کند اما اگر این کارگزاری باشد که اعتقادی به این مسئله ندارد، عترت محجوبه بر وجودش حاکم شده است و دین را قبول ندارد، کاری به مباحث اسلامی و دینی ندارد، چنین کاری نمی‌کند و متناسب با آن چیزی که برایش مهم است می‌شود تولیدکننده امنیت.

به تعبیر امام در بهترین حالت یک امینت ناقص را تأمین می‌کند یعنی می‌خواهد همین دنیا را درست کند. در بحث سیاست همین تأمین رفاه و امور مادی مردم. می‌گوید این امر لازم است ولی ناقص است، آنچه در سیاست اسلامی مطرح است بیش از این است، این یک مقدمه است حتی خود سازی مقدمه است برای غیر سازی.

رهبر اسلامی علت فاعلی که شما از آن استفاده می‌کنید، کسی است که خود سازی کرده تا غیر سازی کند. معنای صفت چهارم همین است. در صفت چهارم می‌آید تا دست جامعه و مردم را بگیرد و وارد عوالم بکند.

لذا ارتش متحول می‌شود. کلمه ارتش هم در امنیت متعالیه است و هم در متدانیه یا هر اسم دیگری داشته باشد. یعنی نهادهایی که تأمین کننده امنیت نظامی. در بحث تعلیم و تربیت ممکن است آموزش و پرورش را بگویید، اسم این نهادها ممکن است مشترک باشد، ولی آدم هایی که این نهادها را اداره می‌کنند، شرایط، دغدغه‌ها و اهدافی  که آنها دارند متفاوت است. شبیه همان نجار و آهنگر و … است.

با توجه به اینکه شما می‌خواهید بقا را از جنس متعالی در عوالم مختلف تضمین بکنید، یعنی از دنیا، برزخ و قیامت به بهشت برسد، یک مدل دیگر این است که از اینها عبور کند و  به جهنم برسد که در این صورت امنیتی نداشته است. او برای خودش تهدید درست کرده و تهدید ها را نهایتاً در جهنم متجلی کرده است.

در سطح علل صوری مشابهت زیاد است. یعنی از صورت های مختلف امنیت که صحبت می‌کنیم، مثل امنیت سیاسی، اقتصادی فرهنگی، زیست‌محیطی و … عنوان مشترک است اما در محتوا متفاوت است مثل همان مثال صندلی که صورت صندلی مشترک است ولی در محتوا و مواد ممکن است یکی از طلا باشد یک صندلی دیگر از جنس دیگر.

ما در حوزه امنیت هیچ نظریه امنیت مشترک در سطح جهان نداریم. یعنی امری که عموم بشری شده باشد را نداریم. تمام نظریه‌های امنیت موجود نظریه امنیت هنجاری هستند. یعنی هرکسی با توجه به ارزش ها و هنجارهای خودش چه لیبرال‌ها و چه غیر لیبرال‌ها که مکاتب امنیتی شان در دنیا مطرح است، امنیت را تعریف می‌کند. امنیت یک پدیده ارزشی است.

شما می‌خواهید بگویید چه چیزی امنیت است چه چیزی نا امنی است چه چیزی تهدید است، خو این یک امری هنجاری و ارزشی است لذا یک چیزی برای شما امنیت باشد برای دیگران تهدید باشد. همانند بی حجابی در ایران یک تهدید محسوب می‌شود ولی در فرانسه حجاب تهدید محسوب می‌شود.

در غایات تمایز در علت غائی خیلی روشن است. در علت فاعلی خیلی روشن است، در علت مادی خیلی روشن است، در علت غائی حضورش خیلی بیشتر است. هم در بخش اهداف و هم در بخش علت غائی که مرجع امنیت را هم همین‌جا قرار داده‌ایم. مرجع امنیت کاملاً متفاوت می‌شود.

این خلاصه‌ای از ارائه بحث با یک الگوی دیگری بود. البته هرکدام از الگوهایی که استفاده می‌کنیم مزایا و معایبی دارد در اینکه بتواند همه نظریه را بیان کند یا نه، امکاناتش فرق دارد. با توجه به الگویی که شما انتخاب می‌کنید برای ارائه  نظریه خودتان، خودتان را محصور می‌کنید در امکاناتی که آن الگو در اختیار شما قرار می‌دهد.

الگوی علل اربعه نیز همین‌گونه است، امکانات و محدودیت‌هایی دارد، ممکن است بخش‌هایی از این نظریه امنیت متعالیه در این الگو نتواند خودش را نشان دهد و بخش‌های دیگر خودش را خوب نشان دهد. هر کدام از این الگوها امکانات و محدودیت هایی دارند که خودمان را محتاج نظرات اساتید می‌دانیم.

انتهای پیام/

کد خبر : 75510
تاريخ ثبت خبر : 13 شهریور 1397
ساعت بارگزاری خبر : 11:31
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)