| امروز چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

معرفی کتاب؛


مکتب ها و گرایش های تربیتی در تمدن اسلامی

می توان از مطالعه این کتاب و بررسی اندیشه تربیتی در اسلام و تحولات بزرگ آن درس های زیادی آموخت. فرقی هم نمی‌کند به نقاط قوت برمی‌خوریم یا نقاط ضعف؛ چرا که هر دو جنبه آن سرشار از امکانات بی شماری است که به کار انجام دادن فعالیت های تربیتی جدید ما و تبدیل آن به کاری فرهنگی و نوآو‌رانه می آید.

 به گزارش «خبرنگار پایگاه تحلیلی طلیعه» زهرا شمیرانی؛ ما به ناچار باید با پژوهش در تحولات و عناصر سازنده ی تفکر تربیتی خود، در حرکت عمومی تاریخ انسانی جایگاه و نسبتی تازه برای خود بر‌گیریم و این ممکن و مقدور نیست مگر با پر کردن خلا‌ها و نیستی های موجود در باورها و تدابیر و فعالیت های تربیتی جد‌یدمان . راه این کار هم ریشه کن کردن بحران های موروثی موجود در متن این باورها و تدابیر است. در همین راستا با چند بحران دشوار موروثی روبروییم که اگر با اراده با آنها مبارزه نکنیم ما را و تمدن ما را از پای درخواهد آورد.

۱-
دوری از منطق علمی: از آنجا که نقل گرایان، منطق عقل را کم ارزش جلوه داده‌اند یا نیز همواره نسبت به علم موضعی دوگانه داشته ایم و حتی کتاب های درسی مان نیز میانه ی منطق علمی و منطق غیبی گرفتار اند.

۲-
برداشت نادرست از دوره های فرهنگی: ما علاقه ای ناسنجیده به میراث گذشته داریم، علاقه ای مشکوک و عجیب به نا‌ریخ که گذشته را به زمان حال می آورد و چنان به آن حاکمیت می بخشد که عوامل پیشرفت در حال و آینده را تضعیف می کند. به این ترتیب مرزهای زمان از نگاه ما محو می شود و نمی‌دانیم در کجای حرکت تاریخ قرار داریم: در قرن بیستم یا قرن دهم؟! و دستاورد این عارضه چیزی جز پسر‌فت و عقب‌گردی و فسر‌دگی و یاس نیست .

۳-
سرگردانی و نوسان تفکر میان علیت در اندیشه علمی و متافیزیک در اندیشه الهی: این سرگردانی از پیامدهای شکست تفکر عقلانی به نفع تفکر فعلی در تفکر اسلامی است. تربیت جدید ما هنوز از تغییر وضعیت به نفع منطق علمی و حمایت از علیت علمی ناتوان است؛ زیرا تربیت ما با این دو روش فکری متعا‌رض جانبد‌ارانه برخورد می کند و یکی را کنار دیگری می نهد بی آنکه اثر ویرانگر این دوگانگی در تفکر دانش آموز و دانشجو توجه داشته باشد.

۴-
دغدغه تهاجم فرهنگی و خطر انزوای فرهنگی: موضع خصمانه ای که نقل گرایان در برابر علوم عقلی گرفتند ما را نسبت به آنچه در دایره علوم نقلی نیست، بیمناک کرده. ترس از برخورد با علوم و فنون ملل دیگر، به ویژه پس از افول ستاره تمدن اسلامی، ‌سنتی ثابت در میراث فرهنگی باشد. این نگرانی و اضطراب در دوران معاصر به اوج خود رسیده است.
در حالیکه باید به تجربه پربار و کارآمد «بیت‌الحکمه» رجوع کنیم و اینکه چگونه تهدید تهاجم فرهنگی به فرصت تبادل فرهنگی بدل گشت.


آنچه
در بالا به عنوان مقدمه گفته شد نکاتی است که برای وقوف آنها به سراغ کتاب « مکتب ها و گرایش های تربیتی در تمدن اسلامی » رفته ایم. باید از مطالعه این کتاب و بررسی اندیشه تربیتی در اسلام و تحولات بزرگ آن درس بیامو‌زیم، فرقی هم نمی‌کند به نقاط قوت برمی‌خوریم یا نقاط ضعف، چرا که هر دو جنبه آن سرشار از امکانات بی شماری است که به کار انجام دادن فعالیت های تربیتی جدید ما و تبدیل آن به کاری فرهنگی و نوآو‌رانه می آید.

کتاب
«‌مکتب ها و گرایش های تربیتی در تمدن اسلامی» نوشته بهروز رفیعی در ۸ فصل به رشته تحریر درآمده است.

فصل اول:
دگرگونی های فرهنگی جامعه اسلامی که اندیشه تربیتی در اسلام را رقم زده. در این فصل چهار زیر فصل مهم واکاو‌ی شده است. یکم، بازگشت جرگه سالاری جاهلی به حکومت روم و پیدایش خشونت چونان ابزاری برای تحکیم مواضع سیاسی سوم / شکاف طبقاتی در جامعه از راه پیدایش تشکل های صنفی و شکوفایی علوم کاربردی و آگاه شدن از ارزش تربیت چونان نیروی اجتماعی چهارم / پیدایش مرزهای فرهنگی برای حرکت اندیشه اسلامی به طور عام. در این فصل، سخن بر سر دگرگونیهای فرهنگی جامعه اسلامی است که اندیشه تربیتی در اسلام را رقم زد. نویسنده برای باز شکافت مطالب از سه تحول اصلی موردنظر اسلام در جامعه عرب و برخی از نامر‌ادیهای اسلام در تحقق این هدف ها و عوامل آن می گوید و به تحولات تاریخ اسلام تا عصر عباسی اشاره می کند و آثار مثبت و منفی این تحولات، ‌بر جامعه و فرهنگ را بررسی می کند و مراحل تحول فرهنگی را به سه دوره تقسیم می کند:
از هجرت تا برپایی دار‌الحکمه، از برپایی دار‌الحکمه تا پیدایش مدارس نظامیه و پس از نظامیه ها تا سقوط حکومت عثمانی.

فصل دوم:
پیدایش اندیشه تربیتی اسلامی در دوران تحولات. به اعتقاد نگارنده، ‌ایجاد دار‌الحکمه در بغداد، آغاز کار نیست بلکه نقطه اوج تحولات عقلانی در آن دوران است، چنانچه پیش از آن، مراکز آموزشی وجود داشته است تعارض میان عقل و نقل و پیامدهای آن و بروز اعتقاد به نسبیت در اخلاق در میان برخی عقل گرایان مسلمان، از دیگر مطالب فصل دوم است.

فصل سوم:
درباره گرایش مکتب نقلی به تربیت است و در آن از مفهوم علم و منابع شناخت نگاه اهل نقل یاد می شود و از مخالفت آن ها با فلسفه و حتی علم کلام و محدود کردن مفهوم عقل، بحق می رود. سپس به گرایش اخلاقی نقل گرایان و زیانهای آن به حوزه فعالیت های اجتماعی و علوم غیر دینی نظر می شود. این فصل با اشاراتی به ویژگی روابط میان آموزگار و دانش آموز، مفهوم مسئولیت شغلی در تربیت از نگاه ابن حجر هیثمی، ‌سیمای معلم و فراگیر در آثار غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی، به فرجام می رسد.

فصل چهارم:
در این فصل کتاب «‌مکتب ها و گرایش های تربیتی در تمدن اسلامی» گرایش عقلی به تربیت بررسی می شود. عقل گرایان می خواهند ایمان را لبریز از عقلانیت کنند. سپس به بررسی دو گروه عر‌فانیان و بر‌هانیان در فرهنگ اسلامی و وجوه اختلاف و اشتراک آنها می پردازد و از ارکان عمل تربیتی از نگاه عقل گرایان می گوید و مفهوم تعلیم و تربیت را از نگاه آنها می کاو‌د. نکته بعد این است که عقل گرایان با تعریف و شناخت خاصی که از ماهیت اجتماعی تربیت عرضه کردند درباره غایت اخروی تعلیم و تربیت با اهل نقل مخالفند و انحصار علم در علوم دینی را نفی کرده‌اند.

فصل پنجم:
درباره ی گرایش کارکرد‌گرا در اندیشه تربیتی در اسلام است. نماینده به نام این گرایش با بنیانگذار آن، ‌ابن خلد‌ون است. وی از جایگاه تربیت در ظهور و سقوط قوای اجتماعی می کند و تربیت را با تمدن پیوند می زند. ابن خلد‌ون از تفسیر عینی روابط اجتماعی انسان می گوید و عقل را منبع اساسی شناخت می خواند. است آخر در این فصل، بحث واقع گرایی برنامه درسی در اندیشه تربیتی ابن خلد‌ون مطرح می شود. در فصل ششم با گرایش صوفیانه به تربیت آشنا می شویم. اینجا از تفاوت زهر و تصوف سخن به میان می آید و نظر شماری از محققان پیرامون پیدایش تصوف در اسلام را بازگو می کند و منابع فرهنگی عام تصوف اسلامی را می آورد و از اتحاد و حلول در تصوف می گوید و از نقش محی‌الد‌ین ابن عربی در تحول تصوف و پیمودن راهی میان اتحاد و حلول یاد می کند. به ارکان عملی تربیتی از نگاه صوفیانه می پردازد و تربیت صوفیانه را می کاو‌د.

فصل ششم:
نویسند‌ه خانقاه و رباط را فضای آموزشی صوفیان می خواند و از شیخ و مرید و علم مکاشفه و معا‌معه و به فرجام دشواری شناخت صوفیان می گوید.

فصل هفتم:
گرایش کلامی به تربیت، موضوع این فصل است. پس از اشاره به برخی از تفاوتها میان گرایش کلامی با گرایش فعلی و فقهی، به مفهوم کلام و متکلم اشاره می شود و از تحول معنای کلام و عوامل پیدایش کلام اسلامی و روش تفکر متفکران و تفاوت آن با روش فیلسوفان یاد می شود. طبیعت انسان از نگاه متکلما‌ن، ضرورت آزادی اراده در تربیت انسان، ‌مفهوم اختیار در مکتب معتز‌له و اشعر‌یان، معنای عقل و رابط آن با وصو‌ف علم، امر به معروف و نهی از منکر،حسن و قبح و خیر و شر و ابعاد تربیتی آن ارزش و اهمیت اندیشه تربیتی معتز‌له دیگر بحث های این فصل را تشکیل می دهند

فصل هشتم
درباره گرایش سلفی به تربیت است. مفهوم لغوی و اصطلاحی واژه سلف و پیچیدگی و ابهام این مفهوم و تفاوت میان دو جریان و دو گونه سلفی‌گری آغاز کننده این فصل است. سپس از تبدیل سلفی‌گری در دوران معاصر به جنبش احیا‌گری اسلام سخن در میان است. آنگاه به جنبش سلفی‌گری در قالب و‌هابیت پرداخته می شود و از تاثیر آن بر تعلیم و تربیت سخن می گوید. نکته بعدی ارتباط میان اصلاح گرایی با الا‌زهر در مصر و تلاش های عالمان قرن نوزدهم میلادی الا‌زهر برای تحقق اصلاحات آموزشی است. اشاراتی به تلاش های سنو‌سیه در لیبی برای اصلاحات تربیتی، فراز دیگر این فصل است و پس از آن از درس های علمی رسمی و عملی غیر رسمی سید جما‌ل‌الدین اسد‌آبادی یاد می شود و در ادامه به کوشش های اصلاح گرایانه محمد عبد‌ه در الا‌زهر می پردازد.

کتاب
مکتب ها و گرایش های تربیتی در تمدن اسلامی نوشته دکتر سید اسماعیل علی و دکتر محمد‌جواد رضا و با ترجمه، نقد و اضافا‌ت بهروز رفیعی در ۳۹۶ صفحه در سال ۱۳۸۷ به همت انتشارات سمت روانه بازار کتاب گردیده است.

کد خبر : 5261
تاريخ ثبت خبر : 2 خرداد 1394
ساعت بارگزاری خبر : 10:40
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)