| امروز جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

استاد دانشگاه نورث آمبریا انگلستان در گفتگو با طلیعه:


نئولیبرالیسم برای علوم انسانی بسیار زیان‌آور بوده است

پروفسور استوارت سیم معتقد است که تسلط تئوری‌های اقتصادی شبیه نئولیبرالیسم در کشورهای غربی برای علوم انسانی بسیار زیان آور بوده و این مهم باعث شکست در به رسمیت شناختن مزایای جامعه شناختی و سیاسی که علوم انسانی می تواند فراهم کند، شده است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، پیشرفت و توسعه در جوامعی اتفاق می افتد که اهمیت و جایگاه علوم انسانی در آن والا باشد. جوامعی در مسیر توسعه و پیشرفت قرار گرفته اند که علوم انسانی در آن جامعه رونق داشته باشد. یکی از مسائل عمده و مهم در بحث توسعه یافتگی، توسعه همه جانبه است. این نگاه به توسعه، به توسعه یافتگی در عرصه‌های گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و … اشعار می دارد.

برای تحقق چنین توسعه‌ای مسلماً علوم انسانی و رشد و پیشرفت آن حائز اهمیت است. برای نمونه با آنکه اتحاد جماهیر شوروی سابق از توسعه یافتگی در برخی عرصه ها برخوردار بود از آن به عنوان «ابرقدرت توسعه نیافته» نام برده می شد.

زمانی یک کشور می‌تواند در مسیر توسعه همه جانبه گام بردارد که میزان رشد فکری مردم آن جامعه بالا باشد. زمانی در اقتصاد، سیاست و … می توانید توسعه یافته باشید که رشد فکری جامعه نیز بالا باشد. یعنی شرط اینکه بتوانید توسعه پایدار داشته باشید رشد و توسعه فرهنگی و فکری است

در گفتگو با پروفسور استوارت سیم استاد دانشگاه نورث آمبریا انگلستان و از متفکران برحسته تفکر انتقادی به بررسی نسبت پیشرفت و توسعه یافتگی با شکوفایی علوم انسانی پرداخته ایم که در ادامه می آید.

*رابطه میان شکوفایی علوم انسانی و توسعه سیاسی در یک کشور چیست؟

علوم انسانی به ایجاد فضای باز و تفکر انتقادی در جوامع  کمک نموده و این مهم مزایای زیادی برای جوامع دارد زیرا می تواند به توسعه و پیشرفت سیاسی آنها کمک کند.

احترام به نظرات دیگران همواره مهم بوده و در جامعه ای که احزاب مخالف منحل نشوند، علوم انسانی این دیدگاه را به خوبی  ترویج می دهد.

نظریه ها در علوم انسانی می تواند تغییر کند و به نوعی علوم انسانی در برابر تغییر و دگرگونی مقاومت نکرده (باز بوده) به این صورت که باورها و نظریه های پذیرفته شده را مورد سوال قرار می دهد و این مهم تأثیری قابل توجه بر حفظ و ابقای یک کشور دارای ذهن باز و پذیرای عقاید جدید خواهد داشت.

جوامعی که تغییر باورها و نظریه های پذیرفته شده را رد می کنند در مقایسه با همسایگان خود نسبت به پیشرفت های علمی، فنی و اطلاعاتی واکنشی نشان نداده و از آنها عقب می مانند.

*در کدام جوامع علوم انسانی رشد و پیشرفت بهتری خواهد داشت؟

در برخی جوامع علوم انسانی رشد بهتری خواهد داشت همان طور که ما در طول تاریخ شاهد این واقعیت بوده ایم.

در غرب از دوران رنسانس به این سو و به طور مشخص از دوران روشنگری در قرن ۱۸ که روند سکولاریسم به طور قابل توجهی تسریع شد علوم انسانی حاصل از این نوع تفکر نیز رشد داشته است.

اما این بدان معنی نیست که در یک جامعه مذهبی توسعه علوم انسانی با مانع مواجه می شود. علوم انسانی در جوامع مذهبی هم می تواند رشد و شکوفایی داشته باشد و این باور غلط است که پنداشته شود علوم انسانی فقط در جوامع سکولار رشد می کند.

در برخی جوامع هم می توان با تأکید بر پلورالیسم به رشد و شکوفایی علوم انسانی کمک کرد.

برخی جوامع بسته تمایل دارند با موضوعات علوم انسانی خصمانه برخورد کنند زیرا این علوم خواهان کاوش در باورهای مرسوم و غالب این جوامع بوده و طبیعت علوم انسانی کاوش در ایئولوژیهای غالب در جوامع است.

*چرا برخی کشورها در حوزه علوم دقیقه قوی بوده ولی در حوزه علوم انسانی ضعیف هستند؟

پیشرفت دانش علمی، توسعه فنی را هدایت نموده و هر کشوری در جهان تابع این روند می باشد.

برای دولتمردان کنترل تحقیقات علمی نسبت به تحقیقات علوم انسانی آسانتر است، زیرا تحقیقات علوم انسانی ایدئولوژی غالب دولتها را به چالش می کشند.

علاوه بر این، شرح مزایای اقتصادی و فنی علوم دقیقه آسانتر از شرح مزایای علوم انسانی است.

علوم انسانی سکولار به طور سنتی در غرب قدرتمند بوده اما دولتهای غربی در طی سالهای گذشته بودجه مطالعات علوم انسانی در سیستم دانشگاهی را کاهش داده اند.

آنها ادعا می کنند که علوم انسانی نقش زیادی در زندگی اقتصادی کشورهایشان ندارد.

در طی سالهای گذشته ثابت شده که تسلط تئوریهای اقتصادی شبیه نئولیبرالیسم در کشورهای غربی برای علوم انسانی بسیار زیان آور بوده و این مهم باعث شکست در به رسمیت شناختن مزایای جامعه شناختی و سیاسی که علوم انسانی می تواند فراهم کند، شده است.

*چرا تأثیر نئولیبرالیسم بر علوم انسانی در غرب مخرب بوده است؟

دلیل آن تمرکز بر سود است. وقتی همه چیز در سودآوری خلاصه شود طبیعی است که علوم انسانی که توجیه اقتصادی آن سخت و دشوار است به حاشیه رانده می شود.

با تفکر نئولیبرال اینکه علوم انسانی چه آثاری بر تفکر انتقادی و جامعه بشری دارد اهمیتی ندارد.

از سوی دیگر تفکر نئولیبرال یک طرز تفکر خاص را مورد قبول قرار می دهد و با رویکردهای دیگر فکری در تقابل قرار می گیرد. در واقع نوعی نگاه ناشی از ارزشهای لیبرال در این تفکر مقدس شمرده می شود و اندیشه های دیگر طرد می شود.

خود این موضوع امکان مجال برای ظهور و بروز دیدگاههای رقیب را نمی دهد و این دیدگاهها در عمل به حاشیه رانده می شوند و مورد توجه قرار نمی گیرند.

__________________

گفتگواز: جلال حیران‌نیا

انتهای پیام/

کد خبر : 52123
تاريخ ثبت خبر : 11 شهریور 1396
ساعت بارگزاری خبر : 09:57
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)