به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، یادداشت زیر توسط مهدی کریمی دانشجوی دکتری فلسفه اسلامی و پژوهشگر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نوشته شده است:
اتفاقاتی که در صدر اسلام افتاده است از دیدگاه های گوناگون قابل تأمل و بررسی است، نکته های مختلفی رامی توان دراین خصوص بیان کرد، شخصیت برجسته فاطمه زهرا سلام الله علیها در این لحظات بی نظیر تاریخی و کنش های سیاسی_ اجتماعی که آن بانو دراین برهه از زمان ایفاء کرد از برجسته ترین نقاط این مرحله از تاریخ است.
شخصیت ممتاز فاطمه زهرا سلام الله علیها و جایگاه رفیعی که در پیشگاه رسول خدا دارا بود، مانع از آن بود که نیروهای اجتماعی هم عصر او توان آن را داشته باشند که او را ازفرآیند سیاسی_ اجتماعی آن دوران که در واقع زمانه پسا بعثت بود، حذف کنند و ازسویی نجابت، راستی، شجاعت و فصاحتی را که از رسول خدا صلی الله علیه و آله به ارث برده بود، او را میراث دار راهی ساخته بود که رسالت سنگینی را برای او به ارمغان می آورد. این رسالت را می توان در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تبیین کرد.
در بعد سیاسی فاطمه زهرا سلام الله علیها وظیفه دفاع از ولایت و جانشینی الهی امیرالمؤمنین علیه السلام را دارا بود. در اندیشه ولایی این بانو، خلافت نه ردایی اکتسابی بلکه روحی اعطائی داشت که می بایست از ناحیه خداوند به انسان تفویض گردد. این نگاه به خلافت که در حقیقت بازتاب گفتمان وحی و وصیت رسول خدا بود. همان اندیشه ای است که فاطمه زهرا خود را فدای آن کرد.
در بعد اقتصادی، فاطمه زهرا سلام الله علیها با دفاع از حقوق اقتصادی خویش به چالشی عدالت طلبانه با نظام حاکم رفت، در این چالش زهرای اطهر سلام الله علیها در مقام زنی که دو وظیفه مهم بر عهده داشت ظاهر شد. از سویی باید فدک را که حق مسلم او بود و از سوی رسول خدا به او إعطاء شده بود از نظام حاکم باز پس میگرفت و از سوی دیگر و هم زمان باید از حق غصب شده امام خود یعنی امیر المؤمنین علیه السلام در مقام یک زن مسلمان و مسئول در برابر جامعه و امام خود، دفاع میکرد.
دفاع زهرا سلام الله علیها همزمان در این دو جبهه رزم آیشی پدید آورد که در حماسیترین صحنههای تاریخ انسانیت نیز چنین تابلوی کاملی هرگز ترسیم نشد. مجموعهای از فضائل اخلاقی، شجاعت، فصاحت، انصاف در سخن و آگاهی از شرایط زمان در گفتار بینظیر بانوی دو عالم مشهود بود. در این نوشتار قیام فاطمه زهرا سلام الله علیها را که اولین قیام در دوره پسابعثت در برابر حاکمان زمان بود را از دریچه عدالتطلبی به تصویر میکشیم. با توجه به خطبه فدکیه که فصل اصلی قیام الهی فاطمه زهرا سلام الله علیها بود، معیارهایی از عدالت طلبی را میتوان از این خطبه الهی دریافت کرد که میتواند در دوران معاصر نیز همین معیارها برای رسیدن به جامعهای عدالت محور در مرکز توجه قرار گیرد.
در بعد سیاسی فاطمه زهرا سلام الله علیها وظیفه دفاع از ولایت و جانشینی الهی امیرالمؤمنین علیه السلام را دارا بود. در اندیشه ولایی این بانو، خلافت نه ردایی اکتسابی بلکه روحی اعطائی داشت که می بایست از ناحیه خداوند به انسان تفویض گردد
معیار مطالبهگری
عدم سکوت در برابر ظلم، معیاری اصیل برای تحقق عدالت است. مطالبهگری و درخواست حق الگویی است که قیام فاطمه زهرا سلام الله علیها بر اساس آن شکل گرفت. در مقابل مطالبهگری سکوت قرار دارد. سکوت گاه با علم به حق توأم است و با وجود آنکه شخص میداند حق با کیست و وظیفه او چیست، سکوت میکند تا منافع مادی او به خطر نیفتد و گاه با فراموشی و بلکه خود فراموشی توأم میگردد، در این صورت به تعبیر متین مقام معظم رهبری، تنها با سیلی دشمن در شرایطی که همه سرمایههای اجتماعی از دست رفته است، شخص بیدار خواهد شد که البته این بیداری دیگر ارزشی نخواهد داشت.
در شرایطی که سرمایههای اجتماعی به غارت رفته، مستکبران، زورمندان و زرداران بر سریرهای قدرت و شوکت مسلط شدهاند و مستضعفان و کوخ نشینان در پایینترین سطح اجتماعی و در شرایطی کاملاً نابرابر زندگی میکنند و گویا هرکس شرایطی را که دارد پذیرفته و بدان تن داده است، در چنین شرایطی بیدار گری بسیار سخت مینماید. اما زمانی که هنوز در آغاز این خود فراموشی و دلدادگی به غنائم دنیایی هستیم و هنوز جلوههای کوچک و بزرگ حق در دلها و اذهان وجود دارد، بیدارگری چه بسا مؤثر افتد و زهرای اطهر سلام الله علیها در آغاز راه و در نخستین روزهای غربت امیرالمؤمنین علیه السلام و فقدان رسول خدا صلی الله علیه و آله قدم در راه قیام، بیدارگری و مبارزه گذاشت.
این قیام به موقع و بههنگام بود و پاره تن رسول خدا صلی الله علیه و آله این زمان طلایی را از دست نداد. مطالبهگری در گفتار و رفتار سیاسی-اجتماعی فاطمه زهرا سلام الله علیها متبلور است. او حق خود، حق امام خود و حق اسلام و جامعه اسلامی را از جامعه معاصر خود، از جریانی که به ناحق، مسیر خلافت را منحرف کردند، مطالبه کرد. حفظ موقعیت خویش او را از رفتار سیاسی صحیح و بر اساس عقلانیت اسلامی منع نکرد. طمع به ذخارف دنیا او را از یاری امامش منع نکرد و سرانجام اینکه اندیشه خود را اسیر اندیشه غالب در عصر خویش نساخت و با تمام هستی خود امر به معروف و نهی از منکر کرد. به فرموده فاطمه زهرا سلام الله علیها« بُؤْساً لِقَوْمٍ نَکَثُوا اَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ، بدا به حال قومی که عهد خود را پس از آنکه آن را محکم کردند، شکستند. »
معیار روشنگری
مبارزه فاطمه سلام الله علیها دو بخش داشت. در یک بخش مطالبهگری بود که این بخش متوجه نظام و جریان حاکم است و بخش دیگر روشنگری است. جامعهای که در خواب غفلت یا فراموشی ارزشها، اهداف و آرمان خود قرار گرفته، نیاز به بیدارگری دارد. جامعهای که در زمانی تا سرحد ایثار و فدا کردن همه هستی مادی خود در راه گسترش و تعمیق ارزشهای دینی پیش میرفت، اکنون به جایی رسید که ابتدایی ترین الگوهای جهادی و انقلابی اسلام را در متن جامعه بر نمیتابید. عدم پذیرش این اصول انقلابی به معنی نابودی اسلام انقلابی و اسلام اصیل و حاکم شدن جریان نفاق بود. جامعه اگر بیدار میشد خود میتوانست جلو انحرافات اجتماعی و سیاسی دیگر را بگیرد و فاطمه زهرا سلام الله علیها صدایی برخاسته از سینه رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که این وظیفه الهی را باید به انجام میرساند، وظیفه بیدارگری و آگاه کردن جامعه در شرایطی که آن جامعه در خواب غفلت فرورفته بود. از اینرو همواره بخشی از مخاطبان خطبه فدکیه، مهاجران و انصار بودند. بیدارگری و روشنگری مانع از آن نبود که بانوی دو عالم از مسیر انصاف و اعتدال خارج شود، ازاینجهت دائما فضائل ایشان را نیز که یاران صدیق رسول الله بودند بر میشمرد و در کنار آن حقایقی را که در حال به فراموشی سپردهشدن بود به آنها یاد آوری میکرد.
معیار معرفی شخصیت حقوقی و حقیقی
در خطبه فدکیه صدیقه طاهره ابتدا به معرفی شخصیت حقیقی و حقوقی خویش پرداخت. این از آن رو بود که هر شخصیت حقوقی، حقی را میطلبد و شخصیت حقوقی و حق متلازماناند. دفاع حضرت صدیقه طاهره از حق خود و مبتنی بر شخصیت حقوقی خود، دفاعی عالمانه و دقیق بود این دفاع از حق خویش در شرایطی انجام شد که کسی را یارای دفاع از این حق در مقام دفاع از صدیق طاهره سلام الله علیها نبود. این مهم نشان میدهد که هیچ شرایطی مانع از دفاع از حق خویش نیست و دفاع از حق در هر شرایطی حتی با وجود تنهایی مطلق و بیپناهی لازم و واجب است. اساساً حق گرفتنی است و این درسی است که دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله به ما میدهد. حضرت فرمودند: اَیُّهَا النَّاسُ! اِعْلَمُوا اَنّی فاطِمَهُ وَ اَبی مُحَمَّدٌ، اَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً، ای مردم من فاطمهام و پدرم محمد است، سخنم اول و آخرم این است.
فاطمه بودن شخصیت حقیقی حضرت بود، شخصیتی که احترام و منزلت انسانی به عنوان یک زن مسلمان داشت و دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودن شخصیت حقوقی زهرای اطهر سلام الله علیها بود که مستلزم تعلق حق ارث و سایر حقوق به او بود. ابتدا و انتهای خطبه فدکیه متصل به یکدیگر است. فاطمه زهرا سلام الله علیها، در ابتدا خود را معرفی میکند و سپس بر این تعریف و شناساندن شخصیت خویش، استلزامی حقوقی مترتب میکند که همان حق فدک و تعلق ارث به ایشان است. استدلال ایشان کاملاً برهانی و علمی است و سخن او این است که هر فرزندی از پدر خویش ارث میبرد و من نیز از پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله ارث میبرم.
عدالت طلبی یکی از مصادیق امر به معروف است و امر به معروف مستلزم شناختِ معروف و جامعهای است که قرار است مخاطب آمِر به معروف و ناهی از منکر باشد
معیار جامعه شناختی
عدالت طلبی یکی از مصادیق امر به معروف است و امر به معروف مستلزم شناختِ معروف و جامعهای است که قرار است مخاطب آمِر به معروف و ناهی از منکر باشد. اگر کسی شرایط گذشته و حال جامعه همعصر خود را نشناسد، چگونه میتواند فریاد اعتراضی سر دهد و جامعه را برای دور شدن از آرمانهایی که در گذشته داشت و از دست دادن فضائلی که پیش از این دارا بوده است، مخاطب قرار دهد. فاطمه زهرا سلام الله علیها، شرایط گذشته و حال جامعه خود را میشناخت و آفتی که این جامعه نوپا را فرا گرفته بودنیز به خوبی درک میکرد. بدین جهت سخنان حکیمانه او مبتنی بر درک شرایط و شناخت جامعی نسبت به زمینه اجتماعی و زمانه خود بود. فرمود، وَ قَدْ قُلْتُ ما قُلْتُ هذا عَلى مَعْرِفَهٍ مِنّی بِالْخِذْلَهِ الَّتی خامَرْتُکُمْ، آنچه را گفتم با توجه به شناختی است که از خذلان و تباهی که بدان گرفتار شدهاید، دارم. کدام گمراهی؟ گمراهی جامعه اسلامی از آرمانهای دینی که در رأس آن پیروی از وصایا و دستورات رسول گرامیش بود. هرگز نمیتوان بدون شناخت عدالت خواهی و مطالبهگری نمود.
مسلمانِ آگاه، خود با تشخیص اهداف، رویکردها، جامعه مخاطب و همه آنچه حوزه اندیشه اجتماعی و فردی او را در بر میگیرد، قیام میکند، سخن میگوید و به تعبیر قرآن کریم بر امت خویش خروج میکند. کنتم خیر امّه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله. در عبارت دیگری حضرت میفرماید، فَلَمَّا اِختارَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دارَ اَنْبِیائِهِ وَ مَأْوى اَصْفِیائِهِ، ظَهَرَ فیکُمْ حَسْکَهُ النِّفاقِ، زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیار رفت، نفاق در میان شما ظاهر شد. فاطمه زهرا ریشه مشکلات و حوادث صدر اسلام را ظهور و بروز نفاق میداند. این همان شناختی است که فاطمه از جامعه معاصر خود دارد، جامعهای که با ظهور نفاق اولین جرقههای سقوطش زده میشود.
معیار التزام به متن حقوقی و محور بودن نص
در احتجاجی که حضرت با مخاطب عام و خاص خود دارد، برای اثبات حق خود به نصّ قرآن متمسک میشود. تازگی حیات وحیانی قرآن هنوز در فضای مدینه جاری است و ردّپای جبرئیل هنوز در کوچههای مدینه پابرجااست، از اینرو مردمی که بسیاری از آنها حافظ آیات الهیاند و بسیاری نیز از فقیهان صدر اول اسلام و دارای درجاتی از فهم نصّ، انتخاب ایشان برای اثبات حقانیت سخن خویش تمسک به نصّ قرآن کریم است. اَفی کِتابِ اللَّهِ تَرِثُ اَباکَ وَ لا اَرِثُ اَبی؟ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیّاً، اَفَعَلى عَمْدٍ تَرَکْتُمْ کِتابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، إذْ یَقُولُ وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ، حضرت فرمود، آیا در کتاب خدا است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدر خویش ارثی نبرم؟ به تحقیق که مسئله عجیبی طرح کردید، آیا از روی عمد کتاب خدا را ترک کردید و آن را پشت سر نهادید چرا که در قرآن آمده است که سلیمان از داوود ارث برد.
تمسک به نص، هرمنوتیک نسبی که هر فهمی از نص را حجیت میبخشد، نفی میکند و معلوم است که فهم اصحاب از این آیات یک چیز بوده است، چرا که در غیر اینصورت فهم کسانی نیز که قائل به عدم تعلق حق ارث فدک به فاطمه بودند نیز حجت بود. اساساً احتجاج به نص این نسبیگرایی مطلق را نفی میکند. برای عدالت طلبی، نیاز به محوریت نص وجود دارد، بدون نص و بدون متنی که حقوق بر اساس آن تبیین شود، سخن از عدالت طلبی، سخنی بیپایه خواهد بود. از اینرو، عدالت طلبی مبتنی بر نص و مرتبط با آن است و بدون چنین ارتباط وثیقی نمیتوان محوری برای تعیین و تبیین حقوق در دست داشت.
معیار بیان آثار مخرب اجتماعی ظلم
هشدار به جامعهای که از محور مستقیم و مسیر پیشروی خویش که در طول سالیان طولانی ترسیم شده است، فاصله گرفته جز با بیان آثار مخرب راه خطرناکی که در آن گام برداشته، ممکن نیست. آری فاطمه سلام الله علیها از این جهت، جامعه مخاطب خویش را به چنین عاقبت تلخی آگاه میکند. اِبْتِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَهِ، اَلا فِی الْفِتْنَهِ سَقَطُوا، گمان کردید که با سکوت در مورد وصایت رسول خدا صلی الله علیه و اله، از واقع شدن در فتنهای جلوگیری میکنید اما آگاه باشید که با اینکار در فتنه داخل شدید.
اساساً سقوط حاصل خروج از مسیر اعتدال است و در شرایطی که جامعه آن روز با برون رفت از رفتار دینی به کنشی سیاسی توسل جست که در نقطه مقابل حرکت الهام بخش اسلام بود، در واقع گام در مسیر سقوط نهاد. و مصلح اجتماعی وظیفه آگاهی دادن از چنین سرنوشتی را بر عهده دارد. آگاهی بخشی در خصوص عواقب ظلم و شرایطی که جامعه بعد از این دچار آن خواهد شد، علاوه بر آنکه آیندهپژوهی شناخت محور است و بصیرت افراد را میافزاید، خود یکی از معیارهای عدالت طلبی است. مصلحان عدالت طلب پیوسته وظیفه دارند، با آینده نگری روشنبینانه و ترسیم دورنمایی از آینده جامعه بر اساس واقعیتهای موجود عواقب سوء بیعدالتی را گوشزد کنند.
ترجیح شخصیتها بر اصول و اصول را شخصیت زده کردن و ارزشها را بر محور اشخاص تعریف کردن همان آفتی است که جنبشهای عدالت خواهی بدان دچارند
معیار ماندگاری ارزشها و ترجیح آنها بر شخصیتها
ارزشهای دینی، اصولی ماندگارند، منطبق بر ویژگیهای فطری انسان و نیز منطبق بر اندیشههای عقلانی، بدینرو، ارزشهای دینی زوال ناپذیرند. قرآن کریم میفرماید، وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ اَفَاِنْ ماتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى اَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً، و محمد کسی نیست مگر پیامبری که پیش از او نیز پیامبرانی آمدند، آیا اگر مرد یا کشته شد، به آیین و رسوم پیشینیان خود بر میگردید و کسی که به آیین گذشتگان خود برگردد به خداوند آسیبی نرسانده است بلکه خود متضرر شده است.
در خطبه فدکیه فاطمه زهرا سلام الله علیها به این آیه کریمه استشهاد میکند، سخن او این است که ارزشها و اصول بر شخصیتها برتری دارد. ترجیح شخصیتها بر اصول و اصول را شخصیت زده کردن و ارزشها را بر محور اشخاص تعریف کردن همان آفتی است که جنبشهای عدالت خواهی بدان دچارند. ترجیح شخصیتها بر اصول سبب از بین رفتن اعتبار ارزشها و محور بودن آنها میشود. شخصمحوری سبب اختلاف و تعصبات فردی و جمعی میگردد و در نهایت با کمرنگ شدن ارزشهای اخلاقی و الهی زمینه ظلم و بیعدالتی فراهم میگردد.
معیار مساوات طلبی
این معیار در خطبه فدکیه بسیار روشن است، فاطمه زهرا در مقام احتجاج می فرمایند، آیا درکتاب خدا آمده است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ این سخن بدین معنا است که در مقام تخاطب میان مخاطبان قرآن فرقی نیست و قرآن بهمثابه یک متن حقوقی برای همگان یکسان است. برابری طلبی به ویژه در برابر قانون شاخصهای مهم در تحقق عدالت اجتماعی است. هم خود قانون از حیث محتوا لازم است بر محور برابری باشد و هم درمقام اجراء در مورد همگان یکسان اجراء شود و فرقی میان افراد از این جهت نباشد. تبعیض در اجرای قانون سبب سرخوردگی، بینظمی و درنهایت بیعدالتی و فساد گستره خواهد شد.
معیار یاری طلبی برای تحقق عدالت
در نهایت بانوی دو عالم از مهاجران وعناصر برای احقاق حقوق خویش استمداد میجوید. او به خوبی میداند که همین مسلمانان بارها و بارها از زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدهاند که من اصبح و لم یهتم بأمر مسلم فلیس بمسلم، کسی که صبح کند و اهتمام به کمک به مسلمانی نداشته باشد، مسلمان نیست و یا کسی که فریاد استمداد مسلمان یا بیگناهی را بشنود و به کمک او نشتابد و دردی در خویش احساس نکند، مسلمان نیست. حال از این مسلمانان که سینه هرکدامشان دریایی از چنین معارفی است، استمداد میجوید آن هم برای باز ستاندن حقی که با توجه به شرع و عقل لازم است دریافت کند. عدالت خواهی جز با یاری طلبی ممکن نیست. استمداد برای رسیدن به جامعه عادل جز با تشکیل جریانهای عدالت خواه، تشکلها و جمعیتهایی که یکدلانه در مسیر عدالت خواهی قرار میگیرند، ممکن نیست.
استفاده از عنصر رسانه
فاطمه زهرا سلام الله علیها با شناخت دقیقی که از جامعه آنروز مدینه داشت به خوبی از عنصر رسانه و ارتباطات استفاده کرد. او به مسجد رفت، خطبه خود را با معارف الهی و بیان اصول عقائد و فروع دین شروع کرد. با فصاحت سخن گفت و در حضور صحابه و جریانهایی که مدعی خلافت بودند، سخن گفت. مجموعه این موارد امکانی رسانهای برای فاطمه زهرا سلام الله علیها فراهم کرد تا بتواند سخن خود را به مخاطب خود برساند. موقعیت شناسی، تیز بینی در انتخاب مکانی که قرار است چنین خطبه ماندگاری خوانده شود. استفاده از استدلالهای روشن و مبرهن، همه و همه کار رسانهای و پیچیده و دقیق بانوی دو عالم را کامل کرد.
استفاده صحیح و بهجا از عنصر زمان و مکان سبب شد که واژههای نورانی این خطبه بعد از هزار و چهارصد سال به همان وضوح و روشنی به گوش ما برسد. در عدالت خواهی نیز چنین است، استفاده صحیح از عنصر زمان و مکان، استفاده از منابر و رسانههای مؤثر، با زبان روز سخن گفتن و با هرکس به زبان او سخن گفتن، همه از عواملی است که حرکتهای عدالتخواهانه را ماندگار و توأم با موفقیت میکند.
بیشک سخن از ابعاد گوناگون این خطبه الهی خارج از حوصله این یادداشت کوتاه است، اما در عظمت این خطبه همین بس که سرانجام جریان حاکم حاضر میشود حق زهرا سلام الله علیها را در این دادگاه علنی به او بدهد اما بعد از این، وقایع و حوادث دیگری مسیر عدالتخواهی اندیشمندانه این بانو را عوض کرد و فدک در اختیار اهل بیت پیامبرصلی الله علیه و آله قرار نگرفت. آری اینچنین شد اما، عدالت خواهی فاطمه سلام الله علیها برگه زرینی از مبارزه، شجاعت، علم و فصاحت در تاریخ اسلام برجای گذاشت.
انتهای پیام/