| امروز پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

محمدجواد زارعان در گفتگو با طلیعه:


نظام آموزش و پرورش ما نیازمند مربیان دین‌باور است

رئیس موسسه آموزش عالی اخلاق و تربیت گفت: مسأله ما در نظام آموزش و پرورش به معنای عام نیازمندی به مربیان دین‌باور است که دین را باعث هدایت انسان می‌دانند و در مقام عمل دین را پیاده می کنند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، در نظام آموزشی کشورمان با وجود منابع و فرهنگ غنی اسلامی کم کاری و کاستی‌های فراوانی دیده می شود. علوم تربیتی که شاخه‌ای از علوم انسانی است، پرورش انسان‌‌های کارآمد برای جامعه را هدف خود قرار می دهد. این درحالی است که در تعلیم و تربیت اسلامی تربیت انسان کامل با بهره‌گیری از معارف دینی شکل می گیرد. برای بحث پیرامون مقوله تعلیم و تربیت اسلامی گفتگویی با حجت الاسلام محمدجواد زارعان رئیس موسسه آموزش عالی اخلاق و تربیت انجام شده که در ادامه از نظر می گذرد.

ما در سفره متنعم تحقیقات و مطالعات و نظریاتی نشسته ایم که علمای بزرگ و اخلاقیون و اهل ادب آنها را مطرح کرده اند اما نیازهای امروزی بشر از یک سو و تفاوت سبک زندگی بشر از سوی دیگر و انحرافات و ابهامات جدید و تداخل فرهنگی کارهای بیشتری را می طلبد

با توجه به منبع غنی اسلام چه مقدار در حوزه تعلیم و تربیت اسلامی تولیدات داشتیم؟

منابع وحیانی اسلام مانند قرآن و روایات پیامبر(ص) و ائمه اطهار دارای غنای ارزشمندی است. اما اینطور نیست که آیات قرآن و روایات برای ما کفایت کنند. ما نیازمند تلاش بشری هستیم باید اجتهاد و تلاشی صورت گیرد تا به معارف اسلامی دست پیدا کنیم. بعضی از آیات و روایات به صورت مستقیم برای ما بیان گر روایت است اما چه بسا همان آیات و روایات در مقام مقایسه با یکدیگر ما را به معارف برسانند. این تلاش بشری که در نگاه حوزوی اجتهاد نام دارد باید انجام بگیرد.

در طول تاریخ این کار به صورت های مختلف انجام گرفته است و در زمینه معارف اسلامی و آیات و روایات کارهای زیادی با عنوان مباحث تربیتی و اخلاقی و آداب معاشرت انجام گرفته است. در دوران معاصر کارهایی انجام شده اما باید کارهای بیشتری انجام شود. منابع اسلامی به قدری سرشارند که بسیاری از گمشده های ما در آن وجود دارد که به آن دست پیدا نکرده ایم.

ما در سفره متنعم تحقیقات و مطالعات و نظریاتی نشسته ایم که علمای بزرگ و اخلاقیون و اهل ادب آنها را مطرح کرده اند اما نیازهای امروزی بشر از یک سو و تفاوت سبک زندگی بشر از سوی دیگر و انحرافات و ابهامات جدید و تداخل فرهنگی کارهای بیشتری را می طلبد و باید برای نیاز بشر امروز آیات و روایات مجددا مورد تحقیق قرار بگیرد. کارهای ارزشمند زیاد بوده اما برای زندگی امروز ما کفایت نمی کند. باید به آیات و روایات مراجعه کنیم و با توجه به سوالات و گمشده های جدید کارهای جدیدتری صورت بگیرد.

در غرب مطالب زیاد با منابع متفاوت در حوزه تعلیم و تربیت تولید شده و می شود. به نظر شما چگونه می توانیم تولیدات مان در حوزه تعلیم و تربیت اسلامی را با دستاوردهای غربی در رقابت قرار دهیم؟

ما در مباحث تعلیم و تربیت و مطالعه تاریخی آن بین مفهوم تعلیم و مفهوم تربیت خلط می کنیم. یعنی کارهایی که در مباحث آموزشی می شود را جزو کارهای تربیتی تلقی می کنیم و یا کارهایی که بر مباحث تربیتی می شود را جزو کارهای آموزشی می دانیم. در فضای غرب سالهاست که کارهای زیادی درباره علوم تربیتی انجام می شود. شاید قدمت آن به اندازه رشته های دیگر نباشد اما در مباحث فلسفی و مباحث برنامه ریزی کارهای زیادی شده است.

اگر منظور ما از تربیت این است که سلسله اطلاعات جدید فراهم کرده ایم یا زمینه هایی فراهم شده که به نسل آینده اطلاعات را منتقل کند و سیستم های آموزشی ما روان تر شود، که باید در بخش تعلیم و آموزش دسته بندی شود. عمدتا بسیاری از مباحث علوم تربیتی غرب در زمینه مباحث آموزشی است. اینکه دانش آموز چگونه بهتر و سریع تر می آموزد و موانع آموزشی چیست؟

تربیتی که مورد نظر ماست عمدتا بر اساس زمینه سازی انتقال و ارزش های انسان تعریف می شود و دارای دو زیرشاخه می شود: اولا آیا ارزش های ما ارزشهای رایج انسانی است یا ارزش هایی است که ما به عنوان ارزش های دینی تلقی می کنیم؟ تعریف تربیت در اینجا بسیار تاثیرگذار است. اگر منظور ما از تعلیم و تربیت به معنی این باشد که چگونه می توان ارزش های الهی را به نسل های آینده منتقل کرد که در این زمینه در غرب هیچ کاری صورت نگرفته است. و یا کارهای بسیار اندک صورت گرفته و یا کارهایی برخلاف این تفکر انجام گرفته است.

در غرب بناست که از ارزش های الهی فاصله گرفته شود و به ارزش های انسانی بپردازند. مبنای اومانیسم یعنی انسان نیازی به خدا ندارد. اگر منظور ما از تربیت همان تربیت دینی و ارزش های الهی باشد متاسفانه غرب از آن فاصله بسیاری گرفته است. منابع دینی آنها کارهایی انجام داده اند اما به ارزش های دینی نپرداخته است. دانشگاه های دنیا به این مباحث نمی پردازند و به ارزش های انسانی تاکید می کنند.

غرب در زمینه تربیت کلی کارهای زیادی کرده که عمدتا به شکل عملیاتی و کاربردی متمرکز شده و راه حل های فراوان دارند هرچند که دچار تشطط هستند. در منابع غربی علوم انسانی شاهد تشطط فکری و نظری هستیم. مطالعات تعلیم و تربیتی به معنای آموزشی و تعلیمی در غرب به طور فراوان انجام شده ضمن اینکه در بخش تربیتی و ارزش های انسانی هم کارهای زیادی شده است اما تربیت به معنای ارزش های الهی که هدایت انسان را دنبال کند، بسیار اندک بوده است.

برای ما افتخار نیست که در زمینه علوم تربیتی بهترین شیوه های آموزش ولو شیوه های آموزش مطالب منحرف و یا مباح را به کاربگیریم. آنچه که ما در فضای علوم تربیتی دنبال می کنیم برای هدایت بشر است اینکه برای انسان سازی و آدم سازی چه کارهایی کرده ایم. در این مقایسه کارهایی که در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی شده قطعا بیشتر است.

در مقام عمل علوم تربیتی محافل غربی انسان هایی را تربیت می کند که به فکر خود هستند و بر سر مسائل مادی رقابت کنند و دنیا برای آنها محور اصلی باشد. مبنای فلسفی مبنای مادی گرایی است و تعلیم و تربیت در عمل بر اساس انسان محوری است.

ما اگر فضای مباحث تربیتی اسلامی و غربی را مقایسه کنیم باید بدانیم منبع تغذیه هر کدام چیست؟ منبع تغذیه آب در منابع دینی زلال و سالم است اما در نگاه اومانیستی آب مسمومی وجود دارد که هر چقدر از نظر کمی هم زیاد باشد مسموم است زیرا دعوت به تکبر انسان در برابر خدا می کند. منبع مسموم و آلوده انسان الهی تربیت نمی کند. ما در تربیت دینی منبع زلال را در اختیار داریم اما اینکه کم از آن می نوشیم شاید کم کاری کرده باشیم.

این مشکل ما نیست که یک کتاب تربیت دینی در بین دیگر کتاب ها داریم. مشکل این است که در همه کتاب ها منتقل دهنده مباحث شخصیت سازی انسان به وظیفه خود عمل نکند یا فضای مدرسه منتقل کننده ارزش های دینی نباشد

ما اصرار نداریم که مطالعات تعلیم و تربیت مان را با فضای غربی مقایسه کنیم و اینکه آیا همپای آنها جلو رفته ایم یا خیر؟ ما باید بیشتر از غرب کار کنیم چراکه مخاطب ما فقط مسلمانان نیستند. ما اگر معتقدیم شیوه تعلیم و تربیت اسلامی صحیح است برای همه بشریت باید فکر کنیم.

موضوع تعلیم و تربیت دینی در مدارس بیشتر شامل کتاب های معارف و دینی می شود و به شکل ساختاری کار نمی شود. به نظر شما چرا این مساله مغفول مانده است؟

 ما کارهای آموزشی و کارهای پرورشی و تربیتی داریم. در کارهای تربیتی به انسان سازی و شخصیت سازی پرداخته می شود. اگر این تفاوت را در نظر بگیریم شاید نتوانیم بگوییم در سیستم آموزش و پرورش ما فقط چند کتاب در این زمینه وجود دارد. در سیستم آموزش بخشی به عنوان کتاب تعلیم و تربیت دینی و هدیه های آسمانی به این کار اختصاص داده شده است. سوال اینجاست که آیا تربیت اسلامی به معنای توجه به ابعاد مد نظر اسلام در راستای تربیت انسانها در مدارس تحقق پیدا می کند یا خیر؟

برای تولید انسان های وارسته و متدین دین باور که بتوانند دین را در زندگی خودشان به مرحله عمل برسانند و اجرا کنند، آموزش تنها بخشی از کار است. در کنار این عامل بخش های مهمتری هستند که در فضای تربیتی دانش آموزان مان از آنها غافل هستیم. این مشکل ما نیست که یک کتاب تربیت دینی در بین دیگر کتاب ها داریم. مشکل این است که در همه کتاب ها منتقل دهنده مباحث شخصیت سازی انسان به وظیفه خود عمل نکند یا فضای مدرسه منتقل کننده ارزش های دینی نباشد.

آموزش یکی از ارکان تعلیم و تربیت است. معلم و والدین رکن دیگری هستند. یکی از ارکان جدی در شخصیت سازی افراد در نگاه دینی الگو پردازی است. اگر الگوهای ما دین باور باشند و در زندگی آن را پیاده کنند و فرزندان این دین باوری را در زندگی شان ببینند، ده کتاب غیر تربیتی هم خوانده شود، الگو دارای تاثیرپذیری بیشتری خواهد بود.

مساله ما در نظام آموزش و پرورش به معنای عام نیازمندی به مربیان عملیاتی دلسوز است. مربیانی که دین باورند و دین را باعث هدایت انسان می دانند و در مقام عمل دین را پیاده می کنند. در این صورت احتمال اینکه فرزندان ما شخصیت و مطالب دینی خودشان را از راههای مختلف کسب می کنند، وجود دارد. ما باید فضای کلی تعلیم و تربیت مان را دینی کنیم.

مفهوم دین در مباحث دینی برای ما چه معنایی دارد؟ آیا مفهوم دین به معنای حداقلی است که فرزندان فقط نماز می خوانند یا نگاه حداکثری است که تمام ابعاد زندگی ما را در برمی گیرد؟ دین به معنای حداکثری در همه ابعاد زندگی ما حضور دارد اعم از مباحث اخلاقی و ارتباطات اجتماعی و مسائل اقتصادی و …

نباید فضای دین باوری را به یک کلاس و کتاب منحصر کنیم بلکه در همه ابعاد زندگی دنبال کنیم. در این صورت می توان گفت مسیر تربیت دینی مان را  دنبال کرده ایم.

ما انتظار داریم دانش آموز در خانه مفاهیم دینی را بیاموزد و الگو بگیرد. در مسیر خانه تا مدرسه الگو را از جامعه کسب کند و در درون مدرسه از مدیران و معلم در عمل آموزه های دینی را فرا بگیرد. در این صورت می توان امیدوار به داشتن جامعه سالم به سوی تربیت دینی داریم.

آیا تربیت دینی در فضاهای آموزشی جامعه مدنظر قرار می گیرد؟

در تربیت دینی با نگاه از بالا به پایین، جهت گیری کلی نظام جهت گیری دینی است و اسناد بالادستی عمدتا جهت گیری دینی دارند. اما در برنامه ریزی هایی که سیاست گذاران تعلیم و تربیت دنبال می کنند سعی می شود ملاحظات صورت بگیرد که در اینجا دچار ضعف می شویم زیرا یا کار کارشناسی صورت نمی گیرد و یا افرادی بدون باور قلبی به دین دخالت دارند.

هنگامی که تربیت دینی اجرایی می شود دچارمشکل می شویم و این درحالی است که درصد بالای بدنه آموزش و پرورش افراد متدین هستند. اما بخش عمده مشکل به دلیل ضعف کارشناسی و باورها و معرفت ها در مقام عمل است. طبق گفته مدارس و متولیان امر خروجی مدارس مورد تایید تربیت دینی نیست. البته نمی توان گفت به بن بست رسیده ایم اگر بازگردیم و نگاه دقیق تری به تعریف خود از دین و مفهوم تربیت داشته باشیم و همه شبکه های تربیتی در یک مسیر گام بردارند، نتایج بهتری به دست می آید. 

انتهای پیام/

کد خبر : 57183
تاريخ ثبت خبر : 12 آذر 1396
ساعت بارگزاری خبر : 10:55
برچسب‌ها:, , , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)