وی یک سال در هاروارد سپری کرد بدون آنکه مدرکی در رشتۀ حقوق دریافت کند. وی دکتریاش را در گیاهشناسی در سال ۱۸۹۸ از دانشگاه نبراسکا دریافت کرد. در سال ۱۹۰۳ وی رییس کالج حقوق دانشگاه نبراسکا میشود. در سال ۱۹۱۰ شروع به تدریس در هاروارد میکند و در سال ۱۹۱۶ رییس دانشکدۀ حقوق دانشگاه هاروارد میشود.
وی بنیانگذار اولین مجلۀ حقوق تطبیقی در آمریکا و همچنین پایهگذار جریان علم حقوق جامعهشناختی است. پاند همچنین سهم بزرگی در سنت علم حقوق جامعهشناختی (تأکید بر اهمیت ارتباطهای اجتماعی در تحول حقوق و بالعکس) دارد. شناختهشدهترین نظریۀ وی، فهم حقوق به مثابه مهندسی اجتماعی است، مقنن به عنوان یک مهندس اجتماعی تلاش میکند راهحلی برای مسایل اجتماع بوسیلۀ ابزاری به نام حقوق، بیابد. در سال ۱۹۳۷، پاند، با عنوان رییس دانشکدۀ حقوق دانشگاه هاروارد بازنشسته شد. سپس به عنوان پروفسور حقوق یک منتقد پیشرو جریان واقعگرایی حقوقی شد.
نویسنده در بخش اول تاریخ فلسفۀ حقوق را به طور مختصر بیان میکند. اینکه در طول ۲۴۰۰ سال، از زمان متفکران یونانی قرن ۵ قبل از میلاد که دربارۀ چیستی حق اندیشه میکردند تا فلاسفۀ اجتماعی امروز که به دنبال غایت حقوق هستند، فلسفۀ حقوق نقش اساسی در همۀ مطالعات نهادهای انسانی داشته است.
در بخش دوم نویسنده ادعا میکند که غایت حقوق بیش از آنکه در علم حقوق به آن پرداخته شود در سیاست به آن پرداخته شده است. سپس بررسی میکند که آیا غایت حقوق عدالت است یا امنیت و صلح غایت آن است؟
در بخش سوم نویسنده به دنبال جواب برای پرسشهایی از این دست میگردد: تفسیر قانون با چه کسی است؟ آیا قاضی باید قانون را تفسیر کند؟ نویسنده سعی میکند با بررسی سنتهای حقوقی مانند حقوق روم و حقوق عرفی به این پرسشها پاسخ دهد.
در بخش چهارم نویسنده نظریههای مسئولیت در حقوق را با نگاه تاریخی بررسی میکند: در یک سیستم حقوقی چه مبنایی برای مسئولیت در نظر گرفته میشده است و امروز چه مبنایی برای مسئولیت در نظر گرفته میشود.
در بخش پنجم به نقش حقوق در زندگی اقتصادی انسان میپردازد و نظریات مختلف در این زمینه را بیان میکند. در بخش آخر به بررسی قرارداد در حقوق و روابطی که حول این قرارداد شکل میگیرد میپردازد.
روسکو پاند در این کتاب نشان میدهد که چگونه فلسفه یک ابزار قدرتمند در طول تاریخ حقوق بوده است. او بررسی میکند که فلسفه چه راه حلهایی برای مسایل عمدۀ حقوق ارایه داده است و چگونه ممکن است به این مسایل از منظر فلسفی نگاه کرد بدون آنکه دورۀ خاصی از تاریخ را مد نظر قرار داد.
کارکرد فلسفۀ حقوق آنگونه که پاند مینویسد، تدوین یک نظریۀ کلی از حقوق مطابق با منافع (امنیت عمومی در درجۀ اول) جامعه است. آنچنانکه پاند میگوید، از لحاظ تاریخی، فلسفۀ حقوق، تحولات حقوقی را به سمت نیازهای ضمنی جامعه سوق داده است.
اطلاعات کتابشناختی:
مقدمهای بر فلسفۀ حقوق، نوشتۀ روسکو پاند، انتشارات دانشگاه ییل، ۱۹۵۴، ۳۰۶ صفحه