| امروز شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

محمدرضا گائینی:


میرزای شیرازی نماد ایستادگی در برابر استعمار و استبداد است

نویسنده و پژوهشگر انقلاب اسلامی گفت: طبعاً یکی از عوامل مهم و شاخص در بسترسازی برای نهضت تنباکو بازکاوی و مرور منش سیاسی، اجتماعی و مدیریتی میرزای شیرازی در دوران مرجعیت است که بدون خوانش این فصل از نهضت، در واقع بازخوانی کلیتی واقعه ناتمام خواهد بود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، متن پیش رو گفتگوی تفصیلی ویژه نامه تخصصی همایش ملی اقتصاد مقاومتی، پیوند فرهنگ، سیاست و اقتصاد به نام «اندیشه خودباوری» با محمدرضا گائینی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ انقلاب است که آنرا در ادامه می خوانید.

*حیات اجتماعی و مبارزاتی مرحوم میرزای شیرازی

طبعاً یکی ازعوامل مهم و شاخص در بسترسازی برای نهضت تنباکو بازکاوی و مرور منش سیاسی، اجتماعی و مدیریتی میرزای شیرازی در دوران مرجعیت است که بدون خوانش این فصل از نهضت، درواقع بازخوانی کلیتی واقعه ناتمام خواهد بود. این بخش را بنده به چند دلیل انتخاب کردم.

اول اینکه با نواده ایشان مرحوم آیت الله آقا رضی شیرازی ارتباط داشتم. بعضی ازعلما دوست ندارند از حالات اجدادشان حرف زده شود و اگرازآنها در این باره سوال کنند ناراحت می شوند، چرا که فکرمی کنند به خاطر کار دیگری نزدشان رفته ایم. ولی ایشان اینطور نبودند و در ضمن و پایان بحث ها، اطلاعات خانوادگی خود را بیان می کردند و این مسئله خیلی جالب بود. دوم اینکه از دیرباز صرف نظر از گرایش های خانواده شیرازی که در قم بودند، با مرحوم آیت الله سید محمدی شیرازی، رفت وآمدهایی داشتم. ما ابتدا ازطریق آیت الله مجتهدی آشنا شدیم، ایشان گفتند اگر برخی ازمعایبی که در آنجا هست دامن شما را نگیرد بروید ببینید بد نیست، این تنوع را ببینید و بشناسید. یک توضیحی هم عرض کنم این طایفه ازنسل میرزا نیستند؛ بلکه جد اینها آقا میرزا حبیب الله شیرازی، برادر میرزا است. آن نسل که از خود میرزا است، آقا رضی است. آقا رضی شیرازی هم درعین حال اطلاعات خانوادگی جالبی دارند که بنده برخی ازآنها را عرض می کنم.

سوم اینکه برخی ازحضرات بودند که از جانب استادان خود، نکاتی از مرحوم میرزا نقل می کنند؛ برای مثال مرحوم آیت الله اراکی شاگرد مرحوم حاج شیخ و مرحوم حاج شیخ از شاگردان میرزا بود و ایشان تا دهه ۶۰ که می توانستند حرف بزنند، گاهی چیزهایی نقل می کردند. یکی ازمحورهایی که برای این نکات درنظرگرفتیم، مدیریت مرحوم میرزا است. چند تن از مراجع دردوران معاصر به مدیریت و پیش بینی موضوعات بسیار معروف بودند. مثل مرحوم آقا سید ابوالحسن که مرحوم میرزا تأکید می کردند که ایشان مدیر بسیار خوبی بود و از ایشان نقل کردند که ریاست ۱۰۰ جرء دارد که۹۰ جزء آن مدیریت و ۱۰ جزء آن، علم است، همچنین گفتند من آقایانی را دیدم که از نظر مولایی خیلی خوب بودند، منتها چون نمی توانستند تشکیلات را ایجاد و مدیریت کنند به جایی نرسیدند.

یکی ازمصادیق این مدیریت، انتقال حوزه تربیتی و تدریسی ایشان به سامرا بود که ناشی از یک تدبیر بود و ما هنوز به آن نیاز داریم. سامرا در آن زمان که مرحوم میرزا به آنجا مهاجرت کردند شبیه دهی بود،اما ایشان به خاطرغربت قبرامامین عسگرین(ع) و تقویت تشیع به آنجا مهاجرت کردند.

بسیاری ازعلما از آن تاریخ تاکنون حوزه فعالیت دینی و مرجعیت خود را به بهانه های مختلف تا حدی به آن سمت منتقل کردند تا آنجا خالی نماند. الان هم یکی از مشکلات ما درمورد حرمین همین است که چون تعداد شیعیان آنجا کم است یا اصلاً نیست، دامنه نفوذ تکفیری ها درآنجا زیاد است. مرحوم میرزا اساساً می توانستند مرجعیت گسترده خود را در شهر مقدس نجف و یا یکی دیگر از شهرهای مقدس انجام دهند؛ بنابراین به سامرا مهاجرت کردند و مدارس خوبی هم درآنجا تأسیس کردند تا جایی که بعضی از اهل سنت هم به این فکر افتادند که مدارس خود را در آنجا بیشتر کنند و این مسئله نه تنها موجب حساسیت میرزا نشد بلکه روی خوشی به آن نشان دادند و حتی به آنها کمک کردند تا آنها هم باشند، چه اشکالی دارد؟ بسیاری دوست داشتند با دعواهای ساختگی بین بعضی از طلاب اهل سنت و شیعه اختلاف و نزاع راه بیندازند که یک بار هم این کار را کردند، اما معروف است که مرحوم میرزا مانع ایجاد نزاع و درگیری شدند. زمانی سفیر عثمانی به منزل ایشان آمده و گفته بود این بی ادبی را که در حق شما شده است چگونه پاسخ می دهید؟ و ایشان پاسخ داده بودند اینها فرزندان ما هستند خودمان مشکلمان را حل می کنیم و مانع ازدخالت آنها شده بودند.

از مصادیق دیگر تدبیرمرحوم میرزا توصیه به احترام و سرزنش نکردن آقایانی بود که تحریم تنباکو را نمی پذیرفتند و قلیان می کشیدند؛ و به بسیاری افراد که به ایران می آمدند توصیه می کردند، حرمت آقایان را حفظ کنند و می گفتند آقایان به فتوای خود عمل می کنند وازاین بابت نباید سرزنش شوند. مهم ترازهمه، تأسیس مکتب سامرا است. الان گرایشی وجود دارد که می خواهند جا بیندازند که برون داد فکرسیاسی مکتب سامرا اساساً خباثت آزادی است و اصولاً آنها آزادی را کلمه خبیثه می دانند که مثلاً میرزای شیرازی و آنهایی که از حوزه درس میرزا بیرون می آمدند؛ مثل شیخ فضل الله و به قولی آخوند خراسانی هم محصول همان مکتب سامرا هستند و اگر مرحوم شیخ فضل الله هم هست این مکتب بندی هایی که امروز از سوی بعضی ها مطرح می شود بی اساس است. مکتب سامرا که مرحوم میرزا آن را پایه ریزی کرد در نگاه اصیل خود، واقعاً یک مکتب اصیل و شاخص علمی جهان تشیع هست که بسیاری از علما و مراجع از آن برخاستند، صرف نظر از تفسیرهای سوئی که ازآن می شود.

نکته بعدی که من در بیان این آقایان، بسیاردر پی آن بودم، میزان تأثیر پذیری میرزا از اغیار در صدور فتوای تحریم بود. میرزا نمایندگان زیادی داشت و نامه های بسیاری دریافت می کرد و بسیاراهل مشورت بود. آقای رضی شیرازی نقل می کند که پدرم نقل می کرد و بسیار اهل مشورت بود. آقای رضی شیرازی نقل می کند که پدرم نقل کردند که آقای مرحوم میرزا حسین نائینی گفتند که یک شب میرزا همه را جمع کرد و گفت می خواهم فتوایی صادر کنم، شما درباره چند و چون آن نظر بدهید، متن را بخوانید و اصلاح کنید که نتیجه آن شد که مقصود خود را در کمال ایجاز منتقل کردند. اما برخی مدعی شدند که میرزا اساساً تحت تأثیر افراد خاص به صدور فتوا مبادرت کردند.

دراین قضیه دست کم آنچه من دیدم این بود که خاندان شیرازی با همه اختلاف آرا، متفق القول بودند که میرزا مطلقاً براساس داده های یک شخص واحد چنین کاری را انجام نداده است. این مسئله در مورد سید جمال الدین اسد آبادی مطرح است که همه متفق اند در اینکه، سید جمال مدتی برای دیدن میرزا به سامرا می آمد اما میرزا به او وقت ملاقات نمی داد. مطالب طنز گونه ای هم در این زمینه وجود دارد، از جمله آیت الله مرحوم مرعشی می گفتند که سید جمال راهی به منزل میرزا نداشت؛ نصف شب ازدیوارخانه میرزا بالا رفت و با ایشان ملاقات کرد. البته دوستان که این قضیه را مطرح می کنند انکار هم نمی کنند که ممکن است میرزا با خواندن نامه سید جمال به نیت او واقف شده باشد و بعضی از اطلاعات مثبت درون نامه هم بر اندیشه او تأثیرگذاشته باشد، اما اینکه صدور فرمان تحریم به تحریک سید جمال صورت گرفته باشد.

خاندان شیرازی به طور کامل آن را نفی نمی کنند و یکی از مصادیق و شواهدی هم که دراین مورد مطرح می کنند این است که سید جمال الدین بسیار کوشید فتوای تکفیر ناصرالدین شاه را از میرزا بگیرد، هم با نامه خودش که ظاهراً با همین عنوان نوشته شده بود و هم دردیدار با شاگردان، گفته بود بگویید آقا تکفیر بکنند. پسر مرحوم آقا شیخ عبدالنبی نوری هم نقل کرده بود که مرحوم سید جمال این را به پدر من هم گفته بود، اما میرزا مطلقاً زیر باراین مسئله نرفت و گفت اگر من این کار را بکنم، ایران تحت سیطره عثمانی خواهد افتاد و من چنین چیزی را به صلاح نمی دانم.

این یکی دیگرازمصادیق استقلال رأی میرزا و تأثیرناپذیری ایشان ازاندیشه های اغیار است و نشان می دهد که چندان هم که تبلیغ می شود به عنوان یکی ازفضائل سید جمال، ایشان تحت تأثیر سید جمال در این قضیه نبودند.

یکی دیگر ازمواردی که در مورد میرزا مطرح است از قول آیت الله رضی شیرازی، این است که فوت میرزا را بسیار مشکوک می دانستند و معتقد بودند میرزا مسموم شده است. خود ایشان هم از وقتی که این فتوا را صادر کرده بودند، نه برای خودش بلکه برای روحانیت و کلیت آن خائف بودند، می گفتند از امروز متوجه کانون قدرت شدند. بسیاری از کسانی که در پی آن بودند که به قول امروزی ها آشیل ما را پیدا کنند، اورا شناختند، لذا بعد از فوت مرحوم میرزا، درسطح گسترده در نجف اشرف شایع شد که میرزا مسموم شده است و این قضیه را هم انکار نمی کنند؛ ممکن هم بود، چون از مرحوم میرزا ضربه خورده بودند.

انتهای پیام/ 

کد خبر : 46127
تاريخ ثبت خبر : 17 اردیبهشت 1396
ساعت بارگزاری خبر : 15:13
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)